بپذیرید که مرتکب اشتباه شده اید. هنگامی که به صورت شفاف تعیین شد که به اشتباه کردن پرداخته اید و یا در راه فرار از این اتفاق به وجود آمده است
و خطاکاری و حرمت آن وجود نداشت شما باید اشتباه خود را قبول کنید.
آشتی با مادر
آشتی با مادر یک فرآیند دشوار اما ارزشمند است. اگر با مادر خود قهر هستید، مهم است که برای آشتی تلاش کنید. در اینجا چند نکته وجود دارد که می تواند به شما کمک کند:
از خودتان شروع کنید. اولین قدم برای آشتی، پذیرش مسئولیت نقش خود در مشاجره است. حتی اگر احساس می کنید مادرتان بیشتر مقصر است، مهم است که بتوانید بپذیرید که شما نیز نقشی داشته اید.
با مادر خود صحبت کنید. پس از اینکه مسئولیت نقش خود را پذیرفتید، وقت آن است که با مادر خود صحبت کنید. به او بگویید که از او متاسف هستید و می خواهید آشتی کنید.
گوش کنید. وقتی مادرتان صحبت می کند، واقعاً گوش دهید. سعی کنید از دیدگاه او به موضوع نگاه کنید.
مصالحه کنید. اگر هر دوی شما برای آشتی تلاش کنید، ممکن است لازم باشد در مورد برخی مسائل سازش کنید.
به خودتان زمان بدهید. آشتی یک فرآیند است و ممکن است زمان ببرد. صبور باشید و به خودتان و مادرتان فرصت دهید تا رابطه خود را ترمیم کنید.
در اینجا چند نکته اضافی برای آشتی با مادر وجود دارد:
هدیه ای برای مادر خود بخرید. این یک حرکت ساده اما محبت آمیز است که به مادر شما نشان می دهد که به او فکر می کنید.
برای مادر خود کاری انجام دهید. این می تواند چیزی ساده مانند کمک به او در آشپزخانه یا انجام کارهای خانه باشد.
به مادر خود بگویید که او را دوست دارید. به او بگویید که چقدر برای شما مهم است.
آشتی با مادر می تواند یک فرآیند چالش برانگیز باشد، اما ارزش آن را دارد. با تلاش و صبر، می توانید رابطه خود را با مادر خود بهبود بخشید و پیوند محکم تری ایجاد کنید.
جبران کردن خرابکاری
برای جبران کردنخرابکاری و رسیدگی به شرایط به وجود آمده پیش بروید.
اگر در این مرحله برای بازگو کردن جزئیات به دروغ متوسل شوید .
احتمال این که این احساس را پیدا کنند .آشتی با مادر
که به صورت کامل با او صادق نیستید افزایش پیدا میکند.
و یا امکان دارد داستان شما را به طور متفاوت از فرد دیگری بشنود.
بیان واقعیت در آشتی کردن
به طور مثال اگر شایعه را مبتنی بر اینکه شما هم در حال خوش و بش کردن بصورت صمیمی با یکی از همکارانتان مشاهده کردهاند.آشتی با مادر
و اگر میدانید که این داستان تا حدی واقعیت دارد بدون درنگ کردن آغاز به انکار کردن نکنید.
اشتباه در پنهانکاری خطاها
برای پنهان کردن بر روی خطاهای خود بسیار دیر می باشد به روراست بودن بپردازید. بپذیرید که آن قضیه امکان دارد.
این گونه به نظر اطرافیان رسیده باشد که شما در حال گفت و گو کردن به صورت عاشقانه با همکار خود بوده اید به صورت رو راست و صادقانه عمل کنید.
ولی کار غیر عاقلانه هیچ وقت انجام ندهید تا می توانید اشتباه خود را بی ارزش جلوه دهید.
اهمیت صادقانه رفتار کردن
بی ریا و صادق باشید، هنگام کوشش کردن برای برگرداندن یک ارتباط به حالت قبل می توانید تمام موارد را به خاطر عذرخواهی کردن سرد و بدون تفاوت خراب کنید.
به صورت خالص عمل کنید. از راه لحن صدا و گفت و گو های خود این را به او نشان دهید که حقیقتاً از اشتباه خود متاثر می باشید . ادامه مطلب
https://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2017/07/روش-های-معجزه-آسا-آشتی-با-مادر-2.jpg538866روانشناسhttps://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2019/12/favorite-icon-23-1-300x300.pngروانشناس2023-12-19 00:01:112023-12-19 16:59:12روش های معجزه آسا آشتی با مادر
https://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2023/02/انواع-مشاوره.jpg6671000دکتر نظریhttps://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2019/12/favorite-icon-23-1-300x300.pngدکتر نظری2023-02-20 16:21:432023-02-20 16:23:54انواع مشاوره | مشاوره حضوری و یا تلفنی خانواده
https://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2022/07/بهترین-سایت-مشاوره-ازدواج-ایران-با-خدمات-تخصصی-پیش-مشاوره-رایگان.jpg378723دکتر نظریhttps://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2019/12/favorite-icon-23-1-300x300.pngدکتر نظری2022-07-07 11:28:022022-07-07 11:30:43بهترین سایت مشاوره ازدواج ایران با خدمات تخصصی+ پیش مشاوره رایگان
رفتار با همسر حساس چگونه است؟ من عاشق همسرم هستم. او فردی زیبا ، دلسوز و دوست داشتنی است. او چیزهای زیادی در مورد خودم و چگونگی برقراری ارتباط به من آموخته است.
رفتار با همسر حساس
می بینید که من همیشه آدم حساسی نبودم. من بزرگ شده ام تا احساسات سخت و بی حسی داشته باشم. من همه احساسات را درون خود نگه داشتم ، زیرا اجازه نداشتم آنها را ابراز کنم. پدرم سختگیر بود و احساسات چیزی جز ضعف نبود. بیش از 20 سال از آن نوع تهویه را تصور کنید!
من در بزرگسالی به دلیل نداشتن تجربه کافی برای به اشتراک گذاشتن در حالی که بزرگ شدم ، ابراز احساسات واقعی خود را برای هر کسی مشکل داشتم. من به هیچ وجه تقصیر را متوجه پدرم نمی دانم – او از تربیتی ناشی شد که با من یکسان بود ، بنابراین تنها چیزی که می دانست برای تربیت من بود.
در روابطم ، من خیلی با انتقال احساساتم دست و پنجه نرم می کردم. بیشتر اوقات، من فقط آن را نگه داشتم ، و دوباره به شرطی شدن دوران کودکی خود بازگشتم.
