نوشته‌ها

15 نکات کلیدی روش تربیتی صحیح که والدین باید بداند

همه والدین می دانند داشتن فرزند و تربیتش علی رغم شیرینی هایی که دارد یکی از سخت ترین و پرچالش ترین کارهای دنیا است. اغلب والدین قبل از تولد فرزند در مورد روش تربیتی صحیح برای آن ها اضطراب دارند و سعی دارند از روش هایی استفاده کنند که برای شکوفایی استعداد آن ها و تربیت صحیحشان بهترین و درست ترین باشد.

نکات تربیتی کودکان

از آن جا یکی از مهم ترین دغدغه های والدین تربیت صحیح فرزند است، در این قسمت قصد داریم به منظور کاهش استرس والدین نسبت به تربیت کودک، نکات و موارد مهمی تربیتی که نیاز است والدین بدانند را معرفی کنیم.

1. گوش دادن به حرف های فرزند

یکی از راه های افزایش اعتماد به نفس در کودکان این است که والدین به حرف های آن ها گوش بدهند و با برقراری تماس چشمی و قطع نکردن صحبت هایش، به او نشان دهند که حرف های او برایشان مهم و با اهمیت است. زمانی که کودکتان با شما صحبت می کند و به دنبال پیشنهاد یا کمک شما نیست، نباید هیچ کاری انجام دهید و فقط به او گوش دهید و یا سوالاتی مثل “در رابطه با فلان موضوع چه نظری داری؟” از او بپرسید.

گوش دادن فعال به کودک باعث می شود او به ادامه دادن حرف و ارتباطش با شما ترغیب شود.

2. نکات تربیتی کودکان: اجازه ی اشتباه کردن به فرزند دادن

یکی از روش های یادگیری در کودکان اشتباه کردن است. آن ها با اشتباه کردن در زمینه های مختلف یاد می گیرند که چگونه باید مسائل را حل کنند. وقتی کودکتان کاری را اشتباه انجام می دهد نباید وسط کار او را از اشتباهش باز دارید، بلکه باید اجازه دهید او خود متوجه اشتباهش شده و آن را تصحیح کند، مگر اینکه اشتباه کودکتان خطر جانی یا سلامتی برای او داشته باشد؛ این کار باعث افزایش اعتماد به نفس در کودک می شود و مهارت های او را نیز تقویت می کند.

روانشناسان بر این عقیده اند که کودکان زمانی که اشتباهی مرتکب می شوند فقط به حمایت والدین خود نیاز دارند تا به تلاش خود برای تصحیح آن و انجام درست آن کار ادامه دهند. زمانی که کودک این گونه تفکر را می آموزد، مهارت های حل مساله او تقویت شده و احتمال موفقیت آن ها در بزرگسالی نیز بالا می رود.

3. آموزش قدردانی به فرزند از نکات کلیدی در روانشناسی تربیتی کودک

یکی از راه های رسیدن به شادی و رضایت از زندگی قدردانی کردن است، زیرا زمانی که قدردان چیزی هستیم در حقیقت داریم از اتفاقات مثبت زندگی خود لذت می بریم و تمرکز خود را از اتفاقات منفی برداشته ایم. زمانی که ما حس قدردانی نسبت به داشته های خود داریم و آن را به دیگران هم ابراز می کنیم ارتباط قوی و پایداری با آن ها برقرار می کنیم.

این موضوع باید از زمان کودکی به فرزندان آموزش داده شود و در آن ها نهادینه گردد؛ زیرا کودکی که نسبت به داشته های خود قدرشناس و سپاس گزار است احساس شادی بیشتری خواهد کرد، حس همدلی در او تقویت می شود، همچنین در آینده می تواند روابط دوستانه ی بیشتری داشته باشد و در نتیجه کمتر تنها خواهد ماند.

4. وقت گذراندن با فرزند بیرون از خانه

والدین باید زمانی را برای تفریح و گردش در بیرون از خانه و در طبیعت اختصاص دهند، زیرا این کار باعث افزایش روحیه، کاهش پرخاشگری در کودک شده و همچنین باعث می شود با ذهن بازتری روی فعالیت ها و اقدامات دیگر خود تمرکز کنید. فعالیت هایی مثل دوچرخه سواری، پیاده روی، شنا، قایق رانی و گردش در طبیعت باعث کاهش استرس و اضطراب می شود.

5. تشویق و تمجیدِ فرزند

احساسات منفی مثل خشم، عصبانیت و ترس باعث ترشح مواد شیمیایی در بدن می شود که تاثیر آن ها نسبت به احساسات مثبت مثل امید و شادی قوی تر و پایدارتر است، به همین دلیل خاطرات بد و اتفاقات منفی بیشتر در ذهن می ماند و ذهن به وفور آن ها را مرور می کند.

یکی از راه هایی که محققان آن را پیشنهاد می کنند این است که باید کودک خود را مورد تشویق و تمجید قرار دهید و این کار باید به روشی انجام شود که بیشترین اثرگذاری را داشته باشد. زمانی که شما کودکِ خود را به خاطر باهوش بودن، منظم بودن و انجام کارهای مثبتش مورد تشویق و تمجید قرار می دهید باعث تقویت شادی در او خواهید شد. شما باید کودک خود را به خاطر انجام فعالیت های مثبت و تلاش هایش تشویق کنید.

اما این نکته را در نظر بگیرید که در این کار افراط نکنید، و به خاطر هر کار کوچکی او را مورد تشویق قرار ندهید برای مثال تشویق و تمجید از کودکی 8 ساله که خودش لباسش را می پوشد، کاملا بی معنی است و حتی می تواند اثرات منفی روی او داشته باشد.

6. داشتن سرگرمی مشترک و بازی کردن با فرزند

بازی کردن کودکان باعث تقویت و رشد قوه ی تخیل، مهارت و توانایی جسمی، عاطفی و شناختی آن ها می شود. بازی کردن برای رشد مغز بسیار مهم است. کودکان در سنین پایین از طریق بازی با دنیای پیرامون خود تعامل کرده و با آن آشنا می شوند، همچنین بازی باعث کشف استعداد و مهارت های کودک شده و توانایی پیش برد کارهای خود را به او می دهد و مهارت های کار تیمی و رهبری یا حتی پیروی از رهبر گروه را در آن به تقویت می کند.

محبوب ترین هم بازی برای کودکان، والدینشان هستند. بازی والدین با فرزندان علاوه بر کمک به کشف مهارت ها و استعداد کودک و ایجاد رابطه قوی بین کودک و والدین، باعث کاهش استرس در والدین نیز می شود.

بازی کردن بخش مهمی از دوران کودکی است پس نباید بازی کردن با فرزندان را به خاطر افزایش سن آن ها کنار بگذارید؛ بلکه باید بازی های جدید متناسب با سن کودک خود را پیدا کنید و با او همراه شوید.

7.نکات تربیتی کودکان:آموزش همدلی و دلسوز بودن به فرزندان

اینکه فقط دیگران کودک را دوست داشته باشند و با او مهربان باشند کافی نیست، کودک شما باید یاد بگیرد که دیگران را دوست داشته باشد و با آن ها همدل و مهربان باشد، فقط در این صورت است که او از درون احساس رضایت و شادی را تجربه خواهد کرد.

متاسفانه بعضی از والدین با جملات خود و طی روز پیام هایی به کودک خود می دهند که بیانگر شرطی بودن عشق  محبت آن ها نسبت به فرزندشان است؛ برای مثال به این پیام را به کودک خود می دهند که “فقط وقتی خوب هستی تو را دوست دارم ” یا “من تو تا وقتی که من را دوست داری، دوست دارم”. این در صورتی است که کودک باید عشق بدون قید و شرط را تجربه کند و بیاموزد، تا بتواند نسبت به دیگران نیز این گونه رفتار کند و با آن ها همدل و مهربان باشد.

8. ابراز عشق و آغوش گرفتن فرزند

والدین باید عشق و محبت را به فرزند خود نشان دهند. تماس فیزیکی مثل بغل کردن، نوازش و بوسیدن اعضای خانواده می تواند یکی از راه های نشان دادن محبت و عشق باشد. این کار باعث می شود کودک احساس امنیت داشته باشد و خودش نیز محبت کردن را بیاموزد.

همچنین باید کودک خود را در آغوش بگیرید و او را نوازش کنید، اینکار به هر دوی شما احساس مثبت و خوبی خواهد داد. این نکته را به خاطر داشته باشید که سیستم حسی بدن ما برای رفع نیازهای ما با اجتماع ساخته شده و تماس فیزیکی یکی از راه های برقراری ارتباط و تقویت احساسات مثبت در انسان ها می باشد.

15 نکات کلیدی روش تربیتی صحیح که والدین باید بداند

9. آموزش تعادل در احساس و رفتار به فرزند

قشر جلوی مغز که عواطف را تعدیل می کند، به تأثیر و تعامل والدین نیز حساس است. زمانی را در نظر بگیرید که با کودک خود به بازار رفته اید و کودک شما از شما می خواهد که برایش اسباب بازی بخرید و شما درخواستش را رد می کنید. در این حالت معمولا بچه ها ابتدا غر می زنند و اگر به خواسته ی خود نرسند، شروع به داد و فریاد و حتی گریه کردن در خیابان می کنند.

این شرایط برای هر پدر و مادری استرس زا و عصبانی کننده خواهد بود، اما رفتار شما می تواند تعیین کننده ی نوع رفتار و واکنش فرزندتان در این موقعیت و در شرایط مشابه به آن در آینده باشد. اگر شما در این شرایط برای ساکت کردنش، اسباب بازی را برای او بخرید، به او یاد داده اید که با تکرار این رفتار در موقعیت های مشابه می تواند به خواست هایش برسد و همچنین اگر از کودک عصبانی شود، سر او داد بکشید یا او را رها کنید نیز اثرات منفی روی او خواهد داشت.

والدین به جای رفتارهای نامناسب با فرزندشان، باید واکنش های مناسب عاطفی را برای شرایط خاص یاد گرفته و از آن الگوبرداری کنند تا رفتار مناسبی با فرزند خود داشته باشند. در این حالت کودک نیز رفتار درست را یاد می گیرد و آن را تکرار می کند.

10. پاسخ دادن به سوالات فرزند از  نکات تربیتی کودکان

دنیای کودکان پر است از سوالات مختلف و گاهی عجیب و غریب که باعث سردرگمی والدینشان می شود. عده ای تصور می کنند که کودکانی که زیاد سوال می پرسند، غیر عادی هستند؛ ولی باید گفت نه سوالات زیاد کودک غیرعادی است و نه جواب دادن والدین به آن ها کار سختی است. زیرا کودکان به شنیدن جزئیات تمایلی ندارند و یک پاسخ ساده و کوتاه می تواند برای آن ها کافی باشد. این در حالی است که بزرگترها برای سوالات کودکان به دنبال جواب های کامل و جزئی هستند.

واکنش والدین در مقابل سوالات کودکان بسیار با اهمیت است و تاثیر زیادی در شکل‌ گیری شخصیت فرزندان دارد. نکته‌ بسیار مهمی که باید به آن توجه کنیم این است که در هیچ شرایطی برای پاسخ دادن به سوالات، به فرزندتان دروغ نگویید؛ این کار باعث آسیب زدن به رابطه والدین و فرزند می شود زیرا آن ها فکر می کنند که والدینشان دروغ گو و یا نادان هستند و در نتیجه نمی توانند به آن ها اعتماد کنند.

11. عدم مقایسه فرزند با دیگران

شما باید به عنوان والدین این را بپذیرید که هر کودک شخصیت مستقل از دیگران دارد و از ویژگی ها، استعدادها و مهارت های متفاوتی برخوردار است. وظیفه شما به عنوان والدین است که این مهارت و استعداد را کودک خود پیدا کرده و به شکوفایی آن کمک کنید، نه اینکه آن ها را تغییر دهید و شبیه آن چه خود می خواهید یا فکر می کنید درست است، کنید.

بعضی از والدین برای تنبیه یا تحریک فرزند برای انجام دادن کاری که خودشان می خواهند، از مقایسه کردن استفاده می کنند. اما باید بدانید که شما به هیچ وجه نباید کودک خود را به کودکان دیگر مقایسه کنید، این کار نه تنها باعث پیشرفت و موفقیت کودک نمی شود بلکه اثرات منفی زیادی روی روحیه کودک شما دارد و باعث کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس او خواهد شد.

