علائم بازگشت مردان به رابطه
بحران های عاطفی موقعیت های رایج در یک رابطه هستند. ما از چرخه هایی عبور می کنیم که در آن باید فرض کنیم که هیچ چیز دوباره مثل قبل نخواهد شد.
در بسیاری از موقعیت ها بازگشتی وجود ندارد، اما در موارد دیگر امید وجود دارد: رفع مشکلات زوجین امکان پذیر است. با این 8 ترفند، خواهید دید که چگونه جرقه عشق دوباره شعله ور می شود.
بازگشت مردان به رابطه
هنگامی که جدایی ظاهر می شود یا زوج از خود فاصله می گیرند، احساساتی که ظاهر می شود شبیه به روند سوگواری است. ما احساس پوچی، احساس از دست دادن و دید منفی نسبت به آینده داریم. غمگینی، بی علاقگی و تغییر در خواب و اشتها ظاهر می شود. این مرحله می تواند اختلالات عاطفی مانند اضطراب، افسردگی و عزت نفس پایین را در فرد ایجاد کند. با این حال، همیشه قطعی نیست، زیرا می توان عشق را بازیابی کرد و شریک زندگی ما را می توان پس گرفت.
چرا مردان بعد از جدایی برمیگردند | علائم بازگشت مردان به رابطه
دلایل مختلفی وجود دارد که مردان بعد از جدایی برمی گردند:
- به اشتباهات خود پی میبرند
- سرزنش دوستان و نزدیکان
- وارد ارتباط با زن های دیگر می شوند و قدرش شما را می فهمند
- زن های دیگر جای شما را پر نمیکنند
- گذر زمان خاطرات بد را از بین می برد
- نیاز جنسی پیدا میکنند.
برای یافتن دلایل اصلی می توانید از مشاوران مرکز مشاوره ستاره ایرانیان در زمنیه مشاوره خانواده کمک بگیرید.
تست احتمال بازگشت به رابطه
مدت زمان بازگشت به رابطه
عشق را زنده کن | ایجاد دلتنگی در مردان
برای احیای عشق باید 8 نکته ضروری را در نظر بگیرید:
1. زمان. هر دو طرف به زمان و مکان نیاز دارند تا شرایط را دوباره تنظیم کنند . برخی از احساسات منفی را باید پذیرفت و هضم کرد. هنگامی که این فضا به دست آمد، می توانیم فتح مجدد را آغاز کنیم. دوره عدم تماس و عدم ارتباط همه چیز را هموار می کند.
2. علاقه نشان دهید. انتظار نداشته باشید که طرف مقابل اولین کسی باشد که با شما تماس می گیرد. احساس بسیار رایجی وجود دارد که به نشانه علاقه منتظر می ماند تا دیگری قدم اول را بردارد . با این، همیشه حق با ما نیست، متغیرهای زیادی در خطر هستند. به هر حال این کار خوبی است که شما اولین حرکت را انجام می دهید.
3. از دیگری بپرسید. پس از گذشت زمان، باید بدانیم که آیا دیگری علاقه مند به تلاش برای بازیابی رابطه است یا خیر.
4. هر اشتباه را تجزیه و تحلیل کنید. از خودتان شروع کنید، با هر کاری که خوب انجام ندادید. در غیر این صورت مسئولیتی بر عهده نخواهیم گرفت و در نهایت دیگران را مقصر میدانیم.
5. نگرش خود را بهبود بخشید. علیرغم اینکه شرایط دردناک است، قربانی شدن و غرق شدن در احساسات منفی طرف مقابل نتایج بدی به همراه دارد. نگرش باید باز و مبتنی بر همکاری و یادگیری متقابل باشد.
۶- به گذشته برگردید. تکیه بر آنچه در ابتدای رابطه داشتیم به ما کمک می کند. با آن عناصری که زمانی که دیگری جذب شما شد، ارتباط برقرار کنید. این بازگشت به گذشته عشق را زنده می کند و احساسات مثبت را در زوجین بیدار می کند.
7. صادق باشید. هنگام تجزیه و تحلیل اشتباهاتی که خود مرتکب شده اید، باید آنها را به دیگری نیز در میان بگذارید . به این ترتیب از چیزهایی که همه چیز را به اشتباه می اندازد بیشتر آگاه می شوید. شما همچنین همدلی، درک و تمایل به حل و تصحیح هر چیزی را که جواب نداده، نشان می دهید.
