مفهوم “قدرت تفکر مثبت” یک مفهوم محبوبی می باشد و در برخی مواقع می تواند همانند یک کلیشه باشد، ولی تاثیرات فیزیکی و روانی تفکر مثبت توسط چند مطالعه علمی اثبات داده شده است.

یک ذهن مثبت می تواند منجر به ایجاد راحتی شما شود، وضعیت روانی شما را بهبود بخشد و حتی احتمال ایجاد شرایطی از قبیل افزایش فشار خون، افسردگی و سایر اختلال های مربوط به استرس را در شما کاهش دهد.

همه این موارد فوق العاده می باشند، ولی معنای واقعی “قدرت تفکر مثبت” چیست؟

شما می توانید تفکر مثبت را به عنوان یک تجسم مثبت، خودگفتاری مثبت یا یک خوشبینی عمومی تعریف کنید، ولی این موارد عبارت از مفاهیم عمومی و مبهم می باشند. در صورتی که می خواهید دارای تفکر موثرتری شوید و مثبت تر باشید، شما به یک سری مثال های محسوسی نیاز خواهید داشت تا در کل این فرآیند به شما کمک کند.

هفت مورد از این مثال های کاربردی عبارتند از:

1. روز خودتان را با اظهارات مثبت شروع کنید

نحوه شروع کردن صبح، منجر به مشخص شدن سایر بخش های روزتان خواهد شد. آیا تا به حال برایتان پیش آمده است که دیرتر از خواب بیدار شوید، وحشت زده شوید و بعد از آن احساس کنید که در آن روز هیچ اتفاق مثبتی برای شما صورت نخواهد گرفت؟ این مور شاید بدین دلیل باشد که شما روز خودتان را با عواطف منفی شروع کرده اید و این دیدگاه منفی به سایر بخش های روز شما و سایر اتفاقاتی که تجربه کرده اید، انتقال یافته است.

به جای اینکه اجازه بدهید این شرایط بر شما مسلط شود، روز خودتان را با اظهارات مثبتی شروع کنید. با خودتان در آینه صحبت کنید، حتی در صورتی که احساس کنید احمق شده باشید.

همچنین سعی کنید از جملاتی همانند “امروز یک روز خوبی خواهد بود” یا “من می خواهم که یک روز شگفت انگیزی را تجربه کنم” شروع کنید. شما در نتیجه مشاهده نحوه پیش رفتن روزتان، شگفت زده خواهید شد.

2. بر روی موارد خوب متمرکز شوید، هر چند که کوچک باشند.

شما تقریبا به صورت ثابتی با یک سری موانعی در طول کل روزتان مواجه خواهید شد – هیچ روز کاملی وجود ندارد. زمانی که شما با چنین چالشی مواجه می شوید، بر روی موارد مثبت و فواید آن متمرکزشوید و هیچ توجهی به کم ارزش بودن یا مهم نبودن آنها نداشته باشید.

برای مثال، در صورتی که در یک ترافیک گیر کرده باشید، به این فکر کنید که الان زمان مناسبی برای گوش دادن به پادکست های بعدی تان می باشد.

در صورتی که مغازه فاقد موادی باشد که شما می خواهید از آنها برای تهیه غذا استفاده کنید، به این فکر کنید که الان می توانید یک غذای متفاوتی را تجربه کنید.

3. داشتن شوخ طبعی در موقعیت های بد

حتی در بدترین شرایط یا موقعیت هایی که نیاز دارید بیشترین تلاشتان را بکار بگیرید، به خودتان اجازه بدهید که شوخ طبع باشید. به خودتان یادآوری کنید که احتمالا این موقعیت منجر به ایجاد داستان و خاطره خوبی در مراحل بعدی خواهد شد و سعی کنید که در رابطه با آن جوک بسازید.

به خودتان بگویید که شغلتان را از دست داده اید؛ نامعقول ترین روشی را که شما برای سپری کردن روز آخرتان داشته اید را در نظر بگیرید، یا مسخره آمیز ترین شغلی را که می توانید در آینده داشته باشید را در نظر بگیرید – همانند گرداننده یک کانگرو یا مجسمه بابلگام .

