زوج درمانی در جلسات “مشاوره خانواده” اتفاق می افتد و یک بخش بسیار حیاتی از خانواده درمانی است.
زوجین یک زندگی مشترک تشکیل می دهند و به مرور زمان مفهوم خانواده شکل می گیرد.
خانواده ای مشتمل بر دو نفر که استقلال دارند
به مرور زمان خانواده جدید شکل می گیرد به این معناست که اگر زوجین به استقلال برسند برای زندگیشان تصمیم بگیرند.
به بلوغ عقلی برسند و از مشاورشان در سختی ها کمک بگیرند آن موقع خانواده شکل می گیرد.
زوج درمانی آغاز خانواده درمانی
هنگامی که دختر و پسر زندگی خود را آغاز می کنند باید به مرور چالش های خودشان را حل کنند
در این زمان است که خانواده بیش از دو نفر است
از آنجا که پدر و مادر بنیاد خانواده را تشکیل می دهند هر اتفاقی که خانه را به چالش کشد ابتدا به رفتار والدین بر می گردد
برای همین اول زوجین و سپس کل خانواده درمان شناختی نیاز دارند.
عواقب دروغ گفتن در رابطه| آیا همسرم به من دروغ می گوید؟
دروغ گفتن سراسر ضرر خواهد بود. شاید بتواند یک رابطه دوستانه را برای همیشه خراب کند، شاید آینده شغلی شما را به خطر بیندازد و یا شاید زندگی مشترک را از هم بپاشد.
نکاتی در این باره که بد نیست بدانیم:
اگر احتمال می دهید کسی در حال دروغ گفتن به شما است به این موارد توجه کنید تا زود قضاوت نکنید.
۱)همیشه پایه و اساس هر حرفی را بسنجید.
۲)همیشه به یاد داشته باشید که تشخیص فریب ۲ نوع خطر در بر دارد.
باور کردن دروغ_ باور کردن حقیقت یعنی امکان دارد هنگامی که شک کردید کسی راست می گوید یا در حال دروغگویی است دچار تشخیص اشتباهی می شوید. پس باید آگاهانه و با تمرکز عمل کنید.
۳)ندیدن نشانه های دروغ دلیل راست بودن حرف ها نیز نمی تواند باشد، البته علائم دروغگویی نیز همیشه بیانگر دروغ فرد نیست، بسیاری اوقات با اینکه افراد در حال راستگویی هستند دروغگو به نظر می آیند.
۴)پیش فرض های قبلی که نسبت به فرد داشتید را در مغز خود پیدا کنید.
البته باید ترتیبی صورت دهید تا این قضاوت ها بر نتیجه گیری های شما تاثیری نگذارد.
مثلا وقتی نسبت به آن فرد احساس حسادت کردید نباید او را دروغگو بخوانید.
سرنخ های مشترک میان صداقت و دروغگویی
در این قسمت قصد داریم سرنخ هایی را به شما معرفی کنیم که دروغگویی فرد را به شما ثابت کنند. البته صد در صد نمی توان به آن ها اتکا کرد اما شما را به هدف نزدیک تر خواهند کرد.
این سرنخ ها کدام هستند؟
۱)کش دادن صحبت و به بیراهه کشاندن آن
۲)مکث و وقفه انداختن بین کلمات به عبارتی حرف های برنامه ریزی نشده
۳)تپق زدن و خطاهای گفتاری بسیار
۴)دستپاچه شدن چهره و جسم فرد
توجه داشته باشید که تمام موارد بالا ممکن است ویژگی های رفتاری یک نفر نیز باشند.
عوارض جسمانی دروغ بر بدن انسان
شاید گمان نمی کردید که دروغگویی جسم شما را نیز تحت الشعاع قرار دهد!
مثلا در این باره می توان گفت وقتی کسی حرف دروغی از دهان خود خارج می کند بلافاصله در مغز او هورمون کورتیزول آزاد می شود و چند دقیقه بعد، حافظه سعی می کند تا هم قسمت راست و هم قسمت دروغ ماجرا را به یاد بیاورد که بسیار سخت خواهد بود.
