تکنیک مشاوره خانواده باید مرکز مشاوره معتبر صورت گیرد در این وضعیت می توانید مشاوره تلفنی نیز استفاده کنید.

—برای مشاهده مطالب این دسته بندی به پایین صفحه مراجعه کنید—

مرکز مشاوره خانواده 

برای یافتن مرکز مشاوره خوب و معتبر به سایت کانون مشاوران ایران مراجعه کنید.

  • آیا نیاز به مرکز خوب دارید؟
  • روانشناس خوب را چگونه پیدا کنیم؟
  • دسترسی به مرکز خوب چگونه است؟

مشاوره خانواده

مشاوره تلفنی خانواده

مرکز مشاوره برتر برای مشاوره تلفنی شامل:

02122354282 غرب تهران

09035673050

02122689558 شمال تهران

02188422495 مرکز تهران

02144034490 شرق تهران

02122689534 سامانه جامع مشاوره تلفنی

09031236446

مشاوره شبانه روزی خانواده

در هر ساعتی می توانید با مشاوران در تماس باشید فقط دقت کنید که:

کیفیت مشاوره هنگامی بالا می رود که شرایط محیطی مناسب باشد

  1. سعی کنید سرو صدا در محیط نباشد
  2. در شرایط نیمه پایدار باشید از چیزی ترس نداشته باشید.
  3. نیاز به سرویس بهداشتی نداشته باشید

ما همواره سعی می کنیم با مطالب جدید همراه شما باشیم. می توانید از آرشیو مقالات بهره ببرید.

مادر شوهر حسود – رابطه با مادرشوهر

 با مادر شوهر حسود چگونه باید برخورد کرد؟

همیشه در طول تاریخ دیده شده است که عروس و مادرشوهر دارای روابط پیچیده ای هستند و ممکن است که رفتار آن باعث ایجاد دشمنی و خشم میان آن ها شود. به این موضوع در فیلم ها و سریال ها بیش از اندازه پرداخته شده است.

در حقیقت این رفتارها به دلیل باورهای غلط و اشتباه انسان ها شکل می گیرد، باورهای اشتباهی که مادر شوهر نسبت به عروس خود دارد و یا برعکس می تواند باعث دعوای بین آن ها شود و فشارهای روحی و روانی را به مرد وارد کنند و حتی ممکن است که زندگی زن و شوهر را دچار مشکل سازد.

شما به عنوان عروس یا مادرشوهر می توانید نسبت به این رفتارها برخورد مناسب داشته باشید و رابطه خوبی با مادرشوهر یا عروس خود برقرار کنید.

این درگیری از کجا شروع می شود؟

مادر داماد هرگز هیچ زنی را برای پسرش کامل و مناسب نمی داند. او همیشه حرفی برای گفتن دارد و این همان چیزی است که باعث می شود شما دو نفر با یکدیگر درگیرشوید. به خاطر داشته باشید که در بیشتر مواقع، شما قرار نیست به شوهر خود شکایت کنید. سعی کنید تمام مشکلات را بین خودتان نگه دارید و آن را مدیریت کنید.

به طور کلی می توان گفت که چند نوع رفتار مادر شوهر باعث ایجاد مشکل می شود. به طور مثال ما مادر شوهر حسود، مادر شوهر کنترل گر، مادر شوهر نیازمند، مادر شوهر سربار، مادر شوهر عقل کل، مادر شوهر قضاوت کننده داریم که در ادامه به آن ها می پردازیم.

مادر شوهر حسود

دلیل حسودی مادرشوهر به عروس

بزرگترین عاملی که باعث اختلاف بین عروس و مادرشوهر است تفکرات غلط و سنتی می باشد. تفکر مادری که فرزند پسر دارد این است که وقتی پسرش بزرگ می شود و ازدواج می کند محبت او نسبت به مادرش کم می شود و همسر جایگزین نقش مادر می شود، این طرز تفکر به صورت ناخودآگاه و ناهشیار ممکن است که باعث نابودی زندگی پسر او شود.

رفتارهای نامناسب مادر شوهر حسود

در برخی از شرایط مادر تصور می کند که پس از ازدواج دیگر پسرش متعلق به او نیست و با کوچکترین رفتاری احساس می کند که عروس قصد دارد که را از او بگیرد. در واقع این رفتارها کار را برای عروس سخت می‌کند زیرا که مادر شوهر رفتاری تهاجمی نسبت به عروس دارد و با این رفتار رابطه بین پسر و عروس تحت تاثیر قرار می گیرد.

 رفتار مناسب در مقابل مادر شوهر حسود

برخورد با فردی که رفتار تهاجمی دارد کارسختی است ونیازمند تلاش بسیار زیادی می باشد. اگر عروس بخواهد با مادر شوهر خود بجنگد مرد بین دو زن قرار می گیرد که هردو را بسیار دوست می دارد و در آخر مجبور می شود که یکی از آن دو را رها کند.

اگر همسرتان شما را رها کند ضربه ای جدی خواهید خورد و اگر مادر را رها کند با عذاب وجدان زندگی خواهید کرد. از طرفی اگر پسر به مادر خود پشت کند قابل اعتماد نیست، نمی توان به فردی که مادر خود را پس از این همه سال رها می کند به راحتی اعتماد کرد.

بنابراین در تمامی دعواها لازم است که یک نفر کوتاه بیاید تا ذدعوا منجر به پشیمانی بزرگ تری نشود.

اگر شما بتوانید دلیل حسودی مادرشوهرتان را بفهمید و آن را درک کنید نگرش شما نسبت به او بهتر می شود و اوضاع کمی آرام می گیرد.

  • نحوه نگرش

گاهی اوقات خود را جای مادر شوهر بگذارید و از دید او به ماجرا نگاه کنید شاید شما هم در آینده فرزند پسری داشته باشید و نگران این موضوع شوید که پسرتان علاقه اش را نسبت به شما از دست بدهد. اگر شما نگرش خود را نسبت به این موضوع تغییر دهید و با دید مادر شوهر به ماجرا نگاه کنید بهتر او را درک می کنید.

  • پرهیز از واسطه کردن همسر

تا جایی که ممکن است همسرتان را وارد ماجرا نکنید، وقتی همسرتان درگیر شما و مادرش بشود مشکلات عمیق تر خواهد شد.

شما باید روابط تان را با مادرشوهر بهبود ببخشید و هرگز همسرتان را وارد میدان نکنید، زیرا با این کار او را تحت فشار روحی و روانی قرار می دهید و درگیری‌های شما بیشتر می‌شود.

  • قطع نکردن ارتباط

مهمترین نکته این است که شما ارتباط خود را ادامه دهید و بفهمید که دلیل حسودی مادرشوهرتان چیست؟

اگر مادر شوهرتان چنین تصوری داشته باشد که محبت فرزندش نسبت به او کم شده است و شما هم بخواهید که با او قطع ارتباط کنید، مادرشوهرتان تصور می کند که درست فکر می کرده است. اجازه دهید که همسرتان محبت بیشتری به مادرش داشته باشد تا به تدریج ترس او کم شود و بداند که شما خطری برای او نیستید.

مادر شوهر حسود

مادر شوهر نیازمند

اگر مجبورید هر وقت به بیرون برای تفریح می روید مادر شوهر خود را نیز همراه خود ببرید شما با یک مادرشوهر نیازمند روبرو هستید. در این شرایط معمولا نمی توانید به تنهایی برای مسافرت یا گشت و گذار وقت بگذرانید و خانواده شوهر شما نیز باید با شما همراه شوند. این موضوع ممکن است به این دلیل ایجاد شود که همسر شما نگران تنهایی مادر خود می باشد. او ممکن است برای رفتن به دکتر، خرید و کارهای خود با شوهر شما تماس بگیرد.

در ابتدا باید بدانید که شوهر شما می تواند به مادرش کمک کند و این موضوع نباید شما را آزار دهد، اما نباید با تکرار مداوم این کارها از زمان و وقتی کم کند که باید در کنار شما و کودکش بگذراند.

اما از او بخواهید تا وقتی را هم تنها به خودتان دو نفر اختصاص دهد و به او بگویید که این موضوع بدین این معنی نیست که مادر او را دوست ندارید. همیشه به خاطر داشته باشید که شوهرتان نسبت به مادر خود حساس است، بنابراین هیچ گاه از حرف های توهین آمیز استفاده نکنید.

مادر شوهر سربار

اگر مادرشوهر شما مدام در خانه شما است، از شما پول قرض می گیرد یا مدام از شما خواسته ای دارد، شما با مادرشوهری سربار مواجه هستید.

در این حالت ممکن است شما بسیار عصبی شوید زیرا شوهرتان به عنوان پسر او سعی می کند به او کمک کند. ولی تکرار این اتفاقات ممکن است باعث شود که شما حس کنید مورد سوء استفاده قرار گرفته اید.

مدیریت این مشکل می تواند سخت باشد و باعث عصبانیت شوهرتان شود برای همین توصیه می شود که از کمک مشاور خانواده استفاده کنید. زیرا مشاور خانواده شخصی بی طرف است و می تواند به درستی شوهرتان را راهنمایی کند.

مادرشوهر کنترل گر

متاسفانه این دسته از مادران نمی توانند فردیت پسر خود را قبول کنند و احساس می کنند که همیشه باید او را کنترل کنند.

این موضوع در ابتدا ممکن است نکته مثبتی به چشم بیاید زیرا این نوع مادرشوهرها در خرید خانه و مسائل دیگر بسیار کمک می کنند اما از طرف دیگر با این کارها سعی در کنترل شرایط زوجین دارند. به همین دلیل است که توصیه می شود زوجین تا جایی که می توانند سعی کنند وابسته به پدر و مادر خود نباشند.

مادرشوهر عقل کل

اگر مادرشوهر شما در مورد همه چیز، از چیدمان خانه گرفته تا پوشک نوزادتان نظر می دهد شما با یک مادرشوهر عقل کل طرف هستید. او در مورد هرچیزی نظر می دهد و قصد بدی از این کار ندارد. این موضوع ممکن است به دلیل تجربه او باشد که می خواهد شما نیز این اشتباهات را تکرار نکنید. بنابراین سعی کنید ناراحت نشوید.

نقش مادرشوهران در بهبود روابط

مادران باید بپذیرند که پسرانشان شوهر و یا پدر خانواده دیگری هستند، به این معنی که آن ها نباید سعی کنند زندگی او را کنترل کنند. مادران نباید به هیچ وجه تلاش کنند تا پسر خود را به خانواده خود برگردانند.

روابط بین مادر و پسر می تواند بیش از اندازه صمیمی باشد و این موضوع یک زنگ خطر است زیرا علاقه زیاد پسر به مادر باعث ایجاد نوعی حسادت می شود که مخرب است.

احتیاج پسران به مادران

در اصول تربیتی بیان می شود که پسر محبت و عدم خشونت را از مادر خود می آموزد. اما به مرور زمان فرزندان باید از مادر خود جدا شوند، در اجتماع قرار بگیرند، با دوستان خود وقت بگذرانند و مادران نیز باید نگرانی خود را کاهش دهند.

اگر رابطه بین مادر و پسر به مرور زمان کمرنگ نشود یک وابستگی بیمارگونه شکل می گیرد که تمام زندگی پسر را تحت تاثیر خود قرار می دهد.

منبع : مادر شوهر حسود – رابطه با مادرشوهر

تبعیض جنسیتی در سطح خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی

تبعیض جنسیتی در سطح خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی از سالیان پیش وجود داشته و گاهی شکل بسیار شدیدی به خود می گیرد. می توان نمونه هایی از این تبعیضات را در قوانین برخی کشورها یا برخورد برخی خانواده ها مشاهده کرد.

متاسفانه در برخی از مناطق دختران به خاطر تبعیض جنسیتی از تحصیل محروم هستند یا زنان اجازه فعالیت های اجتماعی را ندارند

متاسفانه دیده می شود که برخی خانواده‌ها در برخورد با فرزندانشان تفاوت قائل می شوند.

اما برخی افراد به طور کامل از این تبعیض های جنسیتی آگاه نیستند.

 تبعیض جنسیتی چیست؟

تبعیض جنسیتی هنگامی اتفاق می‌افتد که نحوه برخورد با افراد تحت تاثیر جنسیت آن ها قرار می‌گیرد.

تبعیض جنسیتی ممکن است در تمام موارد وجود داشته باشد مثلاً عدم حضور زنان در ورزشگاه ها نمونه‌ای از این تبعیض ها است.

ابعاد مختلف تبعیض جنسیتی

تبعیض جنسیتی خود را به شکل های مختلف نشان می دهد و تمام ابعاد زندگی را تحت تاثیر قرار می‌دهد تبعیض جنسیتی می‌تواند شکل آشکار یا پنهان داشته باشد و خود را در تمام جنبه ها خانواده، فرهنگ و قوانین اجتماعی نشان دهد.

 تبعیض جنسیتی در سطح خانواده

کودکان در خانواده دارای شخصیت و ویژگی‌های مختلف هستند و برخوردها با نوع انتظارات متفاوت است اما خیلی از مواقع رفتار متفاوت والدین بر اساس جنسیت کودکان است. این موضوع باعث نابرابری های غیر منطقی می شود که بر روی روان کودکان تاثیر می گذارد .زمانی که صحبت از تبعیض می‌شود مسئله آزادی در عمل وگفتار مطرح می شود.

 کلیشه های جنسیتی در خانواده

در بسیاری از جوامع بخصوص جوامع سنتی از همان دوران کودکی از دختران انتظار دارند که نقش مادر و خانه داری را بیاموزند. تصور می شود که بازی هایی که دختران به آن ها علاقه دارند بازی با عروسک، اسباب بازی و خانه داری است. از طرفی دیگر بازی هایی که پسران به آن ها تشویق می شوند بازی هایی مثل ماشین بازی، تفنگ بازی و اسباب بازی‌های ابزاری است.

به طور معمول دختران به بازی های آرام و غیر فعال تر که به مراقبت و ارتباط تاکید دارند مثل مامان بازی علاقه دارند. ولی پسران بیشتر به بازی‌های فعال‌ و گروهی مثل دزد و پلیس تشویق می شوند.

این موارد به معنای برتری یک نوع از علایق نیست، کودکان به دلیل تفاوت های زیستی به فعالیت های متفاوتی کشیده می شوند مثلاً دختران به طور غریزی گرایش به مراقبت دارند و پسران به طور تکاملی گرایش به بازی های رقابتی و قدرتی دارند. اما مشکله زمانی ایجاد می‌شود که خانواده‌ها به علاقه و ویژگی‌های کودکانشان توجهی نمی‌کنند و فقط به جنسیتشان توجه دارند و بر آن احساس از کودکان خود انتظار دارند و فقط بخشی از فعالیت‌های آن ها را می پذیرند مثلاً ممکن است دختری علاقه به فوتبال داشته باشد ولی این فعالیت در خانواده آن ها هرگز پذیرفته نشود و والدین تلاش کنند که او را به سمت فعالیتی که فرزندشان به آن علاقه ای ندارد سوق دهند.

تبعیض جنسیتی در سطح خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی

 انتظارات نابرابر در خانواده

این تفاوت ها در نوع انتظارات و مسئولیت های خانواده خود را نشان می دهد، بسیاری از خانواده ها به خاطر ترس و نگرانی به پسران در تفریح و فعالیت ها آزادی بیشتری می دهند. آن ها ساعت ورود و خروج معینی ندارند و درمورد فعالیت‌ها و روابطشان با دیگران سخت گیری نمی شود. در برخی دیگر از خانواده ها ممکن است انتظارات از فرزندان پسر سنگین بوده اما به صورت ناخودآگاه امکانات رفاهی بیشتری برای دختر وجود داشته باشد. با توجه به باورها و انتظارتی که خانواده ها از پسران خود دارند، بیشتر از دختران خود حمایت عاطفی و هیجانی می کنند.

 داشتن احساسات نابرابر نسبت به فرزندان

ممکن است که پدر و مادر قبل از فرزند دار شدن گرایش بیشتری به داشتن فرزند دختر یا پسر داشته باشند. این علاقه باعث می شود که به صورت ناخودآگاه محبت بیشتری به فرزند داشته باشند، همچنین ممکن است به دلیل علاقه بیشتری که به دختر یا پسر خود دارند نسبت به اشتباهات او چشم پوشی کنند و به فرزند دیگر خود سختگیری بیشتری نشان دهد و یا امکانات و خدمات بیشتری برای یکی از فرزندان فراهم کنند.

 تبعیض جنسیتی در سطح فرهنگی

فرهنگ تا حد زیادی می‌تواند باعث ایجاد یا تشدید تبعیض جنسیتی شود، در جوامع سنتی تر گرایش به تبعیض جنسیتی بیشتر می شود.

 انتظارات نابرابر فرهنگی

در بیشتر فرهنگ ها از دختران انتظار می رود که رفتارهای اجتماعی آرام و منفعلانه داشته باشد. قضاوت های اجتماعی نیز در مورد دختران سختگیرانه تر است مثلاً رفتار پرخاشگرانه از سوی پسران پذیرفتنی تر است اما در بسیاری از فرهنگ‌ها از زنان انتظار می رود در مشاغل سطح پایین قرار بگیرند یا در سایه مشاغل آقایان فعالیت کنند.

 در برخی از جوامع مادران شاغل به خاطر نداشتن وقت کافی برای فرزندان و همسر مقصر شناخته شوند.

تبعیض جنسیتی فرهنگی پنهان

تبعیض جنسیتی می‌تواند به صورت پنهانی در اجتماع ایجاد شود، نگاهی که در مورد زنان در جامعه وجود دارد متفاوت با مردان است. در بسیاری از فرهنگ ها انتظار می‌رود که زنان تا سن مشخصی ازدواج کنند اما این انتظارات در مورد مردان کمتر وجود دارد و برچسب های مختلفی در این موارد بر زنان زده می‌شود مثلاً به این زنان ترشیده یا بیوه گفته می شود.