تا اینکه با همسرم آشنا شدم همه چیز به سرعت تغییر کرد. او واقعاً برای من یک نعمت است زیرا او به من می آموزد که اجازه دهم احساسات من ظاهر شود ، و آن احساسات را به روشی قابل فهم ، صادقانه و ملایم ابراز و انتقال دهم. من همیشه هنگام بیان برخی احساسات شدید مانند ناامیدی و عصبانیت، دقیق ترین، مشتاق ترین و با دقت ترین فرد نبودم. اکنون که احساس کردم احساساتم را هنگام بروز احساس آرام آرام می پذیرم، احساس می کنم، و آنها را کاملاً ابراز می کنم – چه برای خودم و چه برای دیگران – زندگی من به سمت بهتر تغییر کرده است.
این به یک تن کمک می کند که همسر من فردی بیش از حد حساس است. او می تواند احساسات من را درک کند ، خلق و خوی من را بسنجد و با داشتن احساس ششم قوی خود که می داند مشکلی برایم پیش آمده است ، می تواند به نوعی موانع درونی من را از کار بیندازد ، به من اجازه می دهد آزادانه و آزادانه بیان کنم. بهترین قسمت این است که هیچ وقت هیچ قضاوتی وجود ندارد – فضا برای توضیح احساسات من همیشه امن است. در واقع ، من فکر می کنم به همین دلیل راحت تر و راحتتر از همسرم باز شدم.
من نمی خواهم دروغ بگویم ، حساسیت بیش از حد او گاهی اوقات من را به دلیل چگونگی شهودی بودن می ترساند. ارتباطات ما در روزهای اولیه رابطه همیشه به این خوبی و پربار نبود. من قطعاً چیزهای زیادی در مورد چگونگی ابراز وجودم به او با روشی ملایم و عاشقانه تر ، بدون توجه به احساس ناامیدی یا گیجی یاد گرفته ام. من در حال تجربه تأثیر فوق العاده گلوله برفی مهارت های ارتباطی تازه پیدا شده ام هستم.
با بهترین ارتباطم با همسرم ، دریافته ام که ارتباطم را با دیگران نیز بهبود بخشیده ام و من را به بهترین خود نزدیک کرده ام. در اینجا 10 راهی وجود دارد که من یاد گرفته ام بهتر با همسر حساسیت بالا ارتباط برقرار کنم.
1. همدردی کنید |رفتار با همسر حساس
خود را جای آنها بگذارید و واقعاً سعی کنید بفهمید که آنها از کجا آمده اند. آنها به یک دلیل حساس هستند و این دلیل این است که آنها محیط خود را به گونه ای احساس و تعامل می کنند که شما ممکن است آن را احساس نکنید یا درک نکنید.
حساسیت آنها یک هدیه و نفرین است زیرا آنها توانایی احساس نه تنها احساسات خود بلکه احساسات و انرژی دیگران را در اطراف خود دارند. این احساسات دیگر می تواند سنگین و منفی باشد که هنگام تلاش برای برقراری ارتباط می تواند بسیاری از آنها را از بین ببرد.
درک کنید که ممکن است مدتی طول بکشد تا همسر حساس شما احساسات خود را کاملاً به شما منتقل کند زیرا آنها مجبورند انرژی های دیگر را رها کنند.
2. گوش کنید
گوش دهید ، و بسیار دقیق به صحبت های همسرتان گوش دهید.
وقتی آنها تحت فشار انرژی یا احساسات منفی قرار می گیرند ، ممکن است مواردی را بیان کنند که ممکن است منطقی نباشد و یا از سرخوردگی خود بیان سختی داشته باشند. مبارزه آنها را بشناسید و با دقت به آنچه آنها می گویند و چگونه آنها را می گویند گوش دهید.
در پاسخ های خود حرفی قطع نکنید و مداخله کنید. بگذارید آزادانه صحبت کنند زیرا این فقط ممکن است تنها کاری باشد که برای بهتر شدن باید انجام دهند. تنها کاری که باید انجام دهید گوش دادن است.
3. محبت جسمی فراهم کنید
درست مثل گوش دادن، محبت جسمی نیز می تواند در برقراری ارتباط با همسرتان موثر باشد.
زبان بدن غیر کلامی می تواند هنگام برقراری ارتباط با همسر حساس شما بسیار صحبت کند. فقط با یک لمس ساده یا قرار دادن دست روی دست آنها ، به آنها می فهمانید که شما برای آنها مهم هستید و کنار آنها هستید.
افراد حساس محبت را دوست دارند زیرا به آنها راحتی و احساس محافظت می دهد. هنگام صحبت با همسرتان ، لمس های ملایم یا دست گرفتن آنها را امتحان کنید.
4. جملات جذاب بگویید
وقتی فرصتی پیدا کردید که به آنها پاسخ دهید یا احساس خود را به آنها بگویید ، اطمینان حاصل کنید که آنچه را که اخیراً به شما گفته اند را به زبان دیگر بیان می کنید. آنها احساس خواهند کرد که شما به دقت گوش می دهید و با احساس آنها همدردی می کنید. پاسخ یک کلمه است نه به اندازه کافی. من این را می دانم زیرا من پادشاه پاسخهای یک کلمه ای بودم.
این امر همچنین به آنها اجازه می دهد تا بدانند که شما آنها را درک می کنید و سعی در حل مشکل موجود ندارید. آنها به این موارد زیاد احتیاج دارند زیرا به آنها کمک می کند افکار و احساسات خود را رقم بزنند.
5. میزان صدای خود را تنظیم کنید
گاهی اوقات ، احساساتی می شویم یا ناامید می شویم و میزان صدای ما بدون اینکه حتی خودمان متوجه باشیم افزایش می یابد. از نظر همسر حساس می تواند بسیار بلند و تحسین برانگیز باشد. همسر شما نسبت به میزان صدا و میزان صدای شما بسیار حساس است. حتی وقتی زیر لب صحبت می کنید ، آنها می توانند آن را بشنوند.
سعی کنید صدای بسیار ملایم و ملایمی داشته باشید. اگر مجبورید بین جملات نفس بکشید – این به تنظیم حجم شما در آن زمانهای پرشور یا ناامیدکننده کمک می کند. نوع فردی را که با او سر و کار دارید به خاطر بسپارید ، زیرا اگر این کار را نکنید ، گفتگو به سرعت بدتر می شود.
6. احساسات آنها را تصدیق کنید
همسر شما برای رفع مشکل یا مشکلاتی که آنها با آن روبرو هستند نیازی به شما ندارد. گاهی اوقات ، آنها فقط به شما احتیاج دارند که احساس آنها را تأیید کنید. این همراه با همدلی است. اگر به نظر می رسد همسرتان استرس داشته و احساس خود را ابراز می كند ، بگذارید افكارشان را تمام كنند ، احساس خود را با توافق تأیید كنند و عذرخواهی كنند تا با آنچه متحمل شده اند همدلی نشان دهند.
