نوشته‌ها

افسردگی و سوء مصرف مواد مخدر

افسردگی و سوء مصرف مواد مخدر

یک اصطلاحی در زمان بهبود بیمار وجود دارد: اعتیاد به الکل و مواد مخدر می تواند باعث به وجود امدن بیماری های روانی شود.

ولی بیماریهای روانی باعث به وجود آمدن اعتیاد نمی شوند.

افسردگی و سوء مصرف مواد مخدر

با این حال، برخی از بیماری های روانی، به خصوص بیماری هایی که به سرعت تشخیص داده می شوند.

و قابل درمان هستند، می تواند با اعتیاد به الکل و مواد مخدر به وجود آمده باشند.

اختلالات افسردگی اغلب باعث به وجود آمدن احساساتی مانند غم و اندوه شدید همراه با ناامیدی.

بی حالی، انزوا طلبی، اختلالات خواب، اختلال در دستگاه گوارش و اختلال خوردن می شود.

اگر داروها به درستی تجویز نشوند و یا به طور مناسب مصرف نشوند برای کسانی که دچار افسردگی هستند .

این مسئله که خودشان برای خودشان دارو تجویز کنند و به خوددرمانی بپردازند بسیار وسوسه انگیز است.

این اتفاق می تواند باعث تشدید افسردگی و بدتر شدن آن شود.

مصرف الکل، یا کوکائین ممکن است به طور موقت برخی از علائم را تسکین دهد.

ولی زمانی که این مواد شیمیایی بر روی بدن تاثیر می گذارند.

مقابله با افسردگی

در مرحله ای که آن مواد از بدن خارج می شود بدن پایین ترین میزان توان در مقابله با افسردگی را دارا است.

و در هر مرحله که این مواد از بدن خارج می شود افسردگی شدت بیشتری می گیرد.

هر چند در ابتدای افسردگی فرد علائم شدیدی را تجربه نکرده باشد.

این مواد باعث می شوند که هر بار استفاده از مواد و خروج ان بدن میزان افسردگی شدیدتر شود.

افسردگی ممکن است فرد را به استفاده از مواد مخدر و الکل ترغیب کند.

زیرا استفاده از این مواد در ابتدا باعث فرار از احساسات بد می شوند.

مشکل دیگر این است که اگر استفاده از الکل و مواد مخدر با مصرف دارو تداخل داشته باشد.

به دلیل اینکه الکل و مواد مخدر باعث تشدید بیماری می شوند می تواند اثر داروها را غیر فعال کند .

و این اتفاق ممکن است فرد را در معرض خطر پزشکی قرار دهد.

از انجایی که برخی از افراد که تجربه ی استفاده از مواد مخدر را دارند در استفاده از این مواد در روند درمان بدگمان می باشند.
حتی نسبت به داروهایی که برای انها تجویز می شود نیز گمان خوبی ندارند.
آنها با مصرف مواد مخدر و اعتیاد به آن تجربه ی بدی را پشت سر گذاشته اند .
و زمان دشواری با استفاده ی دارو تجربه کرده اند. در واقع، من با بیمارانی روبه رو شده ام.
که قبلا الکل و یا مواد مخدر را ترک کرده اند و حاضر به تحمل علائم افسردگی می باشند.
نمی خواهند در درمان انها از دارو استفاده شود. غالبا در جامعه به آنها آگاهی داده می شود .
که از مصرف دارو خودداری کنند. معمولا، و این مسئله زیر نظر مشاور سلامت صورت نمی گیرد.
کسانی که تجربه ی افسردگی و اعتیاد را داشته اند باید با یک روانپزشک و یا رواندرمانگر مشورت کنند.
و هیچ دوستی صلاحیت مشاوره دادن به آنها در این زمینه را ندارد.

افسردگی و سوء مصرف مواد مخدر

افسردگی و سوء مصرف مواد مخدر

افسردگی مواد مخدر

یک سوالای که اکثرا من از بیماری که برای اعتیاد تحت درمان است می پرسم این است.

که «آیا مصرف نوشیدنی و یا مواد مخدر باعث افسردگی وی شده است؟

پاسخ اولیه ای که فرد می دهد این است که شاید. یک رواندرمانگر باتجربه قبل از هر اقدام درمانی شروع به ریشه یابی و دلایلی که از قبل برای بیمار وجود داشته است می پردازد.

