سندرم خستگی مزمن چیست؟ همه ما در مقطعی از زندگی خود احساس ضعف و خستگی کرده ایم. در شرایط عادی، خستگی پاسخی طبیعی به تلاش فیزیکی، تلاش ذهنی، کمبود خواب و عدم فعالیت است.

این احساس به ما هشدار می‌دهد که بدن خود را به محدودیت‌های فیزیولوژیکی بسیار سختی رسانده‌ایم و بنابراین، برای بازگشت به شارژ روز بعد، نیاز به استراحت داریم. با این حال، اگر با استراحت از بین نرود، خستگی مزمن می تواند نشانه ای از بیماری باشد.

پاتولوژی های مختلف مانند کم خونی، اختلال افسردگی اساسی، مشکلات تیروئید، هیپوویتامینوز و غیره می توانند باعث خستگی شوند. علاوه بر این، یک موجود بالینی وجود دارد که با این احساس رخ می دهد و علت واقعی آن ناشناخته است. در سطرهای بعدی هر آنچه باید در مورد سندرم خستگی مزمن بدانید و چگونه آن را از ضعف و خستگی معمولی متمایز کنید، به شما می گوییم.

سندرم خستگی مزمن چیست؟

سندرم خستگی مزمن که به عنوان آنسفالومیلیت میالژیک/سندرم خستگی مزمن (ME/CFS) نیز شناخته می‌شود، یک اختلال پیچیده است که منجر به خستگی شدید حداقل 6 ماه می‌شود. این یک بیماری مزمن، جدی و طولانی مدت است که اندام ها و سیستم های بدن را تحت تاثیر قرار می دهد. تعریف آن مبتنی بر وجود خستگی طولانی مدت بدون علت ظاهری است، اما برای در نظر گرفتن آن نیاز به رعایت معیارهای خاصی دارد.

فراتر از یک نشانه شناسی خاص که در خطوط آینده بررسی خواهیم کرد، 2 معیار اصلی توسط منابع حرفه ای برای افتراق سندرم خستگی مزمن از سایر نهادهای بالینی وجود دارد :

  1. خستگی مزمن مداوم حداقل به مدت 6 ماه. یا در صورت عدم موفقیت، خستگی متناوب و غیر قابل توضیحی که با شروع مشخص یا دوباره رخ می دهد و نتیجه تلاش های اخیر نیست. همچنین با استراحت بهبود نمی یابد و باعث کاهش قابل توجهی در فعالیت روزانه فرد نسبت به حالت عادی می شود.
  2. سایر بیماری ها به عنوان علل بالقوه خستگی مزمن مستثنی هستند. این بدان معنی است که این بیماری به دلیل شرایط طولانی مدت مشخص مانند سرطان، کمبود ویتامین ها، کم خونی فقر آهن یا موارد دیگر ایجاد نمی شود.

سندرم خستگی مزمن معمولاً باعث ناتوانی قابل توجهی می شود، اما درجه آن از موردی به مورد دیگر متفاوت است. افرادی که در انتهای طیف خفیف قرار دارند، اگر استراحت و مصرف انرژی خود را به خوبی مدیریت کنند، ممکن است بتوانند زندگی نسبتاً عادی داشته باشند، در حالی که بیماران شدیدتر اغلب در بستر می مانند و نمی توانند از خود مراقبت کنند.

منابع اپیدمیولوژیک تخمین می زنند که سندرم خستگی مزمن 0.007٪ – 2.8٪ از جمعیت بزرگسال را تحت تأثیر قرار می دهد

ارقام به معیارهای مورد استفاده، بخش مورد تجزیه و تحلیل، منطقه جغرافیایی و موارد دیگر بستگی دارد. در هر صورت، نشان داده شده است که شیوع در افراد بین 40 تا 70 سال بسیار بیشتر است. علاوه بر این، به نظر می رسد زنان تا حدودی بیشتر از مردان تحت تأثیر قرار می گیرند.

علائم

تعیین حدود سندرم خستگی مزمن در سطح علامتی پیچیده است. در زیر، ما یک سری معیارهایی را ذکر می‌کنیم که توسط منابع حرفه‌ای که قبلاً ذکر شد، ایجاد شده‌اند، اما سایر سازمان‌ها ممکن است نقاط برش تا حدودی متفاوتی داشته باشند.

برای اینکه سندرم خستگی مزمن به این شکل در نظر گرفته شود، بیمار باید حداقل 4 یا بیشتر از علائم زیر را به طور مداوم، به مدت 6 ماه یا بیشتر پس از شروع خستگی و به طور همزمان تجربه کند:

  1. اختلالات تمرکز یا حافظه اخیر.
  2. ادینوفاژی، نوعی درد که هنگام بلع غذای جامد و مایع یا حتی بزاق ایجاد می شود.
  3. آدنوپاتی دردناک گردنی یا زیر بغل (التهاب غدد لنفاوی).
  4. میالژیا، درد در یک عضله یا گروهی از عضلات.
  5. پلی آرترالژیا، که دردی است که در 4 یا چند مفصل وجود دارد، بدون علائم التهاب.
  6. سردرد (سردرد) با شروع اخیر یا با ویژگی های متفاوت از حد معمول.
  7. خواب بی طراوت
  8. ناراحتی پس از فعالیت که بیش از 24 ساعت طول می کشد.