7. عذرخواهی کنید | رفتار با همسر حساس
از نظر برخی ، این مرحله ممکن است گیج کننده به نظر برسد زیرا به ما آموخته اند که فقط بخاطر کارهایی که اشتباه انجام داده ایم عذرخواهی کنیم. این را شخصی نگیرید یا احساس نکنید که همیشه اشتباه می کنید. در بیشتر مواقع ، همسرتان فقط می خواهد احساس کند که شما احساس او را درک می کنید.
من آموخته ام که عذرخواهی برای نشان دادن همدلی با آنچه همسرتان پشت سر می گذارد نیز استفاده می شود. عذرخواهی نشان می دهد شما ناراحتی را که روزانه احساس می کنند درک می کنید.
برای آنها حتی اینکه در مورد ناراحتی خود با شما روبرو شوند به معنای آن است که یک روز ، لحظه یا زمان واقعا سخت برای آنها است. شما از آنها عذرخواهی می کنید تا بگذارند احساس دیده شده ، شنیده شده و مورد تأیید قرار بگیرند.
8. صبور باشید
اگر فرد صبوری نیستید ، باید سریع یاد بگیرید و یاد بگیرید. شما باید درک کنید که همسر حساسیت بیش از حد شما می تواند مدت طولانی طول بکشد تا پردازش ، احساس و رها کردن آنچه را که تجربه می کنند ، بگذارد. آنها ممکن است منطقی در مورد وضعیت خود فکر نکنند ، زیرا آنها “ضعیف کننده” هستند – به طور طبیعی افراد بیش از حد حساس به طور خودکار ابتدا به احساسات خود روی می آورند ، و سپس افکار خود را منطقی پیوست می کنند. این وظیفه شماست که در این فرآیند صبر داشته باشید. به یاد داشته باشید ، وقتی در زندگی خود سختی ها و سختی های خود را می گذرانید ، آنها نیز با شما صبور خواهند بود.
9. به دنبال راه حل ها باشید
بعد از اینکه همسرتان آرام گرفت ، احساس آنها را ابراز کنید و بعد از اینکه همدردی کردید و ضمن ابراز محبت جسمی عذرخواهی کردید ، یک راه حل عملی ارائه دهید. راه حل را در یک سraseال بیان کنید ، به نظر نمی رسد که این جواب مطلق برای مسائل آنها باشد. تمام هدف شما این است که بعد از اینکه خود را کاملاً ابراز کرد ، احساس بهتری داشته باشید. از آنها س comfortالهای تسکین دهنده ای بپرسید: “آیا کاری می توانم انجام دهم تا حال شما بهتر شود؟” یا “چگونه می توانم به شما در حل مشکل شما کمک کنم؟” در بیشتر مواقع ، همسر شما دقیقاً به آنها می گوید که به چه چیزی احتیاج دارند و این پاسخی است که شما بدنبال آن هستید.
10. دوست داشتن را به خاطر بسپار
روابط سخت است. عادت زنانه. با داشتن یک همسر بیش از حد حساس ، ممکن است کمی سخت تر باشد زیرا آنها به چیزهایی واکنش نشان می دهند و احساس می کنند که شما اغلب نادیده می گیرید. یادتان باشد هر روز همسرتان را انتخاب کنید. در آن اوقات سخت، مهمترین نکته این است که بخاطر داشته باشید که چرا همه روزهای خود را انتخاب کرده اید.
به یاد داشته باشید: دوست داشتن همسرتان در صورت آسان بودن بسیار عالی است ، اما دوست داشتن همسرتان در شرایطی که دوست داشتنی ترین حالت را ندارند، عشقی است که بیشترین اهمیت را دارد. این عشق شما را از طریق هر مکالمه یا شرایط دشواری که ممکن است هر دو از سر بگذرانید ، به جلو سوق خواهد داد. به یاد داشته باشید که حساسیت بیش از حد آنها هدیه ای است که شما باید آن را دوست داشته باشید و بپذیرید. تعجب نکنید اگر شهود آنها همیشه درست به نظر می رسد. با صبر و شکیبایی آنها را بدون قید و شرط دوست داشته باشید و زندگی شما هرگز مانند گذشته نخواهد بود.
من همچنان هر روز از همسرم یاد می گیرم زیرا شرایط همیشه در حال تغییر است. من بیشتر و بیشتر صبور ، دوست داشتنی و لطیف می شوم. آنچه را که از او می آموزم ، هنگام برخورد با دیگران با خود می برم. با فشارها و مسئولیت های روزمره ، ما اغلب فراموش می کنیم درباره آنچه دیگران ممکن است احساس کنند ، فکر کنیم و احساس کنیم. ما به ندرت با کلمات و لحن صدای خود خردمند هستیم. واکنش مردم نسبت به مسائل متفاوت است ، اما اگر از خود و نحوه صحبت آگاهی داشته باشیم، بهتر می توانیم نحوه گفتن مطالب را به روشی عاشقانه درک کنیم.
چه چیز دیگری می خواهید در مورد خودتان بهبود دهید؟
آنچه را که بیشتر به آن نیاز دارید انتخاب کنید و یک راهنمای سفارشی به صورت رایگان دریافت کنید تا خود را ارتقا دهید. تمامی مطالب سایت همسرانه رایگان است.
https://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2019/04/رشته_مشاوره_از_زبان_فارغ_التحصیلان.png538866دکتر نظریhttps://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2019/12/favorite-icon-23-1-300x300.pngدکتر نظری2019-04-09 15:37:102019-07-02 12:31:51رشته ی مشاوره از زبان فارغ التحصیلان دانشگاه های برتر کشور
مدیریت استرس حوادث بحرانی (CISM)، یک نوعی از اقدامات مربوط به مواقع بحرانی است که برای حمایت از شخصی طراحی شده است که حوادث آسیب زا را تجربه می کند.
مدیریت استرس حوادث بحرانی شامل مولفه های و واکنش های مناسب برای مواقع و شرایط بحرانی است و در طی آن مراحل مختلف یک موقعیت بحرانی مورد شناسایی واقع می شوند.
این روش می تواند توسط افراد، خانواده ها، گروه ها، سازمان ها و انجمن ها به کار گرفته شود.
هر چند که برخی از تحقیقات نشان داده اند که CISM یک روش غیر کارا و حتی خطرناک می باشد.
ولی طرفداران CISM استدلال می کنند در زمانی که از این روش به صورت مناسب استفاده شود.
مداخلات و اقدامات صورت گرفته منجر به حمایت از فرد در مواقع بحرانی می شود.