و پس از آِن اقدام به درمان اعتیاد می کند. رواندرمانگران در پی یک ارزیابی کلی از سابقه ی خانوادگی، دوستان، کارفرمایان، و پرونده ی سابقه ی وی نزد پلیس و دادگاه می پردازد .

و در پی دلایل اولیه مشکل بیمار هستند.

چرا دلایل اولیه افسردگی و اتفاقی که برای فرد رخ داده است مهم است؟

زیرا کسی که قبل از اعتیاد مبتلا به افسردگی بوده است نیازهای بیشتری برای درمان دارد.

از جمله دلایل می تواند مداخله مصرف مواد و دارو باشد.

و در مقایسه با دیگران مدت زمان طولانی تری برای درمان افسردگی باید صرف شود.

کسی که به دلیل سوء مصرف مواد افسرده شده است معمولا روش درمانی برای او تجویز نمی شود .

که برای کسی که به دلیل افسردگی به مصرف مواد رو آورده است و نبازهای درمانی این دو گروه متفاوت است.

اعتیاد و افسردگی

برخی مواقع زمانی که یک فرد برای درمان اعتیاد اقدام می کند و دلیل افسردگی اش اعتیاد به مواد بوده است.

انها نمی توانند گزارش دقیقی از اتفاقی که برای آنها رخ داده است ارائه دهند. انها ممکن است.

به شدت بی حال و غمگین باشند و قادر به تمرکز نباشند. و یا اینکه ارزیابی روانی دقیقی از آنها صورت نگرفته باشد.

عدم گزارش دهی و ارزیابی کافی ممکن است به درک این مسئله که آیا اعتیاد باعث افسردگی فرد شد.

و یا افسردگی باعث اعتیاد او شده است را با مشکل مواجه سازد و تشخیص درستی ارائه نشود.

اگر افسردگی بیمار به دلیل استفاده از مواد شیمیایی باشد درمان او با کسی که به دلیل افسردگی به استفاده از مواد مخدر رو آورده است.

مسیری متفاوت خواهد داشت، و معمولا بعد از چند هفته بیمار این سوال را می پرسد که من اینجا چکار می کنم؟

من این مکشلاتی را که شما می گویید را ندارم! در این موارد ما با نوع انکار روبه رو می شویم.

ولی این مشاهده نمی تواند یک مشاهده ی معتبر باشد زیرا ما نمی دانیم که فرد به دلیل افسردگی به مواد رو آورده است.

و یا اینکه به دلیل اعتیاد افسرده شده است و نمی دانیم که دلیل اولیه ی مشکل چه بوده است.

منبع :افسردگی و سوء مصرف مواد مخدرمرکز مشاوره ایران

غول-افسردگی-را-شکست-دهیم

غول افسردگی تان را شکست دهید.

تجربه ی احساساتی از قبیل غم و اندوه، بی حوصلگی، خستگی مداوم و احساس تنهایی، بغض و شکست می تواند تا حد زیادی پیش بینی کننده ی افسردگی باشد.

در این حالت ممکن است افکاری مبنی بر خودکشی یا بی ارزشی و بودن فکرتان را اشغال کند و تجربه ی آن ها به مدت بیشتر از ۶ ماه می تواند نشان دهنده ی افسردگی و نیاز ضروری به درخواست کمک تخصصی باشد.

فرد اقسرده علی رغم میلش نمی تواند اری را پیش ببرد، کلاس های مختلف ثبت نام می کند اما در هیچ کدام شرکت نمی کند، کارهای ناتمام زیادی دارد.

او ممکن است حالاتی مانند کاهش یا افزایش میل جنسی، ساعات خواب، اشتها و خلق و خود را نیز تجربه کند.

امروزه افسردگی به عنوان بیماری رایج قرن شناخته شده و عدم اقدام برای درمان آن می تواند شرایط را بسیار سخت و غیر قابل کنترل کند.

افسردگی یکی از مقاوم ترین انواع اختلالات در برابر درمان است و بهتر است برای رفع آن حتما از یک متخصص کمک بگیرید.