ضرب المثل دروغگو کم حافظه است صحت این قضیه را نشان می دهد.
احساس اضطراب بعد از دروغگویی
احساس استرس بعد از دروغگویی یکی دیگر از عواقب جسمی و روانی دروغگویی است.
در این حالت فرد نسبت به دروغ هایی که به اطرافیان گفته نگران و مضطرب می شود.
در بعضی مواقع فرد دروغ گو سعی می کند از این به بعد با کسی که به او دروغ گفته با مهربانی بیشتری رفتار کند یا اینکه تصمیم بگیرند بر عکس این قضیه اتفاق بیفتند.
گاهی اوقات نیز فرد در مقابل دروغ گویی خود بهانه تراشی می کند مثلا می گوید: من به این دلیل به او دروغ گفتم چون او مرا قبلا به فلان کار مجبور کرده بود.
استرس های ناشی از دروغ گویی می تواند مشکلات جسمی زیادی برای شما به وجود بیاورد.
مشکلات فشارخون و سردردهای شدید یکی از مشکلات از این قبیل هستند. گاهی اوقات دروغ گویی سیستم گوارشی افراد را نیز تحت الشعاع قرار می دهد.
ابتلا به اسهال، یبوست، هضم نشدن غذا و اسپاسم عضلانی و غیره در نتیجه دروغگویی فرد را دچار مشکل خواهد کرد.
طبق یک پژوهش در نوتردام که درباره عواقب دروغگویی بوده، نتایج زیر به دست آمده است.
در این پژوهش ۱۱۰ نمونه به صورت داوطلبانه مورد بررسی قرار گرفته و از میان آن ها نصف آن ها پذیرفتند که از این به بعد دروغ نگویند و نصف آن ها هیچ واکنشی نشان ندادند.
در آخر ۱۰ هفته گروهی که قرار بود دروغ نگویند۵۴ درصد کمتر دچار خستگی و پیچیدگی های ذهنی شده بودند و ۵۶ درصد کمتر به بیماری های جسمی مثل سردرد، سرگیجه و دل درد و مشکلات گوارشی مبتلا شده بودند.
از کجا متوجه شوم همسرم به من دروغ می گوید؟
صداقت داشتن یکی از موارد مهمی است که به هنگام ازدواج به داشتن آن توجه ویژه ای داریم. در نتیجه ی صداقت افراد به همدیگر اعتماد می کنند. البته اعتماد کردن به آسانی نیست. از دست رفتن آن می تواند طی چند ثانیه اتفاق بیفتند. هیچ کسی تمایل ندارد با یک شخص دروغگو در رابطه باشد حتی کسی که به اصطلاح خودش دروغ مصلحتی می گوید هم آدم قابل اعتمادی نخواهد بود. در ادامه بیشتر به مسئله دروغ گویی خواهیم پرداخت.
دروغ در رابطه
وقتی دو نفر با هم رابطه عاطفی برقرار می کنند پس از مدتی به هم اعتماد می کنند. این اعتماد تا زمانی که همدیگر را فریب ندهند باقی خواهد ماند. همه انسان ها از شنیدن دروغ متنفر هستند. دروغ گفتن مثل افتادن در یک چاه عمیق است و بیرون آمدن از آن بسیار بسیار سخت است. در واقع می توان اینطور گفت که گفت یک دروغ، دروغ های دیگر را به دنبال خود می آورد و همین امر موجب ایجاد بدگمانی و بیماری پارانویا میان زوجین می شود.
خیانت تنها رابطه جنسی نامتعارف نیست. گاهی اوقات دروغگویی و پنهان کاری هم می تواند خیانت به همسر حساب شود. متخصصان این حوزه معتقد هستند اگر دائما در حال دروغ شنیدن از همسر خود هستید باید در رابطه با این موضوع تصمیمی جدی اتخاذ کنید.