12. انجام بازی های فکری با فرزند

مغز کودکان انعطاف پذیری و توانایی یادگیری بسیار بالایی دارد، این دوران بهترین زمان برای آموزش به کودکان و تقویت مهارت های ذهنی و فکری آن ها است. بهتر است در این دوران با کودک خود بازی های فکری مثل درست کردن پازل درست کردن، را انجام دهید و هم چنین آن ها را با زبان های خارجی و خواندن کتاب آشنا کنید.

13. ایجاد حس رقابت در فرزند

یکی از مهارت هایی که باید به کودکان آموزش داده شود، مهارت رقابت سالم با دیگران است. کودک باید یاد بگیرد که در زندگی هم برد و هم باخت وجود دارد و او باید تلاش خود را برای برنده شدن کند ولی اگر باخت نیز مشکلی به وجود نخواهد آمد.

14. نکات تربیتی کودکان: آموزش خوب صحبت کردن

رشد زبانی، یعنی نحوه سخن گفتن، یکی از مهم ترین و سازنده ترین ابعاد رشدی هر فردی است. نوع آموزشی که والدین در این زمینه به کودکانشان می دهند، تاثیر مستقیمی روی خوش زبان و یا بد زبان شدن فرزندان دارد.

والدین باید به کلماتی که در حین صحبت با فرزند خود یا حتی دیگران استفاده می کنند، توجه زیادی داشته باشند زیرا این کلام تاثیر زیادی روی مهارت گفتاری کودک در آینده دارد.

لازم است که همه والدین، با مراحل رشد زبانی کودک آشنا شوند و راهکارهای مناسب برای آموزش صحیح آن به فرزندان را یاد بگیرند.

15. آموزش درست غذا خوردن به فرزند

یاد دادنِ آداب غذا خوردن به فرزند برای بسیاری از والدین کلافه کننده است. آن ها آرزوی روزی را دارند که فرزندشان بدون آن که غذایش را روی لباسش بریزد یا حداقل تا شعاع دوری از دور دهانش غذا نچسبیده باشد، غذایش را تمام کند.

واقعیت این است درست غذا خوردن کودک تا زمانی که آداب آن را یاد نگرفته اند، برای بسیاری از والدین فقط یک رویا است. شما نمی توانید منتظر معجزه ای در روش غذا خوردن فرزند خود باشید، آن هم زمانی که خودتان همیشه با عجله و سرپا غذا می خورید و یا وقت کافی برای غذا خوردن با فرزندتان را ندارید. شما باید روش درست غذا خوردن را از همان ابتدای کودکی که فرزندتان شروع به غذا خوردن می کند، به او یاد بدهید تا این رفتار نیز مانند سایر رفتارهای مرتبط با سبک زندگی برای فرزندتان تبدیل به یک عادت شود.

سایر نکاتی که والدین باید برای پرورش فرزندانشان بدانند

نکات دیگری که لازم است در تربیت فرزندان به آن توجه کنید عبارتند از:

  • به کودک خود جملاتی مثل ساکت شو، سکوت کن و یا حرف نزن را نگویید.
  • آن ها را با کتاب خواندن آشنا کنید، برایش کتاب قصه بخوانید.
  • اجازه ندهید زمان فراغت فرزندتان فقط با موبایل و تبلت و بازی رایانه ای پر شود، به آن ها یاد بدهید که چگونه اوقات فراغت خود را بدون این وسایل بگذرانند.
  • با فرزند خود موسیقی خوب و مناسب گوش دهید.
  • قوانین زیاد و سخت گیرانه ای برای کودکتان تعیین نکنید.
  • در تربیت کودک خود ثابت قدم باشید.
  • انتظارات خود از فرزندتان را متناسب با سن، توانایی و مهارت های او تعیین کنید و انتظارات مشخص و مختصری از آن ها داشته باشید.

منبع : 15 نکات کلیدی روش تربیتی صحیح که والدین باید بداند 

10 ویژگی والدین موفق که باید بدانید

همه ما می دانیم که پدر و مادر بودن شغل سختی است که آن را در هیچ مدرسه ای به ما آموزش نمی دهند و این مساله، کار را سخت تر می کند. برای اینکه بتوانیم والدین موفقی باشیم، باید اصول و روش تربیتی والدین موفق را بدانیم و نحوه برخورد آن ها با فرزندشان را بشناسیم.

ما در این مقاله سعی داریم با راهنمایی کردن و پیشنهاد راه کارهای کاربردی و عملی به شما، زندگی به عنوان پدر و مادر را برای شما آسان تر کنیم تا شما بتوانید در کنار یادگیری نکاتی برای والدین موفق شدن، از تربیت فرزند خود لذت ببرید، پس با ما همراه باشید.

ویژگی ها و روش تربیت والدین موفق

۱- در مورد ارتباط فیزیک آگاه و محتاط هستند:

بعضی از والدین از این می ترسند که ارتباط فیزیک نزدیک و یا حتی اجازه دادن به کودک برای خوابیدن پیش والدینش، باعث ایجاد وابستگی شدید در او شود. اما باید بدانید که کودکان خصوصا در سال های اولیه زندگی، به بغل شدن، حمل شدن و نوازش شدن و این دست ارتباطات فیزیکی نیاز دارند و کودکانی که این نیاز در آن ها به درستی برطرف شده است، نسبت به عشق خانواده به خودش مطمئن تر بوده و اعتماد به نفس بالاتری خواهد داشت.

۲- برای اجرای قوانین خانوادگی قاطعانه برخورد می کنند:

بسیاری از والدین برای خانه و خانواده قوانینی وضع می کنند اما یا آن را خیلی زود فراموش می کنند یا نسبت به اجرای آن بی تفاوت هستند و یا اینکه در برابر اصرار فرزند خود برای عدم اجرای آن تسلیم می شوند. اما والدین موفق نسبت به اجرای قوانین وضع شده، کاملا قاطع برخورد می کنند، در حالی که مهربانانه رفتار می کنند.

اگه قرار است فرزندتان فقط یک ساعت در روز مجاز به بازی های رایانه ای باشد، باید این قانون اجرا شود حتی اگر کودکتان اوقات تلخی کند یا ناراحت شود. زیرا در غیر این صورت کودک یاد می گیرد که با پافشاری، گریه و داد و بیداد کردن می تواند به خواسته خود برسد و دفعات نیز برای قوانین و خواسته های والدینش ارزشی قائل نخواهد شد.

10 ویژگی والدین موفق  که باید بدانید

۳- عادات‌، رفتار و اخلاق خوب به فرزند خود یاد می دهند و خودشان هم آن ها را انجام می دهند:

آموزش عادات، رفتار و اخلاق خوب، تاثیرات بلند مدتی به اندازه ی طول عمر، بر فرزندان دارد. رفتارهای خوب، اخلاق پسندیده و شخصیت خوب به مجموعه ای رفتار اطلاق می شود که در عرف جامعه آن را به ادب و مقبولیت اجتماعی می شناسیم.

فرزندان فقط زمانی این رفتارها را می آموزند که این رفتارها را به صورت عملی در شما، به عنوان والدین و الگوی خود مشاهده کنند و شما نیز به آن ها یاد بدهید. یک راه کار کاربردی و مفید این است که لیستی از رفتارهای خوب و عادات مفید و ارزش های اجتماعی تهیه کرده و آن را به دیوار اتاقتان بچسبانید تا همیشه با دیدن و خواندنش، موارد ذکر شده در لیست به شما یادآوری شود.

4- قبل از اینکه نصیحتی کنند، خودشان به آن عمل می کنند:

برخی والدین سعی دارند فقط با نصیحت کردن و حرف زدن با کودکان به آن ها چیزی را یاد بدهند. اما باید به این نکته توجه کرد که کودکان آینه رفتار والدینشان هستند، به این معنا که آن ها رفتاری را که می بینند تقلید کرده و انجام می دهند نه چیزهایی که صرفا با به صورت زبانی به آن ها گفته می شود. والدین موفق از این موضوع آگاهی دارند و نسبت fه انجم آن حساس هستند.

پس اگر شما عادت دارید که ساعت ها جلوی تلویزیون لم داده و فوتبال تماشا کنید، نباید از فرزندتان که تمام طول روز را تلویزیون می بیند عصبانی شوید. یا اگر شما عادت به خواندن کتاب ندارید و کودک شما هیچ وقت شما را در حال مطالعه نمی بیند، خیلی بعید است که نصیحت و تشویق شما به فرزندتان برای کتاب خواندن، او را به فردی کتاب خوان تبدیل کند. پس اگر می خواهید کودک شما کاری یا رفتاری را انجام داده یا از انجام آن خودداری کند، قبل از اینکه آن را به او گوشزد کنید به خودتان نگاهی بیندازید و رفتار خود را نسبت به آن موضوع در نظر بگیرید، اگر رفتار شما خلاف آن چیزی است که می خواهید به فرزند خود یاد بدهید، باید اول خودتان را اصلاح کنید.

5- بر میزان و کیفیت خواب فرزندشان نظارت دارند:

خواب، یکی از نیازهای ضروری برای انسان ها می باشد. کودکان در طول روز به خواب بیشتری نسبت به بزرگسالان نیاز دارند. کیفیت خواب تاثیر زیادی بر سلامت فردی دارد و برای عملکرد فیزیکی و روانی مطلوب ضروری می باشد. اختلال در میزان و کیفیت خواب باعث بروز مشکلاتی مثل کاهش حافظه، افسردگی، چاقی و غیره می شود. والدینی که می خواهند در بزرگ کردن فرزند خود موفق باشند و افرادی سالم به جامعه تحویل دهند باید بر میزان و کیفیت خواب فرزند خود نظارت داشته باشند و محیط مناسب برای خواب آرام آن ها را فراهم کنند.

6- پیوند صمیمی و قوی با فرزند خود برقرار می کنند:

بسیاری از والدین از اینکه دختر و پسر جوانشان در دسترس نیستند، معترض و ناراحت هستند. این ناراحتی اغلب با شکایت هایی مثل، منزوی و ساکت بودن فرزند، پاسخ های کوتاه و بی حوصله به هر سوال دادن، همراهی نکردن خانواده و غیره بیان می شود.

برای اینکه خانواده با فرزندشان در بزرگسالی این مشکلات را نداشته باشند باید از همان کودکی ارتباط صمیمی و قوی، با کودک خود برقرار کنند تا فرزندشان نیز در صورت بروز مشکلات، بتواند به آن ها اعتماد کرده و مشکلاتش را با والدینش در میان بگذارد. والدینی که می خواهند، در تربیت کودک خود موفق باشند، باید با کودک خود ارتباط قوی بسازند، شنونده ای فعال برای حرف هایش باشند، در مورد مسائل با او صحبت کنند، در مقابل اشتباهاتش صبور باشند و آن ها را سرزنش نکنند، با دیگران حتی خواهر یا برادر خودشان مقایسه شان نکنند، به آن ها حس تحقیر و تمسخر شدن ندهند، برای تک تک فرزندانشان باید وقت جداگانه بگذارند و وقتی را برای تفریح با آن ها اختصاص دهند.

با انجام این دست کارها می توان پیوند قوی تری با فرزند خود ایجاد کرد تا آن ها بتوانند حتی در زمان بلوغ و بزرگسالی، این پیوند را نگه دارند و در بروز مشکلات روی والدین خود حساب کنند.

7- مسئولیت پذیر هستند

تربیت و بزرگ کردن فرزندان را به عنوان فقط یک مسئولیت سخت نگاه نکنید، تصور نکنید که آن ها با پیشرفت، سلامتی یا لذت بردن شما در تضاد هستند یا این که مسائل مهم تری وجود دارد که بخاطرِ داشتن فرزند نمی توانید به آن ها رسیدگی کنید. والدین موفق این را می دانند که داشتن فرزند انتخاب خودشان بوده است، پس مسئولیت انتخاب خود را می پذیرند و فرزند خود را با درست ترین شیوه تربیت می کنند.

نکته مهم این است که اگر شما از وجود بچه لذت ببرید، پدر و مادر بودن هم برای شما نقشی دلپذیر و دوست داشتنی خواهد بود. مادران زیادی وجود دارند که مدام از اینکه مجبور به نگهداری از فرزند خود هستند، یا شب تا صبح را کنار کودک بیمار خود بیدار بوده اند، یا اینکه مجبورند در طول شب بیدار شوند تا به کودک خود شیر بدهند، در حالی که شوهرشان در خواب آرام غرق است، شکایت می کنند.