افسردگی و سایر بیماری های جسمی

بی حوصلگی و بی تحرکی ناشی از افسردگی می تواند شما را به سمت تجربه ی مواردی از قیل چاقی مفرط نیز سوق دهد.

اما لازم است بدانید که برخی بیماری های جسمی مانند کم کاری تیروئید، کمبود آهن، کلسیم و منیزیم در بدن نیز می توانند علایمی مشابه با افسردگی ایجاد کنند.

بناراین در صورت تجربه این علایم لازم است ابتدا به پزشک مراجعه نمایید و در صورتی که مشکل جسمی وجود نداشت، علایم تان را با روانشناس و روانپزشک بررسی کنید.

آیا داروهای ضد افسردگی اعتیاد آورند؟

به طور کلی داروهای ضد افسردگی از جمله ضدافسردگی های سه حلقه ای و بنزودیازپین ها، اثری مسکن و آرامبخش دارند و از طریق ایجاد ممانعت در بازجذب سروتونین منجر به بهبود خلق می شوند.

انچه ضروری است بدانید این است که در شرایط افسردگی، خلق تان از حد معمول پایین تر است و نیاز به مصرف دارو دارید.

اگر احساس می کنید کنترل علایم برای تان به شدت سخت شده لازم است تا طبق تجویز روانپزشک مصرف داروی ضد افسردگی را آغاز کنید و به صورت همزمان از یک روانشناس نیز کمک بگیرید.

در بسیاری از موارد مراجعه ی صرف به روانشناس و یا روانپزشک ، کفایت نمی کند و لازم است تا هر دو را در کنار هم تجربه کنید.

پس از مدتی ممکن است روانپزشک تان تشخیص دهد که دوز دارو قابل کاهش است و به مرور زمان می توانید آن را کنار بگذارید.

در برخی شرایط نیز ممکن است تشخیص این باشد که تا پایان عمر نیاز به مصرف داروی ضدافسردگی وجود دارد.
این حالت در بیشتر موارد در افسردگی های دارای ریشه ی ژنتیکی صدق می کند.

چگونه با غول افسردگی مقابله کنیم؟

به عنوان یک فرد افسرده ممکن است احساس کنید افسردگی همه ی زندگی تان را فراگرفته و از طریق آن فلج شده اید.

بسیاری از افراد افسرده ممکن است در مقابل افسردگی شان احساس ناتوانی و یاس کنند و آن را بسیار قدرتمند تر از خودشان ادراک کنند.

اگر قصد دارید تا بتوانید به یک زندگی شاد، پر نشاط و فعال برگردید و از افسردگی رها شوید، لازم است چند نکته ی طلایی را بدانید.

غول-افسردگی-را-شکست-دهیم

غول-افسردگی-را-شکست-دهیم

با احساس افسردگی تان کاری نداشته باشید.

واقعیت آن است که تمرکز کردن بر احساس افسردگی، یاس، ناامیدی و سعی در رها شدن از آن کاری بیهوده است.
این احساسات همواره به قوت خود باقی خواهند بود مگر آنکه تصمیم بگیرید تا برای تغییرشان دست به “رفتار تازه ای” بزنید.

راه رفتن با ژست آدم های افسرده، حالات چهره ی غم زده، نشستن در کنار اتاق و فکر کردن به گذشته، تنها می تواند مشکلات را برتر کند.

آنچه لازم دارید آن است که رفتارهای تازه ای را تمرین کنید.

به عنوان مثال ایده های زیر می تواند برای تان بسیار کارساز باشد:

• دکور اتاق تان و یا خانه را به طور کلی تغییر دهید.

• در خانه لباس های شاد بپوشید، آرایش کنید و آراسته باشید. حتی در زمان هایی که تنها هستید.

• در آینه به خودتان نگاه کنید و لبخند زدن را تمرین کنید.

شاید ساده به نظر برسد اما بر اساس تجارب بالینی، حالات غیر کلامی فرد افسرده نقش زیادی در تداوم افسردگی دارند.

• به مهمانی بروید و یا دوستان تان را دورتان جمع کنید.

• در یک کلاس ورزشی شرکت کنید و یا برای مدتی در خانه برقصید.