7 توصیه کاربردی برای دستیابی به یک ذهن مثبت

4. شکست ها را به درس ها تبدیل کنید

شما یک فرد کاملی نیستید. شما در زمینه های مختلف، در کارهای مختلف و در مقابل افراد مختلف، اشتباه خواهید داشت و شکست خواهید خورد. به جای اینکه بر روی شکست خودتان متمرکز شوید، در مورد کاری که باید برای دفعه بعد انجام بدهید، فکر کنید – شکست خودتان را به درس تبدیل کنید. این موارد را با قواعد محسوس و متمرکزی تصور کنید.

برای مثال، شما در نتیجه شکست می توانید سه قاعده جدید را برای مدیریت پروژه های خودتان در نظر بگیرید.

5. تبدیل کردن خود گفتاری مثبت به خود گفتاری منفی

خود گفتاری منفی به راحتی ایجاد می شود و در اغلب مواقع به سختی می توان متوجه آن شد. شاید شما فکر کنید که من در این مورد وضعیت بدی دارم یا من نمی توانم این کار را انجام دهم.

ولی این تفکرات به احساسات درونی تبدیل می شوند و می توانند مفاهیم موجود از خودتان را تشکیل دهند.

زمانی که متوجه انجام دادن چنین کاری توسط خودتان می شوید، این کار را متوقف کنید و سعی کنید که پیام های مثبت را جایگزین پیام های منفی کنید.

برای مثال، این تفکر که من در این کار عملکرد کاملا بدی دارم به این تفکر در صورتی که بیشتر تلاش کنم، این کار را به صورت بهتری انجام خواهم داد، تبدیل خواهد شد. شاید در دفعه بعدی این را بگویید که من نباید از انجام این کار خسته شوم و این کار طبق برنامه پیش خواهد رفت.

6. بر روی وضعیت فعلی متمرکز شوید

من در مورد وضعیت فعلی صحبت می کنم – نه امروز، نه این ساعت، بلکه دقیقه همین لحظه و همین وضعیت فعلی. شاید شما توسط رئیس خودتان توبیخ شده باشید، ولی دقیقا همین الان چه اتفاقی می افتد که خیلی بد است؟ صحبت هایی که پنج دقیقه قبل صورت گرفته اند را فراموش کنید.

به حرف هایی که ممکن است یک فردی پنج دقیقه دیگر بگوید هم بی توجه باشید. در اکثر موقعیت ها، شما به این نتیجه خواهید رسید که وضعیت موجود آنقدر هم که شما فکر می کردید، بد نمی باشد. اکثر عواملی که منجر به ایجاد وضعیت منفی می شوند، ریشه در خاطرات مربوط به یک اتفاق اخیرا صورت گرفته یا تجسم اغراق آمیز از یک اتفاق محتمل در آینده دارند. صرفا باید در لحظه حال و فعلی قرار داشته باشید.

7. دوستان، راهنماها و همکاران مثبتی پیدا کنید

زمانی که در اطراف شما افراد مثبتی وجود داشته باشند، دیدگاه های مثبت، داستان های مثبت و تاییدهای مثبتی را خواهید شنید. کلمات مثبت آنها وارد تفکرات و احساسات شما خواهد شد و بر روی نحوه تفکر شما تاثیرگذار خواهد بود.

این شرایط می تواند بر روی کلمات بیان شده توسط شما تاثیرگذار باشد و به همین ترتیب، چنین جوی را در کل گروه ایجاد خواهد کرد. پیدا کردن افراد مثبت برای پر کردن زندگی تان با چنین افرادی می تواند سخت باشد، ولی شما قبل از اینکه وضعیت منفی بر روی شما تاثیرگذار باشد، باید خودتان آن را از بین ببرید. تمام تلاشتان را برای ایجاد وضعیت و دیدگاه مثبت در سایر افراد انجام دهید؛

در نتیجه، دیدگاه مثبت آنها به روش مشابهی بر روی شما هم تاثیرگذار خواهد بود.