در جوک ها و لطیفه ها زنان و دختران از نظر هوشی پایین تر از مردان در نظر گرفته می شوند. شاید این لطیفه ها در ظاهر بی آزار به نظر برسند اما به صورت ناخودآگاه روی نگاه جامعه، اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی دختران تاثیر می گذارد و در آینده می توانند نقش آن ها را در تربیت فرزندان و مادر  بودن به خطر بیندازد.

تبعیض جنسیتی در سطح قوانین اجتماعی

قوانین در جوامع مختلف می‌تواند در مورد زنان و مردان به صورت نابرابر باشد. با وجود این، در جوامع پیشرفته با فعالیت افراد خواهان برابری به دنبال اصلاح این قوانین است.

در برخی از جوامع دیگر فرصت‌های کاری، حقوق و مزایا برای مردان بیشتر است .حتی در برخی از مناطق در مورد فعالیت‌های اجتماعی، تحصیلی، رانندگی یا داشتن برخی از شغل ها محدودیت وجود دارد.

 

 تبعات تبعیض جنسیتی

نابرابری جنسیتی می تواند اثرات منفی در جامعه داشته باشد، که نمونه ای از آن ها در ادامه ذکر شده است:

  • در سلامت روان افراد تاثیرگذار است و باعث افسردگی و استرس می شود.
  •  به دلیل محدودیت افراد جامعه تا حد زیادی پیشرفت جامعه را کاهش می دهد.
  •  تبعیض جنسیتی ارتباط بالایی با فقر و عقب ماندگی جامعه دارد.
  • تبعیض جنسیتی می‌تواند روی سلامت خانواده تاثیر گذار باشد و باعث اختلال اضطرابی در کودکان شود.
  •  تبعیض جنسیتی می‌تواند به صورت ناخودآگاه اعتماد به نفس افراد را تحت تاثیر قرار بدهد.
  •  تبعیض جنسیتی باعث می شود زنان فرصت های شغلی، تحصیلی خود را از دست بدهند باعث احساس سرخوردگی و ناکامی در آن ها می‌شود.
  •  باعث دور شدن دو جنس از یکدیگر می شود در نتیجه تفاوت ها و نیازهای جنسیتی کم تر درک می شوند.

مقابله با تبعیض جنسیتی

با توجه به عواقب کوتاه مدت و درازمدت تبعیض جنسیتی تلاش برای مقابله با آن ضروری است راه هایی که می توان با این مسئله مقابله کرد عبارتند از:

  • افزایش آگاهی

اولین قدم آشنایی با این مسئله است. هرچقدر اطلاعات خود را در این زمینه بیشتر کنیم و با حقوق خود آشنا باشیم بهتر می‌توانیم از پذیرش تبعیض جلوگیری کنیم.

  • آموزش و فرهنگ سازی

آموزش و فرهنگ سازی اهمیت زیادی دارد که می توان با روش های آموزشی مثل کتاب، کلاس و رسانه زنان و مردان را از حقوقشان آگاه کرد. همچنین آموزش به خانواده ها در مورد نوع نگاه به انتظارات و نحوه برخورد با کودکان نیز در سلامت روان خانواده تاثیر بسیار زیادی دارد.

آموزش به کودکان با بازی، کتاب و کلاس های آموزشی در مورد حقوق و توانایی دختران و پسران بسیار مهم است.

  • افزایش اعتماد به نفس

بالا بردن اعتماد به نفس هم برای دختران و هم برای پسران ضروری است، توجه به توانایی ها، فراهم کردن فرصت برای آن ها و  پذیرش نامشروط کودک با وجود تفاوت ها کمک می کند که خود بینی در کودکان کاهش پیدا کند و کمتر در معرض تبعیض قرار بگیرند.

افزایش فعالیت در زمینه حقوق برابر زن و مرد می تواند به تدریج در تغییر قوانین و فرهنگ سازی کمک کند.

منبع : تبعیض جنسیتی در سطح خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی 

چگونه وابستگی همسر به خانواده اش را کم کنیم؟

چرا پس از ازدواج باز هم به خانواده قبلی خود وابسته ایم؟ چگونه می توانیم وابستگی را کم تر کنیم؟ آیا وابستگی به خانواده بعد از ازدواج مشکلی ایجاد می کند؟ ارتباط با خانواده بعد از ازدواج چگونه باشد؟

در ابتدا باید بدانید که نقص تربیتی والدین نسبت به فرزندان باعث وابستگی بیش از اندازه فرزندان به خانواده شده و در نتیجه آن فرزندان نمی توانند یک زندگی مستقل داشته باشند.

وقتی فردی با وجود وابستگی شدید به خانواده خود ازدواج می کند، یعنی هنوز آماده ازدواج نیست و در مورد این موضوع منطقی فکر نکرده است.

یکی از نکاتی که قبل از ازدواج باید مورد بررسی قرار گیرد میزان وابستگی فرد به خانواده است. وابستگی بیش از اندازه و بی توجهی بیش از اندازه هر دو به فرد آسیب می رساند، توجه داشته باشید که این وابستگی می تواند مالی، روانی یا عاطفی باشد.

 انواع وابستگی به خانواده

وابستگی به خانواده می تواند دو حالت داشته باشد در حالت اول فرد به خانواده وابسته است و فقط در شرایط و موارد خاص به سراغ خانواده می رود. در حالت دوم خانواده برای فرد با اهمیت ترین چیز است، در این شرایط او دوست دارد همیشه در کنار خانواده خود باشد.

حالت دوم آسیب بیشتری به زندگی آن ها وارد می‌کند.

در این شرایط، پس از ازدواج فرد از خانواده خود جدا شده و وارد یک زندگی جدید می گردد، اما نمی‌تواند از لحاظ روحی و عاطفی از خانواده جدا شود، از طرفی هم به خانواده خود اجازه می دهد تا در تمام مسائل دخالت کنند.

 

  • وابستگی زن به خانواده بعد از ازدواج

از دلایل وابستگی زنان به والدین خود می توان به تربیت خانوادگی، نداشتن فرصت استقلال، اعتماد به نفس پایین و نارضایتی از همسر اشاره کرد.

حتی دیده شده است که برخی از زنان پس از سال ها نمی توانند از خانواده خود جدا شوند و با بروز کوچکترین مشکلی به خانواده پناه می برند. برخی دیگر از زنان نیز به دلیل نارضایتی از زندگی با همسر ترجیح می دهند بیش تر وقت را با خانواده خود بگذرانند.

  • وابستگی مرد به خانواده پس از ازدواج

وابستگی مردان می تواند بیش تر از زنان آزاردهنده باشد چراکه باعث دخالت دائمی اطرافیان در  زندگی آن ها می شود. مردی که به خانواده خود وابسته باشد نمی تواند ارتباط درستی با همسر خود برقرار کند و دائماً در جنگ و جدال با یکدیگر هستند.

برخی از مردان آنقدر به خانواده خود وابسته هستند که حتی پس از ازدواج نیز مخارج زندگی را هم از آن ها دریافت می‌کنند.

وابستگی به خانواده بعد از ازدواج

 نشانه های شخصیت وابسته

افرادی که وابسته به دیگران هستند قدرت استدلال و استنباط پایینی دارند و در مورد کوچک ترین کارها از دیگران کمک می‌گیرند. در این شرایط افراد قادر به تصمیم گیری نیستند و دیگران باید برای آن ها برنامه‌ریزی و تصمیم گیری انجام دهند.

علاوه بر این موضوع، این افراد در بسیاری از مسائل مهارت ندارند به جای اینکه خود مسئله را حل کنند از دیگران کمک می‌خواهند.

 فرد وابسته وقتی در مورد یک موضوع با همسرش به توافق می رسد پس از مدتی زیر توافق خود می زند.

 سنجش میزان وابستگی به خانواده بعد از ازدواج

سوالات زیر را از خودتان و همسرتان بپرسید. اگر پاسخ شما به اکثر سوالات مثبت باشد شما فردی وابسته هستید:

  • آیا همیشه دیگران باید برای شما تصمیم بگیرند و بدون کمک آن ها نمی توانید تصمیم بگیرید؟
  •  آیا برای کوچک ترین مسئله نیاز به کمک دیگران دارید؟
  •  آیا همیشه با نظر دیگران موافق هستید و از خودتان نظری ندارید؟
  • آیا زمانی که از خانواده خود دور هستید احساس تنهایی می کنید؟
  •  آیا نگران هستید که خانواده ترکتان کنند؟

 معایب برقراری رابطه با فرد وابسته به خانواده :

  • تمام مسائل و مشکلات را با خانواده در میان می‌گذارد.
  •  درباره مسائل خصوصی با خانواده خود صحبت می کند .
  • این ویژگی ها در تربیت فرزندان تاثیرگذار است.
  •  شخصیت های وابسته ممکن است به بهانه اینکه خانواده قصد کمک به او را دارند تمام مرزهای خانه را بشکند.

وابستگی به خانواده راهی جز تباهی ندارد زن و مرد باید قبل از ازدواج با مراجعه به مشاور از وابستگی ها شناخت پیدا کنند.

 

 نمونه هایی از عدم استقلال

  • زندگی با خانواده همسر
  •  تماس تلفنی زیاد با خانواده
  •  وابستگی مالی به خانواده

عوامل ایجاد وابستگی فرزندان به خانواده

  • مادران بدون اعتماد به نفس

برخی از مادران با به دنیا آمدن فرزند دنیایشان تغییر می‌کند و وابستگی زیادی به فرزند خود پیدا می کنند. بنابراین زمانی که سن ازدواج فرزندشان فرا می رسد نیز نمی توانند از او جدا شوند.

این اتفاق برای مادرانی که فرزند دختر دارند نیز اتفاق می‌افتد، آن ها تمایل دارند که دختر خود را وابسته نگه دارند مثلاً اجازه نمی‌دهند که کارهای خانه را به تنهایی انجام دهد یا مسئولیت کارهای خود را به عهده بگیرد.

به طور کلی والدین اولین الگوهایی هستند که کودکان در ابتدا مشاهده می کنند، مراجعین بسیار زیادی داشته ام که دنبال همسری مانند مادر خود می گشتند.

این موضوع الگوبرداری کودکان از والدین را نشان می دهد. بنابراین والدین باید تلاش کنند تا الگوهای مناسبی برای فرزندان خود باشند.

  • مسائل مالی

در برخی از خانواده‌ها مادر خانواده برای تأمین معاش خانواده ناچار است کار کند و ممکن است فرزند پسر را وابسته به خود نگه دارد.

در این خانواده ها معمولا فرزندان به هیچ عنوان درگیر مسائل مالی نمی شوند و پس از بزرگ شدن به خاطر قدردانی ممکن است بیش از اندازه به مادر خود وابسته شوند یا هرکاری کنند که او ناراحت نشود.

  • وابستگی به پدر

در برخی خانواده ها وابستگی فرزند به پدر هم دیده می شود در این خانواده ها پسر خانواده در جایی که پدر کار می کند، کار می کند.

دختران نیز وابستگی شدیدی به پدر خود دارند و بیش از اندازه به پدر خود اهمیت می دهند.

 

 با همسر وابسته به خانواده اش چه کنیم ؟

  • با همسرتان صحبت کنید.

با همسرتان صحبت کنید و به او بگویید که دخالت های بیش از اندازه خانواده او باعث فاصله بین شما شده است. به آرامی با او صحبت کنید و او را متقاعد سازید که پدر و مادر می‌توانند مشاورهای خوبی باشند و باید در مشکلات از آن ها کمک بگیرید اما در نهایت تصمیم نهایی به عهده خود شماست.

  • در صحبت کردن داوری نکنید.

به تجربه هایی خود اشاره کنید مثلا به او بگویید که توصیه‌های خانواده‌اش چه نتایج تلخی را برای شما به همراه داشته است و اگر دخالت خانواده‌اش نبود این مشکلات پیش نمی‌آمد.

به یاد داشته باشید که نباید به خانواده شما یا همسرتان توهین شود بنابراین به هیچ عنوان صدای خود را بالا نبرید یا از حرف های توهین آمیز استفاده نکنید.

نکات مهم برای کاهش وابستگی همسر به خانواده

  • او را متهم نکنید، فقط به او گوشزد کنید که اگر به شما توجه کافی داشته باشد کم کم شدت وابستگی به خانواده در او کم می شود.
  •  اگر همسرتان به تنهایی تصمیم می گیرد، او را تشویق کنید تا به او حس قدرت و استقلال بدهید.
  • برای این که نقاط ضعف همسرتان را به او گوشزد کنید از اصل احترام پیروی کنید.

منبع : چگونه وابستگی همسر به خانواده اش را کم کنیم؟ 

تفاوت عجیب میان زنان و مردان | آخرین شواهد علمی

تفاوت زن و مرد بر زندگی فردی و زندگی مشترک افراد تاثیر شایان توجهی دارد. شاید احساس می کنید که شوهرتان فردی بی توجه می باشد که به جزئیات دقت نمی کند. ممکن است وقتی همسرتان سرگرم انجام کارهای دیگر است عصبانی و بداخلاق شود و وقتی با او صحبت می کنید جواب شما را ندهد.

از طرف دیگر خانم ها ممکن است در مورد یک موضوع چندین بار صحبت کنند یا وقتی برای خرید به بازار میروند چند ساعت در بازار بگردند و آخر از همان مغازه اول خرید کنند.

 تفاوت های زن و مرد در کودکی

تفاوت های بین زن و مرد از ماه سوم جنینی شروع میشود و ترشح هورمون های مردانه و زنانه، شکل‌گیری دستگاه جنسی، دستگاه عصبی و مغز را تحت تاثیر خود قرار می دهد که باعث تغییر در رشد مغز و ذهن کودک از همان جنینی می شود.

به طور کلی می توان گفت که دختران از همان ابتدا علاقه دارند از دیگران محافظت و مراقبت کنند. این موضوع را می توان از شیوه بازی هایشان فهمید.

درحالیکه پسران از خراب کردن اسباب بازی هایشان احساس ناراحتی نمی کند و حتی این کار را تکرار می کنند.

البته رفتار دخترانه و پسرانه می تواند برای جنس مخالف هم رخ دهد هنگامی که خواهر و یا برادر با جنسیت مخالف دارند. اما شدت آن زیاد نیست.

برای مثال دختری که علاقه به بازی با تفنگ یا ماشین دارد، معمولا برادر بزرگتر داشته و رفتار او از آن ها تاثیرات رفتاری می گیرد یا همبازی هایش پسر باشند برخی رفتار پسرانه به او منتقل می شود.

نکته جالب روانشناسی این است که دخترانی که میان پسران بزرگ می شوند شخصیت مستقل و جنگجو پیدا کرده و پسرانی که با دختران بزرگ می شوند روحیه ای لطیف و اخلاقی مهربان پیدا می کنند.

 

 تفاوت های اجتماعی زن و مرد

تفاوت های اجتماعی از آموزش های نقش‌های جنسیتی در کودکان شروع می شود و در بین فرهنگ ها و جوامع مختلف متفاوت است:

مثلاً در برخی از جوامع پسران احساسات خودشان را به طور متفاوت نشان می دهند و خشن تر هستند، این در حالی است که دختران آرام می خندند، در کارهای خانه کمک می کنند و با اسباب بازی هایشان درست بازی می کنند.

در کل در بیشتر جوامع از رفتارهای پسرانه استقبال بیش تری می شود و از دخترانی که شبیه پسرها رفتار می کنند کم تر حمایت می گردد که ریشه در تبعیض های جنسیتی دارد.

 مهم ترین تفاوت های بین زن و مرد

  • دوئل تاریخی مرد و زن

قدیمی ترین تفاوتی که بین زنان و مردان بوده، احساسی بودن زنان و منطقی بودن مردان است.

احساسات برای مردان مهم است اما روانشناسان معتقدند که احساسات پشت سر مردان و روبه روی زنان است، یعنی زنان احساسات و عواطف خود را بیشتر نشان می دهند و مردان کمتر آن را بروز می‌دهند. از طرف دیگر مردان دیرتر احساساتی می‌شوند و منطقی رفتار می‌کنند.

 

  • قدرت کلام زن و مرد

شکل گیری کلام در دختر و پسر از همان آغاز متفاوت است به گونه‌ای که دختران دایره لغت بیشتری دارند و در دوران بزرگسالی از کلمات بیشتری استفاده می کنند.

اما مردان تعداد کلمات کم تری برای بیان احساسات خود به کار می گیرند که همین مسئله نشان می دهد مردان کمتر عاطفی هستند.

 مثلا وقتی از مردی می پرسید لباسم چگونه است؟

می گوید خوبه! قشنگه! اما یک زن ممکنه جواب های متفاوتی بدهد. فوق العاده است، خیلی نازه، عالیه، بهت میاد. شاید شما فکر کنید که این طرز جواب دادن شوهرتان یک توهین به شماست اما مطمئن باشید که او قصد توهین ندارد.

  • مراقب مرزهای قلمرو مرد باشید.

 مردان هم مانند هم جنسان دیگر خود برای خودش قلمرو دارد باید برای ورود به قلمرو آن ها اجازه بگیرید در غیر این صورت نباید به حریم آن ها وارد شوید به خاطر داشته باشید که برخی از مردان دوست ندارند در مورد مسائل کاری یا شخصی آن ها صحبت شود و اگر هم در این صحبت کنند دوست ندارند راهکاریرا دریافت کنند.

  • حرف زدن

 زنان دوست دارند در مورد کارهایشان حرف بزنند ولی نه به خاطر این که به هدفی برسند و یا نتیجه بگیرند فقط از شما می خواهند که به صحبت های آن ها گوش دهید.