• یکی از کارهای مورد علاقه تان را شروع کنید.

• در طی روز ساعتی را در مقابل نور آفتاب قدم بزنید و یا بنشینید.

• تاریکی، سیاهی و انرژی منفی را از اتاق تان دور کنید و پنجره ای را باز کنید تا بتوانید نور خورشید را بینید.

• به ژست بدنی تان دقت کنید. شما در حال حاضر ظاهری شل، وارفته و بی حال دارید. تصمیم بگیرید تا از این پس در نقش فردی فعال، شاد و سرحال فرو روید و حالت های بدنی چنین فردی را به خود بگیرید.

رفتارهای تازه چگونه در مقابله با افسردگی کارساز می شوند؟

بر اساس الگوی ماشین رفتار، احساس و فیزیولوژی در حکم دو چرخ جلویی ماشین هستند که بر آن ها کنترلی ندارید.
به عبارت دیگر سعی در تغییر احساس افسردگی تان و یا بررسی چرایی آن فایده ای نخواهد داشت.

اما تفکر و انجام یک رفتار تازه مانند چرخ های عقب اتومبیل عمل می کند.

در حقیقت تغییر در فکر و رفتار بسیار قدرتمند است و می تواند به راحتی احساسات بدنی و یا روانی ناشی از افسردگی تان را تغییر دهد.

چگونه با قدرت فکرتان افسردگی را شکست دهید؟

هنگامی که تصمیم می گیرید تا بر اساس رفتارهای تازه عمل کنید، ممکن است احساس کنید در حال بازی کردن نقش هستید.

این مساله به این خاطر است که انجام رفتارهای تازه، گام اول و ضروری ترین گام برای غلبه بر مساله ی افسردگی است اما به تنهایی کافی نخواهد بود.

موقعیتی را تصور کنید که در جمعی نشسته اید و به صورت ناخودآگاه، حالات غم و اندده و افسردگی به سراغ تان می آید و حوصله هیچ کس حتی خودتان را هم ندارید.

در این شرایط از خودتان این سوال طلایی را بپرسید:

” چه فکری به دهنم آمد که پر از غم و اندوه شدم؟”
افکارتان را بررسی کنید و تفکرات غیر منطقی، مقایسه ها، پیش گویی های منفی در مورد آینده، غرق شدن در گذشته را رد یابی کنید.

در بسیاری از موارد فکر کردن به شیوه ی غیر منطقی باعت می شود تا خلق تان تنگ بشود و در افسردگی غرق شوید.

کنترل افسردگی در دو قدم

بر اساس توضیحات داده شده برای کنترل افسردگی تان دو گام اساسی بردارید:

۱) لیستی از رفتارهای تازه بنویسید و شروع به اجرای آن ها کنید.

۲) در شراطی که خلق تان پایین است و افسرده اید، سوال طلایی مربوط به افکار را از خودتان بپرسید.

سپس فکر تان را متوقف کرده و با آن به صورت منطقی چالش کنید.

چالش با افکار باعث می شود تا احساس تان نیز تغییر کند و از حالت یاس و ناامیدی به سمت امیدواری و شادی حرکت کنید.

به عنوان مثال اگر فکری مانند ” شرایط زندگی م اصلا خوب نیست. خیلی اوضاع افتضاحه” در ذهن تان رژه می رود می توانید با آن به شکل زیر چالش کنید :

” درسته که از زندگی ام صد در صد راضی نیستم اما برای تغییر شرایط در حال تلاشم و اوضاع همیشه اینطور نمی مونه. همچنین در زندگی ام شرایط خوبی نیز دارم که ممکن است خیلی از افراد دیگر نداشته باشند “.

با انجام مستمر دو گام طلایی بالا می توانید بر افسردگی تان غلبه کنید و کنترل زندگی تان را با قدرتی دوباره در دست بگیرید.

یادتان باشد که در این شرایط نیاز به حمایت، تایید و تشویق خودتان دارید و سرزنش و منفی گویی می تواند برای تان در حکم سمی مهلک باشد.

منبع :غول افسردگی تان را شکست دهید.مرکز مشاوره روانشناسی مشاورانه