تقریبا تمامی افرادی که در چنین موقعیت هایی قرار می گیرند، می توانند از این درس ها در زندگی خودشان استفاده کنند و ویژگی های مثبت شان را افزایش دهند.

همانطور که خود شما هم می توانید تصور کنید، تفکر مثبت منجر به ایجاد نتایج ترکیبی می شود، بنابراین در اغلب مواقع سعی کنید که این کار را انجام دهید، چرا که خودتان از مزایا و منافع بیشتری برخوردار خواهید شد.

نویسنده : مشاوره خانواده

روانشناسی رفتار متقابل

تحلیل کردن رفتار متقابل یکی از شاخه های روانپزشکی مدرن می باشد.

که این شاخه از روانشناسی به مطالعه چگونگی رابطه و تعامل اشخاص می پردازد.

تحلیل کردن رفتار متقابل به عنوان یک شیوه درمانی با پرده برداشتن از لایه‌های پنهانی .

مشکلاتی را در تعامل و رابطه اشخاص اعتقاد دارد که تمام اشخاص از ظرفیت تحول.

و تغییر مثبت و رشد شخصیتی برخوردار می باشد که تحلیل کردن رفتار متقابل را قادر خواهد کرد.

تا خود و تفکرات و احساس های خود را بهتر شناسایی کنند.

مطالب و مقالات سایت ” مشاوره خانواده” توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان تهیه و پشتیبانی شده است.

ارتقا شخصیت

• در جهت ارتقا دادن شخصیت خود برخوردهای سالم و سازنده ای را از خود داشته باشد.
•  با استفاده کردن از این تکنیک بیشتر کمبودها و مشکلات در رابطه میان فردی قابل شناسایی.
• قابل برطرف کردن می باشد و سادگی این تکنیک موجب کاربرد گسترده آن در رابطه با ارتباطات .
• همینطور کنترل کردن کسب و کار و غیره شده است.

که در این رابطه تکنیک های موجود می باشد که شامل موارد زیر خواهد شد.

ارتباط متقابل با دیگران 

هر شخصی در گفت و گو کردن در زمانی با خود یا وقتی که با اشخاص دیگر در ارتباط می باشد .

می‌تواند در قالب یکی از حالت های شخصیتی زیر به نقش ایفا کند:

والد:

• تمام اتفاق های زندگی شخص از هنگام تولد حدود پنج سالگی ُبعد شخصیتی والد را تشکیل خواهد داد.
• که این وقایع به طور اطلاعات فیلتر نشده و بدون هیچ سوالی در ذهن کودک ثبت خواهد شد.
• که احتمالا والدین یا افرادی که برای شخص در نقش والد می‌باشند.
• سازنده اصلی این اطلاعات می باشد که نمونه هایی از این اتفاق ها به صورت زیر می باشد:
• –  نمیشه برای بازی کردن به خانه دوست خود بروی
• –  به یاد داشته باش که حتماً بگی لطفاً و متشکرم
• –  با غریبه ها گفت و گو نکن

کودک:

این بُعد از شخصیت همه احساس ها و عواطفی  را که شخص در طول ۵ سال آغاز زندگی.

به تجربه کردن پرداخته است را شامل می شود بطور مثال:

• –  من احساس خوشحالی می کنم هنگامی که مادر من را در آغوش می‌گیرد.
• –  فیلم آخر شب پدر خیلی ترسناک به حساب می آمد.
• –  هنگامی که مادرم ناراحت می باشد من هم غمگین خواهم بود.

بالغ:

•   آخرین حالت های شخصیت قسمت توسعه یافته شخصیت می‌باشد .
• که کاملاً با والد و کودک دارای فرق می باشد که بالغ مرکز تحلیل داده ها می باشد .
• که اطلاعات را برای تصمیم گرفتن پردازش خواهد کرد .
• و در یک کلام بالغ قسمت واقع گرای شخصیت هر شخص به حساب می‌آید.
• که یکی از نقشهای بالغ می باشد که در قسمت والد به ذخیره کردن پرداخته است قانونمند کند.