اما این سختی ها پایانش می ارزد، اگر زمانی که کودکتان بزرگ شد و گهواره اش خالی شد، بتوانید به عقب نگاه کنید و از اینکه کارتان را خوب انجام داده اید و فرزندانتان را درست تربیت کرده اید، احساس خوشحالی و رضایت داشته باشید. هیچ حسی نمی تواند جای این حس رضایت را بگیرد.

8- به حرف های فرزندشان را گوش می دهند.

حقیقت تمامی رابطه های موفق این است که در موارد لازم، کم تر حرف بزنید و بیشتر شنونده باشید. در رابطه والدین و فرزندان هم این موضوع حتی با سطح بالاتری باید وجود داشته باشد. والدین موفق وقتی کودکشان می خواهد با آن صحبت کند یا برای بیان حرفی به سراغشان می روند، کار خود را متوقف کرده و به سمت کودک خود می روند و فعالانه به حرف های او گوش می دهند. باور کنید با این کار تمام بدخلقی های کودک شما متوقف خواهد شد.

9- خواسته های خود را با آرامش و منطق بیان می کنند:

یکی از از اصول دیپلماسی این است که صدای آرام قدرتمندتر از فریاد و صدای بلند است؛ والدین موفق این نکته را می دانند و آن را رعایت می کنند.

زمانی را تصور کنید که وارد اتاق فرزندتان می شوید و با یک اتاق کاملا شلوغ و به هم ریخته مواجه هستید، قطعا این صحنه شما را عصبانی می کند و ممکن است کنترل خود را کمتر از 5 ثانیه از دست بدهید و عصبانیت خود را با داد زدن بر سر کودک خالی کنید.

اما به عنوان یک قانون این را به یاد داشته باشید که وقتی عصبانی هستید به هیچ وجه با فرزند خود صحبت نکنید یا داد نزنید. باید زمان کوتاهی را صبر کنید تا کمی آرام شوید، سپس می توانید با آرامش و بدون دعوا و داد با اون صحبت کنید. می توانید به جای فریاد کشیدن از تنبیه و محروم کردن او از کارهای مورد علاقه اش، استفاده کنید، برای مثال اگر کودکتان قانونی را شکست، اجازه ندارد تلویزیون ببیند، یا از بازی با رایانه به مدت یک هفته محروم است. می توانید تنبیه مد نظر خود را اجرا کنید اما این کار باید در کمال خونسردی و آرامش انجام گیرد، نه با عصبانیت و تهاجم و بالا بردن صدا.

10-به فرزند خود از سنین کم وظایفی در خانه محول می کنند:

اغلب والدین از اینکه کارهای خانه را به کودک خود بسپارند، امتناع می کنند، چون تصور می کنند کودک باید کودکی کند و نباید از همان ابتدا به آن ها سخت گرفت و کاری از آن ها خواست و یا اینکه چون معمولا کودک کارها را با دقت و ظرافت پایین تری انجام می دهد و زمان بیشتری هم طول می کشد، ترجیح می دهند خودشان آن کار را انجام دهند؛ اما این کار اشتباه است.

والدین موفق این نکته را می دانند که کودک از سنین کم باید مسئولیت ها و وظایفی مطابق با سن و توانایی هایش داشته باشند، تا هم مهارت های اولیه زندگی را یاد بگیرید و هم  بتواند در آینده به فردی مسئولیت پذیر و با اعتماد به نفس تبدیل شود.

اگر کودک شما از سن پایین دوست دارد در کارهای خانه مثل شستن ظرف، جارو کردن و غیره کمک کند و شما به آن ها این اجازه را ندهید، به این خاطر که انجام کار توسط کودکتان، برای شما کار بیشتری به دنبال دارد؛ با این کار باعث می شوید که او در آینده نیز در کارهای خانه به شما کمک نکند، زیرا شما در کودکی به او اجازه کار کردن نداده اید یا او را بخاطر انجام کارش تشویق نکرده اید.

نکته مهم دیگری که باید بدانید این است که هرگز نباید در قبال انجام کارهای خانه به فرزند خود پول یا هدیه ای به عنوان پاداش بدهید، زیرا خانه هتل نیست، پس هر شخصی چه بزرگ چه کوچک، برای تمیز نگه داشتن و انجام کارهای خانه باید مسئولیت هایی داشته باشد و کودک شما نیز باید این موضوع را کاملا بفهمد.

منبع : 10 ویژگی والدین موفق که باید بدانید 

اشتباهات تربیتی والدین که کسی به شما نمی گوید

شاید قبول این موضوع که گاهی اوقات اشتباهات تربیتی باعث بروز رفتارهای نامناسب در کودکان شده است شما را به این فکر وا دارد که بهترین روش  فرزندپروری را شناسایی کرده و با استفاده از آن به تربیت کودک تان بپردازید، در نظر گرفتن سن تربیتی برای کودکان و تغییراتی که در هر دوره در برخورد با کودک تان به وجود می آید بسیار اهمیت دارد. در این مقاله به اشتباهات تربیتی والدین پرداخته می شود که ممکن است از آن ها اطلاعی نداشته باشید.

در صورتی که کودک تان از شما سرپیچی می کند و یا رفتارهای نامناسب و ناهنجاری از خود نشان می دهد باید بیندیشید که چه اصولی در تربیت کودک خود به کار بسته اید که این چنین رفتاری دارد، باید این نکته را در نظر بگیرید که کودکان به توجه و جهت گیری منظمی نیاز دارند، بسیاری از والدین در تربیت فرزندشان به طور ناخواسته اشتباهاتی را انجام می دهند و از این طریق آسیب های رفتاری و اخلاقی به فرزندشان وارد می کنند در صورتی که شما با این اشتباهات آشنا باشید تا حدودی می توانید از به وجود آمدن آن ها جلوگیری کنید، در ادامه این مقاله مهم ترین و رایج ترین اشتباهات تربیتی والدین را بیان می کنیم.

اولین اشتباه تربیتی والدین، تهدید کردن کودک

در صورتی که به طور مداوم کودک تان را تهدید کنید در ناخودآگاه او استرس نهفته ای را ایجاد می کنید.

زمانی که کودک تان را تهدید می کنید و عواقب کارش را به او نشان نمی دهید در این حالت کودک حرف های شما را باور نمی کند و به او این جرات و شهامت را می دهید تا بار دیگر رفتار اشتباهش را تکرار کند.

تهدید به تنبیه کودک روشی نامناسب و بدون نتیجه در کنترل و مهار رفتار کودک می باشد و در صورتی که از کودک اشتباهی سر می زند متناسب با رفتارش تنبیهی را برای او در نظر بگیرید و حتما آن را عملی کنید.

دومین اشتباه تربیتی والدین، دوگانگی در تربیت فرزند

باید با همسرتان اصول تربیتی مشترکی را در پیش گیرید و با یکدیگر هماهنگ باشید زمانی که دو روش تربیتی را در نظر بگیرید کودکتان سردرگم می شود و به احتمال زیاد بدرفتاری های او افزایش می یابد، در صورتی که شما سخت گیر هستید و همسرتان بسیار سهل گیر، تعجب نکنید اگر فرزندتان وسایلش را به زمین می ریزد، ظرف غذایش را پرت می کند و یا تکالیفش را به درستی انجام نمی دهد شما باید در مورد تربیت فرزندتان با همسرتان حرف بزنید و با یکدیگر به توافق برسید.

در این خصوص مشاوره می تواند به شما و همسرتان کمک کند تا به یک وجه مشترک برسید و سبک فرزندپروری مشخصی را برای تربیت کودک تان در نظر بگیرید. هم  چنین جست و جو کردن برای رسیدن به روش مناسب می تواند مفید باشد، برای مثال آیا می دانستید که عطر زدن به کودک می تواند برای او مضر باشد؟

سومین اشتباه تربیتی والدین، رشوه دادن به کودک

رشوه دادن به کودک با شکست همراه خواهد بود، رشوه دادن روشی است که به انجام دادن کار خوب و یا انجام ندادن کار بد پاداش داده می شود، کودک با استفاده از این روش شرطی می شود که برای انجام وظایفش باید پاداش دریافت کند تا آن ها را به درستی انجام دهد، این مسئله در آینده مشکلاتی را برای او به وجود خواهد آورد، این مدل تربیتی باعث می شود که کودک برای به دست آوردن اهداف کوتاه مدت کاری را انجام دهد و به ندرت تلاش و کوشش می کند تا به اهدافش برسد.

رشوه دادن به کودک به او می فهماند که نسبت به توانایی های او شک دارید و آن ها را باور ندارید، پاداش هایی که به صورت رشوه به کودک داده می شود از نظر اخلاقی اشکالات زیادی دارد. پاداش باید بدون منظور و زمانی که از قبل اعلام نکرده اید در اختیار کودک قرار داده شود هم چنین پاداش باید نشانه قدردانی و تشکر والدین نسبت به شخصیت کودک باشد.

فحاشی کردن و داد زدن از روش های تربیتی نامناسب

اگر به کودکان القاب نامناسب مانند خنگ، کودن، احمق، بی عرضه و غیره را نسبت دهیم در این صورت کودکان دچار مشکلات عاطفی و رفتاری می شوند، کودکان نسبت به ایم مسائل بسیار حساس می باشند و در بسیاری اوقات والدین این القاب را برای نشان دادن خشم خودشان به کار می برند اما به کار بردن این اسامی کار را بدتر می کند ، شما نباید از این الفاظ استفاده کنید و بدون منظور و به شوخی به کودک تان کودن نگویید.

کودکان نیاز دارند تا امنیت روانی داشته باشند و در وهله اول باید این امنیت را برای آن ها فراهم کنید و رفتارهایی مانند فحاشی، داد و فریاد، سرزنش مداوم، لجبازی، بددهنی  و مشاجره کردن امنیت روانی کودک را از بین می برد در این حالت کودک دچار اضطراب و استرس می شود و احترام بین والدین و کودک از بین می رود و این مسئله باعث می شود اقتدار کودکان از بین برود. و کودک اعتماد به نفسش را از دست بدهد.

اشتباهات تربیتی والدین، تنبیه فیزیکی کودک

هر والدی خواسته یا ناخواسته حداقل برای یک بار کودکش را کتک زده است، تنبیه بدنی آثاری دارد و درک آن چندان دشوار نمی باشد ، در صورتی که کودک به صورت مداوم کودک بخورد در برابر درد مقاوم می شود و هم چنان به رفتارهای بد خود ادامه می دهد ، چون او دیگر حساسیتی نسبت به درد تنبیه ندارد.

در صورتی که کودک مورد تنبیه بدنی و کتک زدن قرار گیرد اثرات مخربی برای او به همراه خواهد داشت و زمانی که کودک مورد تنبیه قرار گیرد حس انتقام جویی و روحیه خصمانه در او پرورش می یابد.

هر رفتاری که شما با کودکتان دارید آن ها نیز یاد می گیرند که در آینده به طور ناخودآگاه نسبت به فرزندشان همان رفتار را داشته باشند، هر ضربه ای که به فرزندتان می زنید باعث از بین رفتن رابطه صمیمی میان شما و کودکتان می شود.

تنبیه بدنی در جمع باعث می شود تا شخصیت کودکتان مورد تحقیر قرار گیرد پس بهتر است به جای تنبیه بدنی با کودک تان حرف بزنید  و با آگاهی از اصول صحبت کردن با کودک او را متوجه اشتباهاتش کنید.

توجه داشته باشید که تنبیه ای که برای کودک در نظر می گیرید باید متناسب با عملکرد کودک باشد برای مثال به مدت دو ساعت از دیدن برنامه تلویزیونی مورد علاقه اش او را منع کنید و یا اسباب بازی مورد علاقه اش را بدون دعوا و مشاجره برای یک روز از او بگیرید و به او اجازه ندهید تا با آن بازی کند، تنبیه کودکان باید طوری باشد تا بر روی کودک تاثیر بگذارد و باعث تحقیر کودک نشود.