دلایل عمده دروغ گفتن در رابطه
معمولا انسان از سن ۲ سالگی به بعد می آموزد تا درباره مسائل مختلف به اطرافیان خود دروغ بگوید. شاید والدین تصور کنند این قبیل دروغ ها اقتضای سن کودک است. در آینده مشکلی ایجاد نخواهد شد اما اگر این دروغ ها تحت بررسی قرار نگیرند و ممکن است با سن کودک بزرگتر و بیشتر شوند.
دروغ گفتن دلایل مختلفی دارد. برخی از این دلایل عبارتند از:
۱)تلاش برای حفظ احساسات شخص متقابل
۲)پیشگیری از دعوا یا خجالت
۳)ترس از طرد شدن توسط اطرافیان
۴)ترس از واکنش اطرافیان
۵)ترس از رو شدن موضوعی که از بقیه پنهان شده
۶)کنترل وضعیت فعلی و ترس از متشنج شدن آن
۷)تلاش برای خوب جلوه دادن خود
۸)تمایل به تغییر در شکل رابطه
از کجا متوجه شوم همسرم به من دروغ می گوید؟
با شناسایی این نشانه ها می توانید متوجه شوید همسر شما نیز قصد دروغ و پنهانکاری دارد یا خیر البته توجه داشته باشید که این نشانه ها احتمالی هستند و قطعیتی نخواهند داشت. برخی از این موارد عبارتند از:
۱)فرار از تماس های چشمی و نگاه کردن به طرفین وقتی در حال صحبت کردن با او هستید.
۲)ناهماهنگی زبان بدن و حالات چهره
۳)انکار پشت سر هم اتهاماتی که بر او وارد می شود
۴)دست به سینه شدن فرد و انداختن پا بر روی پا
۵)ساختن ژست تدافعی
۶)رفتار کردن غیر عادی مثل شخصی که سلامت روان ندارد
۷)عدم استفاده از ضمایر به هنگام صحبت کردن
۸)شانه بالا انداختن
۹)بازی کردن با موها
۱۰)توضیح بیش از حد انتظار
۱۱)حالت خمیده و افتاده گرفتن
۱۲)حرکات دست بیش از اندازه
۱۳)آرامش داشتن بیش از حد طبیعی
۱۴) بالا و پایین کردن تن صدا و استفاده نا متعارف از کلمات
۱۵)جلوگیری از لمس همسر حین صحبت کردن
جلوگیری از دروغ گفتن در رابطه
یک دروغ و یا پنهان کاری می تواند اعتمادی که سال های سال ساخته شده را تخریب کند. صداقت یکی از مهم ترین ارکان زندگی مشترک است و عدم آن می تواند رابطه زوج را به نابودی بکشاند. وقتی یک فرد تصمیم می گیرد دروغ بگوید باید این را بداند که عمر رابطه شان طولی نخواهد کشید.
اگر تمایل دارید رابطه خود را با همسر خود حفظ کنید و آن را به بهترین شکل ممکن در آورید سعی کنید دروغ و خیانت را کنار بگذارید تا همسر شما با خیال راحت به شما اعتماد کند.
اگر قصد دارید دروغ گویی را برای همیشه کنار بگذارید موارد زیر می تواند به شما کمک کند:
۱) سعی کنید به شریک زندگی خود اعتماد کنید
بعضی اوقات افراد دروغ میگویند چون به شریک زندگی خود اعتمادی ندارند. اگر شما هم جزو این دسته افراد هستید چون می ترسید افراد با شما مخالفت کنند بهتر است رویه خود را تغییر دهید. نسبت به واکنش های همسر خود اعتماد کنید. البته اگر دوست دارید رابطه تان ادامه دار باشد و به پایان نرسد!
2) قابل اعتماد باشید
هر دوی شما باید افراد مطمئن و قابل اعتمادی باشید. اگر حس می کنید تضمینی نیست که به نسبت همسر خود خیانت نکنید، بهتر است هیچ وقت سعی نکنید در رابطه ی عاطفی ای وارد شوید.