فهرست مطالب
مدیریت استرس حوادث بحرانی به چه نحوی کار می کند؟
تاریخچه مدیریت استرس حوادث بحرانی
چه کسی مدیریت استرس حوادث بحرانی را ارائه می دهد؟
آیا CISM همراه با دیگر روش های درمانی و سایر خدمات به کار گرفته می شود؟
نگرانی ها، محدودیت ها و موارد عدم استفاده از مدیریت استرس حوادث بحرانی
مدیریت استرس حوادث بحرانی به چه نحوی کار می کند؟
مدیریت استرس مربوط به حوادث آسیب زا، یک سیستم از اقدامات بحرانی هستند که منجر به ممانعت از آسیب های روان شناختی مربوط به حوادث غیر معمول و استرس زا می شود و همچنین از آن به عنوان حوادث بحرانی یاد می شود.
هدف از مدیریت استرس در حوادث بحرانی حمایت از افرادی است که تمایل دارند تا در معرض آسیب قرار گیرند و همچنین کسانی است که یک حادثه آسیب زای شدیدی را تجربه کرده است.
بر اساس عقیده یکی از توسعه دهندگان این روش، دکتر جفری میشل[1]، مدیریت استرس حوادث بحرانی در یک نوع روان درمانی نمی باشد.
دستاورد سیستم حمایتی
این یک سیستم حمایتی است که منجر به موارد زیر می گردد:
تاثیر مربوط به حادثه آسیب زا را کاهش می دهد
واکنش غریزی مربوط به حادثه را به صورت عادی و قانونی در می آورد.
فرآیند بهبود طبیعی را تقویت می کند
مهارت های عملکردی انعطاف پذیر فرد و / یا گروه را به حالت اول بر می گرداند
نیاز به خدمات یا درمان های حمایتی بعدی را شناسایی می کند
مدیریت استرس در حوادث بحرانی که در برخی موارد به صورت کمک های اولیه مشاوره خانواده مورد اشاره قرار می گیرد، می تواند برای شناسایی دامنه وسیعی از حوادث بحرانی به کار گرفته شود.
حوادث بحران زا به صورت حوادثی تعریف می شوند که امنیت فیزیکی و روانی را تهدید می کنند و یا حوادثی که منجر به آسیب های فیزیکی و یا روان شناختی می شوند.
مثال های مدیریت استرس در حوادث بحرانی
برخی از مثال ها در این رابطه عبارتند از:
مرگ، یا خطر مرگ در هنگام انجام وظیفه و کار
پرتاب کردن چیزی در محیط کار
وضعیت مربوط به گروگان گیری
حملات تروریستی
ایجاد شکاف در نتیجه زمین لرزه یا بلایای طبیعی
بلایای طبیعی
مولفه های مدیریت استرس در حوادث بحرانی
مدیریت استرس حوادث بحرانی دارای چندین مولفه است که می تواند قبل از، در حین و یا بعد از یک بحران مورد استفاده قرار گیرد.
این مولفه ها شامل موارد زیادی هستند و برخی از آنها عبارتند از:
آمادگی قبل از بحران: این مولفه شامل رویه های مفیدی است که مدیریت استرس، آموزش بحران و برنامه ریزی بحران را تقویت می کند.
آمادگی قبل از بحران: این مولفه شامل یک فرآیند حمایتی است که مدیریت استرس، آموزش بحران و برنامه بحران را تقویت می کند.
انجمن حمایت کننده از برنامه ها:
در اغلب موارد به عنوان جلسات شهری مورد اشاره قرار می گیرد و این برنامه ها با فراهم آوردن فرصت های ایجاد شده برای بحث و انجام اقدامات لازم در مراحل مختلف حوادث و بلایا، از سازمان ها، مدارس، و انجمن ها حمایت می کند.
کسب اطلاعات در مورد استرس مربوط به حوادث بحرانی (CISD): CISD یکی از مهمترین مولفه های مربوط به سیستم اقدامات بحرانی CISM است.
به دلیل اینکه مدیریت استرس حوادث بحرانی در نتیجه توسعه تکنیک های CISD ایجاد شده اند، برخی مواقع این دو عبارت با یکدیگر اشتباه گرفته می شوند.
CISD ابزاری نیست که به عنوان اقدام قانونی و متعارف مورد استفاده قرار گیرد.
ولی در عوض، تکنیک مدیریت استرس حوادث بحرانی برای استفاده در گروه های کوچک کاربرد دارد.
این اقدام هفت مرحله ای تلاش دارد تا استرس آسیب زا را کاهش دهد، نیاز به درمان سلامت ذهنی بعدی را تعیین کند و منجر به ایجاد حس تمام شدن روان شناختی یک حادثه شود و آثار روان شناختی آن را از بین ببرد.
تحریک به مبارزه:
یک تکنیک سه مرحله ای و شبیه CISD است که یک اقدام گروهی می باشد، ولی ماهیتا سریع تر از آن صورت می گیرد.
تحریک به مبارزه در چند ساعت اولیه بعد از اتفاق افتادن حادثه صورت می گیرد و شامل گروه های بحث محرمانه و سرّی است که ثبات را تقویت می کند و از استرس آسیب زا ممانعت بعمل می آورد.
سایر اقدامات بحرانی:
دیگر مولفه های مدیریت استرس حوادث بحرانی شامل مشاوره مربوط به کلیه موارد بحرانی، اقدامات بحرانی برای خانواده ها و مراقبت ها و اقدامات بعد از حادثه می باشد.
تاریخچه مدیریت استرس حوادث بحرانی
مدیریت استرس حادثه بحرانی ریشه در نظریه اقدامات بحرانی، درمان گروهی و انجمن روان شناسی دارد.
در سال 1970 نظریه پردازانی از قبیل اریک لیندمن، ایروین یالوم، و جرالد کاپلان[2]، مبنا و اساسی را برای توسعه دهندگان CISM، جفری تی. میشل و جئورج اس. اورلی [3] ایجاد کردند.
در طول دهه 1980، میشل و اورلی به صورت رسمی اطلاعات استرس مربوط به حادثه بحرانی را به عنوان بخشی از سیستم مدیریت استرس حادثه بحرانی در نظر گرفتند که مربوط به مداخلات بحرانی می باشد.
این رشته با ایجاد سازمان استرس حادثه بحرانی آمریکا در سال 1989 توسعه یافت و بعدا اسم آن در سال 1991 به سازمان استرس آسیب بحران بین المللی تبدیل شد.
در سال 1997، میشل و اورلی به صورت کامل، تکنیک های مداخلات بحرانی را با سیستم کلی که ما CISM می نامیم، ادغام کرد.
هر چند که بحث و جدل های زیادی در مورد استفاده از CISM و کارایی آن وجود دارد، ولی در شرایط فعلی، معمولا برای اقدامات بحرانی مورد استفاده قرار می گیرد.