بنابراین وقتی همسر شما از شما می خواهد به حرف های او گوش دهید بدون گفتن هیچ حرفی به درد و دل های او گوش دهید و از زاویه دید او به موضوع نگاه کنید.

  • تفاوت فیزیکی مغز

معمولا مردان نمی توانند همزمان چند کار را با یکدیگر انجام دهند و این موضوع به دلیل تفاوت فیزیکی مغز آن هاست که ضعیف تر می باشد.

مثلاً ممکن است مردی در حال انجام دادن کاری باشد و همسرش با او تماس بگیرد و با او در مورد یک مسئله عاطفی صحبت کند اما آقا توانایی این کار را ندارد و ممکن است او را همراهی نکند.

  • کل در برابر جز

 مردان کلی نگر و زنان جزئی نگر هستند. خانم ها معتقدند که مردان بی دقت هستند اما اینطور نیست.

مثلا ممکن است خانمی لباس هایش را عوض کرده ویا تغییراتی در چهره خود داده باشد. مرد می داند که او زیباتر شده‌ اما نمی‌تواند تک‌تک تغییرات را متوجه شود. باید بدانید که ساختار مغز و ذهن همسرتان به این گونه است.

تفاوت زن و مرد - تفاوت مردان و زنان

  • تفاوت های مرتبط با نقش جنسیتی

 بسیاری از تفاوت های مردان و زنان به نقش‌های جنسیتی آن ها بستگی دارد.

اگر آن ها دیدگاه سنتی در مورد نقش های خود داشته باشند، تفاوت بین آن ها بیشتر می‌شود. به طورمثال تفاوت در استقلال و وابستگی. اگر شما سبک زندگی سنتی را در پیش بگیرید باید بپذیرید که استقلال مردان بیشتر است.

  • عوامل اجتماعی موثر بر تفاوت های زن و مرد

بسیاری از تفاوت هایی که بین زن و مرد وجود دارد به دلیل آموزش و نوع تربیت آن هاست به طور مثال زنان در مهارت های کلامی استعداد دارند.

این موضوع به خاطر فعالیت زیاد نیمکره چپ آن ها است در مقابل مردان در فعالیت های ریاضی پیشرفت بهتری دارند که نشان دهنده این است که نیمکره راست آن ها فعالیت بیش تری دارد.

با این حال تحقیقات نشان داده است که مغز انسان انعطاف پذیر است و تحت تاثیر محیط قرار می گیرد. بنابراین تفاوت های مغزی زن و مرد بیشتر از اینکه ذاتی و طبیعی باشد به آموزش ها و تربیت بستگی دارد.

به همین دلیل است که دختران به خاطر نقش های جنسیتی در کودکی بیشتر قصه گویی یا خاله بازی می کنند و نیمکره چپ آن ها بیشتر فعال می شود. بازی با مکعب و خانه سازی از سوی دیگر نیمکره راست آن ها را تقویت می کند.

 تفاوت های شناختی زنان و مردان

برخی از افراد معتقد هستند که تفکر و تصمیم گیری برای مردان با دقت بیشتری انجام می شود اما آیا این موضوع از نظر علمی نیز تایید شده است؟

تصمیم گیری تا حد زیادی به این بستگی دارد که فرد تا چه حد تحت تاثیر احساسات و عواطف خود قرار می گیرد.

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که در هنگام اضطراب و استرس یا عصبانیت نمی توانید تصمیم درستی بگیرید برای همین است که مردانی که نمی توانند خشم خود را کنترل کنند یا زنانی که نمی‌توانند غم و اندوه خود را مدیریت کنند در تفکر و تصمیم گیری دچار مشکل می‌شوند.

 

 ذهنیت زنانه و مردانه پیرامون جنسیت

امروزه مفهومی به اسم ذهنیت زنانه و مردانه شکل گرفته است که به توانایی بهبود درک متقابل از جنس مقابل اشاره دارد و به انسان می آموزد که زنان و مردان با وجود تفاوت هایی که دارند باز هم انسان هستند و جامعه نباید به آن ها فشار وارد کند و یا امری را به آن ها تحمیل کند.

مثلاً باور غلطی که مردان نباید گریه کنند.

اگر این باور در جامعه رواج پیدا کند فرد دیگر نمی تواند احساسات واقعی خود را بیان سازد. در این حالت فشار سنگینی به آن ها وارد می شود و زمینه را برای اختلالات روانی فراهم می‌کند.

همچنین این باورغلط که دختران نمی توانند در رشته ریاضی موفق تر از پسران باشند می تواند سرنوشت آن ها را به کل تغییر دهد.

استفاده از ذهنیت زنانه و مردانه در زندگی زناشویی به افراد کمک می کند با دیدی دیگر به زندگی نگاه کرده و سختی های زن و مرد را بیشتر درک کنند. در دراز مدت این موضوع کمک می‌کند که صمیمیت در بین زوجین بیشتر گردد.

آخرین یافته ها علمی در مورد تفاوت زن و مرد

آیا زن و مرد یکسان هستند؟  برخی اعتقاد دارند که اگر فرهنگ ها نبودند تفاوتی میان زن و مرد وجود نداشت و آن ها یکسان بودند.

مطالعات دانشگاه اسنتفورد آمریکا (Women and Men Differencesنظری کاملا متفاوت دارد. زنان و مردان در زندگی خود ساختار مغزی متفاوتی دارند و این به دلیل هورمون های استروئیدی جنسی است.زنان استروژن تولید کرده و هورمون تستوسترون و چند مورد مشابه به طور کلی آندروژن تلقی می شود.

نکته مهم، مردانی که به طور طبیعی در رحم رشد می کنند با یک هورمون بزرگ تستوسترون در اواسط بارداری مواجه می شوند و نه تنها اعضای بدن و نسبت آنها بلکه مغز آنها را نیز به شکل دائمی در می آورد. (نقص ژنتیکی باعث اختلال در تأثیر تستوسترون در سلولهای انسان نر در حال رشد می شود و باعث تغییر در یک برنامه بدن زنانه می شود.) به طور کلی، نواحی مغزی که از نظر اندازه بین زن و مرد متفاوت هستند (مانند آمیگدالا و هیپوکامپ) حاوی غلظت های زیادی از گیرنده های هورمون های جنسی هستند.

تلاش زیادی شده تا تفاوت های فرهنگی زن و مرد از بین برود و این تفاوت ها را فرهنگی بنامند ولی هالپرن ارزیابی اجمالی ارائه می دهد و بیان می کند که : “نقش فرهنگ صفر نیست. نقش زیست شناسی صفر نیست.” هر دو در تفاوت زن و مرد نقش مهمی دارند.

منبع : تفاوت عجیب میان زنان و مردان | آخرین شواهد علمی

احترام در خانواده را یاد بگیریم

احترام در خانواده | احترام به پدر و مادر و فرزندان را یادبگیریم

یکی از اصول مهم است که سلامت روان خانواده را تضمین می کندو اگر با اجبار همراه نباشد می‌تواند باعث صمیمیت اعضای خانواده شود احترام متقابل والدین و فرزندان به یکدیگر است که باعث شکل‌گیری روابط موثر و سالم می‌شود .

عوامل اثرگذار در احترام در خانواده

اگر در یک خانواده اعضا به یکدیگر احترام بگذارند و با یکدیگر با احترام رفتار کنند نوعی انسجام و وحدت به وجود میاد.

برای اینکه خانواده ها به این اهداف برسند باید نکاتی رعایت کنند:

  • احترام جاده دو طرفه .

احترام گذاشتن یک رفتار شایسته است که  بین افراد اتفاق می‌افتد مثلاً اگر کودک از ابتدا به والدین خود احترام بگذارد ولی والدین با هر بار صحبت کردن او را تحقیر  کنند و به او توهین کنند احترام بین والدین و فرزندان برقرار نمی شود .

برای اینکه فرزندان احترام شما را نگه دارند باید خودتان هم الگویی برای آنها باشید.

  • تاثیرحفظ حریم شخصی در احترام درخانواده.

بی احترامی فقط شامل توهین و تحقیر اعضای خانواده نمی شود گاهی افراد بدون اینکه متوجه شوند به یکدیگر بی احترامی میکنند و به حریم شخصی اعضای خانواده وارد می شوند مثلا اگر شما و سایر اعضای خانواده وسایل شخصی او را وارسی کنید ویا بدون اجازه از آن استفاده کنید باعث می شود که آنها واکنش دفاعی در مقابل شما داشته باشند و باعث درگیری بین شما شود .

  • تاثیر درونی بودن رفتار محترمانه در شکل‌گیری احترام در خانواده .

اگر اعضای خانواده به یکدیگر احترام بگذارند ولی  برای اینکه تنبیه نشوند و یا  برای آن هامنفعتی داشته باشد احترام واقعی نیست .احترام واقعی دارای اهمیت بسیار زیادی است.افراد باید برای رفتار محترمانه خودشان ارزش قائل باشند و تحت تاثیر انگیزه های محیطی قرار نگیرند و این ارزش ها و احترام ها را در خودشان درونی کنند .

لزوم احترام در خانواده .

رفتار محترمانه با هر یک از اعضا تاثیرات زیادی روی سلامت روان میگذارد دعوا و درگیری ها روی شخصیت افراد تاثیر منفی می گذارد و فرد را دچار آسیب های اجتماعی می کند.

 نمونه ای از تاثیرات احترام در کانون خانواده:

  1. تاثیر رفتار محترمانه والدین در رابطه با فرزندان

خانواده ای را در نظر بگیرید که از دوران کودکی برای فرزندشان یک شخصیت مستقل قائل هستند و رفتاری خلاف اخلاق انجام نمی دهند این رفتار آنها باعث می شود که به صورت غیر مستقیم روی زندگی فرزندشان تاثیر بگذارند و به آنها آموزش دهند که به همه افراد در هر جایگاه و موقعیتی که هستند احترام بگذارند. والدین برای فرزندانشان مرجع قدرت و جایگاه هستند برای همین نوع رفتار آنها تاثیر بسیار زیادی در تربیت فرزندان شان می گذارد و فرزندان آنها والدینشان را الگوی خودشان قرار می دهندو در بازی‌هایشان و روابطشان با خواهر یا برادرشان آنها را اجرا می‌کنند.

  1. تاثیر رفتار محترمانه والدین با یکدیگر .

از آنجایی که مادر مراقبت اصلی کودکان است بی احترامی به او از طرف پدر خانواده باعث نگرانی‌ کودکان می شود و در آینده نسبت به تهدیدها آسیب پذیر خواهند بود.

احترام به مادر | احترام به والدین از دیدگاه روانشناسی

 چرا باید به مادر خود احترام بگذاریم ؟

احترام احساس و رفتاری است که افراد متناسب با شایستگی دیگران انجام می دهند مادر به خاطر اینکه از اولین ثانیه ها کنار فرزند بوده است و برای شما زحمت بسیار زیادی کشیده باید احترام بسیار زیادی به او گذاشت .

باید به این نکته توجه داشته باشید که همه مادران در هر ثانیه و در هر شرایطی نیازمند احترام هستند.

چرا احترام گذاشتن ارزشمند است؟

احترام عکس و عملی است که فرد احترام گذارنده آن را شایسته و سزاوار احترام می داند و باعث می شود که به فرد احساس خوبی دست بدهد.

معمولاً عواملی مثل تحصیلات ، جایگاه اجتماعی ،شخصیت سزاوار احترام است . در بعضی از فرهنگ ها هرچه سن افرادبیشتر میشود احترام به آنها بیشتر می شود .

بیشترین نمود این موضوع نسبت به پدر و مادر به عنوان سرپرست افراد است که این احترام به خاطر زحمتی است که آنها در طول زندگی برای فرزندانشان می کشند .

به طور کلی احترام یک رابطه متقابل است فردی که به دیگران احترام نمی گذارد نباید انتظار داشته باشد که به او احترام بگذارند .

چرا باید به مادر احترام گذاشت ؟

رابطه ای که بین مادر و دیگران و فرزند وجود دارد یک رابطه عمیق است که هر فردی آن را تجربه می کند مادر منبع محبت است.

ضرورت احترام به پدر و مادر

مادر و هویت

فرزند هویت خود رااز مادر می گیرد آن ها  از مادرشان الگو برداری میکنند.

تصویری که از مادر خودتان در ذهنتان دارید هویت شما را مشخص می کند اگر تصویری نامحترمانه  داشته باشید تاثیرات منفی روی هویت و شخصیت شما خواهد گذاشت  زنان هویتشان را از مادر خود می‌گیرند .

روابط عاطفی در بزرگسالی

اگر با مادر خودتان مشکل داشته باشید این مسئله باعث می‌شود که در آینده شما به مشکل بخورید رفتارشماروی فرزند و همسرتان تاثیر می گذارد.

 دلبستگی مادر فرزند

از همان ثانیه‌های اول زندگی نوزاد، وابستگی و دلبستگی بین مادر و فرزند ایجاد میشود  و هم مادر و هم فرزند به هم وابسته می شود.

بی احترامی کردن به مادر به این دلبستگی و وابستگی آسیب می رساند.

دلبستگی در طول چند سال شکل می‌گیرد و آسیب به این دلبستگی  سال ها سلامت روح و روان  مادر و فرزند را به خطر می‌اندازد.

 قدردانی از زحمات مادر

هر مادری در زندگی برای بزرگ کردن فرزند خود تلاشهای بسیار زیادی می کند  و رنج و سختی زیادی را تحمل می‌کند شب بیداری های زیادی را تحمل کند برای همین سزاوار احترام گذاشتن است .

چگونه به مادر خود احترام بگذاریم؟ چه رفتارهایی باعث بی احترامی به او می شود ؟

به خاطر زحمت هایی که برای شما کشیده است از او تشکر کنید حتی اگر از او ناراضی هستید سعی کنید شرایط را درک کنید و از او بخواهید که شرایطی که باعث شده شما از او ناراضی شوید را برای شما توضیح دهد.

قبل از اینکه خواسته های خودتان را بیان کنید بدانید که خانواده تان از پس این خواسته های شما بر می آید.

مادر خودتان را به اسم صدا نکنید با لحنی مودبانه با او صحبت کنید.

آیا باید به مادر بد هم احترام گذاشت؟

شاید اگر بگوییم که هیچ مادر بدی در جامعه وجود ندارد درست نگفته باشیم .شاید مادر شما، شما را در کودکی بسیار آزرده باشد و مانع پیشرفت شما شده باشد اما باید بدانید که چرااو اینکار را کرده است و چه مقدار تقصیر جامعه و خانواده ای است  که مادرتان را تربیت کرده است.

قبل از اینکه از مادرتان بد بگویید فرهنگ و جامعه ای ک او را تربیت کرده است را در نظر بگیرید و سعی کنید کسری هایی که مادرتان برای شما گذاشته را برای فرزندتان جبران کنید.

احترام در خانواده

 احترام به مادر

اگربه مادر خود احترام نگذارید تمام زحماتی که برای شما کشیده است را زیر پا گذاشته اید.همچنین هویت اصلی خودتان را به عنوان فرزند زیر پا گذاشته اید.

باید به پدر خانواده احترام بگذاریم؟

احترام گذاشتن به پدر یکی از جمله مسئولیت هایی است که فرزندان باید آن را انجام دهند و از همان دوران کودکی احترام گذاشتن به او آموزش داده می شود.

برخی از افرادی که به پدران خود بی احترامی میکند وقتی  از آنها می‌پرسیم می‌گویند آنها محق بی احترامی هستند  ولی از درون ناراحت هستند و ناراحتی پدرها آن ها را هم ناراحت می کند.

 احترام به پدر از گذشته تا به امروز

در هر خانواده احترام معنای متفاوتی داشته است مثلاً در گذشته مردسالاری حاکم بوده و همه تصمیمات بر عهده پدر خانواده بوده است و هیچ کس حق سرپیچی از آن را نداشته است و هر سرپیچی بی احترامی به پدر بوده است.

اما امروزه بین پدران و فرزندان رابطه بهتری وجود دارد و با هم بیشتر به گفتگو می پردازند دروغگویی، خارج شدن از مسیر ،نداشتن اخلاق  بی احترامی محسوب می شود.

 چرا باید به پدر احترام گذاشت؟ احترام به والدین از دیدگاه روانشناسی

پدر خانه  مسئولیت‌های مختلفی را دارد که شاید نتواند در همه ساعات شبانه روز در اختیار فرزندانش باشد اما باز هم نمی توان او را مورد بی احترامی قرار داد زیرا فرزندان به خاطر اینکه بیشترین زمان را با مادر خود می‌گذرانند مادر را منبع آرامش و پدر را منبع ب قدرت می‌دانند.

پدر و مادر شما همانند دیگر انسان ها ممکن است که صفات منفی داشته باشند ولی این دلیل اهانت و بی‌ احترامی شما نیست اگر پدر و مادر شما دچار اشتباهاتی می‌شوند باید احترام آنها را نگه دارید و به دنبال راه‌حل باشید احساسات خود را کنترل کنید در واقع شما باید  ریشه ای مشکلات را حل کنید.

برای شناخت علل این مسئلع توجه به نکات زیر لازم است:

  1. تربیت ناصحیح والدین

شاید پدر شما با شیوه‌ها و روش‌های کار آمد تربیتی آشنایی نداشته باشد و یا وقت آموزش ها را نداشته باشد پس شما باید در آرامش کامل ونهایت احترام اورا درک کنید و برای او توضیح دهید.

  1. همکار و دوستان بد

معمولاپدران در خانه دچار مشکلات و اختلافاتی هستند که این مشکلات باعث می‌شود که آنها به سمت دوستان و اطرافیان خود بروند که رفتار آنها را تایید کند اما کار شما این است که علت این مشکلات در خانه را پیدا کنید و آنها را برطرف کنید و در جمع خانوادگی و دوستانه از پدر خود تعریف کنید و او را حامی و پشتیبان خود بخوانید.