اشتباهات تربیتی والدین، نشان دادن فیلم ترسناک به کودک

گاهی اوقات والدین برای این که فرزندشان شجاع بار بیاید فیلم های ترسناکی را به او نشان می دهند در صورتی که کودکان نسبت به بزرگسالان درک کمتری نسبت به واقعیت ها دارند و به همین دلیل فیلم ترسناک برای آن ها خطرناک است و تاثیر عمیقی بر روی روان آن ها می گذارد، کودک اگر فیلم ترسناک مشاهده کند از آن تقلید می کند و به همسالان خود آسیب می رساند.

بیشتر کابوس های شبانه کودکان و از خواب پریدن آن ها به خاطر مشاهده کردن فیلم های ترسناک می باشد و هنگامی که بعد از دیدن فیلم های ترسناک کودک تنها در خانه بماند به مشکلات او افزوده می شود.

در صورتی دیدن فیلم های ترسناک توسط کودکان، تخیلات هیجانی و ترسناک در او پرورش داده می شود این تخیلات باعث افزایش اضطراب و استرس در دوران کودکی و بزرگسالی می شود ، در صورتی که فرد این طور تخیلاتی داشته باشد سیستم بدن او حالت های تدافعی به خود می گیرد و انرژی بدن و ذهن به جای این که به سمت جلو برود و رشد کند درگیر حل مسائل و تعارضات ذهنی اش می شود.

والدینی که کارهای خوب کودک را نادیده می گیرند

هر کودکی نیاز دارد تا توسط والدینش مورد تشویق قرار گیرد در صورتی که شما تنها به رفتار های بد کودک تان توجه می کنید و او را مورد سرزنش قرار می دهید و برای کارهای خوب او ارزش و احترامی قائل نیستید در این حالت به احتمال زیاد کودک کارها و رفتارهای شایسته اش را از بین می برد.

به همین دلیل رفتارهایی که انتظار دارید کودک در آینده آن ها را بروز دهد مورد تشویق قرار دهید تا او آن رفتارهایش پرورش یابد و تقویت نماید و با مهربانی به کودک تان نشان دهید که چقدر رفتارهای آن ها برای شما اهمیت دارد.

باید این نکته را در نظر بگیرید که تشویق و پاداش شما نباید به صورت افراطی باشد ، هم چنین کودکان با یکدیگر تفاوت هایی دارند برخی از آن ها به محبت، در آغوش گرفتن و تشویق و لمس بدنی نیاز بیشتری دارند و برای از آن ها نیاز به کلمات محبت آمیز و تعریف و تمجید مورد تشویق قرار می گیرند شما باید نیازهای همسرتان را شناسایی کنید و قلق او را به دست آورید. تبعیض میان کودکان را در نظر بگیرید و نباید به خاطر تفاوت در نیازهای کودک تان میان آن ها تفاوت هایی را بگذارید.

لوس کردن کودک از اشتباهات مدرن تربیتی

برخی از والدین فرزندشان را به حال خود رها می کنند و هر چیزی که می خواهد در اختیار او قرار می دهند و برای او هیچ محدودیت و قانونی در خانواده قائل نیستند، چنین والدینی باعث می شوند تا فرزندشان لوس و خودشیفته شود، کودکی در خانواده همه چیز به سرعت در اختیار او قرار داده می شود زمانی که وارد اجتماع و مدرسه شود با مشکلات بسیاری رو به رو خواهد شد زیرا در اجتماع همه در اختیار او نیستند و به نیازهای او توجه نمی کنند و نیازهایش به سرعت برآورده نخواهد شد و مشکلاتی برای او به وجود خواهد آمد.

فرزندتان در صورتی که در محیط خانواده آموزش ندیده باشد نسبت به توانایی هایش دچار ضعف و ناامیدی می شود و احتمال دارد هر رفتاری را از خود نشان دهد، برای رفتارهای کودک تان پاداش و تنبیه های صحیحی تعیین کنید و به او اجازه دهید تا خودش کارهایش را انجام دهد و هیچ وقت تسلیم خواسته ها و نیازهای او نشوید زیرا باعث لوس شدن او می شود.

کلام آخر

باید به این نکته توجه داشته باشید که اشتباهات تربیتی والدین می تواند بهداشت جسمی و روانی کودک را به خطر بیندازد و در آینده مشکلاتی را به وجود آورد و شکل گیری شخصیت کودک را با مشکلاتی رو به رو کند، هم چنین عملکرد او د زمینه های شغلی، تحصیلی و دیگر عملکردهای مهم با مشکلاتی رو به رو می شود برای آن که بتوانید به صورت صحیح فرزندتان را تربیت کنید باید از مشاوره در زمینه تربیت کودک کمک بگیرید تا با توجه به تجربه و دانش خود بتوانند اصول کلی و صحیح را در اختیارتان قرار دهند و در این زمینه مرحله به مرحله به شما کمک کنند.

مرکز مشاوره ستاره ایرانیان از مشاوران و متخصصان با تجربه ای تشکیل شده اند که در این خصوص اصول و روش های تربیتی صحیح را به شما آموزش می دهند و باعث می شوند تا از نظر اخلاقی و رفتاری کودکی سالم تربیت نمایید هم چنین این مرکز  مشاوره با داشتن مشاورانی با تجربه و برجسته در زمینه کودک ، شرایط فرهنگی، اجتماعی و فردی هر خانواده را در نظر می گیرد و با توجه به آن راهکارهای گوناگونی را در اختیار شما قرار می دهد.

سوالات متداول

از چه زمانی باید کودک خود را تربیت کنیم؟

از همان زمانی که کودک به دنیا می آید با انجام دادن رفتارهای ساده مانند بازی کردن، نگاه کردن و صحبت کردن می توانید بر شکل گیری شخصیت او اثر بگذارید و هم چنین بر روی عاطفه و رفتارهای بعدی او تاثیر گذار باشید، هم چنین تربیت مستقیم کودک از زمانی شروع می شود که او قدرت درک و پاسخ کلامی داشته باشد و بتواند مسائل را متوجه شود.

منبع : اشتباهات تربیتی والدین که کسی به شما نمی گوید

5 روشی که باعث می شوند والدینتان به صورت مناسبی به صحبت های شما گوش دهند

نکات ارتباطی برای والدین جوان

تبدیل شدن به پدر و مادر می تواند تاثیرات بدی روی روابط شما داشته باشد، در این مقاله راه کارهایی برای کمک به شما ارائه شده است:

تبدیل شدن به پدر و مادر یک اتفاق شادی بخش، شگفت آور، و گاهی خسته کننده و سخت است. با خود بهترین و بدترین ها را به همراه دارد (ممکن است در یک لحظه بهترین را تجربه کنید و لحظه ای دیگر بدترین را). برای اکثر ما، این اتفاق تجربه ایست که بیشترین تغییر در زندگی را ایجاد می کند. یکی از این تغییرات در زندگی شما به عنوان یک زوج است. گذر از جایگاه یک زن و شوهر که تمرکزشان روی یکدیگر است به پدر و مادری که مجبور هستند یک بچه را اولویت زندگی خود قرار بدهند، بسیار سخت است حتی برای زوج های بسیار شاد و سلامت. ممکن است برخی از روابط شما بخاطر نیازهای مبرمی که مسئولیت پدر ومادری ایجاد می کند ، کمرنگ شده حتی ازبین برود. و در نتیجه، زمانیکه وظیفه پدر و مادری را به عهده می گیرید، بعد از گذشت ماه ها متوجه می شوید شما وشریک زندگیتان، زمان کمتری برای با هم بودن دارید، همدیگر را بیشتر آزار می دهید، و یا نسبت به قبل بیشتر قطع ارتباط می کنید.

اگر شما اینطور هستید، بدانید تنها نیستید.

مطالعات روانشناسی بیشماری ، آنچه را که روانشناسان” کاهش رضایت زناشویی طی تبدیل شدن به پدر ومادر” می نامند، بررسی می کند. در مورد این نکته که این کاهش رضایت چقدر بد است واین اتفاق برای زن بدتر است یا برای مرد، و اینکه چه عواملی به جلوگیری از آن کمک می کند، اختلاف نظرهایی وجود دارد. از آنجا که محققان نمی توانند برای افراد به صورت تصادفی تعیین کنند بچه داشته باشند یا نه، نمی‌توانیم مدارک تجربی لازم را داشته باشیم تا با قطعیت بگوییم پدر و مادر شدن برای ازدواج بد است. ولی نتایج مطالعاتی که روی زوج ها در طول دوره قبل از بچه دارشدن تا سال های بعداز تولد اولین فرزندشان انجام شده ( معمولا در مقایسه با زوج هایی که بچه ندارند) همواره اینطور نشان داده که برای بیشتر زوج ها بچه دار شدن ، مشکلاتی در روابطشان بوجود می آورد.

موضوع دیگری که این مطالعات به آن اشاره می کند این است که این نوع آسیب حتمی نیست.- روابط برخی از زوج ها بعد از تولد اولین بچه دچار افول نشد. ولی چطور می توانید یکی از این پدر ومادر ها باشید؟ تغییر دادن بعضی از این اتفاقات آسان نیست—داشتن امکانات مالی بیشتر، بارداری برنامه ریزی شده و والدینی که با هم زندگی می کنند، همگی عوامل حمایتی بالقوه ای هستند. اولویت بندی روابط بین زوج ها و تعیین زمانی برای باهم بودن عاملی است که کنترل آن در دست شماست. البته حرف زدن تا عمل کردن راحت تر است، زیرا که این کارها را برای نوزادی نیازمند و دوست داستنی انجام می دهید که زندگی اش برای شما ارزشمند است. بی شک می توانید با انجام اقداماتی به حفظ سلامت روانی و روابطتان طی سال های اولیه پدر و مادرشدن کمک کنید. وشرایط به گونه ای پیش می رود که حتی نیاز به استخدام پرستار بچه برای ملاقات های شبانه ندارید.

1-اولویت بندی زمان خواب

محققان فکر می کنند یکی از دلایلی که تبدیل شدن به پدر ومادر برای روابط زوجین، مشکل ایجاد می کند

این است که بخاطرلذت های دوست داشتنی بچه دارشدن ، خواب دچار اختلا لات سختی می شود. وقتی کم خواب می شوید، ممکن است در برخورد با اتفاقات بد خود را عصبانی و بد خلق و متخاصم ببینید. نویسنده مطالعه وهمکارش به این نکته رسیدند که هر کدام از زوج هایی که شب قبل کمتر خوابیده باشند، بیشتر دعوا می کنند و در حل تعارضات بدتر عمل می کنند. اگر تا به حال شب بیداری را تجربه نکرده باشید، احتمالا از کم خوابی های زیاد رنج خواهید برد. بعد ازتحمل چند شب کم خوابی، افراد می گویند احساس خستگی نمی کنند ولی در انجام کارهای ذهنی ضعیف عمل می کنند.

برای بسیاری ، اولویت بندی خواب مشکل است- رها کردن ظروف نشسته، و اتاق پذیرایی مرتب نشده سخت است و اینکه گاهی تنها زمان باقی مانده شما را هم در انتهای یک روز سخت بخواهند بگیرند—ولی این سختی ها ارزش دارد. اگر همچنان شب ها از خواب بیدار می شوید تا از کودک خود مراقبت کنید راه هایی وجود دارد تا بتوانید خوابتان را برنامه ریزی کنید. به عنوان مثال، برای خودتان زمانی برای خواب در نظر بگیرید، در این زمان گوشی تلفن یا تبلت به رخت خواب نبرید، با داشتن خواب خوب و سلامت، در طول شب مشغول غلطیدن وچرخیدن در رختخواب نیستید و حتی خوب است اگر در تختی جدا بخوابید تا شریک خود را بیدار نکنید. در باره راه های دیگر تقسیم کردن ساعات خواب شبانه فکرکنید در این‌صورت هر دونفر می توانند کمی خواب خوب و عمیق داشته باشند.

اگربه خوبی استراحت کرده باشید، روبه رو شدن با هر مساله ای راحت تر و بهتر است. اگر کارتان را سریع تر انجام دهید، کمتر اشتباه کنید، و کنترل بیشتری روی احساساتتان دارید و موثر تر خواهید بود. پس به جای بیدار ماندن و سروکله زدن با کارهای خانه، شغل، و مسائل شخصی، کمی بخوابید و ببینید که آیا حل مسائل درصبح آرام راحت تر نیست ؟! این ضرب المثل را فراموش نکنید، ” هیچ وقت با عصبانیت به رخت خواب نروید” در عوض تلاش کنید” اگر عصبانی هستید، بگویید دوستت دارم و شب بخیر” و ببینید صبح که بیدار می شوید هنوزآن مشکل وجود دارد یا نه؟

نکات ارتباطی برای والدین جوان

نکات ارتباطی برای والدین جوان

2-به یکدیگر اعتماد کنید!