3) تا ۵ بشمارید و به سرعت حقیقت را به همسر خود بگویید
اگر کاری انجام داده اید که تمایل دارید آن را از همسر خود پنهان کنید تا شماره ۵ در وجود خود بشمارید و بعد همه حقیقت را به او اعتراف کنید. طی آن ۵ ثانیه خود را برای اعتراف این حقیقت آماده خواهید کرد. شما با این کار به همسر خود حس اعتماد را هدیه میکنید. اگر سعی کنید حقیقت را از همسر خود پنهان کنید شرایط از وضع فعلی هم بدتر خواهد شد.
4) سعی کنید با شریک زندگی خود همدلی کنید
وقتی هوس کردید دروغ جدیدی به همسر خود بگویید برای چند دقیقه هم که شده خود را به جای او تصور کنید. آیا خود شما دلتان می خواهد جای او باشید و دروغ بشنوید؟ آن هم از شریک زندگی تان! دوست دارید خیانت ببینید؟
با این کار متوجه می شوید مورد خیانت و دروغ واقع شدن چه بی اندازه دردناک است و ممکن است همین دلسوزی شما را از این عمل زشت بازدارد
5) تلاش کنید تا دروغگویی را از سبک زندگی خود به کل حذف کنید
اگر حس می کنید دروغ گفتن برای شما به یک عادت تبدیل شده می توانید ان را به کل از روش زندگی خود حذف کنید. این کار در وهله اول به نفع شما خواهد بود زیرا به شما کمک میکند انسان بهتر و مفیدتری باشید.
عواقب سنگین و جبران ناپذیر دروغ گویی به همسر
معمولا اکثر زوج ها تمایل دارند رابطه عاشقانه خود را به بهترین شکل ممکن حفظ کنند اما گاهی اوقات خود زوجین با بعضی کارهای ناشایست مانند دروغ گویی اعتماد موجود در رابطه را تخریب می کنند و رابطه را به پایان می رسانند.
دروغ گفتن ممکن است به بهانه های مختلفی انجام پذیرد اما به هر دلیلی باشد توجیه پذیر نخواهد بود.
دروغ گویی از زمره مشکلاتی است که به هیچوجه قابل چشم پوشی نیست زیرا هیچ اتفاقی از افراد دروغ گو بعید نیست.
به نظر شما زوجین به چه دلایلی به هم دروغ می گویند؟
اولین دلیلی که به ذهن هر کس می رسد، حس حسادت است که آنان را مجاب می کند که دروغ بگویند.
دومین دلیل که کمی هم عجیب به نظر می رسد عادت است! برخی افراد عادت کرده اند که درباره هر چیزی دروغ بگویند و آن قدر این کار تکرار شده که بعضی اوقات بی اختیار این کار را می کنند. این مسئله اصلا قابل چشم پوشی نیست و بهتر است هر چه سریعتر برای رفع آن اقدام شود.
بعضی اوقات نیز ممکن است افراد برای حفظ منافع شخصی خود دروغ بگویند.
عوارض دروغ گفتن به همسر
از بین رفتن اعتماد همسر
با دروغ گفتن اعتماد همسر شما از بین می رود حتی اگر به گفته خودتان فقط یک بار به او دروغ گفته باشید زیرا به تمام حرکات شما از این لحظه به بعد بدبین خواهد شد. اگر اعتماد همسرتان برای شما اهمیت دارد از دروغ گویی جدا پرهیز کنید.
احترام بینتان از بین می رود
وقتی شما به همسر خود دروغ می گویید در واقع شخصیت خود را در نظر او تخریب می کنید. زندگی مشترک بدون وجود احترام معنی ای نخواهد داشت پس نباید اعتماد را خدشه دار کنید.