  1. نقش مشکلات اقتصادی و فشار گرانی در شکل‌گیری احترام به پدر

بسیاری از پدران مشکلات خود را در درون خود می ریزند و آنها را برای کسی تعریف نمی‌کنند این خودخوری روی خلق و خوی آنها تاثیر می گذارد شما باید رابطه خود را با پدر آنقدر عمیق  کنید که او برای شما تعریف کند و  این اطمینان را بدهید که هر کمکی از دستتان برآید برای او انجام می دهید.

  1. مشکلات روحی و روانی

مشکلات جسمی از همان آغاز خود را نشان می دهد  و توجه اطرافیان را به خود جلب می کند در صورتی که مشکلات روحی و روانی پنهان است و حتی ممکن است سال‌ها بعد خود را نشان دهد مشکلات بسیار زیادی هستند که می‌توانند در روابط شما با پدرتان اختلال ایجاد کند که گاهی خود به تنهایی نمی توانید آنها را برطرف کنید بنابراین نیاز به کمک یک مشاور و متخصص دارید  .

احترام به فرزندان و بچه ها

یکی از مهمترین اصول تربیتی احترام به فرزندان است که باعث ایجاد اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی در آنها می‌شود و کودکان عزت نفس پیدا می کنند.

والدینی که به کودکان خود احترام می گذارند در تربیت موفق تر هستند.

در یک خانواده سالم علاوه بر احترام به پدر و مادر احترام به فرزندان هم تاکید می‌شود در چنین خانواده‌هایی احترام احترام متقابل می آورد.

با رفتارهای ساده می توان به فرزندانمان احترام بگذاریم :

  • کودکمان را با دیگران مقایسه نکنیم
  • گاهی اوقات ما به فرزندانمان سلام کنیم و جواب سلام آنها را با مهربانی بدهیم .
  • کودکانمان را با جملات و کلمات محبت آمیز صدا بزنیم.
  • به حرف های آنها گوش دهیم.
  • در مورد مسائل با آنها مشورت کنیم .
  • صداقت را به آنها آموزش دهیم .
  • آنها را در جمع کوچک نکنیم .

همانطور که احترام به بزرگترها اثر مثبت دارد احترام به کوچکترها هم باعث رشد شخصیتی آنها می شود.

  1. پرورش ویژگی های مثبت شخصیتی.

احترام گذاشتن به کودکان باعث رشد ویژگی هایی مثل اعتماد به نفس، حس ارزشمندی و حس مسئولیت پذیری می شود .

این ویژگی‌ها در کودکان باقی می مانند و تا بزرگسالی ادامه دارد.

  1. سلامت روحی و روانی.

کودکانی که والدین شان به آنها احترام نمی گذارند بیشتر دچار بیماری های روحی و روانی می شوند اضطراب در این کودکان بالاتر است در واقع در خانواده هایی که به فرزندان شان احترام میگذارند بیماری‌های روانی تا حد زیادی کاهش پیدا می کند.

 راه هایی برای احترام به فرزندان | احترام متقابل در رابطه

  • محترمانه صحبت کردن

در هنگام صحبت کردن با فرزندتان از کلمات لطفاً، خواهش می کنم استفاده کنید این کار باعث می شود که کودک شما متقابلاً در صحبت کردن با شما از این کلمات استفاده کند .

  • تصمیم نگرفتن برای بچه ها.

وقتی کودک برای انجام دادن کاری از شما نظر و راهنمایی میخواهد چند انتخاب و راهکار برای او داشته باشید ولی در نهایت انتخاب آخر را بر عهده خود او بگذارید این کار باعث می شود که کودک شما به سمت استقلال برود.

  • احترام گذاشتن به حریم خصوصی و استقلال.

گاهی اوقات برخی از کودکان دوست دارند حریم خصوصی خود را داشته باشند مثلاً کسی در لباس پوشیدن آنها کمک نکند پس باید به خواست و نظر او احترام بگذارید .

  • دستور دادن مداوم.

دائماً به کودک خود دستور ندهید زیرا این کار شما باعث ناراحتی او می شود و حتی ممکن است لجبازی کند بهتر است برای کودک مشخص کنید که در یک زمان چه کارهایی را باید انجام دهد.

  • مقایسه نکنید .

سعی کنید کودکان خود را با کودکان دیگر مقایسه نکنید زیرا با این کار کودکان خود را تحقیر می کنید اگر قرار است مقایسه صورت بگیرد او را باید با گذشته خودش مقایسه کنید تا رقابتی مثبت داشته باشد .

  • مچ گیری نکنید.

وقتی کودکتان کار اشتباهی را انجام می دهد با زبانی خوش او را از کار اشتباهش باخبر کنید و از او بخواهید دیگر این کار را تکرار نکند.

  • تنبیه ضررش بیشتر است.

وقتی کودک شما کار اشتباهی را انجام داد او را در جمع تنبیه نکنید که این یک کار کاملا اشتباه است.

  • تشویق راهی برای ارتباط.

وقتی کودک کار درستی انجام می دهد او را تشویق کنید بخصوص با چیزهایی که به او علاقه دارد.

احترام به فرزندان تاثیر بسیار زیادی دارد و برای شما احترام متقابل می آورد احترام به فرزند را نباید با آزادی بیش از حد اشتباه گرفت در این رابطه می توانید از روانشناسان مرکز مشاوره مشاورانه کمک بگیرید.

منبع : احترام در خانواده را یاد بگیریم

7 تکنیک کسب محبوبت

تکنیک های کسب محبوبت را یاد بگیرید. بیاموزید که با چه روش هایی می توانیم جذاب باشیم و دیگران دوستمان بدارند. فردی که به همنوعان خود علاقه مند نباشد در زندگی دچار مشکلات زیادی می شود و خود بیش از دیگران آسیب می بیند. در بررسی های روانشناسی بیش تر افراد شکست خورده از همین نوع بوده اند.

تکنیک کسب محبوبت

1- صادقانه به دیگران مهربورزید

اگر بخواهیم دوستانی برای خود پیدا کنیم باید صرف وقت و انرژی نه با غرض ورزی و خودخواهی به مردم کمک کنیم.

این یک اصل مهم در دوست یابی و کسب محبوبیتاست. هنگامی که دیگران صداقت شما در رفتار و مهرورزی را مشاهده کنند، به شما جذب شده و پس از اندکی دوستان بسیاری پیدا خواهید کرد.

 

علاوه بر آن در زندگی کاری خود نیز موفق تر عمل خواهید کرد.

اگر می خواهید دیگران شما را دوست بدارند و دوستانی واقعی داشته باشید و اگر می خواهید به خودتان و دیگران کمک کرده باشید این نکته را بخاطر بسپارید که علاقتان به دیگران باید واقعی باشد.

 

2-لبخند بزنید

تکنیک دوم کسب محبوبیت لبخند زدن است. لبخند زدن هزینه ای ندارد اما بسیار تاثیر گذار است. دریافت کننده آن قوی می شود بی آنکه بخشنده آن فقیر شود.

لبخند زدن در یک لحظه رخ می دهد و خاطرات آن تا مدت زیادی باقی می ماند. هیچ کس آنقدر قوی نیست که از آن بی نیاز شود و هیچ کس آنقدر فقیر نیست که از منافع آن بهره مند نشود.

لبخند به خانه خوشبختی می آورد، موجب استحکام دوستی و رشد شغلی شده و از نشانه های دوستی است.

طی بررسی های روانشناسی لبخند موجب رفع خستگی و امیدواری ناامیدان می شود و به عنوان یک پادزهر طبیعی برای رفع ناراحتی و افسردگی استفاده می شود.

جالب آن است که خنده را نمی شود خرید یا گدایی کرد و نمی توان آن را دزدید و برخی عقیده دارند که لبخند یک هدیه آسمانی برای انسان ها است.

هفت تکنیک کسب محبوبت

3-فراموش نکنید که نام یک فرد مهم ترین کلمه در هر زبان است.

از نظر روانشناسی مردم به طور کلی به اسم خود بیش از هر اسمی در دنیا علاقه مند هستند، به یاد آوردن آسان نام مخاطب، تعارفی شیرین و ظریف است اما فراموش کردن و یا به اشتباه خواندن آن به شدت فرد را می رنجاند.

 شاید دقت کرده باشید که یک روانشناس و بازاریاب و حتی معلم برای برقراری ارتباط بهتر با افراد نام آن ها را صدا می زند.

البته باید توجه کرد که به خاطر سپردن اسامی یک توانایی محسوب می شود و در علوم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از جایگاه حائز اهمیتی برخوردار است.

 

رئیس یکی از شرکت های موفق در خاطرات خود بیان می کند که اغلب در رستوران شرکت ناهار می خورده و زنی که پشت پیشخوان قرار داشت فردی عبوس بود او همیشه متوجه می شد که زن برای درست کردن یک ساندویچ حدود نیم ساعت وقت صرف کرده و هنگام تحویل سفارش تعجیل زیادی در این کار می داشت.

روز بعد که فرد دوباره به آنجا می رود همان زن اخمو را مشاهده می کند با این تفاوت که روی برچسبی نام او نوشته شده بود، فرد نام زن را از روی برچسب خوانده و با لبخند به او سلام می کند و نام او را ذکر می کند. جالب این جا است که غذا در سریع ترین زمان ممکن آماده شده و بیش از دفعات پیش مخلفات در آن قرار گرفته بود.

ما باید از جادوی نام افراد باخبر باشیم و متوجه شویم که این تنها دارایی آن کسی است که ما با او سر و کار داریم و نه دارایی شخص دیگری.

نام شخص موجب می شود که او از سایر افراد مجزا شود و در میان دیگران بی همتا باشد.

اطلاعاتی که دریافت می کنیم و تقاضایی که ارائه می دهیم با به کار بردن نام شخص اهمیت ویژه ای پیدا می کند. تأثیر استفاده از نام شخص از پیشخدمت گرفته تا مدیر ارشد را جادو میکند.

منبع : 7 تکنیک کسب محبوبت 

چگونه افکار منفی را از بین ببریم

افکار منفی را از بین ببریم

چند نمونه افکار منفی، چگونه افکار منفی را از بین ببریم ؟  افکار منفی را نام ببرید علت افکار منفی در طب سنتی چیست؟ اعتیاد به افکار منفی و تاثیر آن در زندگی ما . ممکن است تعجب کنید اما داشتن افکار منفی طبیعی است؛ در واقع، آن‌ها بخشی از روند تکاملی ما هستند. ما برنامه‌ریزی شده‌ایم تا محیط خود را اسکن کنیم و مشکلات را بیابیم و رفع کنیم و این امر، با در نظر گرفتن اگرها و بدترین‌حالت‌های ممکن، مستلزم صرف مقدار قابل توجهی انرژی روانی است. با این حال، زمانیکه ما شروع به باور کردن این افکار منفی می‌کنیم، آن‌ها به یک مشکل تبدیل می‌شوند. خوشبختانه، تکنیک‌های مختلفی به شما مبارزه با افکار منفی را می‌آموزند و کمک می‌کنند که مثبت فکر کنید. چگونگی این کار را در ادامه‌ی مطلب بخوانید.

 

چگونه افکار منفی را از بین ببریم و نجات یابیم

برای رهایی از افکار منفی، و روی آوردن به مثبت اندیشی، اولین قدم برای تغییر افکار منفی، شناسایی و سپس به چالش کشیدن آن‌ها است.

چگونه افکار منفی را از بین ببریم

چگونه افکار منفی را از بین ببریم

چند نمونه افکار منفی

  • «بعد از خراب شدن اولین امتحان، دیگر امیدی نیست که این ترم را به خوبی تمام کنم.»
  • «هیچ کس حاضر نخواهد شد روی پروژه‌ی ما سرمایه‌گذاری کند.»
  • «می‌دانم که با هر کسی شریک شوم، حق من را خواهد خورد.»
  • «دوستم چیزی نگفت. اما حس می‌کنم که دیگر تمایلی به ادامه‌ی این رابطه ندارد.»
  • «او هیچوقت به من گوش نمیدهد.»
  • «امروز روز خوبی بود، اما دلیل نمیشود فردا و پس فردا هم، همینطور باشد.»
  • «او من را دوست ندارد.»
  • «او مواظب من نیست.»
  • «من تجسم واقعیِ شکست هستم.»

ویژگی مشترک همه‌ی جمله‌های بالا، منفی بودن‌شان است. این جمله‌ها سازنده نیستند و می‌توانند روی آینده تأثیر نامطلوب بگذارند.

۱. شناسایی افکار منفی

افکار و نگرانی‌های منفی را با در نظر گرفتن انواع تحریفات شناختی که ممکن است دخیل باشند، شناسایی کنید. به عبارت دیگر، لازم است تعیین کنید که ذهنتان ممکن است چه دروغ‌هایی به شما بگوید. برخی نشانه‌های این تحریفات ذهنی عبارت هستند از:

تفکر همه یا هیچ :

بیانات سیاه و سفید که فاقد هرگونه میانه‌روی هستند؛ شما فقط یا خوبید یا بد، یا اشتباه عمل می‌کنید یا درست و هیچ پیچیدگی در این میان وجود ندارد.

تعمیم افراطی:

استفاده از یک تجربه‌ی منفی و تبدیل کردن آن به یک «قانون» سفت و سخت. این افکار اغلب شامل عباراتی مثل «تو همیشه …»، «من هرگز … » یا «همه …» هستند.

 فیلتر ذهنی:

فیلتر کردن تمامی عناصر مثبت یک وضعیت و تنها روی منفی‌ها تمرکز کردن. مثلا یک قرار ملاقات بسیار عالی داشته‌اید اما تمام آنچه ذهنتان را مشغول کرده، آن سکوت افتضاح چند دقیقه‌ی اول است.

نتیجه‌‌گیری سریع:

نتیجه‌گیری منفی و بدون پایه و اساس معقول یکی از نشانه‌های ذهن تحرف‌کننده است. مثلا زمانیکه فرض می‌کنید می‌دانید دیگران به چه فکر می‌کنند یا اینکه فکر می‌کنید می‌دانید در اینده چه اتفاقی خواهد افتاد.

مصیبت‌اندیشی:

همواره روی بدترین‌ حالت‌های ممکن تمرکز کردن و از کاه کوه ساختن.

استدلال‌های عاطفی:

اعتقاد به اینکه آنچه اکنون احساس می‌کنید، واقعیت عینی شما را بازتاب می‌کند؛ مثل اینکه اگر احساس ضعف دارید، پس تصور می‌کنید که حتما شرایط فعلیتان بسیار بد است.

بایدها و نبایدها: خود را میان مجموعه‌ای از قوانین سخت و اغلب قراردادی گرفتار کردن و انتظارات غیرواقعی از آنچه باید یا نباید انجام‌دهید، داشتن.

برچسب زدن: برچسب زدن به خود یا دیگران براساس کاستی‌هایی که می‌بینیم، حتی اگر شواهد زیادی برخلاف آن‌ها داشته باشیم.

شخصی‌سازی: پذیرش مسئولیت در مورد شرایطی که خارج از کنترل شماست؛ مثل زمانیکه یک میهمانی در هوای باز برنامه‌ریزی کرده‌اید و با وجود پیش‌بینی هوای افتابی، باران آمده و شما خود را مقصر خراب شدن میهمانی می‌دانید.

بزرگ‌نمایی یا کوچک‌نمایی: کوچک‌ انگاشتن ویژگی‌های مثبت خود، درحالیکه ویژگی‌های دیگران را بزرگ و ایده‌آل می‌بینید؛ مثل زمانی که کسی از شما تعریف می‌کند و شما از آن شانه خالی می‌کنید: « – چه لباس زیبایی. – ممنون، چشمان شما زیبا می‌بیند.»

چگونه افکار منفی را از بین ببریم

چگونه افکار منفی را از بین ببریم

۲. به چالش کشیدن افکار منفی

پس از آنکه بازی‌های ذهن خود را شناختید، لازم است افکار منفی‌تان را ضبط کنید. شما می‌توانید یک «دفترچه‌ی فکر» داشته باشید و هر زمان که افکار منفی به سراغتان آمدند، هر یک را روی یک صفحه‌ی جداگانه بنویسید و سپس در مورد هر فکر، مراحل زیر را دنبال کنید:

  • در رابطه با رویداد یا وضعیتی که آن فکر منفی را فعال کرده‌است بنویسید.   برای مثال بنویسید: «من صبح امروز قبل از کار، با شریک زندگیم یک دعوای بزرگ داشتم».
  • افکار یا باورهای منفی که در طول یا بعد از رویداد فعال‌کننده از ذهنتان گذشته‌است، بنویسید. از خود بپرسید «من به چی فکر می‌کردم؟» و «آن موقع چه چیزی در سرم می‌گذشت؟». برای مثال ممکن است در حین دعوا به این فکر می‌کردید که :« من همه چیزو خرب کردم. این پایان رابطه‌ی ماست. اون می‌خواد من‌ رو ترک کنه!».
  • کلماتی بتویسید که احساس شما را توصیف می‌کنند و سپس زیر آن‌ها که بیش از سایرین با رویداد فعال‌کننده مرتبط هستن، خط بکشید. برای مثال ممکن است کلماتی مثل «ترسیده»، «تنها» و «آسیب دیده»  را بنویسید و روی آسیب دیده تاکید کنید.
  • آنچه را که نوشته‌اید بررسی کنید و ببینید آیا از یک الگوی فکری ناکارآمد که در بالا درباره‌ی آن صحبت شد، پیروی کرده‌اید یا خیر. مثلا ممکن است «مصیبت‌انگاری» یا «نتیجه‌گیری سریع» کرده باشید، یا براساس یک تفکر «سیاه و سفید» دست به قضاوت زده باشید.