8. پایداری. در حل مشکلات و حفظ ارتباط پافشاری می کند. نشان دهید که واقعاً می خواهید چیزهای خوب را دوباره زنده کنید. برای این کار، پشتکار را حفظ کنید و سعی کنید یادگیری و ظرفیت انتقاد از خود را افزایش دهید.
گاهی زوج ها به نقاط جبران ناپذیری می رسند . آنها بر خیانت، سمیت یا ناسازگاری در همزیستی تأثیر می گذارند. به فرض، پذیرش آن و رها کردن دیگری بهترین راه حل در این موارد است. عشق ارزشش را دارد، اما نه در همه موارد.
مردان چه مدت بعد از جدایی دلتنگ میشوند؟
اعتماد به دیگری در عشق چقدر مهم است؟
بخش خوبی از مردم اعتماد را به عنوان “وفاداری” درک می کنند. بیشتر آنها آرزوی رابطه ای را دارند که در آن در مقطعی تعهد به تک همسری داده شود. ممکن است به آن به عنوان یک تصمیم فکر نکنید، اما یک نکته مهم در مورد اعتماد این است که در یک مقطع زمانی خاص تصمیم می گیریم به یکدیگر اعتماد کنیم.
ما اغلب به مردم، حداقل در ابتدا، از شک و تردید بهره مند می شویم، و به همین دلیل است که روابط خارج از ازدواج بسیار مضر است: زیرا آنها اصل اساسی اعتماد را نقض می کنند. رابطه خارج از ازدواج مبتنی بر دروغ و فریب است. بسیار خورنده است.
آیا امکان بازسازی اعتماد به دیگری وجود دارد؟ |علائم بازگشت مردان به رابطه
حرفه ای ها راه هایی برای کمک به زوج هایی پیدا می کنند که یکی به دیگری خیانت کرده است، اما هر دو می خواهند کار کنند تا با هم بمانند. بنابراین ممکن است، اما در نهایت تصمیم باید توسط فرد فریب خورده گرفته شود. تصمیم بعداً می آید: من دوباره به دیگری اعتماد خواهم کرد و این زمان می برد. و بیشتر زوجها برای بازیابی رابطه باید به درمان بروند، اگرچه دوباره مثل قبل نیست. هرچه دروغ ها و فریب های بیشتری وجود داشته باشد – چه احساسی و چه فیزیکی – بازگشت به مسیر دشوارتر خواهد بود. اگر شریک زندگی من در دو سال گذشته به من خیانت کرده باشد، ضررش بیشتر از یک شب است.
جدای از این، عناصر دیگری از اعتماد به صورت روزمره وجود دارد که به توافقاتی که ما منعقد میکنیم مربوط میشود: اگر توافق کرده باشیم که چه کسی بچهها را بعد از مدرسه میبرد، یا چه کسی شام درست میکند در حالی که دیگری در محل کار است. به عنوان مثال، ما اطمینان داریم که دیگری این کار را انجام خواهد داد.
و همچنین بخش مهمی وجود دارد که ما معمولاً به آن فکر نمی کنیم، اما آن نیز به اعتماد مربوط می شود: آیا می توانم روی شریک زندگی خود حساب کنم؟ آیا آن کاری را که می گوید قرار است انجام دهد انجام می دهد؟ آیا گاهی اوقات فراموش می کنید؟ آیا باید توافقاتی را که به دست آورده ایم به شما یادآوری کنم؟ گاهی اوقات همسر به دلیل اینکه نمیخواهد با آن مواجه شود، قبول میکند که کاری را انجام دهد، اما واقعاً نمیخواهد و قصد انجام آن را ندارد. ما باید اعتماد کنیم که اگر روی او برای مراقبت از آنها حساب کنیم، کارها را انجام خواهد داد. اگر کسی به توافقات عمل نکند، هیچ رابطه ای در طول زمان جواب نمی دهد.
آیا می توانید همزمان زوج و دوست باشید؟
مسئله این نیست که می توانید، بلکه این است که باید دوست باشید. دوستی در مرکز رابطه قرار دارد. دوست چیست؟ کسی که با او خوش می گذرانیم، صحبت می کنیم، سرگرمی های مشترک داریم، سفر می کنیم… همه اینها در یک زوج لازم است، شانس شاد بودن را افزایش می دهد.