شب های بی خوابی، نوزاد نق نق کنان، و تمام الزامات پدرو مادری به هرمشکل دیگری که قبل از بچه دارشدن داشتید اضافه شده است. تبدیل شدن به پدر و مادر با وجود تمام لذت ها و شادی هایی که دارد می تواند به صورت غیر قابل وصفی استرس آور باشد. استرس باعث می شود به سختی بتوانید همسری آماده و عاشق باشید. بنابراین بدانید وقتی همسرتان به شما تلنگر می زند، یعنی فراموش کرده کاری که به او محول کرده اید را انجام بدهد و این معنی را ندارد که دیگر آنطور که دلتان می خواهد مهربان و عاشق نیست. به جای اینکه عصبانی وخشمگین شوید، سعی کنید این حقیقت را جایگزین احساس بدتان کنید که او دوستتان دارد و احتمالا کم خوابیده و استرس زیادی دارد. سرزنش مشکلات جزئی رابطه به خاطر دلایل خارجی مثل کمبود خواب، یا کم حافظه بودن به علت نگهداری از بچه، می تواند کمک کند شرایط را تحت نظر داشته باشید و در صورت امکان از تبدیل شدن چیزهای کوچک به مسائل بزرگ جلوگیری کنید.

البته اعتماد کردن به یکدیگر بسیار سخت است. مخصوصا اگر دچار کم خوابی باشید، پس سعی کنید برای خودتان قاونی وضع کنید. به عنوان مثال هر زمان احساس کردید ازجانب همسرتان متحمل آزار و اذیت شده اید با خودتان این جمله را تکرار کنید” این شخصیت واقعی او نیست، این کمبود خواب است” و یا چیزهای دیگری مثل این. همچنین باید تلاش کنید به خاطر آورید دفعه قبل شما کاری مشابه انجام داده و به خودتان یادآوری هر دوی شما می توانید اشتباهات زیادی داشته باشید.

البته، درست نیست که در برخورد با مسائل جدی بی اعتنا باشید. همچنان مهم است شرایط را تحت نظر بگیرید.

3-قدرشناس باشید

زمان کم و داشتن کارهای زیاد، می تواند باعث شود هر کدام از شما ، دیگری را مسئول کارها بدانید. چه کسی وقت دارد بگوید برای درست کردن شام متشکرم وقتی که شما مشغول آماده کردن بچه برای خوابیدن بودید؟ ولی کمی حق شناسی می تواند نتیجه بخش باشد (مشکلات را قابل تحمل تر کند). تحقیقات نشان می دهد که هرچه افراد قدرشناس تر باشند، از روابطشان رضایت بیشتری خواهند داشت و این موضوع به ویژه در دوره های گذار مثل بچه دارشدن صحت دارد. پس مسائل کوچک مثل:1- آگاهی از تلاش های همسرتان، 2-صرف زمان برای داشتن احساس خوشبختی در این مورد که در این سفر پر هرج و مرج همراه همسرتان هستید، یا3- بازگشت به زمان های قبل که وقتی همدیگر را برای اولین بار ملاقلت کردید چه احساسی داشتید و ابراز همان احساسات به همسرتان، این عوامل می تواند کمک کند روابطتان صمیمانه و برقرار بماند. وقتی شروع به بیان حق شناسی و قدردانی می کنید ، احتمالا متوجه می شوید همسرتان نیز مشتاق است قدر شناسی اش را ابراز کند. و این احساس چقدر بهتر می بود که برای تمام شام هایی که تهیه کرده بودید و پوشک هایی که عوض می کردید و فکرمی کردید به کارهایتان توجه نمی شود، تشکری ازصمیم قلب دریافت می کردید؟

4-باهمدیگر یک سرگرمی تازه (که زمان بر نباشد) را شروع کنید.

تحقیقات نشان می دهد مشغول شدن ( باهمدیگر) به سرگرمی های جدید برای زوج ها خوب است و این موضوع به ویژه طی تبدیل شدن زوج ها به پدر ومادر، زمانی که بیشتر وقت شما صرف تمرکز بر روی چیزهایی غیراز روابطتتان می شود، صحت دارد. مخصوصا اگرتشخیص دهید سرگرمی های قدیمی که داشتید در این سبک جدید زندگی شما به خوبی قبل عمل نمی کند. مطمئنا وقتی دارید کالسکه بچه را هل می دهید، می‌توانید به پیاده روی (عادتی که قبلا هم داشتید) ادامه دهید ولی دیگر منطقی نیست که بخواهید هرهفته تمام طول روز را صرف بالارفتن از کوه کرده یا غذا درست کنید و در صبح جمعه یک مسابقه دوی ماراتون در تلویزیون ببینید. پیداکردن یک سرگرمی جدید که بتوانید به عنوان یک زوج انجام دهید ارزشمند است—یک سرگرمی جدید شما دونفر را کنار هم می آورد و موضوعات جدیدی دراختیارتان می‌گذارد تا باهم گفتگو کنید، مخصوصا زمانی که اکثر اراتباطات شما مانند یک جلسه کاری بوده است.

نیازی نیست از آسمان شیرجه بزنید. چیزی را انتخاب کنید که خیلی زمان بر نباشد تا بتوانید به زندگی جدید تان برسید. اگر هر دو به کتاب خواندن علاقه دارید، دونفری به باشگاه دوستداران کتاب ملحق شوید یا هرشب قبل از رفتن به رخت خواب به نوبت برای هم یک فصل از یک کتاب را بخوانید. یک بازی جدید انتخاب کنید. اسم 10 رستوران درجه یک در اطرافتان را در لیستی جمع آوری کنید و متعهد بشوید که هر چند هفته یک بار یکی از آنها را امتحان کنید و قبل از رفتن به رستوران باهمدیگر مشورت کنید که در رستوران چه غذایی میل خواهید کرد.

5-نسبت به یکدیگر دلسوز باشید

وقتی مسائل در بدترین حالت ممکن است، در سکوت به خود نپیچید. به خاطر بیاورید که شما دونفر با هم هستید. حتی اگر نخوابیدید و بد خلق شده اید و زمانی برای قدردانی و یا سرگرمی تازه ندارید، اگر مدت زمانی باهمدیگر درد دل کنید احساس بهتری به روابطتان پیدا خواهید کرد. اگر بشنوید که همسرتان می گوید چقدر خسته شده و بیش از هر چیز دیگری دلش می خواهد با شما به یک جزیره گرمسیری دورافتاده فرار کند، ممکن است دیگر احساس تنهایی و نا امیدی نکنید. این چیزها به این معنی نیست که همسرتان اهمیت نمی دهد، بلکه به این معناست که او هم در طول روز درحال تقلا بوده و فراموش کرده به شما بگوید که به مسائل اهمیت می دهد. حتی می‌توانید برنامه ای تهیه کنید تا یک جلسه کنترل احساس به صورت هفتگی داشته باشید تا فقط 5 دقیقه جمعه شب ها کنارهم بنشینید و به نوبت گلایه ها را بازگو کنید و در مورد افسوس های دیگری درد دل کنید. این کار باعث می شود به جای اینکه در جایگاه “من ” و ” تو ” قرار بگیرید ، “ما” باشید.

آیا وقتی پدرو مادر شدید با این لحظه سخت در رابطه مواجه شدید؟ آیا راهکاری پیدا کردید که موثر باشد؟ آخرین بار که وقتی زمانی برای کنارهم بودن داشتید فرزندانتان چند ساله بودند؟

منبع :نکات ارتباطی برای والدین جوانتربیت کودک

رابطه فرزندان با والدین

رابطه فرزندان با والدین

رابطه فرزندان با والدین

پدر و مادر باید دوست فرزندانشون باشند و فرزندشون هروقت هر حرفی که خواست راحت و آسوده باید بتواند به پدر و مادر خود بگوید یعنی قبل از آنکه مسائل خود را با دوستش یا معلمش مطرح کند به راحتی و بدون ترس با پدر و مادر خود در میان بگذارد ولی هیچگاه هیچگاه هیچگاه هیچ پدر و مادری حق ندارد فرزندش را به عنوان دوست خود انتخاب کند.

رابطه فرزندان با والدین

رابطه فرزندان با والدین

بدین معنی که :

در مطالعات سالیان دراز متوجه شدند که کودکانی هستند که کلیه 15 علامت تجاوز جنسی در کودکی را از خود نشان میدهند ولی هرچه گذشته آنها را بررسی کردند هیچ سابقه تجاوز جنسی در تاریخ زندگی آنها پیدا نکردند تا در نهایت متوجه شدند اینها کودکانی بودند که نقش دوست یا همسر یا جاسوس را برای پدر یا مادر بازی میکردند و پدر و مادر مسائل و مشکلات خود را با کودکشان در میان میگذاشتند یا با کودک خود درد و دل میکردند لذا ما قرار است دوست بسیار صمیمی فرزندانمان باشیم ولی آنها قرار نیست نقش دوست یا همسر یا پدر و مادر ما را داشته باشند
لذا جنگیدن با پدربزرگ و مادربزرگ و دایی و عمو خاله در واقع جنگیدن با فرزندتونه و دارید دست و پای روانی اونو قطع میکنید زیرا بدونید این افراد دست و پای روانی فرزندتون هستند.لذا این لشکر کشی در خانواده ها در هنگام طلاق در حقیقت یک خیانت بزرگ به فرزندانتون است

منبع :رابطه فرزندان با والدینروانشناسی کودک

خانواده و سلامت روان فرزندان

خانواده و سلامت روان فرزندان

برای والدین کودک و نوجوان

اگر این امر را قبول داشته باشیم که رفتار اکتسابی می باشد، و همچنین یادگیری لااقل در آغاز، تأثیرپذیراز تقویت و پاداش محیطی است، بدون تردید در تعین رفتار آشکار و بارز کودک، عکس العمل های عاطفی، ادراک، ارزش های او، نگرش ها، خانه و خانواده دارای اهمیت ویژه ای می باشند. هرچند که در شرایط ومراحل و سنین مختلف تغییر پذیر می باشد. اما اولین تاثیرات، اساس اولیه ی نگرش کلی و انتظارهای کودک را تعیین می کند. به عبارتی دیگر، خانه مکانی است که در آن آغاز زندگی روی می دهد، و علی رغم تمایل جوانان درمراحل اولیه ی نوجوانی، به رها شدن از محدودیت ها و قیود خانوادگی، عدم وجود روابط مطلوب و همبستگی های خانوادگی، اثرات مخربی رو نوجوانان به ویژه در سنین دوازده تا سیزده سالگی بر جای می گذارد. در خانواده هایی که پدر ندارند و مادر در خارج از خانه به سختی مشغول به کار می باشد، و یا در اثر عواملی همچون؛ اعتیاد، طلاق، و یا همچنین عامل هایی دیگر، ناهماهنگی هایی در خانواده مشاهده می شود، احتمالا در کودکان محرک هایی را به وجود می آورند که سبب ایجاد رفتار هایی همچون؛ دروغ گویی، فرار از مدرسه، دزدی و دیگر اعمال بزهکارانه را انجام دهند، می شود. به نظر می آید که اساس و پایه ی خانواده در سلامت روانی کودکان و نوجوانان، نه تنها شامل یک ضرورت بیولوژیکی می باشد ، بلکه روانی هم است.

نفوذ و تأثیرات خانواده در رشد نوجوان و کودک بسیار زیاد می باشد.

از نگرش هایی که اعضای خانواده نسبت به نوجوان تاثیر گذار هستند شامل؛ خویشتن پنداری در آنان و احساسی ارزشمند نسبت به خود داشتن در نوجوانان است که اگر در هر یک از مراحل رشد، هرگاه والدین مسولیتی براساس توانایی فرزندشات به او بدهند، این عمل سبب می شود که فرزندشان به تدریج درمورد خود به عنوان یک فرد مورد اعتماد و شایسته ازنظر دیگران می اندیشد. اگر والدین نسبت به او صادقانه محبت کنند، باعث می شود که او دوست داشتن دیگران و همچنین مورد علاقه بودن دیگران را می آموزد، و در نتیجه اگر والدین از اعتماد فرزندشان نسبت به مستقل شدن جلوگیری نکنند، او این توانایی را خواهد داشت که در خلال دوره ی نوجوانی به درجه و میزان کافی از آزادی دست رسی داشته باشد و به تدریج از وابستگی های کودکانه خودش را رها سازد.