حال باید بررسی کنید و ببینید آیا افکار شما حقیقت دارند؟ روی یک کاغذ، دو ستون زیر هر فکر منفی رسم کنید؛ هر یک برای لیست کردن شواهدی که بر یا علیه آن فکر هستند. پر کردن این ستون‌ها به شما کمک خواهند کرد که شما بفهمید فکر منفی شما حقیقت دارد یا تنها یک فکر است؟برای نمونه در ادامه‌ی مثال دعوا با همسر،  ممکن است در قسمت شواهد موافق با فکر منفیتان بنویسید: «او واقعا عصبانی و قرمز شد و از خانه بیرون زد و برخلاف هر روز، هنگام استراحت ناهار با من تماس نگرفت». در مقابل، در ستون شواهد مخالف ممکن است اینگونه بنویسید: «ما قبلا، بدتر از این، دعوا کرده‌ایم و همیشه توانسته‌ایم بعد درباره‌ی آن حرف بزنیم. او به من گفته‌است که بعد از عصبانیت به مدتی زمان نیاز دارد تا آرام شود. اما در هنگام آرامش، منطقی و مایل به سازش است. او اول هفته به من گفت که امروز تمام روز را جلسه دارد و ممکن است نتواند با من تماس بگیرد. او بارها گفته‌است که به من متعهد است و صرف‌نظر از اختلافات مرا دوست دارد».این روند به شما کمک می‌کند تا افکار خود را به صورت عینی نگاه کنید. شما بدین وسیله افکار خود را تجزیه و تحلیل و ارزیابی می‌کنید تا به جای پذیرش بی چون و چرای آن‌ها، ببینید آیا پایه و اساس حقیقی دارند یا خیر.

یادگیری مهارت‌های مثبت اندیشی |چگونه افکار منفی را از بین ببریم

همینطور که افکار منفی خود را شناسایی می‌کنید و به چالش می‌کشید، می‌توانید تفکر مثبت را به ذهن خود بیاموزید تا به مرور به یک عادت تبدیل شود. نکات زیر در این راستا به شما کمک می‌کنند:

۱. یک لیست شکرگزاری روزانه تهیه کنید

روزانه به ۵ چیز کوچک یا بزرگ که از وجود ان‌ها سپاسگزارید فکر کنید. از سقف بالای سرتان گرفته، تا آن لبخندی که یک غریبه در اتوبوس به شما زد و غروب زیبایی که دیروز موفق شدید آن را ببینید. ابراز قدردانی می‌تواند به احساسات مثبت، خوش‌بینی و احساس همبستگی با جهان منجر شود. شما همچنین می‌توانید با یادداشتی از همسر، مادر، پدر یا یک دوست بابت حضورشان قدردانی کنید یا اصلا این کار را در ذهنتان انجام دهید.

۲. لیستی از ویژگی‌های مثبت خود تهیه کنید

این کار ممکن است در ابتدا تلاش زیادی بطلبد، اما به محض آنکه شروع شود، تعجب خواهید کرد که چه لیست بلند بالایی از آن حاصل خواهد شد. از خصوصیات جسمی مثل قدرت دوندگی بالا یا شکل ناخن‌هایتان گرفته تا جنبه‌های شخصیتی مثل مهربانی یا صداقتتان و همچنین کارهایی که به خوبی از پس انجامشان برمی‌آیید را بنویسید. در تهیه‌ی این لیست همچنین می‌توانید از اعضای خانواده یا دوستانتان کمک بگیرید. در پایان، این لیست را در نزدیکی خود نگه‌دارید و هر زمان که احساسات منفی بر شما غالب شدند، به آن رجوع کنید.

۳. افکار منفی خود را تغییر دهید

به محض آنکه یک فکر منفی به ذهنتان خطور کرد، آن را باور نکنید. از ان تفکر فاصله بگیریرید و نگاهش کنید: «من امروز به امتحانم گند زدم!». با خودتان مهربان و مثبت باشید و به این فکر کنید که  «هنوز برای قضاوت خیلی زود است. من احتمالا بهتر از آنچه فکر می‌کنم عمل کرده‌ایم». همینطور که آگاهانه و به مرور افکار منفی خود را اصلاح و به یک فکر مثبت تبدیل می‌کنید، به تدریج این کار به صورت ناخودآگاه صورت می‌گیرد.

به خاطر داشته باشید که وقایع باعث ایجاد احساسات نمی‌شوند، بلکه وقایع ابتدا افکار و سپس افکار احساسات ما را پدید می‌آورند. بنابران اگر بتوانید تمرین کنید که با افکار مثبت به وقایع واکنش نشان دهید، به احتمال زیاد بیشتر احساسات مثبت یا خنثی تجربه خواهید کرد.

۴. خودتان را با افراد مثبت احاطه کنید

مطالعات نشان می‌دهند که انسان برخی از ویژگی‌های اطرافیانش را می‌آموزد. درحالیکه شما همواره نمی‌توانید از افراد منفی‌نگر فاصله بگیرید، تلاش خود را برای اینکار بکنید. همزمان، با حضور افراد مثبت در زندگیتان، ممکن است کمال همنشین در شما نیز اثر کند و شما نیز مثبت اندیشی را بیاموزید.

استراتژی‌های بلندمدت برای کنترل افکار منفی

برای آنکه در بلند مدت در کنترل و تغییر افکار منفی، بیشتر موفق باشید خوب است راهکارهای زیر را دنبال کنید:

۱. یک «مهلت نگرانی» تعیین کنید

هر روز یک ساعت و مکان مشخص را تعیین کنید که در آن زمان و آن مکان به خودتان اجازه دهید نگران باشید. این زمان را بلافاصله قبل از خواب قرار ندهید. در طول روز با ظهور هرگونه نگرانی در ذهنتان، آن را برای مهلت نگرانی کنار بگذارید یا یادداشت کنید.

۲. عدم اطمینان را بپذیرید

شما نمی‌توانید در مورد همه چیز در زندگی کاملا مطمئن باشید و بسیاری از افراد در مواجهه با موقعیت‌هایی که کنترلی بر آن‌ها ندارند، بسیار مقاومت می‌کند. این موضوع را در نظر داشته باشید که فکر کردن در مورد چیزهایی که ممکن است در زندگی بد پیش بروند، باعث نمی‌شود که زندگی قابل پیش‌بینی‌تر گردد یا شما برای مواجهه با اتفاقات ناگوار آماده‌تر باشید. شما با اینکار، درواقع به جای عمل کردن در حال گذران وقت خود برای نگرانی درمورد چیزهایی هستید که اصلا معلوم نیست رخ دهند. برای انجام این کار دشوار، بهتر است تمرینات ذهن‌آگاهی یا مایندفولنس را انجام دهید و ذهنتان را روی زمان اکنون متمرکز کنید.

۳. به دنبال فرصت‌هایی برای رشد باشید | چگونه افکار منفی را از بین ببریم

روش‌هایی که به رشد شما براساس علایق‌تان کمک می‌کنند و افکار مثبت را جایگزین افکار منفی می‌نمایند را پیدا کنید. یک مهارت یا سرگرمی جدید بیاموزید، به خودتان اجازه دهید یاد بگیرید؛ با در نظر گرفتن اینکه یادگیری شامل اشتباهات هم می‌شود  و این اشکالی ندارد.

۴. از مهارت‌های حل مسئله کمک بگیرید

مقابله با افکار منفی با استفاده از حل مسئله، به معنی آن است که سعی کنید منبع استرس خود را از بین ببرید یا ضعیف کنید. بنابراین اگر بیکار هستید و فکر منفی‌تان این است که «من هرگز شغل دیگری نمی‌یابم»، می‌توانید از مهارت‌های حل مسیله برای یافتن یک راه‌حل استفاده کنید. از انجا که این فکر منفی از بیکاری شما ناشی می‌شود، می‌توانید به خودتان بگویید: «من قبلا هم شغل پیدا کرده‌ام. بهترین راه برای حل مشکل این است که شروع به گشتن کنم».

 

روش‌های مدیریت ترس‌ها، نگرانی‌ها و استرس

مقابله با افکار منفی و فراگیری مثبت اندیشی، همواره به این سادگی‌ها نیست. گاهی ذهن تحریف‌گر به قدری قدرتمند است که به تلاش زیادی برای مقابله با آن احتیاج است. در این راستا تمرینات زیر به شما کمک می‌کنند بیشتر اوضاع خود را کنترل کنید:

۱. ذهن‌آگاه باشید

« Mindfulness » یا ذهن‌آگاهی، نوعی مراقبه است که از شما دعوت می‌کنید به لحظه‌ی اکنون، بوها، صداها، احساسات فیزیکی و افکارتان توجه کنید و بدون قضاوت، فقط آن‌ها را تجربه نمایید. شما در این حالت نه سعی می‌کنید با افکار منفی خود بجنگید و نه به ان‌ها مشغول می‌شوید. تنها وجود آن‌ها را با اغوش باز پذیرا می‌شوید؛ سعی کنید نام آن‌ها را ببرید: مثل «عصبانیت»، «ترس» و غیره و تلاش کنید واکنشی نشان ندهید و روی خوب یا بد بودنشان قضاوت نکنید. ذهن‌آگاهی به شما کمک می‌کند که کمتر روی «اگر»هایی که به آینده‌ی نامعلوم مربوط می‌شوند تمرکز کنید.

۲. شل کردن عضلات

« progressive muscle relaxation» یا «آرام‌سازی پیش‌رونده عضلانی» کمک می‌کند تا تاثیرات فیزیکی ناشی از افکار منفی را که بدون آگاهی شما بر بدنتان مسلط می‌شوند را از بین ببرید. یادگیری این تکنیک به شما کمک می‌کند تفاوت میان عضلات آرام و عضلات منقبض و دارای تنش را احساس کنید و بعدها اضطراب و فشار را تشخیص دهید. در جای آرامی بنشینید یا دراز بکشید، و به ترتیب، از انگشت پا به بالا، عضلات بدن را شل کنید.

۳. تکنیک‌های تنفسی

برای مقابله با استرس، از تکنیک‌های تنفس عمیق کمک بگیرید. با تمرین تنفس متمرکز می‌توانید پاسخ جسمی و عاطفی خود نسبت به استرس را تغییر دهید. این یک روش آسان برای بزرگسالان و همچنین بچه‌هاست که می‌تواند در عرض ۶ ثانیه اضطراب شما را کاهش دهد.

برای اینکار در زمان اضطراب، چشمانتان را ببندید و شانه‌ها را شل کنید. فرض کنید کف پایتان حفره‌هایی وجود دارند که از طریق آن‌ها هوا وارد بدنتان شده و در آن جریان می‌یابد تا به ریه‌ها برسد و آن‌ها را پر کند. همینطور که تصور می‌کنید هوا در هر عضله جریان می‌یابد، آن را شل کنید؛ کف پا، ساق پا، شکم و … . سپس به همین ترتیب هوا را خارج کنید.

سخن پایانی |اعتیاد به افکار منفی

افکار منفی، در طول تکامل بشر یکی از راه‌های ذهن برای دفاع از او بوده‌اند. اما زمانی‌ که ما بدون چون و چرا، این افکار بدون پایه و اساس واقعی را باور می‌کنیم، ممکن است از پا بیافتیم و اصلا نتوانیم برای رسیدن به خواسته‌هایمان حتی یک قدم پیش برویم. با تمرین تکنیک‌هایی که در بالا گفته شد می‌توانید مثبت اندیشی را جایگزین این الگوی فکری کنید و از لحظات زندگی خود بیشتر لذت ببرید. این موضوع را در نظر داشته باشید که این روندی طولانی و نیازمند صبر و حوصله فراوان است.

راه های رهایی از افکار مزاحم | چگونه افکار منفی را از بین ببریم

امیدواریم با انجام راه‌کارهای زیر بتوانید از شر افکار بد و منفی خود به راحتی خلاص شوید.

۱. طبیعی و نرمال بودن افکار مزاحم

خطور گاه و بی‌گاه افکار مزاحم به ذهن امری عادی و نرمال بوده و احتمالاً ساده‌ترین روش برای سر و کله زدن با مشکلات است. افکار بد و مزاحم بخشی از زندگی هستند و مهم‌تر از همه، به یاد داشته باشید که آن‌ها از بین خواهند رفت.

  • از گفتن عباراتی همچون «این تقصیر منه» یا «من نباید این جوری فکر کنم» اجتناب کنید.
  • افکار بد، قبلا هم به سراغ شما آمده‌اند، و باز هم خواهند آمد. با این حال، شما هنوز زنده و سلامت هستید. افکار مزاحم شما را نمی‌کشند، البته اگر از آن‌ها هیولا نسازید!

۲. ریشه‌یابی افکار مزاحم |علت افکار منفی در طب سنتی

افکار مزاحم از کجا می‌آیند؟ چرا این افکار شما را آزار می‌دهند؟ اغلب اوقات افکار مزاحم به این دلیل پابرجا می‌مانند، که شما احساس گناه یا عصبانیت می‌کنید. بنابراین با پاسخ به این سؤال که چرا درگیر چنین فکری شده‌اید، می‌توانید راه حلی برای حل مشکل خود پیدا کنید. از دلایل متداول برای بروز افکار مزاحم می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • گناه و معصیت
  • اذیت و آزار
  • اضطراب
  • حسادت
  • وسوسه
  • شوک و ضربه روحی
  • عدم موفقیت یا ترس از شکست

به علاوه، برای حل مشکل‌تان می‌توانید سؤالات زیر را از خود بپرسید:

  • چه مدرک عینی برای اضطراب یا ترس خود دارم؟
  • نکات مثبت این وضعیت چیست؟
  • آیا می‌شود طور دیگری با این قضیه برخورد کرد؟
  • آیا این موضوع، ۵ سال دیگر هم برایم اهمیت دارد؟

۳. رهایی از افکار مزاحم با تنفس عمیق و بلند

زمانی که فکری بد و مزاحم به ذهن‌تان خطور می‌کند، طبیعی است که مضطرب یا عصبی شوید، اما نباید بگذارید این موضوع شما را آشفته و ناراحت کند. بهتر است در آن لحظه هر کاری را که انجام می‌دهید، متوقف کرده و ۵ نفس عمیق و بلند بکشید.

  • اگر هنوز عصبی هستید، تعداد نفس‌های خود را به ۱۵ بار برسانید.
  • همچنین می‌توانید برای مدت کوتاهی به یک موسیقی آرامش بخش گوش کرده، کتاب بخوانید یا به پیاده‌روی بروید.

۴. در زمان حال زندگی کنید

اجازه ندهید افکار مزاحم شما را از پا دربیاورند. شما نمی‌توانید آینده و گذشته را کنترل کنید. شما فقط زمان حال را در اختیار دارید. اجازه ندهید حدس و گمان درباره آینده، زمان حالتان را خراب کند.

۵. حواس و ذهن خود را منحرف کنید

اگر افکار منفی و مزاحم به سراغ‌تان آمدند، سعی کنید به چیزی فکر کنید یا کاری را انجام دهید که به شما آرامش می‌دهد. برای مثال:

  • کتاب مورد علاقه خود را دوباره بخوانید.
  • کیک یا غذای مورد علاقه خود را درست کنید.
  • آلبوم‌های‌تان را ورق بزنید.

۶. مشکلات‌تان را رها کنید

به جای مبارزه با افکار بد، نفسی عمیق بکشید، مشکلات را بپذیرید و سپس رو به جلو حرکت کنید. این کار اگرچه سخت است، اما با تمرین و ممارست می‌توان به این مهارت دست پیدا کرد. برای مثال، اگر در محل کار خود خطایی مرتکب شده‌اید، به جای ترس از اخراج شدن، از اشتباه خود عبرت گرفته تا در آینده دوباره آن را تکرار نکنید. به جای آنکه انتظار بدترین‌ها را داشته باشید، روی بهبود و پیشرفت خود تمرکز کنید.

حل دعوای زن و شوهر

۷. به معنای واقعی کلمه «مشکلات‌تان را دور بیندازید»

شاید عجیب به نظر برسد، اما برخی مطالعات نشان دادند کسانی که افکار مزاحم و بد خود را روی کاغذ نوشته، سپس آن را دور انداختند، نسبت به کسانی که کاغذ را نگه داشتند، تصور بهتری نسبت به خود پیدا کردند.

۸. افکار مزاحم و بد خود را با دیگران به اشتراک بگذارید

درد و دل و صحبت کردن با دوستان، اعضای خانواده یا حتی مشاور، راهی عالی برای تجزیه و تحلیل و رهایی از افکار بد و منفی است. حتی گاهی اوقات متوجه می‌شوید که افکارتان آن قدر هم که خودتان فکر می‌کردید، بد و ناراحت کننده نیستند.

۹. استفاده از عبارات و جملات تأکیدی مثبت

استفاده از جملات تأکیدی قانون جذب و مثبت، و تکرار آن‌ها به طور روزانه باعث می‌شود که بفهمید شما فردی شاد، سالم و ارزشمند هستید.

  • لیستی از خصوصیات مثبت خود را تهیه کرده و آن را در جایی قرار دهید که بتوانید هر روز آن را ببینید.

۱۰. سعی کنید با افکارتان تنها نشوید

افکار مزاحم و بد معمولا زمانی ظاهر می‌شوند که یا خسته هستید یا کاری برای انجام ندارید. بنابراین حتما برای اوقات فراغت خود برنامه ریزی کنید.

۱۱. از افراد منفی‌نگر و تحریک کننده دوری کنید

از افرادی که دائما به شما توهین می‌کنند، شما را دست می‌اندازند یا به علایق و سرگرمی‌های شما احترام نمی‌گذارند، دوری کنید. برای برخورد با چنین افرادی، مطلب «نحوه برخورد با افراد منفی نگر؛ معرفی ۱۱ راهکار کلیدی» را بخوانید.