بی اعتنایی همسر از عوارض دروغ گفتن به همسر
وقتی یکی از زوجین مدام از دیگری دروغ و پنهان کاری ببیند نسبت به سخنان و رفتارهای او بی اهمیت خواهد شو. مسلما هیچ کس دوست ندارد با بی اعتنایی های همسر خود مواجه شود.
منبع : عواقب دروغ گفتن در رابطه| آیا همسرم به من دروغ می گوید؟
وابسته کردن مرد به خود ، چند ترفند علمی و موثر
وابسته کردن مرد به خود، چند ترفند علمی و موثر
یکی از دغدغه های امروزه زنان، وابسته کردن مرد به خود می باشد و برای آن ها سوال است که چطور همسر یا مرد مورد علاقه شان را به خود پایبند کنند، احتمال دارد بسیاری از افراد فکر کنند که تنها راه برای جذب مردان زیبایی می باشند اما حقیقت این است که پس از مدتی زیبایی عادی می شود و چیز هایی فراتر از زیبایی و ظاهر جذاب باعث وابسته شدن مردان به همسرشان می شود.
مردان به اندازه زنان پیچیده نیستند و نسبت به زنان راحت تر قابل پیش بینی هستند و بر اساس تحقیقات انجام شده انجام برخی کارها بر همه مردان تاثیر می گذارد و موثر می باشد و با استفاده از این راهکارها می توان قلب آن ها را به تسخیر در آورد.
در ادامه این مقاله به بررسی کامل راه های علمی که باعث وابسته کردن مرد به خود می شود می پردازیم و در صورتی که با راه های جذب شوهران آشنا هستید اما نمی توانید آن را عملی کنید بهتر است تا از یک روانشناس و متخصص در این زمینه کمک بخواهید.
وابسته کردن مرد به خود، آیا زیبایی کافی است؟
حتما بار ها دیده اید که بسیاری از دختران از نظر زیبایی جذابیت خاصی ندارند اما همسرشان را شیفته خود کرده اند. باید بدانید که راز وابسته کردن مردان به خود، زیبایی ظاهری نمی باشد اگر چه آراستگی نقش بسیاری در رابطه عاشقانه دارد اما همه چیز نمی باشد زیرا بعد از مدتی زیبایی تبدیل به یک امر عادی می شود و آن چیزی که در شخص باقی می ماند نگرش و باور افراد نسبت به یکدیگر می باشد.
در صورتی که مرد باور داشته باشد که همسرش فردی ارزشمند و بی نظیر است در این حالت عاشق و وابسته او می شود، و این نگرش و باور را خودتان باید به وجود آورید و مهارت های دلبری را یاد بگیرید و از آن ها استفاده کنید چون از ویژگی های زنانه به حساب می آید.
وابسته کردن مرد به خود، راهکارهای کاربردی
از همان ابتدای زندگی بهتر است تا نکات لازم برای جذب شوهران را یاد داشته باشیم زیرا وابسته کردن مردان به خود اصول و قوانینی دارد که از لحاظ علمی موثر واقع شده اند که در ادامه این مقاله توضیحاتی در مورد آن بیان می کنیم.
لبخند زدن فراموش نشود
اولین چیزی که توجه آقایان را به خود جلب می کند لبخندی است که زن بر لب دارد و همه افراد به صورت ناخودآگاه توقع دارند تا یک زن متین و موقر یاشد و به همین دلیل توصیه می شود تا زنان از خنده های بلند و آزادانه در جمع پرهیز کنند و تنها به لبخندی ملیح اکتفا کنند همچنین مردان از زنان عبوس و اخمو نیز فراری هستند و آن زنان برای آن ها جذابیتی ندارند.
تماس چشمی داشته باشید
وابسته کردن مرد به خود از طریق تماس چشمی گزینه بسیاری خوبی می باشد و بر اساس تحقیقات انجام شده در میان تماس چشمی و رابطه عاطفی ارتباط مستقیمی وجود دارد، زیرا چشم ها دریچه روح هستند و احساسات را بهتر به فرد انتقال می دهند، همچنین حساسیت چشم ها بیشتر از سایر اعضای بدن می باشد و به همین دلیل ارتباط عاشقانه از طریق تماس چشمی بهتر و سریع تر شکل می گیرد.