کلید موفقیت در ارتباط

از لحاظ ارتباطی هر چیزی که حضور شخص دیگری را  به تصدیق کردن بپردازند محرک مبادله آن را می نامند .

که کلید موفقیت در ارتباط میان فردی به طور معمول به اینکه گوینده و پاسخ دهنده در کدام حالت شخصیتی خود واقع باشد.

که با توجه به خصوصیات واقع گرایی بالغ اگر هر دو شخص در حالت شخصیتی بالغ خود باشند.

• ارتباط میان آن دو به صورت ساده ترین نوع ارتباط می باشد ولی اشخاص می‌توانند .
• در مواقع مبادله در هر یک از سه حالت شخصیتی بیان شده واقع شود.
• که بر طبق آن اشخاص در ارتباط با یکدیگر اعضاء کدام حالت شخصیتی برخورد خواهند بود.
• و می‌توان انواع ارتباط میان آنها را به پیش بینی کردن پرداخت و یک نوع از ارتباط مبادله مکمل نامیده می‌شود .

ارتباط مبادله مکمل

که در این نوع اعتبار شخص با همان حالت شخصیتی که پیامی را به دریافت کردن می‌پردازد جواب خواهد داد .

یعنی اگر در حالت کودکی خود پیام را دریافت کرده باشد از موضع کودکی خود جواب خواهد داد .

که اگر رابطه از نوع مکمل صورت گیرد ارتباط ادامه خواهد داشت که نوع دیگر ارتباط  به روش مبادله متقاطع می باشد .

که در این روش شخص با همان حالت شخصیتی که دارد پیام یا محرک هم مبادله را کسب خواهد کرد.

و به پیام جواب نمی دهد به طور مثال تصور کنید.

• محرک مبادله از طرف شخصی که با حالت شخصیتی بالغ به شخص دیگری که او هم در حالت بالغ می باشد.
• به این طریق فرستاده باشد که “تو کت منو ندیدی .

” و اگر دریافت کننده پیام در عوض جواب با بالغ خود به صورت کودک خود به آن جواب بدهد.

“تو همیشه منو به دلیل تمام مسائل به سرزنش کردن می‌پردازی.

” که معادله متقاطع در اینجا صورت گرفته که پیامد آن معمولا شکست خوردن در رابطه می باشد.

اهمیت ارتباط در زندگی روزمره 

•  ارتباط نه تنها یک جنبه پر اهمیت در زندگی روزمره به حساب می آید.
• بلکه قسمتی از هستی انسان را هم به تشکیل دادن می‌پردازد.
• و حتی نوزاد تازه به دنیا آمده به ارتباط و شناخته شدن و تأیید احتیاج دارد که نتیجه مطالعه های به دست آمد.
• شامل این می باشد که نوزادانی که کمتر مورد نوازش و همینطور لمس قرار بگیرند.
• یا کمتر در آغوش مادر گرفته شوند با احتمال فراوان در معرض صدمه های فیزیکی و روانی قرار خواهند گرفت .
• که در حقیقت تمام ما احتیاج داریم که حضورمان توسط اطرافیان به درک کردن پرداخته شود.
• این احتیاج غریزی شناخت اجتماعی را تحت عنوان عطش خواهد شناخت یا نوازش توصیف می کند.
• و نتیجه مطالعه های به دست آمده در رابطه با احتیاج نوزادان به نوازش را به اشخاص بزرگسال تعمیم می‌دهند.

که از نظر روانشناسان همانطور که یک نوزاد به نوازش فیزیکی احتیاج دارد .

یک شخص بالغ هم احتیاج به نوازش به شکل هایی مانند سر تکان دادن و یا چشمک زدن و غیره.

از طرف اطرافیان احتیاج دارد نوازش را می توان به دو نوع تقسیم کرد یکی نوازش مثبت و دیگری نوازش منفی می باشد.

که روانشناسان اعتقاد دارند که روی هم رفته دریافت کردن نوازش منفی  بهتر از نبود دریافت کردن نوازش می باشد.