۱۲. برای رفع افکار مزاحم پیش قدم شوید

فهرستی از کارهایی را که می‌توانید برای رهایی از افکار بد خود انجام دهید، آماده کنید. اگرچه ممکن است نتوانید همه کارهای موجود در فهرست‌تان را انجام دهید، اما این کار باعث می‌شود که کنترل افکار خود را دوباره به دست بگیرید.

۱۳. برای رهایی از افکار مزاحم بخندید |

باور کنید که داشتن صورتی اخمو یا غمگین باعث افزایش بروز افکار منفی و مزاحم می‌شود. اگر اوقات سختی را پشت سر می‌گذارید، بهتر است برای تقویت و بهبود روحیه خود، برنامه یا فیلمی کمدی ببینید.

  • خنده مسری است. از این رو با افراد شاد و شوخ طبع معاشرت کنید.

۱۴. از مشاور و درمانگر کمک بگیرید | چگونه افکار منفی را از بین ببریم

اگر نمی‌توانید از شر افکار مزاحم و منفی خود خلاص شوید و احساس می‌کنید که افسرده شده‌اید یا تمایل به خودکشی دارید، حتما به روانپزشک و مشاور مراجعه کنید.

۱۵. از جسم خود مراقبت کنید

میان سلامت جسم و روح رابطه‌ای مستقیم وجود دارد. سلامت جسم باعث می‌شود که مغز به خوبی با شرایط استرس‌زا و افکار مزاحم مقابله کند.

  • ۳ الی ۵ بار در هفته، حداقل به مدت ۳۰ دقیقه ورزش کنید.
  • از رژیم غذایی سالم استفاده کنید.
  • هر روز ۶ تا ۸ لیوان آب بنوشید.
  • به اندازه کافی بخوابید.

۱۶. مدیتیشن و مراقبه کنید

مدیتیشن به پاکسازی ذهن و بهبود سلامت روان کمک می‌کند. روزانه ۱۰ الی ۱۵ دقیقه از وقت خود را به مدیتیشن اختصاص دهید. سعی کنید بر روی دم و بازدم خود تمرکز کنید.

۱۷. برای خود اهداف بلند مدت تعیین کنید

اکثر افراد زمانی که به آینده خود فکر می‌کنند، مضطرب و درگیر افکار بد و مزاحم می‌شوند. در این شرایط بهتر است اهداف خود را نوشته، سپس آن‌ها را به بخش‌های کوچک و قابل کنترل تقسیم کنید. با اتمام هر بخش، جشن گرفته و به خودتان جایزه دهید.

چند نمونه افکار منفی

چگونه افکار منفی را از بین ببریم

افکار منفی را نام ببرید

علت افکار منفی در طب سنتی

نمونه هایی از افکار منفی

افکار منفی در قران

اعتیاد به افکار منفی

 

روانشناسی چیست

کاملترین فهرست خطاهای شناختی

خطاهای شناختی خطاهایی هستند که بر تحلیل و قضاوت فرد در مورد محیط پیرامون و شرایط موجود تاثیر می‌گذارند. تعریف خطاها یا تحریفات شناختی چیست؟ بر اساس تحقیقات مغز ما چنین خطاهایی را مرتکب می‌شود تا ما سریع‌تر تصمیم بگیریم و از استرس‌ها و آسیب‌های احتمالی دور شویم. در این مطلب ۳۷ خطای شناختی معمول را بررسی می‌کنیم. خطاهای شناختی چه هستند و چگونه اصلاح می شوند؟ با شناخت این خطاها می‌توانید خود و دیگران را بهتر درک کنید و تصمیم‌گیری‌هایتان را بهبود ببخشید.

خطاهای شناختی چه هستند و چگونه اصلاح می شوند

تعریف خطاها یا تحریفات شناختی

خطاهای شناختی، الگوهای تفکر اغراق شده یا غیر منطقی هستند که برای فرد نهادینه شده‌اند و باعث وضعیت ناخوشایند روانی فرد مخصوصا افسردگی، اضطراب و … می‌شوند. به عبارت دیگر تحریفات شناختی افکاری هستند که باعث می‌شوند که فرد درک درست و منطقی از مسائل نداشته باشد. این الگوهای تفکر، اغلب افکار و احساسات منفی را تقویت کرده و مداومت در داشتن این نگرش منفی نسبت به خود، آینده و دنیا باعث اضطراب و افسردگی و بیماری‌های روانی می‌شود.

تحریفات شناختی احساسات منفی را در فرد تقویت می‌کند. این تحریفات شناختی می‌توانند موجب افسردگی شده یا به روابط مان صدمه بزنند.

خطاهای شناختی در تصمیم گیری و قضاوت افراد از موقعیت‌ها تأثیر می‌گذارند. خطاهای شناختی بر روابط زناشویی، موقعیت شغلی، سبک زندگی و بسیاری از ابعاد دیگر زندگی فرد تأثیرات مخربی می‌گذارند.

شناخت این خطاها اولین گام در اصلاح آنان می‌باشد.

این خطاها، هنگام تحلیل و تفسیر و قضاوت در مورد رویدادها ما را به دام خود گرفتار می‌کنند و باعث می‌شوند که ما نتوانیم شرایط موجود را به درستی ارزیابی کرده و بهترین گزینه‌ی پیش رو را انتخاب کنیم.

اکثر خطاهای شناختی به مرور زمان و در اثر زندگی طولانی‌ مدت انسان بر روی کره زمین، در مغز ما شکل گرفته‌اند و ضمن اینکه بسیاری از آنها به بقاء ما کمک کرده‌اند و یا به فکر کردن سریع‌تر و تصمیم گیری بهتر مغز ما کمک می‌کنند، هزینه‌هایی هم به ما تحمیل می‌کنند.

فهرست خطاهای شناختی ۱۷ گانه

 

فهرست خطاهای شناختی

۱. شخصی سازی

شخصی سازی یعنی به خود نسبت دادن برخی چیزها که ممکن است واقعا اینطور نباشد. در واقع خود را مقصر برخی اتفاقات می‌دانید، در صورتی که چنین نیست و احتمالا افراد یا شرایطی دیگر مسئول آن اتفاق  است. برای مثال وقتی لحن حرف زدن کسی با شما بد است، به جای این که فکر کنید شاید او بداخلاق است، فکر می‌کنید خودتان به اندازه کافی خوب و لایق نبودید.

۲. ذهن خوانی

در این نوع خطا سعی می‌کنید ذهن و افکار دیگران را حدس بزنید، در حالی که ممکن است اصلا آنطور فکر نکند.

۳. پیشگویی های منفی

وقتی کاری را انجام می‌دهید، از قبل برای خود پیشبینی می‌کنید که این کار نتیجه‌ای منفی خواهد داشت.

۴. دست کم گرفتن توانایی مقابله

همواره خود را در مقابله با اتفاقات بد و منفی، ناتوان می‌بینید و فکر می‌کنید اگر اتفاق بدی بیفتد، هرگز نمی‌توانید از پس حل آن برآیید.

 

۵. فاجعه سازی

فاجعه سازی یکی دیگر از خطاهای شناختی است. وقایع ناخوشایندی که شاید برای دیگران چندان هم فاجعه به شمار نیاید، به نظر شما فاجعه‌ای بزرگ است. در واقع یک اتفاق بد را بیش از اندازه برای خود بزرگ می‌کنید که در نهایت احساس می‌کنید دنیا به آخر رسیده است.

۶. توجه مغرضانه به نشانه های طرد اجتماعی و عدم توجه به نشانه های پذیرش اجتماعی

برای مثال وقتی در یک جمعی خودتان یا هر کس دیگر صحبت می‌کند، اگر یک نفر خمیازه بکشد، سریعا این رفتار را مبنی بر خسته‌کننده بودن صحبت‌های سخنران می‌بینید. اما همان اندازه به نشانه‌های مثبت توجه نشان نمی‌دهید. برای مثال وقتی نشانه‌های جذب شدن و علاقه دیگران را به بحث می‌بینید، توجه زیادی به آن‌ها نمی‌کنید.

۷. به یادسپاری اتفاقات منفی از تعامل های اجتماعی

شرایط و اتفاقات منفی اجتماعی را که برایتان اتفاق می‌افتد همیشه به یاد می‌سپارید و مدت طولانی به آن فکر می‌کنید، اما اتفاقات مثبت را سریع فراموش کرده و توجهی به آن‌ها نمی‌کنید. برای مثال اگر در یک سخنرانی، لحظات اول کمی اضطراب داشته باشید، این مورد را هرگز فراموش نمی‌کنید، اما سخنرانی عالی و تشویق‌های زیادی که در انتهای سخنرانی دریافت کردید، اهمیت چندانی برایتان ندارند.

خطاهای شناختی چه هستند و چگونه اصلاح می شوند

 

 

علت ایجاد خطاهای شناختی

خطاهای شناختی آرون بک

خطاهای شناختی دیوید برنز

خطاهای شناختی کتاب

خطاهای شناختی ویکی پدیا

۸. تمایل به واکنش های اغراق آمیز

در این حالت انتظار دارید همیشه دیگران به شما لبخند بزنند و در قبال کوچکترین کارهای شما واکنش زیادی نشان دهند. در غیر این صورت فکر می‌کنید چیزی اشتباه است و احتمالا طرف مقابل شما را دوست ندارد یا از شما عصبانی است.

۹. مجزا دانستن خود

معتقد هستید قوانینی  که دیگران رعایت می‌کنند، برای شما نیست و می‌توانید از آن‌ها سرپیچی کنید. برای مثال ممکن است فکر کنید شما نیازی به کارآموزی ندارید، در حالی که همه همکارانتان برای ورود به شرکت شما، دوره کارآموزی را گذرانده‌اند.

۱۰. توجیح اخلاقی

برای مثال وقتی هدفی دارید، همه روش‌های اخلاقی و غیراخلاقی را برای خود مجاز می‌دانید.

۱۱. اعتقاد به دنیای عادلانه

یکی دیگر از خطاهای شناختی معمول،‌ اعتقاد به دنیای عادلانه است. برای مثال اعتقاد دارید که افراد فقیر حتما لایق فقر بوده‌اند که فقیر مانده‌اند.

۱۲. صرفا از منظر خود نگاه کردن

دیدگاه و نظر دیگران را اشتباه و صرفا دیدگاه خود را درست می‌دانید. برای مثال هرگز سعی نمی‌کنید از دیدگاه همسرتان به مشکلات زندگی نگاه کنید.

خطا شناختی

۱۳. اعتقاد به انتقاد از خود

شاید فکر کنید انتقاد و سرزنش خود، روشی موثر برای ایجاد انگیزه در جهت بهتر شدنتان باشد. اما اینطور نیست.

۱۴. احساس، علت رفتار

فکر می‌کنید احساسات علت رفتارهای شما هستند، و هرگز کاری را برای ایجاد احساس دلخواهتان انجام نمی‌دهید. برای مثال فکر می‌کنید «اگر احساس خوبی داشته باشم، ورزش خواهم کرد»، اما هرگز فکر نمی‌کنید «ورزش کردن موجب ایجاد احساس خوب در شما می‌شود.»

۱۵. صفر و صدی بودن

برای مثال فکر می‌کنید اگر کاری را همیشه به روشی مشخص انجام ندهم، یک شکست‌خورده‌ام.

۱۶. بایدها

بایدهایی برای خود تعیین می‌کنید و در صورت عدم دست‌یابی یا تخطی از آن‌ها، خود را فردی به‌دردنخور و شکست‌خورده می‌دانید. برای مثال با خود می‌گویید «آن کار را باید این طور انجام می‌دادم.» در صورتی که هیچ مزیتی در تحقق این «باید» وجود ندارد.

۱۷. تصمیم گیری براساس «هزینه های غیرقابل بازگشت»

برای مثال دست از هزینه کردن در کاری نمی‌کشید، فقط به این دلیل که تا به حال خیلی در این کار سرمایه‌گذاری کرده‌اید، حتی اگر ضرر کنید.

۱۸. فریب دادن خود

حتی اگر شواهد زیادی برای اثبات اشتباه بودن افکارتان وجود داشته باشد، باز هم خود را فریب و به اعتقادات خود ادامه می‌دهید. برای مثال باور دارید که کره زمین هرگز گرم نمی‌شود.

۱۹. برچسب زدن

یک ویژگی کلی را به خود یا دیگران نسبت می‌دهید. برای مثال وقتی اشتباهی مرتکب می‌شوید، به خود برچسب احمق و بازنده می‌زنید و فکر می‌کنید هیچ کاری را نمی‌توانید درست انجام دهید.

 

۲۰. اثر هاله‌ای

اثر هاله‌ای به عنوان یکی از خطاهای شناختی یعنی عاملی باعث شود بسیاری از واقعیت‌ها را نبینید. برای مثال غذاهای پرکالری را به همراه کاهو مصرف کنید و معتقد باشید در این صورت وزنتان بیشتر نخواهد شد.

۲۱. بی ارزش کردن

موفقیت‌ها و تلاش‌های خود را بی‌ارزش می‌دانید. برای مثال «درست است که من جوایز زیادی دریافت کردم، اما این به معنی موفقیت نیست.»

۲۲. تابعیت شناختی

این مورد معمولا در ناخودآگاه فرد رخ می‌دهد. او رویدادها و عوامل را طوری می‌بیند و درک می‌کند که اطرافیانش می‌بینند. در واقع دیدگاه خود را تابع دیدگاه اطرافیان می‌کند.

۲۳. تعمیم بیش از حد

رویدادهای منفی و اشتباهات خود را به همه چیز تعمیم می‌دهید. مثلا اگر اشتباهی مرتکب شوید، فکر می‌کنید دیگر در هیچ کاری موفق نخواهید شد. به این نوع خطای شناختی، عدم انعطاف‌پذیری روانشناختی هم گفته می‌شود.

۲۴. مقصر دانستن دیگران

تمام مشکلات خود را تقصیر دیگران می‌دانید و مسئولیت‌ کارهای خود را نمی‌پذیرید. برای مثال همیشه فکر می‌کنید مشکلاتی که دارید، تقصیر والدینتان است.

۲۵. تکنیک «پا لای در»

این تکنیک زمانی استفاده می‌شود که فرد قبل از درخواست اصلی خود، درخواستی ناچیز مطرح می‌کند و پس از دریافت پاسخ مثبت، درخواست اصلی و بزرگترش را مطرح می‌کند. ممکن است شما هم درخواست کوچک فردی را قبول کنید و سپس نتوانید در مقابل درخواست بزرگتر او مقاومت کنید.

 

۲۶. تکنیک «صورت لای در»

در این تکنیک برعکس تکنیک قبل، ابتدا درخواستی بزرگ از طرف مقابل مطرح می‌کنند و سپس درخواستی کوچکتر را پیش می‌کشند. در این حالت درخواست کوچکتر منطقی‌تر به نظر می‌رسد.

۲۷. نسبت دادن رویدادهای مثبت به خود

در این نوع خطای شناختی رویدادهای مثبت را به خود نسبت می‌دهید و اتفاقات منفی را به عوامل بیرونی.

۲۸. قضاوت کردن

در مورد غریبه‌ها قضاوت می‌کنید و رفتارهای آن‌ها را به شخصیتشان نسبت می‌دهید. در صورتی که شاید شخصیت آن‌ها اینطور نباشد و صرفا خاص شرایط موردنظر باشد.

۲۹. تصور دیدگاه یکسان

یکی دیگر از خطاهای شناختی تصور دیدگاه یکسان است. در این نوع خطا، تصور می‌کنید همه دیدگاه و نظر یکسان نسبت به شما دارند.

۳۰. تعصب درون‌-گروهی

نسبت به افرادی که در حیطه شما یا مانند خودتان هستند، تعصب دارید و آن‌ها را نسبت به دیگران، در هر زمینه‌ای محق‌تر می‌دانید.

۳۱. دست کم گرفتن وظایف

مایلید وظایف خود را ناچیز و بی‌ارزش بدانید و فکر کنید کارهای شما بی‌تاثیر و بی‌ارزش هستند.

۳۲. نگرانی و اضطراب بیش از حد

باور دارید نگرانی بیش از حد برای مشکلی، باعث زودتر حل شدن آن می‌شود. در صورتی که تنها باعث کند شدن روند حل مسله خواهد شد.

 

۳۳. نگرش ضمنی جهت‌دار

این نوع خطای شناختی نیز معمولا به صورت ناخودآگاه اتفاق می‌افتد. یک ویژگی‌ را به صورت ناخودآگاه با ویژگی دیگر مرتبط می‌دانید. برای مثال وقتی فردی چاق را می‌بینید، ناخودآگاه او را فردی تنبل تصور می‌کنید. شاید این رفتار ناخودآگاه باشد، اما می‌توانید آگاهانه آن را تصحیح کنید.

۳۴. ترجیح دادن چیزهای آشنا

تغییرات و چیزهای جدید را خیلی سخت می‌پذیرید و تمایل دارید همواره با شرایط، مسائل، افراد و… آشنا در ارتباط باشید.

۳۵. دروغ گفتن به خود نسبت به اهداف

برای مثال اگر تصمیم گرفتید از هفته بعد رژیم بگیرید، سعی می‌کنید یا شروع هفته بعد پرخوری کنید.

۳۶. تکرار رفتار و انتظار نتیجه ای متفاوت

فکر می‌کنید اگر رفتاری را با شدتی بیشتر یا در زمانی دیگر انجام دهید، نتیجه‌ای متفاوت حاصل می‌شود. برای مثال فکر می‌کنید اگر بیشتر غر بزنید، همسرتان تغییر می‌کند!