نتایجی که محققان و دانشمندان و روان شناسان رفتاری از تحقیقات و مطالعات خود به دست آورده اند شباهتی به قطعه شعری که سروده ی دورتی لانولت می باشد، دارد .

کودکی که زندگی را با کینه توزی می گذراند ستیزه جویی می آموزد

کودکی که زندگی را با تمسخر می گذراند شرمساری می آموزد

کودکی که زندگی را با انتقاد می گذراند محکومیت می آموزد

کودکی که زندگی را با ترس می گذراند تشویش می آموزد

کودکی که زندگی را با حسادت می گذراند نفرت می آموزد

کودکی که زندگی را تحمل مشقات می گذراند شکیبایی می آموزد

کودکی که زندگی را با ترحم به خود می گذراند تأسف می آموزد

کودکی که زندگی را با تشویق می گذراند اعتماد به نفس می آموزد

کودکی که زندگی را با امنیت می گذراند ایمان می آموزد

کودکی که در زندگی مورد پذیرش باشد عشق و محبت می آموزد

کودکی که زندگی را با انصاف می آموزد عدالت می آموزد

کودکی که زندگی را با شرافت می گذراند حقیقت می آموزد

کودکی که زندگی را با دوستی می گذراند ” دنیا مکانی زیبا برای زیستن است ” را می آموزد

خانواده و سلامت روان فرزندان

خانواده و سلامت روان فرزندان

رفتار و نگرش های والدین :

رفتار و نگرش های پدر و مادر می تواند دو عامل مقابل یکدیگر را در رشد کودک به وجود بیاورد؛ الف) تسهیل کننده در رشد و تکامل کودک باشد. ب) مانع از رشد و تکامل کودک باشد . والدینی که نسبت به فرزندانشان سخت گیر و خشن برخورد می کنند، مانع از آن می شوند که کودکانشان از روابط سازند و مثبت با هم سن و سالان خود که یرای مستقل شدن و استقلال یافتن آنان بسیار حائز اهمیت می باشد، بهره ببرند. در صورتی که والدینی فهمیده و آگاه و پذیرا، منبعی از امنیت برای نوجوانان نگران و مضطرب خود خواهند بود.

این گونه والدین نه تنها در حل مسائل و مشکلات نوجوان خود با او همیار و همراه هستند ، بلکه نوجوانان را به پذیرش مسئولیت و مستقل شدن سوق می دهند.

نگرش های والدین در رشد کودک از اهمیتی ویژه برخوردار می باشد. پدر و مادر هایی که معیار ها و ارزش های والایی را دارا می باشند، و به آن ها در زندگی خود عمل می کنند، اکثرا فرزندانشان در برخورد با ضوابط و رفتار های تعارض انگیر، همان ارزش های والا را دارا خواهند بود. برعکس؛ والدینی که احساس مسئولیت نمی کنند، و براساس هرآنچه که پیش می آید، خوش آید زندگی می کنند ، و آن گونه مادی گرا می اندیشند که در زندگی برای مسائل فرزندانشان هیچ اعتقادی به پاسخ های اخلاقی ندارند ، بدون شک ارزش ها و معیار ها و در نهایت فلسفه ای که خودشان نسبت به زندگی دارند را به فرزندانشان القا می کنند.

محیط خانه:

شرایط و محیط خانوادگی همچنین عاملی تشویق کننده و یا بازدارنده، در مراحل رشد و تکامل می تواند باشد. در خانواده هایی که در آن، افراد خانواده با هم همکاری دارند و باهمدیگر به تفریح و گردش می پردازند، و همچنین با اتفاق نظر افراد خانواده ، تصمیمات مهم می گیرند، بدون شک در این محیط های خانوادگی، کودکان و نوجوانانی دارای اعتماد به نفس بالا پروش داده می شود. از طرفی دیگر، در خانواده هایی که سرشار از سوء ظن و انتقاد کردن و یا عیب جویی و همچنین وجود تنش های رفتاری وجود دارد؛ کودکان و نوجوانانی که در این گونه خانواده ها به سر می برند، در مسائلی همچون؛ دریافت هویت خود و ایجاد روابطی مناسب و سازگارانه با گروه های هم سن و سال خود با مشکلات فراوانی رو به رو خواهند شد. نوجوانانی که به این گروه از خانواده ها متعلق هستند، اکثرا از محیط خانه فراری هستند، و احتمالا به سمت خیابان ها و گروهایی مختلف از جمله گروه بزهکاران گناه می برند.

اغلب مواردی همچون نوع و میزان توقعات و محدودیت های والدین، سبب دشوار ساختن فرایند رشد برای کودکان و نوجوانان می شوند. تاثیر فتار والدین بستگی تام به این موضوع دارد که کودک رفتار والدین را چگونه مشاهده و چگونه معنای آن را درک می کند. نوجوانی که رابطه ای بنیادی مطلوب و سازگار با والدین خود دارد، به طور معمول روش هایی را که والدین برای نظارت در نظر گرفته اند را تایید می کند، در حالی که نوجوانی دیگر که نگرشی منفی نسبت به رفتار والدین خود دارد به نظارت والدین اعتراض می کند.

ماهیت جو و محیط خانوادگی که شامل رابطه های والدین نسبت به یکدیگر، فرزندان نسبت به یکدیگر و همچنین والدین نسبت به هم می باشد، می تواند در ایجاد استقلال و نیز اعتماد در کودکان و نوجوانان، تسهیل کننده و یا بازدارنده باشد. در خانواده های ازهم گسیخته ، خواه به دلیل مرگ یکی از والدین، طلاق و یا به هر دلیلی جدایی رخ داده، احتمالا نوجوان موضوع آزاد سازی خود را از خانواده سرعت می بخشد و گاهی متاسفانه این عمل سبب بروز فشارها و تنش های عاطفی شدید در او می شود.

منبع :خانواده و سلامت روان فرزندانروانشناسی کودک

راهنمای والدین برای کنترل خشم

راهنمای والدین برای کنترل خشم

تربیت فرزند آرام: چگونه کنترل را بدست بگیرید زمانی که کودکتان شما را عصبانی می کند
چرا از کوره در رفتن وقتی که کودکان ما را عصبانی می کنند انقدر متداول است ؟ دلایل بسیاری وجود دارد اما، به نظر می رسد عمدتا به این خاطر است که ما به خودمان اجازه می دهیم که از کوره در رویم. در واقع، وقتی بیش از حد عصبانی می شویم، وقتی هیجانی برخورد می کنیم، به جای استفاده از راه های دیگر، به رفتار کودکانمان اجازه می دهیم که چگونگی رفتارمان را تعیین کند.
ما خیلی کار ها را خودکار انجام می دهیم، حتی بدون اینکه راجع به آن فکر کنیم. این اغلب بدین خاطر است که ما باور داریم کودکانمان باید تحت کنترل ما باشند، به جای اینکه لحظه ای درنگ و فکر کنیم و بگوییم: «صبر کن، اول باید خودم را کنترل کنم قبل از اینکه چیزی بگویم.» بهترین راه برای اینکه خود را از عصبانی شدن بازدارید این است که تشخیص دهید عصبانی خواهید شد و چه چیز باعث می شود عصبانی شوید. در حقیقت، احتمالا این یکی از مهم ترین کارهایی است که می توانید به عنوان پدر و مادر انجام دهید.

 

در این میان، رازی وجود دارد: زمانی که خودتان را کنترل می کنید، معمولا کودکتان نیز آرام می شود. به یاد داشته باشید، آرامش مسری است و همینطور اضطراب. وقتی ما در جایگاه پدر و مادر عصبی یا مضطرب می شویم، مسلم است که این باعث ایجاد اضطراب در کودکانمان می شود. همچنین می توان گفت احتمالا بزرگترین نگرانی شما به عنوان پدر و مادر،از نظر هیجانی واکنش پذیر بودن است. از این نظر به این مسئله نگاه کنید: اگر نمی توانید آرام شوید، اگر نمی توانید خونسردی خود را حفظ کنید، آنچه واقعا انجام می دهید این است که سهوا همان جوی را به وجود می آورید که دارید تلاش می کنید از بین ببرید.
وقتی سعی می کنید به جای اضطراب خودتان، رفتار کودکتان را مدیریت کنید، آنچه انتقال می دهید این است که «من کنترلم را از دست داده ام. من باید رفتار تو را تغییر دهم تا حس بهتری داشته باشم!»
به این مثال توجه کنید. فرض کنید شما دارید به کودکتان یاد می دهید چگونه دوچرخه سواری کند. کودکتان یاد نمی گیرد و بد عنق شده و با شما بحث می کند. شما درمانده، رنجیده خاطر، عصبانی و نا امید شدید، زیرا در درون حس می کنید شما مسئولید به او یاد دهید که چگونه دوچرخه سواری کند و او گوش نمی دهد و شما شروع به مقابله با آن می کنید. سر کودکتان داد می زنید زیرا از کوره در رفته اید. نتیجه ی نهایی این است که احتمالا کودکتان از دوچرخه خواهد افتاد. دلیلش این است که: او مملو از اضطرابی شده که اطرافش را گرفته و او نمی تواند تمرکز کند. او احساس می کند مجبور است کاری انجام دهد و با شکست خوردن به آن واکنش می دهد. چه کاری می توانید انجام دهید؟ به جای پرخاشگری و واکنش به این دلیل که احساس می کنید مجبورید به کودکتان یاد دهید دوچرخه سوار شود، سعی کنید او را در اطراف بچرخانید و از خود بپرسید: «چگونه می توانم کاملا آرامشم را حفظ کنم و چقدر این رفتار من می تواند در درست پیش رفتن کودکم کمک کند؟» به خود یادآوری کنید که شما مسئول آموزش دوچرخه سواری به او نیستید، شما مسئول حفظ خونسردی خودتان هستید. از این رو، شما می توانید به موثرترین راهی فکرکنید که، می توانید کمکش کنید یاد بگیرد.
به این دلیل است که اگر نتوانیم خودمان را آرام کنیم احتمالا دقیقا همان چیزی را به وجود می آوریم که در تلاشیم از آن دوری کنیم- شکست. به کسی که آرام و متین است و او را می شناسید فکر کنید؛ شخصیتشان همه را در اتاق تحت تاثیر قرار می دهد. وقتی آرام هستید، همین تاثیر را روی فرزند و خانواده تان خواهید گذاشت. این به فرزندتان کمک خواهد کرد که یاد بگیرد چگونه زمانی که عصبی یا آشفته است خود را تسکین دهد و او را بهتر قادر خواهد ساخت آنطور عمل کند که در لحظات پُر تنش باید انجام دهد. و در این لحظات نباید مجبور باشد با شما جنگ و دعوا کند، زیرا شما به صورت موثر از این جنگ قدرت فاصله گرفته اید – با حفظ آرامش در زمانی که او روی نقطه ضعفتان دست می گذارد.
اتفاقا، به نظر می رسد هیچ کس نمی خواهد از کوره در رود- هیچ کس دوست ندارد ناراحت باشد. هدف اغلب خانواده ها این است که خونسردی خود را حفظ کنند، اما معمولا آنها نمی دانند چگونه این کار را انجام دهند. حقیقت این است که، هرکسی باید بهترین روشی که بتواند این را انجام دهد را پیدا کند. (نظراتی درمورد چگونگی انجام این وجود دارد که می شود در یک دقیقه توضیحشان داد). اما نهایتا، مهم این است که چگونه کنترلتان را از دست ندهید و به خودتان این اجازه را ندهید و دلیل خوبی برای این وجود دارد. وقتی در مقابل فرزندانمان به شدت عصبانی می شویم، آنچه در واقع منتقل می کنیم این است که: «من کنترلم را از دست داده ام. من می خواهم تغییر کنی تا احساس بهتری داشته باشم». بنابر این هدف این است که بدانیم چه اتفاقی درحال وقوع است، و فهمیدن اینکه کنترش چقدر مهم است، و در نهایت کنترل خود را بدست بگیریم. سوالی که احتمالا خواهید پرسید این است که «گفتنش راحت است، چگونه می توانم این کار را انجام دهم؟» در اینجا راهکار هایی که برای پدر و مادر ها مفید است آمده:
1- قول دهید از کوره در نمی روید.به خودتان یاد آوری کنید که دارید سعی می کنید کنترل خود را حفظ کنید. توجه کنید چه چیزی باعث عصبانیت شما می شود- آیا این است که فرزندتان شما را نادیده می گیرد؟ یا حاضر جوابی باعث آزار شما شده است؟ همیشه راحت نیست و به نظر میرسد برای هر کسی سخت باشد که عصبانیتش را صد در صد مواقع کنترل کند، اما هنوز، دادن این قول به خودتان شروع آرامش برای همه ی اعضای خانواده تان است.
2- بپذیرید که فرزندتان دست روی نقطه ضعفتان خواهد گذاشت. معمولا از این ناراحت می شویم که فرزندانمان آنچه می خواهیم انجام دهند را انجام ندهند. گوش ندهند یا اطاعت نکنند. در ذهنمان، شروع به نگران شدن درمورد این می کنیم که به عنوان پدر و مادر کارمان را خوب انجام نمی دهیم. از این نگرانیم که نمی دانیم چه کاری انجام دهیم تا آنها را تحت کنترل خودمان در آوریم. گاهی به سرعت به آینده می رویم و حیران می شویم که آیا بقیه ی زندگیشان را نیز اینگونه خواهند بود. در کوتاه مدت به سراغ هر فکر غلطی می رویم. و با این کار، اضطرابمان شدید می شود. به نظر می رسد بهترین راه این است که برای این که فرزندتان شما را عصبانی خواهد کرد آماده باشید و آن را شخصی نکنید. به عبارت دیگر، فرزندتان دارد کار خودش را انجام می دهد (کودکی که نمی تواند مشکلاتش را حل کند) و کار شما این است که آرام بمانید تا بتوانید او را راهنمایی کنید.