که هنگامی که  یک شخصی از شخص دیگری سوالی می پرسد شخص دوم با بی میلی و همینطور اکراه به آن جواب می‌دهد .

و شخص اول این جواب و رفتار سرد را به اینکه اصلا جوابی را دریافت نکند ترجیح خواهد داد. ادامه مطلب

روان درمانی عمیق بیانگر یکی سری از روش های درمانی است که به جای یک حالت  و یا شرایط خاص، بخش ناخود آگاه را در نظر می گیرد.

این رهیافت میان رشته ای درمانی، بر مبنای این ایده می باشد که همه افراد دارای مشخصات یا مولفه های طبیعی هستند که می تواند بر طرز عمل آنها، که در اغلب موارد به صورت نا خود آگاه می باشد، تاثیر بگذارد.

این طرز عمل ها – همانند توانایی احساس، انتخاب، کار، دوست داشتن یا احساس آزاد –  می تواند به طور منفی، تحت تاثیر این مولفه ها قرار گیرند.

همچنین ممکن است که افراد برای حل کردن دردهای تجربه شده خود در نتیجه یک فرآیند غیر متوازن، به درمان مراجعه کنند.

درمان های عمیق می تواند به افراد کمک کند تا این افراد نیروهایی را که بر روی آنها تاثیر گذار است را کشف کنند و به یک شناخت هوشیارانه در مورد آنها دست یابند.

همچنین این افراد برای داشتن یک شناخت بهتر نسبت به وضعیت فعلی خودشان، این نیروها را مورد مطالعه قرار می دهند.

روان درمانی عمیق

• توسعه و نظریه روان درمانی عمیق
• روان درمانی عمیق به چه نحوی کار می کند؟
• چه نوع مشکلاتی می توانند با استفاده از روش روان درمانی عمیق رفع شوند؟
• آموزش برای روان درمانی عمیق
• نگرانی ها و محدودیت ها

توسعه و نظریه روش روان درمانی عمیق

واژه “روان درمانی عمیق” برای اولین بار در اواخر دهه 19 ام و توسط اگن بلولر[1] که سرپرست تیمارستان بورقولزلی[2] در شهر زوریخ (جایی که بعدها کارل جان[3] در آن روان پزشک بود) بود، مورد استفاده قرار گرفت.

پیشگامان این روش درمانی همانند کارل جانگ، پیر جنت و اوتو رنک[4] منجر به پیشبرد این روش و کاربردهای امروزی آن شدند، که شامل روش های درمانی و رهیافت های تحقیقاتی گسترده ای می شود که تلاش دارد تا اعماق ذهن ناخود آگاه را کشف کند.

این رهیافت ها شامل مولفه های روان کاوی و روان شناسی جانگین[5] (طرفداران جانگ)، با روان شناسی شفاف و صریح و اگزیستیانیلیسم (مکتب وجود نگری) و سایر روش ها می باشند.

روش درمانی عمیق بیانگر چندین روش درمانی است، ولی به سه مکتب کلی تقسیم شده است:

• روان کاوی بر مبنای ایده های سیگموند فروید[6] 
• روان شناسی انفرادی بر مبنای ایده های آلفرد آدلر[7] 
• روان شناسی تحلیل بر مبنای ایده های کارل جانگ 

نظریه مبنایی مربوط به درمان عمیق این ایده می باشد که بخشی از روان انسان به صورت فرآیند هوشیاری و بخشی به صورت فرآیند ناهوشیار می باشد که تجاربی سرکوب شده و مشکلات شخصی را به صورت نیروهای انباشت شده و به شکل الگوهای اولیه، ذخیره می کند. روان شناسی عمیق آن چیزی را که به عنوان روح شناخته می شود، یا نقطه تعامل مابین شفاف بودن وضعیت روانی و جنبه های شخصی، را به عنوان بخش مهم در مباحث مربوط به دوره های درمانی مد نظر قرار می دهد.