۳۷. «من نمی‌توانیم رفتارم را تغییر دهیم.»

معتقدید رفتارتان غیرقابل تغییر است. در صورتی که این طور نیست. سعی کنید از خود بپرسید چگونه می‌توانید رفتارتان را حتی به مقدار خیلی کم، نغییر دهید.

خطاهای شناختی چه هستند و چگونه اصلاح می شوند

فهرست خطاهای شناختی ۱۷ گانه

کتاب خطاهای شناختی آلبرت الیس

علت ایجاد خطاهای شناختی

خطاهای شناختی آرون بک

با توجه به این‌که می‌دانیم روانشناسان و روانکاوان چندان دل خوشی از یکدیگر ندارند، شاید برای شروع معرفی آرون بک (Aaron T. Beck) این نکته مناسب باشد که بگوییم او نخستین کسی است که هم از انجمن روانشناسان آمریکا و هم از انجمن روانکاوان این کشور، جایزه دریافت کرده و توسط هر دو مجموعه تقدیر شده است.

معمولاً نام آرون بک و آلبرت الیس را در کنار هم می‌بینیم. چون این دو نفر تقریباً هم‌زمان، یکی از جریان‌های کلیدی در روانشناسی شناختی را آغاز کردند که هنوز هم ادامه دارد: جریانی که انسان را فراتر از یک موجود مکانیکی یادگیرنده (اسکینر) و یا برآمده از غرایز و نیروهای درونی و تجربه‌های کودکی (فروید) می‌بیند.

اما بک و الیس یک تفاوت کلیدی هم با هم دارند که در معرفی آلبرت الیس به آن اشاره کردیم: آرون بک در مقایسه با آلبرت الیس، بیش از تجربه بر روش علمی تکیه دارد و به همین علت، جایگاهی بالاتر از الیس را در مجامع دانشگاهی به خود اختصاص داده است.

ابتدا به چند نکته از زندگینامه آرون بک (با نام کاملِ: آرون تمکین بک) اشاره می‌کنیم و سپس به سراغ کارها و دستاوردهایش می‌رویم (+):

آرون بک در سال ۱۹۲۱ به دنیا آمده و تا این لحظه به یک قرن زندگی بسیار نزدیک شده است.پدر و مادر او از خانواده‌های روسی مهاجر به آمریکا بوده‌اند.مادر بک به خاطر از دست دادن دو کودک خردسال خود، از افسردگی مزمن رنج می‌برده است. یکی از عواملی که باعث آشنایی بیشتر بک با افسردگی شد و بعدها او را به یکی از نظریه‌پردازان بزرگ افسردگی تبدیل کرد.بک از چند مورد فوبیا (از جمله فوبیا نسبت به زخم و خون و نیز فوبیای خفگی) رنج می‌برد و اتفاقاً در زمینه‌ی درمان شناختی فوبیا هم راهکارهای بسیار ارزشمندی عرضه کرد.

آرون بک از ابتدا قرار نبوده در روانشناسی و روانکاوی فعالیت کند. او ابتدا علوم سیاسی و ادبیات انگلیسی خواند و سپس در سال ۱۹۴۶ از دانشگاه ییل در رشته‌ی پزشکی فارغ‌التحصیل شد. علاوه به روانشناسی و روانکاوی در ادامه‌‌ی مسیر زندگی‌اش در او شکل گرفت.

بک بیش از ۴۰۰ کتاب و مقاله منتشر کرده است.

او در میان چهار فرزندش، دختری به نام جودیث (Judith) دارد که روانشناس بالینی است و اکنون مدیر انستیتوی تحقیقاتی شناخت درمانی بک است. نوشته‌ها و مقالات جودیث نقش مهمی در تبیین بیشتر و بهتر مفاهیم شناخت درمانی پدرش داشته است (+).
جدا شدن از مسیر روان تحلیل‌گری
آرون بک هم مثل آلبرت الیس مسیر خود را با روان‌تحلیل‌گری به سبک فروید آغاز کرد.

 

اما به خاطر علاقه‌اش به روش علمی، می‌کوشید ایده‌های فروید را هم با طراحی‌های تجربی بسنجد. مثلاً برایش مهم بود که اگر «خشمی که به سمت خود هدایت می‌شود، در نهایت به شکل نیاز به رنج کشیدن و افسردگی بروز می‌کند» باید آزمایش‌های علمی، تحلیل محتوایی خواب‌ها و همین‌طور اندازه‌گیری نیاز به خودآزاری، این فرض را تأیید کنند.

او آزمایش‌های فراوانی در زمینه‌ی سنجش ایده‌های فروید انجام داد و در نهایت، به علت ناتوانی در تأمین شواهد علمی برای ادعاهای تجربی فروید، ابتدا به سوی نئوفرویدی‌ها (امثال کارن هورنای) سوق پیدا کرد و سپس به تدریج از آن‌ها هم فاصله گرفت.

او به تدریج توجه خود را به شناخت و ذهنیت معطوف کرد و به سمت پایه‌گذاری دانشی رفت که امروزه به نام شناخت درمانی (Cognitive Therapy) می‌شناسیم.

خود بک شناخت درمانی را به شکل زیر تعریف می‌کند:

یک روش فعال، هدایت‌کننده، محدود به یک بازه‌ی زمانی مشخص و ساختارمند برای درمان انواع اختلالات روانی.

این روش بر پایه‌ی یک منطق تئوریک شکل گرفته که در‌ آن غالبِ عواطف و رفتار انسان‌ها از ساختاری که از جهان [در ذهن خود] می‌سازند، تأثیر می‌پذیرد.

اگر اصطلاحاتی مانند خطاهای شناختی، تحریف های شناختی، سه گانه شناختی و طرح واره به گوش‌تان آشناست، شما پیشاپیش با بخشی از کارهای بک آشنا هستید.

همه‌ی افکار و ذهنیت‌های ما در یک سطح نیستند

محدودیت در دسترسی کامل به درس‌های خودشناسی و شخصیت شناسی

دسترسی کامل به مجموعه درس‌های خودشناسی و شخصیت شناسی برای کاربران ویژه متمم در نظر گرفته شده است. با فعال کردن عضویت ویژه در متمم، به درس‌های بسیار بیشتری نیز دسترسی پیدا می‌کنید که می‌توانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:

فهرست درس‌های متمم

البته از میان همه‌ی درس‌ها و مطالب مطرح شده در متمم، شاید مناسب باشد در کنار درس‌های شخصیت شناسی، مطالعه‌ی درس‌های زیر را در اولویت قرار دهید:

تحلیل رفتار متقابل

چگونه شاد باشیم

افزایش عزت نفس

کاریزما و ویژگی های افراد کاریزماتیک

خطاهای شناختی دیوید برنز

خطاهای شناختی کتاب

خطاهای شناختی ویکی پدیا

خیانت چگونه پایان می یابد؟ داستان همسر خیانکار

خیانت چگونه پایان می یابد؟ داستان همسر خیانکار از زبان روانشناس بیان شده است. کدام رابطه را انتخاب می کند؟ رابطه قبلی یا رابطه جدید.

همسر خیانکار

بیایید به مثالی که در مقاله پیش عنوان کردم فکر کنید حمید و سارا زندگی خوبی داشتند ولی به دلیل برطرف نشدن یک سری از نیاز های عاطفی حمید وارد رابطه جدیدی با سحر می شود و آنقدر به او احساس نزدیکی می کند که نمی تواند رابطه اش را با او تمام کند و سعی می کند که رابطه قبلی خود را با وجود بچه هایی که دارد، اتمام بخشد.

پیشنهاد می شود اول مقاله قبلی را مطالعه کنید: چرا خیانت اتفاق می افتد؟ | داستان واقعی خیانت همسر 

صحبت با حمید مشخص کرد که نمی توان امیدی به بازسازی زندگی زناشویی آن ها داشت.

داستان روانشناسی خیانت همسر

حمید به دروغ به سارا گفته بود که رابطه اش را با سحر تمام خواهد کرد.

از طرفی دیگر سارا از نظر روحی بسیار آشفته بود و گریه می کرد او می گفت که همسر خود را در خانه خود در حال خیانت دیده است.

حمید سعی داشت برای او توضیح بدهد و سارا هم که زنی منطقی بود متوجه یک سری از ایراد های خودش شده بود ولی با این وجود نمی توانست حق را به همسرش بدهد و او را ببخشد.

ولی مشکل اصلی بخشیدن حمید نبود او نمی توانست صحنه ای که دیده بود را فراموش کند.

حمید سعی کرده بود که سارا را قانع کند آخر هفته به مسافرت بروند ولی سارا که با تصویر ذهنی خود به مشکل خورده بود نتوانست قبول کند. او احساس می کرد که هیچ وقت در زندگی خود انقدر غمگین و دل شکسته نبوده است.

برای کسی که از طرف همسرش مورد بی وفایی قرار می گیرد بی شک این احساس بدترین حس دنیاست. سارا هم مانند بیش تر افراد خیانت دیده به این مشکل واکنش نشان داد.

سارا اگر با احساسات واقعی همسرش روبرو می شد صد در صد بیش تر آسیب می دید.

حمید به سارا دروغ گفت تا به احساسات او صدمه نزند ولی در حقیقت بدترین کار را در حق او کرد.

همسر خیانت کار مشاوره خیانت (1)

در طول روز های بعد حتی شرایط بدتر هم شد حمید سعی می کرد زندگی مشترکشان را حفظ کند ولی رفتار های سرد سارا جلوی او را می گرفت و او را به سمت سحر می کشاند.

از سمت دیگر سارا از سمت شرکتشان باید به مسافرت کاری می رفت و چاره ای هم نداشت.

حمید دوباره فکر می کرد که کار سارا برایش از همه چیز مهم تر است و اصلاً به فکر برطرف کردن نیاز های عاطفی او نیست.

در شب اول تنهایی حمید به آینده فکر کرد، احساس می کرد که در تنهایی اسیر شده است و لایق عشق و علاقه نیست.

در نهایت او نتوانست به قولی که به همسرش داده بود پایبند بماند و به سحر تلفن کرد. به محض شنیدن صدای سحر تمام افسردگی حمید از بین رفت و دوباره به زندگی امیدوار شد، سحر هم اصرار داشت که دوست ندارد در زندگی مشترک آن ها مشکل ایجاد کند ولی بالاخره با اصرار حمید با هم قرار گذاشتند و سعی کردند آن را از سارا مخفی نگه دارند.

زندگی مخفیانه موجب تقویت خیانت می شود

برای ادامه رابطه با فرد دیگر باید آن را به صورت مخفی نگه داشت و همین موجب بی وفایی بیش تر می شود. وقتی زوج ها از یکدیگر فاصله می گیرند و سرد می شوند احتمال رابطه با فرد دوم افزایش می یابد.

حمید دوستان زیادی داشت ولی هیچ وقت آن ها را از سارا پنهان نمی کرد و اغلب در مورد آن ها صحبت می کرد ولی سارا معمولاً فقط به فعالیت ها و کار های خودش علاقه نشان می داد.

حمید هم بالاخره از حرف زدن در مورد علاقه مندی هایش خسته شد و کسی را پیدا کرد که به حرف هایش گوش دهد.

حمید همیشه در مورد زمان هایی که با سحر بود به همسرش دروغ می گفت، در حقیقت این دروغ ها نشان دهنده خیانت او بودند ولی حمید به این نشانه ها توجهی نداشت.

بیش تر وقت ها افراد سابقه دروغگویی ندارند، اما ارتباط جدیدشان موجب رفتار فریبکارانه و دروغگویی آن ها می شود.

حمید و سارا همیشه با هم در مورد روز خود صحبت می کردند و این باعث شد که حمید همیشه یک دروغ آماده برای گفتن داشته باشد و این باعث ایجاد فشار عصبی بر حمید می شد و احساس می کرد که همیشه باید تمام کار هایش را برای همسرش توصیح دهد.

از آنجایی که حمید و سارا همواره با هم صادق بودند، پنهان نگهداشتن زندگی مخفی برای حمید آسان نبود.

برای همین حمید تصمیم گرفت که روش ارتباطی اش با سارا را تغییر دهد.

 

منبع : خیانت چگونه پایان می یابد؟ داستان همسر خیانکار

مشاوره خانواده چیست کاربرد مزایا بهترین

مشاوره خانواده چیست ؟

مشاوره خانواده چیست ؟ چه کاربردهایی دارد؟ بهترین مشاوران خانواده در ایران کجاست؟ کانون مشاوران ایران چه نقشی دارد؟ مشکلات بسیار زیادی را در این زمینه برای آنها به وجود آورد و وظیفه مشاوره خانواده نیز شناخته این مشکلات و اقدام برای ریشه یابی دقیق آنها در جهت حذف و حل هر چه بهتر مشکلات و دغدغه های آنها می باشد. مشاوره خانواده می‌تواند به طرق مختلفی انجام شود.

مثلاً یک نوع مشاوره خانواده مشاوره خانواده ای است که در آن مسائلی مانند روش های پیشگیری از بارداری مد نظر است اما در مشاوره خانواده در مورد اشخاص افراد تلاش به تصمیم گیری و انتخاب روش درست و مناسب برای داشتن یک خانواده موفق و سالم می کند.

هرگونه مشکل و اختلالی که در خانواده به وجود می آید می تواند بسیار تاثیر گذار بوده و به حالات روحی و روانی افراد در آینده تاثیرگذار باشد.

مشاور خانواده چیست؟ |تعریف مشاوره خانواده

مشاور خانواده به طور دراز مدت از خانواده ها حمایت می کند. هدف مشاور خانواده سلامت، خوشبختی و رابطه سالم اعضای خانواده می باشد. هدف مشاوران خانواده بیشتر از درمان ، پیشگیری است. مشاور خانواده در مراکز مشاوره خانواده معمولا مشکلات افراد را در بطن محیط ، خصوصا در محیط خانواده مورد بررسی قرار می دهد و گاهی اوقات در مشاوره خانواده افراد به صورت گروهی تحت درمان قرار می گیرند زیرا که بهبود روابط بین فردی در خانواده بسیار با اهمیت است. بنابراین بهتر در کنار خانواده باشند تا بتوانند خانواده را در برابر مشکلات و بحرانهايى از جمله اعتیاد، مسائل پزشکی، تشخیص سلامت جسمی و روانی کمک کنند. مشاور خانواده ای که بتواند در این امور به خانواده همکاری لازم را برساند یک مشاور خانواده ایده آل است. همچنین داشتن ارتباطات درست، اخلاق مداری، توانایی حل مسائل، آموزش و رهبری از جمله ویژگی های یک مشاور خانواده خوب است. ارتباط خانواده ها با مشاور می تواند در بهبود ارتباطات، رفع اختلافات خانوادگی تاثیر بسیاری داشته باشد.

  • درمشاوره خانواده روی ” خانواده” به عنوان بیمار انگشت گذاشته میشود نه فردی خاص در خانواده و اگر فردی در خانواده مشکلی بارزتر از دیگر اعضا داشته باشد آن را فردی درنظر میگیرند که صرفا آشفتگی و بیماری خانواده را منعکس میکند. یعنی آن فرد که به عنوان بیمار معلوم درخانواده، مراجعه کرده است حامل نشانه‌های مرضی و بدکارکردی نظام خانواده است در نتیجه تا نظام خانواده درجهت مثبت تغییر نکند بیماری و پریشانی آن بیمار معلوم هم درمان نمیشود یا اگر درمان شود ماندگار نخواهد بود.
  • درمشاوره خانواده اعضای خانواده بیشتر باهم ملاقات میشوند تا جداجدا
  • مشکلات ، درون فردی درنظر گرفته نمی شود بلکه حاصل تعاملات بین فردی اعضای خانواده درنظرگرفته میشود.
  • دراین نوع مشاوره بیشتراز الگویی برای فهمیدن علت استفاده میشود که درآن رفتار هرشخص هم به عنوان علت وهم به عنوان معلول رفتار بقیه اعضا توجه میشود
  • این‌نوع درمان معمولا مختصر، مسئله محور و عملگراست.
  • مشاوره خانواده چیست

مشاوره خانواده چیست کاربرد مزایا بهترین

کی باید به مشاور و روانشناس مراجعه کرد؟

پس از بررسی مشاور و روانشناس در این زمینه متوجه می‌شود که یک مشکل بسیار ساده و قابل حل بوده و چندان حائز اهمیت نیست.

اما به دلیل حل نکردن آن و فقدان تجربه و مهارت در افراد برای حل آن کمک نکردن به مشکل کوچک به  یک مشکل بزرگ در درون خانواده تبدیل شده و آنها را در جهت مشکلات بیشتر سوق داده است.

لذا در صورت داشتن هرگونه مشکلی در زمینه های مختلف درون خانواده بایستی سریعا به مشاوره خانواده مراجعه نموده تا از پیشرفت مشکل و سرایت ان به سایر ابعاد خانواده و روابط جلوگیری نمود و به قول معروف مشکل را در نطفه خفه نماییم که می‌تواند تأثیر بسیار زیادی را در آینده روابط افراد در درون خانواده و در میان آشنایان و فامیل ها به عنوان خانواده بزرگ تر داشته باشد.

برخی از زمینه هایی که مشاور خانواده می تواند موثر واقع شود عبارتند از:

  • تعارض میان اعضای خانواده
  • مصرف مواد و اعتیاد
  • مشلات میان خواهر و برادرها
  • مشکلات رفتاری کودکان
  • مراقبت کردن از یکی از اعضای خانواده که دارای نیازهای ویژه ای است.
  • بیماری یا مرگ یکی از اعضای خانواده
  • خیانت
  • طلاق و جدایی
  • بیماری روانپزشکی یکی از اعضای خانواده
  • مشکلات مالی یا اختلاف نظر در رابطه با پول
  • مشکلات در مدرسه
  • مشاوره خانواده چیست

 

مشاوره خانواده چگونه به ما کمک می کند؟

مشکلات موجود در خانواده شما می تواند بر تمامی جنبه های زندگی اعضای خانواده اثر گذارد. این مشکلات ممکن است در زمینه کار، مدرسه یا تعاملاتتان با دیگران باشد.