چه کسانی مدیریت استرس حوادث بحرانی را ارائه می کند؟
CISM توسط متخصصان مختلفی از قبیل پاسخ گوهای اولیه (آتش نشانان، ادارات اجرایی قانونی و …) ، پرسنل بیمارستانی و بالینی (پرستارها، دکترها و طبیب ها) ، پرسنل تحقیق و امداد، پرسنل نظامی، متخصصان روانشناسی و سلامت روان، افراد روحانی، کارمندان بیمارستانی، و رهبران اجتماعی ارائه می شود.
مهمترین مشخصه متخصصانی که CISM را ارائه می دهند این است که آموزش این افراد کلا به صورت عملی می باشد.
بنیاد استرس حادثه بحرانی بین المللی، برنامه داوطلبانه متخصصان مورد تایید را مدیریت می کند که افرادی را آموزش می دهد تا در زمینه مدیریت استرس حادثه بحرانی مجوزهای مورد تایید را کسب کنند.
برخی از متخصصین، از قبیل پاسخ گوهای اولیه و پرسنل نظامی، نه تنها برای ارائه اقدامات مدیریت استرس حوادث بحرانی آموزش می بینند، بلکه در اغلب موارد، بیشتر از عموم مردم با حوادث آسیب زایی برخورد دارند.
این موضوع می تواند آنها را در یک موقعیت آسیب پذیر قرار دهد و آنها با موارد زیر مواجه می شوند.
به همین دلیل است که مدیریت استرس در اغلب موارد برای آتش نشانان، کارمندان پلیس و پرسنل نظامی در دسترس می باشد.
استفاده مدیریت استرس حوادث بحرانی با دیگر خدمات درمانی
مدیریت استرس حادثه بحرانی می تواند همراه با انواع مختلفی از اقدامات بحرانی مورد استفاده قرار گیرد.
در صورتی که حادثه بحرانی در محیط کاری صورت بگیرد، مدیریت استرس حوادث بحرانی می تواند به عنوان بخشی از برنامه امداد کارمندان و کارفرماها مورد استفاده قرار گیرد.
علاوه بر آن، مدیریت استرس حوادث بحرانی می تواند به عنوان پیشرو روان شناسی مورد استفاده قرار گیرد.
مولفه های درمانی مدیریت استرس
هر چند که مدیریت استرس در حوادث بحرانی دارای مولفه های درمانی است، ولی نباید با روان درمانی اشتباه گرفته شود.
افرادی که برای کمک گرفتن در مورد مشکلات سلامت روانی به درمانگر مراجعه می کنند، علاوه بر دریافت پاسخ و درمان فوری، باید تحت نظر قرار بگیرند تا یک درمانگر و یا متخصص سلامت روان دارای مشخصات مشابه آن را پیدا کنند.
یک مقاله که در فصل نامه روان پزشکی (2002) منتشر شد نشانگر تفاوت ما بین روان درمانی و مدیریت حوادث بحرانی می باشد.
مدیریت استرس حوادث بحرانی: یک دوره درمان کوتاه مدت می باشد و بر زمان و شرایط فعلی تمر کز دارد، در حالی که روان درمانی می تواند یک دوره درمان طولانی مدت تر باشد و بر گذشته، حال و آینده تمرکز کند.
روانشناسی همواره توسط متخصص سلامت روان ارائه می شود، ولی مدیریت استرس حوادث بحرانی می تواند توسط متخصصان آموزش دیده در رشته های مختلف ارائه شود.
هدف از مدیریت فوری واکنش به آسیب و کاهش درد می باشد.
در حالی که روان درمانی شامل طیف گسترده ای از اهداف بلند مدت و کوتاه مدت مربوط به رشد و تغییر است.
نگرانی ها، محدودیت ها و موارد عدم استفاده مدیریت استرس حوادث بحرانی
مدیریت استرس حادثه بحرانی معمولا به دلیل عدم وجود کارایی در رابطه با ممانعت از علائم استرس بعد از آسیب و کاهش تاثیر مربوط به واکنش استرسی شدید، مورد انتقاد قرار می گیرد. ادامه مطلب
فرآیند اصلی روان درمانی یا CCP یک رهیافت درمانی است که بر مبنای آگاهی بوده است.
خود اکتشافی و درمان را از طریق تاکید و تمرکز بر آگاهی عمیق و مداوم نسبت به فرآیندهای ذهنی و بدنی فرد انجام می دهد.
در اغلب موارد، درمان به صورت یک مسئولیت و کار مشترک در نظر گرفته می شود که طی آن درمانگر فرد درمانجو را همراهی می کند تا به یک شناخت عمیق نسبت به تجربیات خود دست یابد.
درمانگر به صورت یک تسهیل کننده عمل می کند و به افراد کمک می کند تا به درون خود توجه کنند.
نسبت به مواردی که در زمان فعلی تجربه می کند، آگاه باشد.
این مطالعه تفکری در مورد خود بوده و افراد می توانند ریشه های گذشته مربوط به مشکلات خود را پیدا کنند و یک شناخت مشخصی نسبت به آن چیزی که هستند، پیدا کنند.
آنها با پردازش این اطلاعات در زمان حال، امیدوار خواهند بود تا با خلاقیت و انعطاف پذیری بالاتر، رهیافت ها و رفتارهای گذشته خود را ترک کنند.
فهرست مطالب
توسعه و تاریخچه فرآیند اصلی روان درمانی
فرضیات و اهداف مربوط به فرآیند اصلی روان درمانی
شرایط و مشکلات درمان شده با استفاده از فرآیند اصلی روان درمانی
محدویت ها و نگرانی های مربوط به فرآیند اصلی روان درمانی
توسعه و تاریخچه فرآیند اصلی روان درمانی
فرآیند اصلی روان درمانی در سال 1982 و توسط مائورا سیلز[1] معرفی شد که در این کار با همسر خود ، فرانکلین سیلز[2] همکاری داشت و با همکاری یکدیگر این رهیافت را توسعه دادند.
CPP ارائه کننده ترکیبی از فلسفه شرقی و روانشناسی غربی می باشد.
این روش تا حد زیادی متکی به اصول و روش های بودیسم، همانند: تمرکز بر آگاهی، همدردی، و پذیرش های غیر مشروط می باشد.
همچنین این رهیافت از اصول بینش و نگرش بودیسم نسبت به درد و درمان انسان، به عنوان راهنما استفاده کرده است.
همچنین CPP تحت تاثیر نظریه های روان پویشی غرب و تکنیک های درمان غرب که شامل سیگموند فروید، کار جانگ[3] و نظریه های ویلیام رونالد فیربیرن و دونالد وینکوت[4] ، که مخالف و متضاد با نظریه های اولیه بود، قرار گرفته است.