علاوه بر این، داشتن دوستان دیگری که از ما حمایت می کنند بسیار مهم است. آیا همه می توانند به تنهایی و با گروه دوستان خود بیرون بروند؟ اگر توافقی وجود دارد و هر دو احساس خوبی نسبت به آن دارید، بله. با این حال، اگر یکی از شما می خواهد به تنهایی بیرون برود و دیگری احساس می کند که باید زمان بیشتری را با شریک زندگی خود بگذرانید، باید تعادل برقرار باشد، زیرا مهم است که با هم بیرون بروید: شما دو نفر به تنهایی، با زوج های دیگر، در یک گروه از دوستان… در نهایت، این در مورد گذراندن وقت برای تفریح در خانه و خارج از خانه است. شما باید زمان با کیفیتی را به اشتراک بگذارید، نمی تواند تنها لحظات به عنوان یک زوج مراقبت از خانه یا کمک به کودکان در انجام تکالیف باشد. این وضعیت در بلندمدت پایدار نیست.
روند مد شده برای حفظ روابط باز چگونه روی یک زوج تأثیر می گذارد؟ چه پیامدهایی در دراز مدت دارد؟
تحقیقات خوبی در مورد روابط چند عشقی وجود دارد. درست است که این زوج ها به سطوح بالاتری از ارتباطات و تعهد نسبت به حد متوسط نیاز دارند. اگر میخواهید کار کند، واقعاً به آنها نیاز دارید، زیرا باید قوانین بازی زیادی را از قبل تعیین کنید: ما در مورد فریب دیگران صحبت نمیکنیم، بلکه درباره پیمانی صحبت میکنیم که بتوانیم دیگران را ببینیم. چیزهای زیادی برای صحبت کردن وجود دارد: آیا می خواهید به من بگویید چه کار می کنید و چه کسی را می بینید؟ آیا ما شریک اصلی رابطه خواهیم بود؟ اگر عاشق شخصی که می بینید چه اتفاقی می افتد؟ و علاوه بر این، مسائل دیگری مانند درگیری عاطفی و جنسی، کودکان، تدابیر امنیتی کووید، بیماری های مقاربتی، داروهای پیشگیری از بارداری… اگر انجام یک رابطه تک همسری در حال حاضر دشوار است، من حتی در مورد آن به شما نمی گویم. یک چند عشقی
برخی از زوج ها می توانند برای مدتی تلاش کنند و برخی دیگر موفق می شوند یک رابطه باز را در طول زندگی خود حفظ کنند، اما آنها بسیار کم هستند زیرا واقعاً بسیار دشوار است که دو نفر را پیدا کنید که دقیقاً یک چیز را در یک رابطه باز و برای یک زمان می خواهند. من فکر می کنم بیشتر مردم چنین رابطه ای را نمی خواهند.
هنگام طلاق زنان بیشتر از مردان ضرر می کنند
این تحقیقات که بحثی را در بریتانیای کبیر به راه انداخت، توسط متخصصان معتبر آرژانتینی تایید شده است. بر این اساس است که مرد پس از جدایی تا سه برابر ثروتمندتر می شود. اما از حقوق فرزندانش چشم پوشی می کند.
یک مطالعه جدید بریتانیایی بحث را باز می کند: طبق نتایج آن، زنان «بسیار بیشتر از مردان آسیب دیده اند»، به ویژه از نظر اقتصادی.
به نظر می رسد مبارزه ای است که ببینیم چه کسی یک رتبه دردناک قربانی شدن را رهبری می کند، اما در شرایط فقدانی مانند جدایی، این بحث در واقعیت انسانی اکثریت کسانی که تصمیم به پایان دادن به ازدواج می کنند ثبت شده است. شما باید همه چیزهایی را که متعلق به هر دو است – حتی بچه ها – به اشتراک بگذارید و تنش ها غالب می شوند. “رقابت برای تعیین اینکه چه کسی بدتر است و چه کسی بیشتر ضرر می کند حتی از نظر انرژی نیز بی ثمر است، اما این مرحله ای است که هیچ زوجی از آن اجتناب نمی کند. این بخشی از دوئل است: پایانی بدون خشم، بدون تصویب صورت حساب ها، بدون ضرر وجود ندارد. و نمیدانم این فقط با «چیزهای» ذهنی سروکار دارد: پول گم میشود، گرهها، فضاها، کالاها و اشیاء گم میشوند.» یک متخصص زوجها به کلارین توضیح داد.