به طور خلاصه، مشخص‌ترین علامت سندرم خستگی مزمن، خستگی پس از فعالیت است که با شکایات متعدد عصبی، قلبی عروقی، تنفسی و گوارشی و سایر سیستم‌ها همراه است. به همین دلیل، بسیاری از علائم بالینی مختلف دیگر نیز می تواند وجود داشته باشد، مانند: گلودرد، سندرم روده تحریک پذیر، تعریق شبانه، لرز، حساسیت غذایی، مشکلات تنفسی و ضربان قلب نامنظم.

علل سندرم خستگی مزمن

علل سندرم خستگی مزمن شناخته نشده است. علت آن بحث برانگیز است، بسته به متخصص پزشکی که با آن مشورت می شود، دیدگاه های مختلفی وجود دارد و مکانیسم هایی که منجر به این وضعیت می شوند هنوز به طور کامل شناخته نشده اند. ممکن است تنها به دلیل یکی از محرک های احتمالی ذکر شده در لیست زیر باشد یا در صورت عدم موفقیت، چندین عامل با یکدیگر برای ایجاد علائم در تعامل باشند:

  • ژنتیک: مطالعات بیشتر و بیشتری از این ایده حمایت می کنند که ژنتیک نقش زیادی در ایجاد سندرم خستگی مزمن دارد. ممکن است بیش از 14 ژن و جهش/پلی‌مورفیسم به آن مربوط باشد.
  • عفونت ها: ویروس اپشتین بار، ویروس هرپس سیمپلکس انسانی (HSV) و عفونت های پاروویروس ممکن است منجر به این سندرم شوند.
  • تغییرات در سیستم ایمنی: به نظر می رسد سطوح برخی از لنفوسیت ها در بیماران مبتلا به خستگی مزمن در مقایسه با جمعیت عادی بیشتر تغییر می کند.
  • عوامل دیگری مانند ضربه روحی، مشکلات مصرف انرژی و غیره.

تشخیص

این سندرم از طریق یک معاینه جامع تشخیص داده می شود که امکان رد هر گونه علت زمینه ای احتمالی را فراهم می کند. لازم است از بیمار در مورد سابقه پزشکی خودخانواده وی)، وضعیت فعلی و علائم تجربه شده، معاینه کامل وضعیت جسمی و روحی و یک سری آنالیزهای بیوشیمیایی از جمله ادرار و خون سؤال شود.

با استفاده از آزمایش خون و ادرار، می توان برخی محرک های بالقوه مانند کم خونی، کم کاری تیروئید، نارسایی آدرنال، عفونت های سیستمیک و غیره را رد کرد. از سوی دیگر، ارزیابی آسیب‌شناسی روانی امکان رد اختلالات اضطرابی، افسردگی و سایر حالات روانی تغییر یافته را که ممکن است خستگی مزمن را توضیح دهند، می‌سازد. سایر آزمایش‌های جانبی توصیه‌شده برای مشاهده اینکه همه چیز در بدن مرتب است، عکس‌برداری با اشعه ایکس قفسه سینه، الکتروکاردیوگرام و بیوپسی از بافت‌های آسیب‌دیده است.

به هر حال، لازم به تاکید است که هیچ نشانگر تحلیلی یا مورفولوژیکی وجود ندارد که تشخیص سندرم خستگی مزمن را ممکن کند. تشخیص این سندرم از طریق معیارهای بالینی ذکر شده و کنار گذاشتن آن صورت می گیرد.

درمان سندرم خستگی مزمن

همانطور که در اکثر دسته بندی هایی که قبلاً توضیح داده شد، در مورد درمان سندرم خستگی مزمن اختلاف نظر وجود دارد. اول از همه، واضح است که هیچ درمان مشخصی برای پایان دادن به مشکل ریشه ای وجود ندارد. این رویکرد با هدف تسکین علائم و بهبود کیفیت زندگی بیمار است. برای دستیابی به این امر می توان از هر دو مسیر دارویی و غیر دارویی استفاده کرد.

داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی در صورت وجود می توانند به کاهش درد و التهاب کمک کنند. داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای می توانند به مدیریت مشکلات خواب، آستانه درد و شدت خستگی کمک کنند. از سوی دیگر، مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) برای درمان افسردگی و اضطراب، شرایطی که می‌تواند ناشی از ناتوانی در انجام فعالیت‌ها در شدیدترین موارد سندرم باشد، استفاده می‌شود. بسته به شرایط، استفاده از کورتیکواستروئیدها، ایمونوگلوبولین ها و داروهای جایگزین نیز ممکن است توصیه شود.

در زمینه غیردارویی، سودمندی درمان شناختی-رفتاری، درمان تحریکی سازگار و تمرین درمانی تدریجی برجسته است. هنگام درمان این عارضه، زمینه فیزیکی به اندازه زمینه ذهنی مهم است.

سندرم خستگی مزمن یک اختلال پیچیده، ناشناخته و کنترل آن بسیار دشوار است. اگر چه بیشتر و بیشتر در مورد آن شناخته شده است، تحقیقات گسترده ای برای شناخت پایه های آن و انتخاب مناسب ترین درمان ها مورد نیاز است.