زمانی که احساس می کنید مسائل موجود در خانواده شما به قدری بزرگ شده اند که خودتان به تنهایی نمی توانید آنها را مدیریت کنید و وضعیت بهتر نمی شود زمان آن است که با مشاوره خانواده ملاقات داشته باشید.  او می تواند  به شما کمک کند که راههای جدیدی را برای مدیریت نعارض ها و چالش ها بیابید.

مشاور خانوادگی چرا اهمیت دارد؟

یکی از انواع مشاوره که به دلیل گسترش روز افزون مشکلات خانوادگی بسیار محبوب و مورد استفاده قرار می‌گیرد مشاور خانوادگی است.

مشاوره خانوادگی به مشاوره گفته می‌شود که علی‌رغم اسم آن می‌تواند هم به صورت فردی صرفا برای یکی از اعضای خانواده و هم به صورت گروهی برای آن دسته از خانواده هایی که با یکدیگر مشکل خاصی دارند و بایستی حتما به صورت گروهی برای مشاوره خانوادگی مراجعه کنند صورت می گیرد و از این رو می تواند انواع مختلفی را داشته باشد.

همچنین برای انواع گوناگونی از مشکلات خانوادگی برگزار گردد. امروزه افراد در زمینه‌ های گوناگون کاری تحصیلی خانوادگی با مشکلات متعددی روبرو هستند و یکی از مشکلاتی که همواره افراد را از راه زندگی درست و خوشبختی و سعادت بازمی ‌دارد مشکلات بزرگ خانواده است.

بسیاری از آنها اگر به سرعت پاسخ داده شوند و درمان مناسب و راهکار مناسبی برای آنها ارائه شود به مشکلات بزرگ تر تبدیل نشده و به قول معروف در نطفه خفه می ‌شوند و نمی توانند مشکلات متعاقب و متعدد بعدی را برای فرد به وجود آورند.

به دلیل این هم مورد امروزه مشاوره خانوادگی به عنوان یکی از انواع مشاوره های بسیار محبوب نزد خانواده‌ها و عموم مردم شناخته می شود و در مشاوره خانوادگی انواع مشکلاتی که خانواده ها با آن مواجه می شوند مورد بررسی قرار می گیرد.

مشاوره خانواده چیست کاربرد مزایا بهترین

کاربردهای اصلی مشاوره خانواده

  • بررسی معضلات و مشکلات در خانواده
  • ارائه راه حل مناسب برای حل مسائل خانواده ها
  • افزایش بهداشت روانی خانواده و جامعه
  • افزایش کیفیت روابط خانوادگی و ارائه راهکارهای آن

روانشناسی خانواده اغلب با افراد، زوج ها، خانواده ها سیستم های اجتماعی در ارتباط است. روان شناسان خانواده مشکلات سلامت روانی، آسیب شناسی افراد و خانواده ها و روابط متقابل آنها را مورد بررسی و سپس درمان قرار می دهد. روانشناسی خانواده سعی می کند مشکلات خانوادگی، چالش های تربیتی فرزندان، تنش و استرس خانواده، مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان، مشکلات ارتباطی با افراد دیگر را مورد بررسی قرار دهد و برای رفع آنها تلاش می کند بهترین راهکارها و تدابیر درمانی را ارائه دهد.

در طول جلسات مشاوره خانواده چه کارهایی انجام می شود؟

ابتدا مشاور خانواده با هریک از اعضای خانواده صحبت می کند تا به درک جامعی از مشکلات برسد. مشاور خانواده در جلسه سوالاتی را می پرسد تا به این نتیجه برسد هر کدام از اعضای خانواده مشکلات را چگونه می بینند و زمانی که مشکلی ایجاد می شود چگونه آن را مدیریت می کنند

در مرحله بعدی، مشاور خانواده طرح درمانی خود را طراحی و اجرا خواهد کرد. هدف اصلی حل و درمان تعارضات بین خانواده است بدون مقصر و سرزنش کردن یکی از اعضای خانواده در واقع مشاور خانواده به اعضای خانواده کمک می کند با یکدیگر بهتر تعامل کنند و راه های جدیدی برای حل مشکلاتشان بیابند و مشکلات خود را حل کنند. به طور کلی مشاور خانواده آموزش و مهارت هایی به   عضای خانواده می دهد که در شرایط دشوار به شیوه کارآمد عمل کنند و این مشکلات را از بین ببرند. تعداد جلسات مشاور خانواده به طور متوسط ۱۲ جلسه می باشد و اینکه چند وقت یکبار نیاز است که با وی جلسه داشته باشید بستگی به مشکلاتی که در بین اعضای خانواده هست، وجود دارد و در جلسه درمانی این مشکلات مطرح می شود.

  • اعضای خانواده بتوانند راحت تر به یکدیگر اعتماد کنند و مشکلات خود را باهم درمیان بگذارند.
  • اگر برخی از اعضای خانواده با هم دچار مشکل هستند، درباره آن صحبت کنند.
  • اگر برخی از اعضای خانواده بنا بر دلایلی (مانند اعتیاد) منزوی شده باشند، می توانند مجددا به آغوش گرم خانواده برگرند و از حمایت آن ها برخودار شوند.

میزان سطح تنش و استرس در میان خانواده کاهش یابد. دعواها و فشارهای عصبی حاصل جای خود را به گفتمان و آرامش بدهد. اعضای خانواده بتوانند شیوه های حل تعارض و حل مساله را یاد بگیرند و بتوانند از بروز مشکلات احتمالی در آینده جلوگیری کنند. مشاوره خانواده چیست ؟

اعضای خانواده بتوانند احساس نزدیکی بیشتری با یکدیگر داشته باشند و احساس همدلی در آن ها تقویت شود. اعضای خانواده بیاموزند به حریم های شخصی و تفاوت های فردی یکدیگر احترام بگذارند.

اعضای خانواده درک کنند که خانواده شبیه بدن انسان است. گاهی برخی امور به راحتی پیش می رود و گاهی دچار مشکل می شویم. گاهی اوقات عدم توجه به مسائل کوچک موجب می شود تا مسائل بزرگتری به وجود بیاید. اعضای بدن بر روی عملکرد یکدیگر تاثیر می گذارند. ممکن است عضوی عفونت کند و یا استخوانی بشکند، در این صورت باید همه اعضا باید با ایجاد حس همدلی برای بهبود آن تلاش کنند.

آیا مشاوره خانواده ایده خوبی است؟

بدون توجه به اینکه همه اعضای خانواده در این درمان شرکت کنند، روابط خانوادگی برای سلامتی روانی مهم است. این یک روش مشاوره ایده آل برای کمک به اعضای خانواده است که بتوانند با یک فرد فوری خانواده که با اعتیاد، مسئله پزشکی یا تشخیص سلامت روان مقابله می کند، سازگار شوند.

مشاوره خانواده چیست کاربرد مزایا بهترین

مزایای استفاده از مشاوره خانواده چیست ؟

رویکرد جامع‌تری برای درمان مشکلات درون خانواده است که تاثیر به سزای آن در بسیاری از موارد ثابت شده است. در مشاوره خانواده، خانواده‌ها می توانند با راهنمایی یک متخصص بهداشت روان در محیطی امن و کنترل شده مشکلات خود را حل کنند.

مزایای استفاده از مشاوره خانواده عبارتند از:

  • درک بهتر از مرزهای روابط سالم و الگوهای و دینامیک خانواده
  • ارتباطات پیشرفته
  • بهبود توانایی حل مشکل و مسئله
  • همدلی عمیق تر
  • کاهش منازعه و بهبود مهارت‌های مدیریت خشم

بهبود روابط خانوادگی با مشاوره خانواده |نمونه مشاوره خانواده

مشاوره خانواده به ویژه می‌تواند روابط خانوادگی را از طریق موارد زیر بهبود بخشد:

  • جمع کردن مجدد خانواده در کنار هم پس از طی بحران.
  • ایجاد صداقت بین اعضای خانواده
  • ایجاد اعتماد میان اعضای خانواده
  • ایجاد محیط خانوادگی حمایت کننده
  • کاهش منابع تنش و استرس درون خانواده
  • کمک به اعضای خانواده برای بخشیدن یکدیگر
  • حل اختلافات میان اعضای خانواده
  • بازگرداندن اعضای خانواده‌ای که از هم جدا شده‌اند، در کنار یکدیگر

علاوه بر این، مشاورۀ خانواده می‌تواند مهارت‌های مورد نیاز برای داشتن خانواده‌ای سالم را افزایش دهد مهارت‌هایی مانند ارتباطات، حل اختلافات و حل مسائل. بهبود این مهارت‌ها برای هر یک از اعضای خانواده، نیروی بالقوه‌ای را برای موفقیت و غلبه بر مشکلات خانوادگی در آنها افزایش می‌دهد. در مشاوره خانواده، تمرکز بر گردهم‌آوردن همۀ اعضای خانواده با ابزارهایی است که آنها نیاز دارند تا راحت‌تر درمان شوند. مشاوره خانواده چیست ؟

روش مشاوره خانواده بوون یان |مشاوره خانواده حضوری

روش مشاوره خانواده بوون یان از انواع مشاوره خانواده می باشد که برای خانواده هایی که تمایل به رفتن کلینیک ها و دفاتر مشاوره را ندارد بسیار مناسب است. مشاوره خانواده بوون یان دارای دو هسته اصلی از جمله هسته استراتژی مثلثى به عنوان هسته اول و استراتژی تمایز به عنوان هسته دوم است. در روش مثلثى مشاور خانواده سعی دارد با ارتباط با نفر سوم مشکلات بین دو نفر از اعضای خانواده را حل کند. برای مثال استفاده از مادر برای رفع تنش های بین زوج ها  و در روش تمایز مشاوره خانواده به روش غیر مستقیم مثلا با نوشتن نامه و واسطه گری سعی دارد تا تعارضات بین اعضای خانواده را رفع کند. این نوع از مشاوره خانواده توسط موری بوون روانپزشک آمریکایی و استاد روانپزشکی دانشگاه جورج تاون تاسیس شد.

مشاوره خانواده چیست کاربرد مزایا بهترین

روش مشاوره خانواده ساختارمند |مشاوره خانواده حضوری

این نوع از انواع مشاوره خانواده با تنظیم دوباره نقش اعضای خانواده به رفع مشکلات و تعارضات خانوادگی کمک می کند. بسیاری از تعارضات خانواده بدلیل آن است که اعضای خانواده نقش خود را بدرستی انجام نمی دهند. برای مثال نقش پدر در خانواده کم رنگ شده و یا بچه ها نقش خود را نسبت به والدین ب درستی ایفا نمی کنند. در روش مشاوره خانواده ساختارمند مشاوران خانواده با تعادل سازی نقش ر یک از اعضای خانواده  بصورت عادلانه ارتباط و هبستگى افراد خانواده را بهبود می بخشند. در روش خانواده ساختار مند، مشاور خانواده با دریافت گزارشات مداوم از خود افراد خانواده ارتباطی عمیق و بنیادین بین اعضای خانواده برقرار کرده و بین آنها پیوستگی ایجاد میکند.

 

روش مشاوره خانواده سیستماتیک|روش مشاوره خانواده چیست ؟

مشاور خانواده بر روی رفتار اعضای خانواده تاثیر ميگذارد ولی در ارتباط شخصی افراد نفوذ نمی کند و این دخالت به صورت ناخودآگاه اتفاق می افتد. در روش مشاوره خانواده سیستماتیک مشاور رویکرد های خنثی را در نظر گرفته و در عین حال رفتارها و نمونه های درست را به خانواده آموزش میدهد. در روش خانواده سیستماتیک هیچ یک از افراد خانواده دخالت را در درون خانواده احساس نمی کنند و درمانگر با یک حالت ناخودآگاه به بهبود روابط آنها کمک میکند.

 

روش مشاوره خانواده استراتژیک |روش مشاوره خانواده چیست ؟

این نوع از انواع مشاوره خانواده برای خانواده هایی که می خواهند سریعتر به نتیجه برسند، کارآمد است. گاهی یک نتیجه مثبت می تواند به اعضای خانواده امید بخشد و این به مشاور خانواده بستگی دارد که به صورت استراتژیک و درست تصمیم بگیرد. در روش خانواده استراتژیک به فرد دچار مشکل شده و یا عامل مشکل توصیه هایی برای رفع مشکل داده می شود. تا اقداماتی در جهت رفع آنی مسائل انجام دهد. مشاور خانواده این اقدامات را در قالب مثبت و منفی دسته بندی می کند. وظیفه مشاور خانواده در روش استراتژیک امید بخشی به افراد خانواده است تا ايگونه بتوانند مسائل را به صورت بنیادی حل کنند.

سوالات:

برای سردی در مسائل جنسی می توان به مشاور مراجعه کرد؟

بر اساس تحقیقات و پزوهش های متعددی که صورت گرفته است. زوجین در زندگی مشترک حداقل یک بار در هفته باید رابطه جنسی داشته باشند تا صمیمیت و نزدیکی (maintain intimacy) روابط عاطفی و جنسی آنها حفظ شود. این موضوع کاملا اثبات شده است. زمانی که شرکای زندگی بیش از یک هفته در انتظار رابطه جنسی بنشینند بین آنها فاصله خواهد افتاد. از این گذشته فقدان باز بودن در زوجین مشکلاتی را در ارتباطات و تعاملات آنها بوجود میاورد. دلایل بسیاری وجود دارد که چرا زوجین به سمت سردی در روابط عاطفی و جنسی حرکت میکنند. گاهی اوقات این مسئله از جهات فیزیولوژیکی است مانند مصرف دارو اما گاهی اوقات مسئله به این سادگی نیست و سردی روابط جنسی به خاطر چیزی درون رابطه (internal relationship) است.

مشاوره خانواده چیست کاربرد مزایا بهترین

موقعیت و قابلیت دسترسی |بهترین مشاوران خانواده در ایران

مطب شما کجاست؟ ساعت کار مطبتان چیست؟ آیا در مواقع اضطراری در دسترس هستید؟

تعداد و مدت زمان جلسات

مدت زمان هر جلسه چقدر است؟ جلسات چند وقت یک بار برنامه ریزی میشود؟ باید انتظار چند جلسه را داشته باشم؟

هزینه و بیمه

هزینه ی هر جلسه چقدر است؟ آیا بیمه ی سلامت هزینه ی خدمات شما را پوشش می دهد؟ آیا باید هزینه ی تمام جلسات را از قبل تقبل کنم؟ سیاست شما درمورد کنسل شدن جلسه چیست؟

 انتظار از مشاوره خانواده چیست ؟ | تحقیق درباره مشاوره خانواده

معمولا در خانواده درمانی چند نفر از اعضای خانواده برای جلسه ی درمان دور هم جمع میشوند اما یکی از اعضای خانواده هم میتواند به صورت جداگانه نزد تراپیست برود.
مدت زمان هر جلسه معمولا 50 دقیقه تا یک ساعت است. معمولا این روش کوتاه مدت است. حدودا 5 تا 12 جلسه. با اینحال، فاصله ی بین جلسات و تعداد آن به وضعیت خاص خانواده و توصیه ی تراپیست بستگی دارد.

چرا از دوستانمان کمک نگیریم؟ |نمونه مشاوره خانواده

تقریبا زن و شوهر میدانند که یکی از آفت های زندگی زناشویی و مشکلات به وجود آمده در بین آنها بلاشک دخالت افراد غیر در رابطه و زندگی مشترک است. چه بسیار هستند رابطه هایی که در آنها هیچ مشکلی بین زن و مرد وجود ندارد و به دلیل اظهار نظر و دخالت طرفین کم کم دچار مشکلات متعددی میشوند. به راستی دخالت خانواده ها و اطرافیان از جمله ویران کننده ترین اتفاقات میباشد. دلیل اینکه خانواده ها و اطرافیان زوجین در زندگی و رابطه خصوصی آنها دخالت میکنند میتواند دو وجه داشته باشد. گاهی دخالت های صورت گرفته به دلیل خیانت فرد دخالت کننده میباشد که قصدش برهم زدن رابطه دونفر است که اگر زن و شوهر افراد آگاهی نباشد به احتمال قریب به یقین به دام می‌افتند. مشاوره خانواده چیست ؟

دلیل دوم میتواند این باشد که خانواده ها مخصوصا در فرهنگی که غالب خانواده‌های ایرانی به شدت بعد از ازدواج نگران فرزند خود هستند و تمام تلاش خود را برای خوشبخت شدن آنان می‌کنند. ممکن است خانواده ای وقتی مطلع میشود که دختر یا پسرس  با همسر خود مشکل دارد خیلی زود به میذانذو در واقع حریم خصوصی آنها وارد شود و بدون پرس و جو و اطلاعات دقیق و فقط بخاطر تعصب خانوادگی زندگی زوج را به میدان جنگ تبدیل کند. مشاوره خانواده به دور از تمام این حواشی و بدون تعصب حرف های دو طرف را میشنود و به دلیل بی طرف بودن خیلی زود مورد اعتماد هر دو طرف قرار میگیرد که این آرامش به وجود آمده میتواند تأثیر بسزایی در حل مشکلات زوج داشته باشد.

برچسب های موضوع

رشته مشاوره خانواده چیست

مشاوره خانواده آنلاین

نمونه مشاوره خانواده

مشاوره خانواده تهران

تحقیق درباره مشاوره خانواده

بهترین مشاوران خانواده در ایران

مشاوره خانواده چیست ؟