راهنمای والدین برای کنترل خشم

راهنمای والدین برای کنترل خشم

3- آنچه در قبالش مسئول نیستید را درک کنید.برای خیلی از پدر مادر ها گیج کننده است که بدانند مسئول چه هستند و مسئول چه نیستند، و اگر در برابر چیزهایی که در واقع به شما مربوط نیستند احساس مسئولیت کردید- چیز هایی مانند اینکه او به موقع از خواب بیدار شود یا تکالیفش را کامل کند- موجب درماندگی خواهد شد. آنها به شما مربوط نیستند- آنها به فرزندتان مربوط هستند. اگر مدام فکر می کنید که سرانجام کارها چگونه است، در کار های فرزندتان مداخله می کنید طوری که باعث استرس بیشتر و دوباره کاری می شوید. بنابر این می توانید بگویید: «من مسئول این هستم که به تو کمک کنم تا بفهمی چگونه مشکل را حل کنی. اما من مسئول حل کردن مشکل برایت نیستم.» اگر احساس کردید شما مسئول حل مشکلات فرزندتان هستید، سپس او حس نمی کند که خودش مسئول حل آنها است. شما بیشتر و بیشتر پریشان خواهید شد و بیشتر و بیشتر تلاش خواهید کرد. شما مسئول این نیستید که فرزندتان را مجبور کنید به حرفتان گوش دهد، اما اینکه وقتی به حرفتان گوش نمیدهد چگونه عکسالعمل نشان دهید وظیفه ی شماست.
بنابر این هم اکنون باید در برابر این نوع افکار آرامشتان را بیشتر حفظ کنید. اگر احساس کردید مسئولید فرزندتان را مجبور کنید گوش دهد، به این فکر کنید- چگونه باید این را انجام دهید؟ چگونه می توان دیگری را به انجام کاری مجبور کرد؛ چگونه می توانیم آنچه شخص دیگری انجام می دهد را کنترل کنیم؟ در عوض تصمیم بگیرید مسئول این باشید که اگر فرزندتان به شما گوش نکرد چگونه با او برخورد کنید. به عواقبی فکر کنید که می خواهید به او بدهید، بر پایه ی آنچه می توانید یا نمی توانید با آن زندگی کنید، خط قرمز های خودتان. در بلند مدت، اینکه محکم بایستید به شما کمک خواهد کرد راهنمایی باشید که فرزندانتان نیاز دارند.
4- از قبل آماده باشید. توجه کنید چه زمانی اضطراب زیاد است و سعی کنید برایش آماده شوید. ممکن است مشاهده کنید که هر روز ساعت پنج، اعصاب خانواده تان بهم می ریزد. همه از سر کار یا مدرسه برگشته اند، گرسنه اند و دارند استراحت می کنند. برای خیلی از خانواده ها این دقیقا افتضاح ترین زمان در طول روز است، اضطراب همه زیاد است و تحمل کم است. از خودتان بپرسید، «چگونه با این کنار آیم وقتی می دانم نوجوانم سرم فریاد خواهد زد؟ چه کار کنم وقتی درخواست می کند از ماشین استفاده کند وقتی می داند می گویم نه؟» خودتان را آماده کنید. بگویید «این بار با او جر و بحث نخواهم کرد. هیچ کس نمی تواند باعث شود چنین کاری کنم. اجازه نمی دهم عصبانیم کند.» طرز ایستادنتان باید بگوید، «مهم نیست چقدر سخت تلاش می کنی که با من وارد جر و بحث شوی، قرار نیست چنین اتفاقی بیافتد» به جای اینکه تحت تاثیر احساسی که در لحظه دارید قرار بگیرید، بگذارید روشی که می خواهید به عنوان پدر و مادر داشته باشید هدایتتان کند.
5- از خود بپرسید «در گذشته چه چیزی به من کمک کرده؟»به این فکر کنید که در گذشته چه چیز کمکتان کرده اضطرابتان را کنترل کنید. چه چیز در برابر آنچه ناراحتتان کرده باعث تسکین شما شده؟ معمولا اولین چیز این است که خود را متعهد کنید زمانی که این احساس در شما به وجود می آید، هیچ چیزی نگویید. می توانید در ذهنتان چیزی شبیه این را بگویید: «هیچ چیز نخواهم گفت؛ صبر خواهم کرد؛ نفس عمیقی خواهم کشید.» به خودتان فرصت دهید تا هر آنچه برای آرام شدن نیاز دارید را انجام دهید. مانند: قدم زدن در اتاق، رفتن به اتاق خواب یا دستشویی، ترک کردنسریع موقعیت. به یاد داشته باشید هیچ اشکالی ندارد. مجبور نیستید به فرزندتان واکنش نشان دهید.
6- نفس بکشید. زمانی که حس می کنید از کنترل خارج شدید نفس عمیق بکشید و به اتفاقات فکر کنید. تفاوت زیادی بین پاسخ دادن و واکنش نشان دادن وجود دارد. زمانی که پاسخ می دهید، درواقع لحظاتی راجع به اینکه می خواهید چه بگویید فکر می کنید. زمانی که واکنش می دهید، به صورت خودکار عمل می کنید. تا حد امکان شما می خواهید با فکر به گفتار یا رفتار فرزندتان پاسخ دهید. مطمئن شوید که قبل از پاسخ به گفتار یا رفتار فرزندتان نفس عمیق کشیده اید زیرا این لحظه به شما این شانس را می دهد که درمورد چیزی که می خواهید بگویید فکر کنید.
این طور فکر کنید که: وقتی ناراحت هستیم و سعی می کنیم فرزندانمان را مجبور کنیم آنچه می خواهیم را انجام دهند، بیشتر فشار خواهیم آورد. سعی می کنیم آنها را بیشتر کنترل کنیم، اصلاحشان کنیم یا تشویقشان کنیم بیشتر معقول باشند، بنابر این بیشتر فریاد می زنیم، و کم کم عصبانی می شویم و عصبانیتمان تشدید می شود. ممکن است این همان زمان روز باشد. شاید فرزندتان روز سختی داشته است و ما به وضعیت روحی آنها واکنش نشان داده ایم و سپس آنها با خشم پاسخ داده اند و این تشدید شده است. اضطراب به آرامی زیاد می شود.
7- در ذهنتان تکیه کلام هایی داشته باشید. هر بار که احساس کردید هیجان هایتان افزایش پیدا کرد چیزی به خودتان بگویید. این می تواند هر چیزی باشد از «بس کن» گرفته تا «نفس بکش» «آرام باش» «این واقعا اهمیت دارد؟» یا «آیا اینقدر مهم است؟» کلمات می توانند هرچیزی که به شما کمک می کند، باشد، از این موقعیت استفاده کنید و طبق اولویت هایتان پیش روید. می توانید از تصویر ذهنی ای سودمند برای آرام شدن استفاده کنید، مانند مکان زیبایی که همیشه آرامتان می کند. سعی کنید این تصویر ذهنی را برای خودتان ایجاد کنید. کار کردن روی تصویر ذهنی توانایی شما را برای فکر کردن خودکار به آن را فزایش خواهد داد.
8- به این فکر کنید که می خواهید رابطه شما چگونه باشد. می خواهید رابطه شما با فرزندتان چگونه باشد؟ اگر اینگونه که در حال حاضر بعد از بیست و پنج سال رابطه تان پیش می رود همان نیست که می خواهید، به این فکر کنید که چه می خواهید. از خودتان بپرسید «این روشی که اکنون به فرزندانم پاسخ می دهم مفید خواهد بود؟ آیا این به من کمک خواهد کرد که به اهدافم برسم؟»البته به این معنا نیست که همیشه هر کاریفرزندانتان خواستند انجام دهید. پای قوانین خانه بایستید و اینکه وقتی فرزندانتان بد رفتاری می کنند عواقب رفتارشان را به آنها نشان دهید، همه بخشی از پدر و مادر موثر و فداکار بودن است. این بدین معنا است که شما سعی می کنید با احترام با فرزندتان رفتار کنید، همانطور که می خواهید او با شما رفتار کند. این هدف را به خاطر داشته باشید. از خودتان بپرسید، «پاسخم ارزشش را دارد؟» اگر هدفتان این است که رابطه ی دوستانه ای با فرزندتان داشته باشید، آیا واکنشتان شما را به این هدف نزدیک تر خواهد کرد؟ وقتی فرزندتان شما را عصبانی می کند، روند فکر کردنتان در آن لحظه بسیار مهم است. هدف کلی این است که نسبت به آنچه بین ما و فرزندانمان اتفاق می افتد تا جایی که می توانیم واقع بین باشیم. بپرسید «فرزندم در حال حاضر دارد چه کار می کند؟ دارد سعی می کند چه کاری کند؟ آیا او دارد به تنش های خانه پاسخ می دهد؟» مجبور نیستید او را وادار به گوش کردن کنید، اما باید بفهمید که چه اتفاقی دارد میافتد و بسنجید که چگونه می خواهید به آنچه در حال وقوع است پاسخ دهید. سپس می توانید در مسیر بمانید و به سمت هزار ها مسیر متفاوت کشیده نشوید.
روند فکر کردن به تنهایی به شما کمک می کند که آرام شوید. به عنوان پدر و مادر آنچه در واقع برایش تلاش می کنیم این است «مشکلم چیست که نمی توانم خودم را آرام کنم؟» بنابر این هرچه کمتر واکنش دهیم، بهتر است، و هرچه بیشتر در مورد اتفاقات فکر کنیم، نتیجه مثبت تر خواهد بود. فکر کردن به ما کمک می کند آرام باشیم و نفس بکشیم، آرامش به ما کمک می کند بهتر فکر کنیم. بررسی کردن خودمان به بخش منطقی مغز کمک می کند و انواع «هیجانی» که سد راه بهتر فکر کردن می شوند را کاهش می دهد.
این دقیقا همان چیزی است که درموردش صحبت می کنیم: به جای فقط واکنش نشان دادن متفکرانه پاسخ دهید. شخصی می گفت: «پاسخ دادن از مسئولیت می آید» بدین ترتیب اینکه میخواهیم وقتی عصبانیمان می کنند، اینکه به جای واکنش غیرارادی چگونه عمل کنیم، برایمان مسئولیت دارد، و اگر بتوانیم با فکرمان در برابر احساسمان بایستیم، به عنوان پدر و مادر بهتر عمل خواهیم کرد؛ و این همان هدف است.