اما، طبق مطالعه ای که توسط دانشگاه اسکس انجام شده است، در این چارچوب، زنان بار سنگین را متحمل می شوند: نتیجه گیری آنها نشان می دهد که در بریتانیای کبیر، آنها بسیار بیشتر از مردان پس از طلاق تحت تأثیر قرار می گیرند، به ویژه زمانی که فرزندانی از طریق طلاق وجود داشته باشند. به گفته محققان، مرد “تا سه برابر” ثروتمندتر و زن “به طرز قابل توجهی فقیرتر” می شود، وضعیتی که “سالها ادامه می یابد”.
این مطالعه نشان داد که درآمد مرد جدا شده در سال های پس از طلاق “فورا و مستمر” افزایش می یابد و زن برعکس آن را از دست می دهد. او ادامه می دهد: “آنچه تفاوت را ایجاد می کند، پدر بودن است. نابرابری به زن یا مرد بودن ربطی ندارد، بلکه به پدر یا مادر بودن ربطی دارد.” دلیل اصلی خروج زنان از بازار کار در هنگام مادر شدن است. آنها توضیح می دهند: «کار زنان در منازل پولی نمی شود که وضعیت آسیب پذیری و وابستگی آنها از نظر درآمد بالاست.
علائم بازگشت مردان به رابطه
در آرژانتین مطالعات خاصی در مورد این موضوع وجود ندارد، اما متخصصان حقوق خانواده و مسائل جنسیتی بر روی تشخیص اتفاق نظر دارند. دکتر اسوالدو اوتمبرگ میگوید: «از لحاظ اقتصادی، ضرر زنان در هنگام جدایی بیشتر است، و این امر حتی اگر همچنان با فرزندان خود در خانه زناشویی زندگی کنند و مرد باید مکان دیگری را اجاره کند یا با دوستانش برود، صدق میکند». . “پروجیچیو اگر فرزندان وابسته دارید بهتر است. حتی اگر کار می کنید، منابع شما معمولا برای حمایت از گروه خانواده کمیاب است و اگر شغلی نداشته باشید، وضعیت شما می تواند ناامید شود، زیرا این امر به شوهر سابق بستگی دارد. منابع قضایی برای مطالبه در صورت عدم تمکین او همیشه دیر و ناکافی است و زن را در وضعیت اصحاب دعوا قرار می دهد.
برای Mabel Bianco، از بنیاد مطالعات و تحقیقات زنان (FEIM)، “یکی از بزرگترین معایبی که زنان پس از جدایی با آن مواجه می شوند مربوط به عدم وزن دهی اقتصادی سهمی است که آنها در خانه می کنند، که عبارت است از: زیاد است و به پزو ترجمه نمی شود». علاوه بر این، او میگوید، زنان از نظر فضای شخصی بیشتر از دست میدهند.
به طور کلی، در طبقه متوسط، زنان بیحمایتتر هستند، زیرا تربیت و کارهای خانه بیشتر بر دوش آنها قرار میگیرد و به این دلیل که در محل کار درآمد کمتری دارند. ایرنه لویاکونو، روانشناس، رئیس سابق انجمن خانواده درمانی آرژانتین، می گوید: مدار احساساتی چون زمان بیشتری برای خود دارد و معمولاً با بچه ها زندگی نمی کند، که با آنها سریعتر زوج می شود. دکتر ماریسا هررا، محقق CONICET و UBA، موافق است: “نابرابری جنسیتی از نظر اقتصادی و دستمزد وجود دارد و با طلاق عمیق تر می شود. زنان پس از جدایی در وضعیت بدتری قرار می گیرند.” با این حال، او می گوید، پرونده های طلاق شروع به افشای واقعیت های جدید می کند: حضور مردان در تربیت بیشتر است: توافقنامههای «حضانت مشترک» بیشتری وجود دارد که حق فرزندان را برای داشتن رابطه با هر دو والدین به رسمیت میشناسد، و رژیمهای ملاقات گستردهتر، بدون سختگیری روزها و ساعتها. این حضور بیشتر پدر، باری را که مسئول اصلی فرزندان بودن برای زن است کم می کند و به هر دوی آنها کمک می کند تا زندگی خود را بازسازی کنند.