بکار گیری و شرکت داشتن بخش روان ناهوشیار در درمان، یکی از اصول مهم در زمینه درمان عمیق می باشد. چرا که باور بر این است که کشف کردن لایه های روانی از طریق روان شناسی عمیق، یکی از مولفه های مهم مربوط به بهزیستی عاطفی، خود اکتشافی و رشد می باشد.

“سایت مشاوره خانواده“

روان درمانی عمیق به چه نحوی کار می کند؟

دوره های درمان عمیق به صورت انفرادی صورت می گیرند. به دلیل اینکه بررسی و کشف کردن بخش ناخود آگاه و ناهوشیار به سطوح بالای اعتماد و پذیرش نیاز دارد،  در رهیافت های روان درمانی عمیق تاکید زیادی بر روی ارتباط مابین درمانگر و فرد درمانجو می شود.

یک دوره می تواند شامل بررسی اتفاقات فعلی و همچنین تجربیات گذشته باشد؛

در هر دو مورد، درمانگر از طریق فرآیند خود آگاهی و بینش درونی درمانجو، از آنها حمایت می کند.

درمانگر ها می توانند از طریق بررسی شرایط ناخود آگاه، ارائه حمایت و راهنمایی به درمانجو ها کمک کنند و آنها را به تفکر تشویق کنند تا به یک شناخت کامل از خودشان دست یابند. اطلاعات جدیدی که در این مرحله کسب می شود می تواند به عنوان ابزاری برای توسعه و رشد ویژگی ها و مولفه های مثبتی بکار برده شود که در مراحل اول با سطوح هوشیار و در مراحل بعدی با سطوح ناهوشیار ادغام و ترکیب شوند.

تکنیک های مورد استفاده در روان درمانی عمیق

تکنیک های مورد استفاده در روان درمانی عمیق که می تواند منجر به رشد و تغییر در فرد شود، عبارتند از:

نحوه پرسش سقراطی

که درمانگر ها با صمیمیت و ملایمت از افراد درمانجو سوالاتی می پرسند، ولی این سوالات، سوالات چالشی و بحث برانگیز می باشند. این سوالات به افراد کمک می کند تا آگاهی آنها نسبت به محرک های ناخود آگاه و تجارب اولیه افزایش یابد. بعد از آن، می توان از پرسش سقراطی برای کمک به افراد استفاده کرد تا آنها الگوهای جایگزین و واقعی تر را برای اقدامات و واکنش های خود انتخاب کنند. در غیر این صورت، واکنش ها نمی توانند تاثیر قابل توجهی بر روی عوامل ناخود آگاه بگذارند.

تجسم راهنمایی شده و مشخص

که توسط درمانگر استفاده می شود و افراد درمانجو از طریق بررسی و کشف تجارب احساسی کامل نسبت به خاطرات اولیه خودشان، راهنمایی می شوند. درمانگر با استفاده از بررسی های جزئی در مورد تجاربی که منجر به ایجاد احساس پستی و یا دلسردی در آنها شده است، می تواند برای دست یابی به یک آگاهی مشخص کمک کند و فرد درمانجو را مورد حمایت و تشویق قرار دهد تا آنها تصاویر و خاطرات اولیه را یادآوری کنند.

نقشی که سناریوهای آینده ایفا می کنند

می تواند منجر به ایجاد محیط امن برای افراد درمانجو شود تا آنها برنامه ها و الگوهای جایگزین و عقلایی را برای اقدامات خود انتخاب کنند. ایفای این نقش می تواند شامل تمرینات مربوط به سناریوهای چالشی باشد که روز به روز چالش آنها در حال افزایش است، بنابراین افراد می توانند این فرصت را پیدا کنند که از رفتارها و روش های تفکر جدید، که مورد حمایت و پذیرش درمانگر است، استفاده کنند.

روان درمانی عمیق برای چه مشکلاتی می تواند مفید باشد؟

برای افرادی که دارای مشکلات ، آسیب ها و یا نگرانی هایی با ریشه های عمیق هستند که نمی توانند به صورت کامل آن را بشناسند، روش روان درمانی عمیق می تواند به عنوان یک روش درمانی مفید برای این افراد مورد استفاده قرار گیرد.