مبنای نظری CPP توسط فرانکلین سیز و در کتاب وی به اسم بودن و شدن: روان پویشی، بودیسم و ریشه های شخصیت و خویشتن توضیح داده شده است.
فرضیات مربوط به فرآیند اصلی روان درمانی
CPP بر مبنای این فرض می باشد که در اصل، همه افراد در یک وضعیت غریزی از سلامتی، آگاهی، همدردی و بینش قرار دارند. باور بر این است که وضعیت اصلی غیر شرطی و همیشگی است و به وضعیتی که ما خودمان را در آن می بینیم، بستگی ندارد.
با این وجود، زمانی که ما شخصیت خودمان را رشد و شکل می دهیم، این وضعیت غریزی سلامتی و آزادی می تواند مبهم و نا مفهوم باشد.
ما خودمان و دنیا را از طریق روش های عادی بیان می کنیم، و مجموعه ای از الگوها، بینش ها و خواسته ها را تکرار می کنیم.
تعداد زیادی از این الگوها تحت تاثیر تجارب و روابط گذشته ما قرار دارد.
این موارد مربوط به جنبه هایی هستند که خارج از محدوده آگاهی هوشیارانه ما می باشند.
این حرکت که ما را از وضعیت اصلی دور می کند و شخصیت ما را شکل می دهد، همان چیزی است که به عنوان فرآیند اصلی از آن یاد می شود.
در حالی که وضعیت اصلی ما آن چیز است که بیان می کند ما چه کسی هستم، فرآیند اصلی بیانگر این است که ما چگونه و چه طور هستیم.
مشاوره فرآیند اصلی برای کمک به افراد طراحی شده است تا نسبت به این فرآیند شکل دهی آگاهی کسب کنند.
روش هایی که این فرآیند آنها را اذیت می کند، را مشاهده کنند.
این روش به ویژه به افراد کمک می کند تا:
فرآیند اتوماتیک خود را به تاخیر بیاندازند، بنابراین این فرآیند ها می تواند بررسی شوند و در مواقع مورد نیاز تعدیل شوند.
به موارد روان شناسی دسترسی پیدا می کنند که قبلا مخفی بوده است، بنابراین این امر می تواند در یک محیط امن انجام شود.
با وضعیت اصلی ارتباط برقرار کنند و گرایش طبیعی خود به سمت یک زندگی سالم را تسریع کنند.
سایت “مشاوره خانواده” با کادری تخصصی همواره در کنارشماست و به راهنمایی شما می پردازد.
روان شناسی فرآیند اصلی به چه نحوی کار می کند؟
آموزش عمیق و کامل CPP در موسسه کارونا، که توسط مائورا و فرانکلین سیلز در 1984 تاسیس شده است، ارائه می شود.
این موسسه دو برنامه آموزشی مختلف را با درجه ارشد در CPP ارائه می دهد که عبارتند از:
یک دوره چهار ساله کارشناسی ارشد در روان شناسی فرآیند اصلی بر مبنای آگاهی، و یک دوره سه ساله فوق تخصصی کارشناسی ارشد در مورد روش روان درمان بخشی مبنی بر آگاهی. هر دو مورد از این برنامه ها با مشارکت دانشگاه میدل سکس[5] در لندن، انگلستان ارائه می شود.
شرکت در دوره کارشناسی ارشد چهار ساله برای عموم افراد آزاد می باشد و تجارب حرفه ای آنها در نظر گرفته نمی شود.
در حالی که دوره کارشناسی ارشد فوق تخصصی برای افرادی ارائه می شود که قبلا در تمامی رشته ها و شاخه های درمانی، دارای تجربه باشند.
دانشجویان بعد از دوره آموزشی می توانند کار کنند تا مدرک معتبری را از شورای روان درمانی بریتانیا (UKCP) و یا انجمن مشاوره ای و روان درمانی بریتانیا دریافت کنند.
همچنین روان درمانگران فرآیند اصلی که دارای مدرک معتبری از UKCP هستند، می توانند به عضویت انجمن روان درمانگران فرآیند اصلی (ACPP) در آیند.
هدف این انجمن کمک به ارتقاء و حمایت از فعالیت های درمانگران در این زمینه می باشد.
شرایط و مشکلاتی که با استفاده از فرآیند اصلی روان درمانی رفع شده است
برخی از افراد ترجیح می دهند تا یک درمانگر را پیدا کنند و وارد پروسه درمانی CPP می شوند تا در مورد خودشان شناخت بیشتری پیدا کنند.
ظرفیت های بالقوه خود را رشد دهند. با این وجود، مشاهده شده است که CPP برای درمان یک سری از مشکلات کاربرد دارد.
در دوره های فرآیند اصلی روان درمانی چه مواردی اتفاق می افتد؟
در دوره های فرآیند اصلی روان درمانی چه مواردی اتفاق می افتد؟
فرآیند اصلی روان درمانگران یک رهیافت جدیدی را در مورد هر یک از افراد بکار می گیرند.
از منابعی استفاده می کنند که فرد به محیط درمانی آورده است.
از تمایل درونی و منحصر به فرد وی برای درمان حمایت می کند.
با این وجود، CPP برخی خصوصیاتی دارد که در طول تمامی دوره ها و بین درمانگران مختلف، یکسان می باشد.
یکی از این مولفه ها ایجاد یک رابطه درمانی امن و بدون قضاوت می باشد.
این مورد، فرد درمانجو را تشویق می کند خود واقعی تر، کنجکاو تر و دارای مقبولیت بیشتر را پیدا کند.
علاوه بر آن، به دلیل اینکه بیشتر آسیب های روانی در حین رابطه ها ایجاد می شود، مشغول شدن در رابطه مراقبتی و بدون قضاوت می تواند تاثیرات درمانی قابل توجهی داشته باشد. ادامه مطلب
مشاوره بر مبنای روان درمانی فکری شاخه ای از روان شناسی می باشد که شامل فلسفه بودیایی شرقی و روش های مرسوم بالینی مربوط به روان شناسی غربی می باشد.
که با روانشناسی شناختی رفتاری در ارتباط است.
این نوع از روان درمانی بر مبنای این ایده شکل گرفته است که همه افراد دارای یک بینش درونی می باشند که برای درمان یافتن از درد، ضروری می باشد.
افرادی که به درمان مراجعه می کنند تا خودآگاهی خود را افزایش دهند، سلامت کلی خود را بهبود بخشند و حس بهزیستی عمومی را ارتقاء دهند، می توانند از روش درمانی فکری، به عنوان یک رهیافت مفید و موثر بهره مند شوند.
