در روش درمانی مقبولیت و بستری کردن یا ACT ، مهارت های تفکر به درمان جو آموزش داده می شود تا با استفاده از آن به افراد کمک شود بتوانند به شیوه ای زندگی کنند و رفتار خودشان را تنظیم کنند که همزمان با سازگاری با ارزش های شخصی، بتواند منجر به افزایش انعطاف پذیری روان شناختی در فرد شود.

افراد شاغل در روش ACT، به افراد کمک می کنند تا روش هایی را شناسایی کنند که بوسیله آن بتوانند چالش های ایجاد تجارب عاطفی را متوقف، مدیریت و کنترل کنند.

با شناسایی و مشخص کردن این چالش ها، افراد می توانند توانایی بهتری برای انجام اقداماتی داشته باشند که همزمان با ایجاد رفتار های ارزشی در فرد، سلامتی فرد را نیز تقویت کند.

• تاریخچه ACT
• شناخت نظریه ACT
• شش فرآیند اصلی ACT
• تفکر و ACT
• مشخص کردن ارزش ها و ACT
• چه کسی ACT را پیشنهاد داد؟

تاریخچه ACT

محققان روان شناسی تلاش زیادی نموده اند تا روش هایی درمانی را توسعه دهند که دارای پایه علمی بوده و محدودیت زمانی داشته باشد و در نتیجه استفاده از آن، افراد درمان جو قادر به غلبه بر اوضاع و مشکلات سلامت روانی باشند.

در نتیجه انجام و استفاده از این تحقیقات، درمانجوهای زیادی به موفقیت قابل توجهی در شناسایی و مدیریت یک سری از نگرانی ها دست یافتند و به یک سلامتی بهتری در نتیجه درمان های خود رسیدند.

با این وجود، یک بهبودی و مراقبت بلند مدتی نیاز است و افرادی که به دلیل وضعیت سلامت روانی به درمان گر مراجعه می کنند، با مشکلات بالقوه زیادی مواجه هستند. اخیرا، یک سری از روش های جدید درمان از قبیل ACT، امید به موفقیت بلند مدت را در بهبود شرایط سلامت روانی زیاد کرده است.

ACT بر مبنای نظریه چارچوب رابطه ای (RFT) می باشد که یک مکتب تحقیقاتی بوده و بر شناخت و زبان بشری تمرکز دارد.

RFT ارائه دهنده مهارت های رابطه ای است که توسط ذهن فرد برای حل مشکلات و مسائل استفاده می شود و می تواند برای کمک به افراد در غلبه بر دردهای روان شناختی ناموثر باشد. به همین دلیل، روش درمانی ACT با هدف آموزش به افراد درمانجو توسعه یافت.

هر چند که دردهای روان شناختی یک امر عادی می باشد، ولی ما می توانیم روش هایی را یاد بگیریم که سالم تر زندگی کنیم و با تغییر روش های تفکر در مورد درد، بتوانیم از یک زندگی کامل تری بهره ببریم.

در اواخر دهه 1990، کتاب های راهنمای درمان جامعی شروع به چاپ شدند و برای مشخص کردن روش های استفاده از ACT برای درمان شرایط سلامت روانی مختلف، کاربرد داشتند.

درمان با استفاده از راهنماها به صورت تجربی و عملی مورد تحقیق قرار گرفت که نشان دهنده نتیجه بخش بودن روش ACT در درمان سوء استفاده جسمی، بیماری روانی یا جنون، اضطراب ، افسردگی، درد مزمن و اختلال در غذا خوردن بود.

شناخت نظریه ACT

نظریه ACT تجارب عاطفی ناخواسته را به شکل علائم یا مشکلات تعریف نمی کند. بلکه کارکرد آن به نحوی است که نحوه تفکر و دید برخی افراد را که به عنوان فرد آسیب دیده یا دارای یک عیب خاص، به درمان مراجعه می کند را شناسایی کرده و هدف ACT، کمک به فرد برای دستیابی به یک زندگی کامل و شاد می باشد.

این زندگی کامل شامل یک دید گسترده از تجارب بشری بوده و خود این تجربه بشری، شامل درد هایی است که در برخی از موقعیت ها و برخورد با مسائل، یک امر گریز ناپذیری است.

پذیرش موارد مختلف، همزمان با بروز آنها، بدون ارزیابی یا تلاش برای تغییر آنها، یک مهارتی است که از طریق تمرینات ذهنی در طی دوره ها و سایر مواقع توسعه می یابد.

ACT تلاش ندارد تا به صورت مستقیم تفکرات یا احساسات ناخواسته را متوقف کند یا آن را تغییر دهد (همان کاری که در درمان رفتاری – شناختی صورت می گیرد) ولی در عوض، افراد را تشویق می کند تا یک رابطه جدید و عاطفی را در کنار آن تجربیات ایجاد کنند.