درمورد دبی پینکوس: بیش از 25 سال است که همدردی و درمان موثرانجام می دهد. آموز و کمک به اقراد و زوج ها و پدر مادر ها تا خود و رابطشان را بهتر کنند. دبی موسس برنامه ی Calm Parent AM & PM™ و همچنین نویسنده ی بیشمار کتاب درمورد نوجوانان و روابط بین فردیشان است.

منبع :راهنمای والدین برای کنترل خشمتربیت کودک

آژیر-قرمز-والدین-تاثیر-کودک-هم-سن-و-سال-بر-یکدیگر

آژیر قرمز والدین – تاثیر کودک هم سن و سال بر یکدیگر

داشتن دوستان و همسر مناسب یک مورد فوق العاده مهمی می باشد، ولی در برخی مواقع تلاش برای مطابقت پیدا کردن با یک گروه می تواند نتایج نامناسبی را به دنبال داشته باشد.

تحت تاثیر قرار گرفتن از طرف دوستان به منظور انجام دادن کاری که در حالت معمول انجام نمی دهید، می تواند منجر به ایجاد احساس گناهکار بودن، پشیمانی، خجالت زده شده، دست پاچه شدن یا حتی وحشت زده شدن شما شود.

در این مقاله تعریف تاثیر کودکان هم سن و سال و نحوه مدیریت با آن بیان شده است که شامل مواردی می باشد که در صورت جدی شدن همه چیز باید بکار گرفته شوند.

از نظر مشاورکو این مقاله برای افراد زیر مفید است؟

اگر خودتان یا کسی جزو افراد زیر است این مطلب را برایش ارسال کنید و به او کمک کنید

احساس کنید که این فرد با شما متناسب نمی باشد
از انجام دادن کارهای خاص در کنار افراد خاص اذیت می شوید
کارهایی را انجام می دهید که تمایلی نسبت به انجام دادن آنها ندارید.

 

تاثیر کودکان هم سن و سال به چه معنی می باشد؟

تمایل داشتن برای قرار داشتن به عنوان بخشی از یک چیزی می تواند بر روی شما تاثیر تحمیل کند تا به روشهای خاصی عمل کنید.

در صورتی که کاری را انجام دهید که در حالت معمول انجام نمی دهید، یا کاری که دوست دارید را انجام نمی دهید تا در نتیجه آن از طرف سایر افرادی که در کنارتان قرار دارند مورد پذیرش قرار بگیرید، در این صورت شما از تاثیر کودکان هم سن و سال رنج می برید.

تاثیر کودکان هم سن و سال بر روی …

تاثیر کودکان هم سن و سال می تواند بر روی موارد زیر تاثیرگذار باشد:

روش لباس پوشیدن شما یا پوشاندن موی سر خودتان
فعالیت هایی را که در آنها شرکت می کنید
موسیقی که به آن گوش می دهید
تصمیمات شما در مورد مواد و الکل
فردی که با وی قرار ملاقات می گذارید
افرادی که با آنها دوست هستید.

تاثیر مربوط به اقدام کردن به روش های خاص می تواند شامل موارد زیر باشد:

مستقیم: شخصی به شما بگوید که چه کاری باید انجام دهید
غیرمستقیم: گروه دوستان شما می تواند فعالیت های خاصی را با هم انجام دهد که انجام دادن این کار توسط شما در خارج از گروه نامحتمل می باشد
خود انگیخته: اعمال تاثیر بر روی شما به منظور تطابق یافتن با گروه دوستان خودتان، چرا که آنها استانداردهای خاصی را تنظیم می کنند یا توضیحات خاصی را بیان می کنند.

با تاثیر کودکان هم سن و سال به چه نحوی باید برخورد بکنیم

تاثیر کودکان هم سن و سال در همه موارد بد نمی باشد؛ در برخی مواقع می تواند خوب باشد، برای مثال زمانیکه دوستانتان باعث می شوند که شما از انجام دادن یک کار بی معنی اجتناب کنید که بعدا منجر به پشیمانی شما خواهد شد.

ولی تاثیر کودکان هم سن و سال در اغلب مواقع منجر به ایجاد نتایج منفی می شود.

 

تاثیر قلدری کردن

دیدن دوستانی که به صورت شخصی یا آنلاین (قلدری سایبری) نسبت به سایر افراد قلدری می کنند، می تواند باعث شود یک نوع احساس فشاری بکنید.

در نتیجه آن این نتیجه گیری را داشته باشید که شما هم باید اینکار را انجام بدهید.

این کار در آن لحظه مناسب به نظر می رسد، ولی بعدا احساس خجالت زده شدن، گناهکار بودن یا سرافکندگی خواهید داشت.

سوالاتی که باید پرسیده شود

به این موضوع فکر کنید که چرا دوستان شما دارای تاثیر قوی بر روی اقدامات شما هستند. آیا این روش منجر به ایجاد اعتماد به نفس برای شما می شود؟
آیا احساس می کنید که در صورت ملحق نشدن به دوستان، دوستان شما شروع به قلدری کردن نسبت به شما خواهند کرد؟
بررسی کنید که چرا دوستانتان یک تاثیر منفی بر روی شما دارند.
لقب “قلدر” به خودتان ندهید. همه ما اشتباه می کنیم، ولی آنها نمی توانند برای همیشه در ما ثابت باشند و جزو ویژگی های ما محسوب شوند.
به دست آوردن احساس قوی تر نسبت به ارزش های خودتان و متوقف کردن قلدری را به عنوان یک هدف در نظر بگیرید

آژیر-قرمز-والدین-تاثیر-کودک-هم-سن-و-سال-بر-یکدیگر

آژیر-قرمز-والدین-تاثیر-کودک-هم-سن-و-سال-بر-یکدیگر

مشکلات مدرسه کودک

اگر شما دارای فرزند می باشید، روبرو شدن با کودکی که به دلایل خاصی نمی خواهد به مدرسه برود اجتناب ناپذیر می باشد. مهترین مسئله این است که شما به درستی مشکل را شناسایی کنید.

آیا این به دلیل حجم کاری زیادی است که کودک باید انجام دهد، همکلاسی هایش او را تحت فشار می گذارند، و یا اینکه دلیل مشکل به وجود آمده راه های شخصی است که کودک در پیش گرفته است؟ (منبع: روانشناسی و تربیت کودک ، کودکانی که نمی خواهند مدرسه بروند).

تاثیر بر روی برنامه غذایی یا هیکل

در صورتی که دوستان شما یک برنامه غذایی ثابتی دارند یا رژیم غذایی خاصی دارند، شاید احساس کنید که شما هم نیاز دارید تا یک بدن کاملی داشته باشید.

ولی نگرانی در مورد تصویر بدن خودتان می تواند باعث شود که شما احساس سوخت شدن یا استرس در مورد ظاهر خودتان داشته باشید.

آیا از محاسبه ارزش غذایی که روزانه مصرف می کنید، خسته شده اید؟

آیا به دلیل انجام دادن یک مورد متفاوت احساس می کنید که درخشندگی شما از بین رفته است؟

در این شرایط چه باید کرد؟

در صورتی که خودتان را در این شرایط احساس می کنید، شاید برنامه غذایی شما یا فعالیت هایی که انجام می دهید، صرفا متناسب با دوستان خودتان می باشد.

با مشغول شدن بر روی مواردی که از آن لذت می برید و منجر به قدرتمند شدن شما می شوند، همانند خوانندگی، بازیگری یا (سرباز) داوطلب بودن، بر روی تغذیه مربوط به بدن خودتان متمرکز شوید.
یک بخشی از زمان خودتان را در کنار دوستان و خانواده حمایت کننده صرف کنید.
به منظور یادگیری روش های مربوط به ایجاد یک تصویر بدنی مثبت، از متخصصان سلامت مشورت بگیرید.
به یاد داشته باشید که به منظور تغییر ظاهر بدنتان، هیچ شخصی نمی تواند بر روی شما تاثیر تحمیل کند؛ تنها مورد مهم عبارت از اعتماد بنفس شما می باشد که همراه با شرایط بدنی خاص خودتان دارید!

تاثیر مربوط به مصرف مواد و الکل

در صورتی که برای خوردن مشروب یا مصرف مواد فشاری بر روی شما تحمیل شود، احتمالا بعد از انجام دادن این کار احساس گناه یا پشیمانی خواهید داشت.

با یکی از اعضای خانواده یا یک دوست مورد اعتماد صحبت کنید.
با یک مشاور یا متخصص سلامتی صحبت کنید.
به یاد داشته باشید که بخش زیادی از افراد هم سن شما هم به کمک مراجعه می کنند.

تاثیر مربوط به داشتن رابطه جنسی

در صورتی که نسبت به تفکرات همسر یا دوستانتان ترس داشته باشید یا در صورتی که رابطه جنسی با آنها نداشته باشید یا بخواهید که با آنها متناسب باشید.

در اینصورت احتمال دارد که احساس کنید برای برقراری رابطه جنسی تحت تاثیر قرار دارید.

ولی رابطه جنسی یک رابطه صمیمی و کاملا شخصی می باشد و ممکن است که شما به صورت داوطلبانه آن را انجام دهید.

ممکن است که همچنان به همسر (دوست) خودتان اعتماد نداشته باشید یا از نظر عاطفی آماده این رابطه نباشید. گفتن این مورد به همسرتان که شما آماده نمی باشید و انتظار داشتن از آنها برای احترام گذاشتن به خواسته شما یک مورد عادی می باشد.
برخی افراد بعدها از تسلیم شدن در برابر تاثیر مربوط به برقراری رابطه جنسی پشیمان می شوند. در صورتی که این مورد برای شما پیش بیاید، هیچ لقبی به خودتان ندهید یا خودتان را سرزنش نکنید.
عبرت گرفتن از این تجربه و شناخت احساسات خودتان در مورد آن به شما کمک خواهد کرد تا در آینده تصمیمات بهتری بگیرید.

در صورتی که بدون اعلام رضایت خودتان، برای داشتن رابطه جنسی تحت تاثیر قرار گرفته باشید، به یاد داشته باشید که تجاوز جنسی در هیچ شرایطی پذیرفته شده نمی باشد و یک سری سرویس های در دسترس حمایتی وجود دارند که در صورت نیاز می توانید از آنها درخواست کمک بکنید.

برخی از روش های مربوط به برخورد با تاثیر کودک هم سن و سال

علایق خودتان را دنبال کنید

در کنار افرادی باشید که دوست دارند کارهای مورد علاقه شما را انجام دهند.

“نه” بگویید

در صورتی که به آرامی توضیح بدهید که چرا یک موردی برای شما مناسب نمی باشد، در این صورت مورد احترام قرار خواهید گرفت و خواسته شما پذیرفته خواهد شد.

قضاوت نکنید

احترام گذاشتن به انتخاب های سایر افراد می تواند به آنها کمک کند که به خواسته های شما احترام بگذارند.

هیچ اجباری وجود ندارد که دوستان در مورد همه چیز با هم موافق باشند

شناخت این مورد که هر شخصی عقاید خودش را دارد، به این معنا می باشد که شما می توانید آرام باشید و احساس تدافعی کمتری داشته باشید.

در صورتی که شرایط موجود جدی شود، در این صورت چه کاری باید انجام داد

در صورتی که شما در موقعیتی باشید که به منظور انجام دادن کاری که برای شما راحت نمی باشد، احساس تهدید شدن، آسیب دیدن یا احساس تاثیر می کنید، در این صورت به کمک نیاز خواهید داشت.

از اعضای خانواده، یک دوستی که خارج از موقعیت قرار دارد، یک معلم یا یک مشاور درخواست کمک بکنید.
مشاورکو : مرکز مشاوره روانشناسی و مشاوره آنلاین

روانشناسی کودک از سنین ۲ تا ۱۲ سالگی و مهارت فرزندپروری به منظور موفقیت کودک در آینده تربیت کودک از نظر رفتاری و اجتماعی و آشنایی با تکنیک های پرورش کودک

تشخیص و درمان انواع بیماری و مشکلات کودک ، گفتار درمانی، رفتار درمانی، افسردگی ، بیش فعالی و کمبود توجه ، پرخاشگری

دوران بلوغ و نوجوانی و آشنایی با علائم فیزیکی و روانی این دوره زمانی و روش رفتاری والدین و خانواده

منبع :آژیر قرمز والدین – تاثیر کودک هم سن و سال بر یکدیگرمشاوره