فهرست مطالب روان درمانی فکری
مشاوره بر مبنای روان درمانی فکری چه چیزی است؟
نظریه مربوط به روان درمانی فکری
تکنیک های مربوط به روان درمانی فکری
چرا روش روان درمانی فکری یک روش منحصر به فردی می باشد؟
مشاوره بر مبنای روان درمانی فکری به چه نحوی می تواند مفید باشد؟
آموزش روان درمانی فکری
محدودیت ها و نگرانی های مربوط به روان درمانی فکری
پیشینه روان درمانی فکری
روان درمانی فکری در دهه 1970 و توسط یک متخصص مدیتیشن تبتی، به اسم چوگیام توگپا رینپوچ[1] ، که یکی از افراد مهم در انتقال، معرفی و اشاعه بودیسم در دنیای غرب بوده است، گسترش داده شد.
وی برای انجام این کار خود با یک چالش جدی روبرو بود.
این چالش عبارت از این تفکر بود که بودیسم تنها یک ایدئولوژی و طرز تفکر مذهبی است و کاربرد دیگری ندارد.
رینپوچ برای توضیح مشخص فلسفه بودیسم و ایجاد یک مفهوم ملموس و قابل درک از آن برای غربی ها، زبان و نظریه روان شناسی غرب را مورد پذیرش قرار داد و در کارهای خود از آن استفاده کرد.
وی از عبارات و کلماتی از قبیل “افسردگی” و “الگوی ذهنی ناخود آگاه” استفاده کرد تا افراد بتوانند با استفاده از آن، مدیتیشن را به عنوان چیزی غیر از روش ها و تمرینات مذهبی رمزی و مبهم تصور کنند.
وی در سال 1974 موسسه نروپا[2] (که بعدا به دانشگاه نروپا تبدیل شد) رادر بولدر، کولورادو تاسیس کرد تا کلاس های مربوط به روان شناسی فکری را ارائه دهد.
از آن زمان، روان درمانی فکری جزء روش های و تمرینات درمانی بوده است که تکنیک های تفکری بودیسم را با نظریه و کاربرد های روان شناسی غربی ترکیب می کند.
رابطه روانشناسی فکری و مکاتب شرقی
مشاوره بر مبنای روان درمانی فکری برخی از جنبه های بودیسم، همانند مدیتیشن، آگاهی و مفهوم “سلامت عقلی مناسب” می باشد که همراه با آن، یک مفهوم مشخصی از سلامتی، استفاده از رابطه درمانی صمیمی، و کشف مراحل مربوط به توسعه بشری که جزو روش های مرسوم درمانی غرب می باشد، مورد استفاده قرار می دهد.
روان درمان های فکری بر این باورند که افراد ذاتا خوب هستند و دارای یک ظرفیتی می باشند که سلامت عقلی مناسب نامیده می شود.
این مفهوم اصلی بیانگر چیزی است که مشاوره خانواده بر اساس روان درمانی فکری از آن، به عنوان ماهیت بنیادین وجودی انسان حمایت می کند و عبارت است از اینکه:
همه افراد در درون خود دارای یک بینش طبیعی هستند،
و این بینش می تواند برای دستیابی به سلامتی و خود آگاهی مورد استفاده قرار گیرد.
باور بر این است که سلامت عقلی مناسب همواره، حتی در زمانی که به صورت کامل مشاهده نشود، وجود دارد.
هدف از روان درمانی فکری کمک به افراد برای کشف کردن سلامت عقلی مناسب و متصل شدن به منابع درونی برای دست یابی به یک بهزیستی ارتقاء یافته می باشد.
نظریه مشاوره بر مبنای روان درمانی فکری
نظریه روان درمانی فکری بر اساس اصول بودیسم ساخته شده است و از فلسفه بودیسم به عنوان چارچوب نظری اصلی خود استفاده می کند.
با این وجود، این رهیافت شامل نظریه مربوط به مدل های روان شناسی مرسوم، همانند رهیافت های روان پویشی و بشر دوستانه می باشد.
مبنای اصلی رهیافت روان درمانی فکری از چهار حقیقت اصلی بودیسم ایجاد شده است که عبارتند از:
حقیقت مربوط به رنج
افراد تمایل دارند تا تجارب دردناک و رنج آور خود را انکار کنند، یا آن را نادیده می گیرند و یا اینکه در مورد آن بحث و جدل می کنند.
ولی در حقیقت همه افراد چنین تجاربی دارند، و الگوی زندگی آنها بر اساس رنج می باشد.
حقیقت مربوط به مبدا رنج
رنج در نتیجه تلاش برای ایجاد یک درک ثابت و غیر قابل تغییر نسبت به خود یا نفس ایجاد می شود.
بر اساس تفکرات بودیسم این عامل خودش منجر به ایجاد رنج می شود، به دلیل اینکه هیچ خود ثابت و مشخصی وجود ندارد. افراد همواره در حال تغییر هستند.
حقیقت مربوط به توقف رنج
افراد بعد از آنکه شناخت پیدا می کنند که تلاش آنها برای ایجاد یک خود ثابت، تلاشی بیهوده است، این توانایی را پیدا می کنند تا رنج را متوقف کنند.
آنها می توانند خود واقعی شان را بپذیرند و با از بین بردن ظواهر مربوط به یک خود غیر واقعی و فریبنده، در خود ها و هستی های اصلی خودشان احساس راحتی داشته باشند.
حقیقت مربوط به مسیر و راه
بعد از آنکه افراد، خود های واقعی شان را بپذیرند، آنها نسبت به مسیری که منحصر به فرد و مختص خودشان می باشد، آگاهی و شناخت پیدا می کنند.
این پروسه طولانی مدت و ثابت مربوط به توسعه، راه دستیابی به اهداف آنها می باشد.
برای برخی از افراد، روان درمانی می تواند در طی این فرآیندهای مذکور مفید باشد.
تکنیک ها و روابط درمانی
این حقایق یک راهنمای کلی مربوط به درمان می باشد،در حالی که در اصول مربوط به روان شناسی غربی، ساختار ارائه می شود.
چهار حقیقت اصلی ذکر شده می تواند به عنوان راهنمایی برای درمان در نظر گرفته شود، در حالیکه تکنیک ها و روابط درمانی دارای نقش حمل کننده و خودرو می باشند.
تاثیر مربوط به نظریه روان پویشی، می تواند به عنوان روشی در نظر گرفته شود که روان درمانی فکری با استفاده از آن، اقدامات صورت گرفته در دوره درمانی را مفهوم سازی می کند.
همچنین این روش شامل نظریه بشر دوستانه می باشد.
تاکید ویژه ای بر روی ارزش رابطه درمانی و اهمیت توجه به شرایط فعلی در طول درمان دارد. برخی از جنبه های مربوط به روانشناسیمرسوم، به عنوان عوامل مهم در روان درمانی فکر در نظر گرفته شده اند که عبارتند از:
درمانگر به افراد درمانجو کمک می کند تا تمام خود ها و تجربیات واقعیشان را بپذیرند.