این تغییر می تواند فرد را از مشکلات مربوط به کنترل تجارب آنها نجات داده و به وی کمک کند تا برای اقدامات سازگار با ارزش های شخصی، شناسایی ارزش ها و تعریف ارزش ها بر مبنای اهداف ، توانایی بیشتری داشته و همچنین این تغییر یک جزء کلیدی در ACT می باشد.

مشاوره تحصیلی کسی که از درس خوندن پیشمون شده و می خواهد درست انتخاب رشته کنه

شش فرآیند اصلی در ACT

هدف اصلی ACT، انعطاف پذیری روان شناختی می باشد که از طریع 7 مرحله اصلی در فرد ایجاد می شود:

• توسعه نومیدی خلاقانه: شامل بررسی کردن تلاش های است که در گذشته برای حل مشکلات یا دوری از آن توسط فرد صورت گرفته بوده و منجر به این شده است تا فرد به درمان مراجعه کند.

همراه با بررسی کابردی بودن یا غیر کاربردی بودن این تلاش ها، ACT یک فرصتی را برای فرد ایجاد می کند تا برخورد و واکنشی داشته باشد که سازگاری بیشتری را با مهمترین یا ارزشمند ترین مورد برای فرد دارد.

• پذیرش تجربی عاطفی: پذیرش تجربی عاطفی در یک شخصی می تواند به عنوان پروسه یادگیری طیفی از عواطف انسانی توصیف شود که شامل جنبه های مهربانی، درک کردن و پذیرا بودن است.

• انتخاب راهنماهای مربوط به زندگی ارزشی: فرآیندی است که مهم ترین اولویت ها را در زندگی تعریف کرده و نحوه تمایل فرد برای تجربه زندگی را به صورت مشخصی بیان می کند.

• انجام اقدامات: این مرحله می تواند به ماموریت یک شخص در ایجاد تغییر و بکارگیری رفتارهایی اشاره داشته باشد و در نهایت منجر به تطابق رفتار فرد با اولویت هایی می شود که بیشترین ارزش را دارند.

این فرآیندها دارای هم پوشانی و ارتباط درونی بوده و مستقل از یکدیگر نمی باشند. تمامی این مراحل از طریق راهنماهایی تجربی مستقیمی توسعه داده شده و معرفی می شود که در طول دوره درمان، توسط فرد درمانجو شناسایی شده باشد.

انعطاف پذیری روان شناختی، در حالت ساده می تواند به صورت “توانایی ارائه، ایجاد و انجام اولویت های مهم شخصی” می باشد.

تفکر و ACT

تفکر یا توجه می تواند به صورت ارتباط مانا با حافظه فعلی تعریف شود به جای اینکه از به خواب بردن فرد و استفاده از حافظه وی به صورت اتوماتیک یا همان هیپنوتیزم، استفاده شود.

داشتن حالت توجهگف به فرد این اجازه را می دهد تا با دید و تفکر ارتباط برقرار کند، و مرحله ای از درمان می باشد که به صورت آگاهانه انجام می گیرد، ولی مستقل و متقاوت از خود تفکر می باشد.

در اغلب موارد، تکنیک های توجه به فرد کمک می کند تا درک بهتری از حس های پنجگانه خود، به عنوان بخشی از عواطف و تفکرات خودشان، داشته باشد.

ACT به صورت مستقیم تلاش ندارد تا تفکرات و عواطف ناخواسته فرد را کنترل کند یا تغییر دهد، و به جای آن تلاش دارد تا فرد را تشویق کند که یک رابطه جدید و عاطفی، که مربوط به تجربه آسیب باشد را توسعه دهد.

همچنین توجه، منجر به افزایش توانایی فرد برای مجزا کردن تفکرات می شود. چالش های مربوط به احساسات دردناک، امیال یا موقعیت هایی است که در اغلب موارد در مراحل اول کاهش می یابد ولی در نهایت، مورد پذیرش قرار می گیرد.

مقبولیت عبارت از توانایی ای است که فرد اجازه می دهد به جای مبارزه با یا اجتناب از تجربیات درونی یا بیرونی، آنها را با آغوش باز پذیرا باشد.

اگر یک شخصی این تفکر را داشته باشد که “من یک فرد ترسناکی هستم”، ممکن است از آن فرد خواسته شود که بگوید “من این تفکر را دارم که یک فرد ترسناکی هستم”. این امر منجر به جدا شدن شخص از شناخت شده و به از بین رفتن بار منفی این وضعیت می انجامد.

وقتی که افراد عواطف دردناک از قبیل اضطراب را تجربه می کنند، ممکن است به آنها دستور داده شود که از آن وضعیت بیرون بیایند، نفس عمیق بکشند یا از آن احساس فیزیکی مربوط به اضطراب دوری کنند و اجازه دهند که بقیه شرایط ثابت بماند.

در طول درمان فقط موارد ذکر شده صورت می گیرد و هیچ اقدامی برای تشدید یا حداقل سازی عواطف دردناک صورت نمی گیرد.