بنابراین، افرادی که اضطراب، افسردگی، مشکلات رابطه ای، نگرانی های جنسی ، وسواس عملی یا دیگر چالش های مربوط به زندگی را تجربه می کنند،

می توانند با استفاده از درمان عمیق، قادر به کشف و شناخت ریشه های این مشکلات باشند. در حالت کلی، درمان های عمیق بر حل مشکل یا مسئله خاص تمرکز ندارند، بلکه به دنبال شناسایی حیطه کلی مربوط به احساسات هوشیارانه و ناهوشیارانه افراد می باشند.

مطالعات روانشناسی خانواده نشان داده است که درمان عمیق می تواند نتایج مهم و پایدار داشته باشد.

معمولا این رهیافت درمانی، طولانی مدت تر از روش های درمانی متمرکز شده بر حل مشکل می باشند، و برای افرادی که تمایل دارند تا زمانی را صرف شناخت عمیق تر مواردی کنند که باعث شده است آنها به درمان مراجعه کنند، رهیافت درمانی عمیق می تواند یک روش مفیدی باشد.

یکی از پیامدهایی که می تواند در نتیجه روان درمانی عمیق ایجاد شود، افزایش خود آگاهی و شناخت عمیق نسبت به خود می باشد. افرادی که در شناخت هدف زندگی خود با مشکل مواجه هستند و یا به دنبال یافتن یک طبقه بندی مشخص از اهداف خودشان هستند،  می توانند به روش روان درمانی عمیق مراجعه کنند و با آگاهی یافتن نسبت به شرایط ناخود آگاه خود، مشکلات خود را حل کنند.

در نتیجه، آنها می توانند یک حس بهتری نسبت به خود واقعی شان  داشته باشند و آزادی بیشتری را در رابطه با نگرانی های تاثیر گذار بر خودشان حس کنند و ظرفیت خودشان در رابطه با ثابت نگه داشتن قدرت و  روابط سالم با دیگران افزایش یابد.

در طول درمان عمیق، ضروری است تا افراد در یک وضعیت تفکر انتزاعی قرار بگیرند. تکنیک های مورد استفاده در طول درمان ایجاب می کند که افراد درمانجو معانی مختلفی را از مفاهیم در نظر بگیرند، الگوهای رفتاری خودشان را بررسی کنند و معانی را در نظر بگیرند که اصلی و واقعی نیست.

در برخی از موارد، افراد درمانجو تمایل و توان قرار گرفتن در وضعیت تفکر انتزاعی را ندارند یا ترجیح می دهند که در چنین وضعیتی قرار نگیرند.

روش های روان درمانی عمیق برای افرادی که ترجیح می دهند در طول درمان از یک رهیافت متمرکزی استفاده کنند، یک روش ایده آل و مناسب نمی باشد.

آموزش روان درمانی عمیق

معمولا درمان عمیق از طریق متخصصان سلامت روانی ارائه می شود که روان درمانگر نامیده می شوند. درمان عمیق تنها یکی از روش های درمانی است که یک درمانگر می تواند ارائه دهد.

انجمن روان کاوی آمریکا برنامه های آموزشی را تنظیم می کند که درمانگران می توانند با طی آنها به متخصصان مجاز در درمان عمیق تبدیل شوند. معمولا دوره های گواهی نامه ای مربوط به روان کاوی، شامل حداقل چهار سال مطالعه گسترده است.

به منظور شرکت در برنامه های مورد تایید انجمن روان کاوی آمریکا، افراد باید درجه های زیر را به دست بیاورند:

• دکترای پزشکی (MD)
• دکترای دارو شناسی اوستئوپاتیک (DO)
• درجه دکتری در روان شناسی، علوم اجتماعی و یا دیگر رشته های علمی مربوط به سلامت روان
• درجه ارشد در رشته های مرتبط، در مواردی که درجه ارشد، بالاترین درجه بالینی می باشد، همانند خانواده و ازدواج درمانی و یا پرستاری روان پزشکی

ادامه مطلب