معمولا به افراد آگاهی و شناخت داده می شود و این افراد با استفاده از آن می توانند روش هایی را پیدا کنند تا از چالش هایی که خود واقعی شان با آن مواجه است، ممانعت و جلوگیری به عمل بیاورند.
همچنین افراد درمانجو می توانند روش هایی را یاد بگیرند تا یک دید کنجکاوانه و ملایمی نسبت به تمام تجربیات خودشان داشته باشند.
مواردی را که با ایده آنها در رابطه با “خود ثابت” مخالف دارد را رد نکنند.
معمولا هدف از این روش، ایجاد حس “رفاقت و پذیرش بی شرط” نسبت به خود و دیگران می باشد.
برخورد و رد شدن
درمانگر از یک سری تکنیک ها استفاده می کند تا افراد درمانجو در زمان حال بمانند.
آنها با وقوع تجربیات خودشان، آن را لمس می کنند و اجازه می دهند تا رد شود و از ایجاد زیان و آسیب در واکنش های عاطفی جلوگیری کنند.
پروسه هشیاری
این پروسه شامل هوشیاری و مایاتری می باشد:
در هوشیاری و یا آگاهی، درمانگر با ایجاد تجارب، بر روی این تجارب تمرکز می کند و در مایاتری، “مشاوره خانواده” به تجربه اجازه می دهد تا خود واقعی اش باشد (به طور کامل و بدون دخالت انجام گیرد) و بعد از آن اجازه می دهد تا رد شود.
برای مثال، در صورتی که یک فرد عصبانی شود و سر درمانگر داد بزند، در ابتدا ممکن است که درمانگر یک حس دفاعی داشته باشد.
در اغلب موارد این ریتم بر روی تبادل مابین درمانگر و فرد درمانجو تاثیر مثبتی دارد.
چرا روش روان درمانی فکری یک روش منحصر به فرد است؟
یکی از تفاوت های مابین روان درمانی رایج و روان درمانی فکری، توجه کردن روان درمانی فکری بر روی شرایط و علامت های مربوط به سلامت روانی می باشد.
بیشتر رهیافت های غربی تمایل دارند تا بر روی منبع درد فرد متمرکز شوند و این گونه مشکلات را تشخیص دهند تا علائم مربوط به آن را بهبود دهند.
از طرف دیگر، روان درمانی فکری تاثیرات آسیب ها و چالش های عاطفی گذشته را به عنوان حدودی در نظر می گیرد که می تواند مانع از بینش درونی فرد شود و این بینش نتواند در درمان این تاثیرات به فرد کمک کند.
طرفداران روان درمانی فکری بر این عقیده هستند که آگاه سازی خود نسبت به واقعیتی که دارد و بتواند تمام اتفاقات چالش زا و مشکلات تجربه شده را به صورت کامل درک می کند، کلید اصلی دست یابی به درمان می باشد.
هدف غالب روش های درمانی مرسوم غربی، کمک به افراد برای قرار گرفتن در یک وضعیت جدیدی می باشد که این افراد علاقه دارند در آن شرایط قرار گیرند.
در مقابل، روان درمانی فکری تلاش دارد تا به افراد کمک کند که خود های واقعی را بشناسد و مورد پذیرش قرار دهد و بتواند از طریق پذیرش و بینش درونی به یک راه حل درمانی دست یابد.
روان درمانی بالینی به چه نحوی کمک می کند؟
برای افرادی که تمایل به افزایش آگاهی دارند، روش روان درمانی فکری می تواند مفید باشد.
افزایش آگاهی می تواند به افراد کمک کند تا تاثیرات مربوط به مشکلات سلامت روان را به خوبی تشخیص دهند و آن را حل کنند.
برای مثال، فردی که عادات خریدش در نتیجه اضطراب و استرس ایجاد می شود و در نهایت منجر به اضطراب و استرس بیشتری می شود، می تواند یاد بگیرد تا در موقعی که تمایل به خرید دارد، یک علامتی برای خود بگذارد.
هر مشکل و احساسی را که در آن زمان تجربه می کند را آزمون کند، و تلاش کند تا با استفاده از تمرینات و روش های جدید، اضطراب را کاهش دهد و از ایجاد اضطراب جدید جلوگیری کند.
بنابراین افرادی که دچار آسیب می شوند، می توانند با استفاده از روان درمانی فکری، رنجی را که از آن اتفاق ایجاد شده است را شناسایی کنند و آن را بپذیرند.
طرفداران روان درمانی فکری بر این باورند که با پذیرش تجارب دردناک و داشتن یک دید مشخص و دقیق نسبت به آنها، افراد می توانند سلامت عقلی و یا عقل سلیم خود را پیدا کنند و با استفاده از آن درمان یابند.
در نتیجه این افراد در ادامه زندگی خود می توانند وضعیت بهزیستی بهتری را تجربه کنند.
ممکن است تاثیرات مربوط به احساسات منفی، که در نتیجه شرایط خاص از قبیل اضطراب یا افسردگی ایجاد می شوند، در زندگی فرد ادامه دار باشد.
یک رهیافت روان درمانی فکری می تواند به این افراد کمک کند تا واقعیت را بپذیرند و راه حل هایی را پیدا کنند و در نتیجه به جای تلاش برای از بین بردن این احساسات، رابطه خود را با این وضعیت مناسب تر کنند.
تحقیقات انجام شده توسط روان درمانی بالینی
یکی از تحقیقات انجام شده در مورد زنان دارای سرطان سینه به این نتیجه رسیده است که این افراد با استفاده از رهیافت خود بهبودی فکری می توانند به وضعیت بهزیستی بهتری دست یابند.
بعد از 20 هفته از شروع برنامه، بیشتر افراد شرکت کننده در این مطالعه، احساس استرس و ترس کمتری را گزارش دادند.
همچنین این زنان عنوان کردند که یک سری مهارت ها را یاد گرفته اند که برای مقابله با احساسات منفی و اقدامات درمانی به این افرا کمک می کند.
به دلیل اینکه روش روان درمانی تنها به داشتن تفکر مثبت تاکید نمی کند و علاوه بر آن افراد درمانجو را تشویق می کند که تفکر و شناخت باز و مناسبی نسبت به تمام تفکرات و تصاویر منفی و مثبت داشته باشند.
همچنین این روش علاوه بر افراد دارای سرطان، برای افراد که با دیگر بیماری های جدی و خطرناک مواجه هستند، نیز مفید می باشد.
در صورتی که این روش نسبت به تفکرات منفی افراد سرطانی در مورد بیماری شان بی توجه باشد، می تواند منجر به ایجاد وضعیت بدتر برای این افراد شود. ادامه مطلب