مرد را واقعا بشناسید
راه های وابسته کردن مردان متفاوت است و روش وابسته کردن هر مرد با دیگر فرق دارد، انتظارات و اولویت های هر فرد به خود او اختصاص دارد، زن اگر شناخت دقیق و کاملی از این اولویت ها داشته باشد می تواند مرد مورد علاقه اش را به خود وابسته کرد و مرد خود را به خوبی بشناسد و با استفاده از طریق ویژگی های منحصر بفردش به او نزدیک شود.
نمایشی رفتار نکردن
احتمال دارد این سوال برای شما پیش آید که چرا مردانی که من دوستشان دارم از من خوششان نمی آید؟ دلیل این موضوع این است معمولا انسان ها سعی می کنند در برابر کسی که دوستش دارند ایده آل ترین و بهترین انسان باشند. اگر چه نشان دادن جنبه های خوب کار درستی می باشد اما نباید به قدری افراطی باشد که جنبه نمایشی پیدا کند زیرا تظاهر کردن باعث خسته شدن زن می شود و هم چنین دل مرد را می زند.
ساده بودن برای وابسته کردن مرد به خود
شاید به نظر برسد که مردان زنان آرایش کرده را می پسندند و از آن ها خوششان می آید اما حقیقت این است که زیبایی که در عین سادگی باشد دوست داشتنی تر می باشد و به همین دلیل آرایش روزمره خود را ساده انتخاب کنید به طوری که فقط آراسته و مرتب به نظر برسید و آرایش های ویژه خود را برای روزهای خاص بگذارید تا در آن هنگام همسرتان را غافل گیر کنید و جذابیت خاصی برای او داشته باشید.
همچنین می توانید یک عطر خوشبو برای خود انتخاب کنید و از طریق آن مرد مورد علاقه تان را به خودتان جذب کنید، وابسته کردن مرد با استفاده از آرایش غلیظ برای مدت کوتاهی جوابگو خواهد بود و بعد از آن باید ساده بود را در نظر بگیرید و آرایش ملیح داشته باشید.
قوی بودن
مردان از زنانی که ضعیف هستند خوششان نمی آید و زنی که تمام مدت گریه کند و با کوچک ترین مشکلی از نظر روحی از هم بپاشد زن مورد علاقه مردها نیست، انتخاب مردان زنانی هستند که جسور و قوی می باشند و شاید ضعیف بودن برای مدتی جالب باشد زیرا مردان دوست دارند قدرت خود را به رخ همسرشان بکشند و از او حمایت کنند اما بعد از مدتی ضعیف بودن زنان برای مرد جالب نخواهد بود.
در صورتی که زن به صورت اغراق آمیزی ضعیف باشد حس ترحم در مرد ایجاد می شود و به تدریج علاقه آن ها از بین می رود و در واقع شناخت تفاوت ها میان زنان و مردان باعث می شود تا بتوانند حس وابستگی بهتر و بیشتری در میان خود ایجاد کنند و زندگی موفق تری داشته باشند.
سهل الوصل نبودن
اصلی وجود دارد که بر اساس آن هر چیزی که سخت به دست می آید ارزشمند تر خواهد بود، اگر در ابتدای آشنایی هستید باید طوری با طرف مقابلتان برخورد کنید که احساس کنجکاوی را در او به وجود آورید و کاری کنید تا تلاش کند قلب شما را به دست آورد، البته باید توجه کنید که در این کار زیاده روی نکنید که خجالتی و فوق العاده سرد و مغرور به نظر آیید.
اگر مدتی از ازدواج تان می گذرد به روز هایی که در اول آشنایی داشته اید فکر کنید و بعضی اوقات اندکی از یکدیگر دور شوید و به همسرتان اجازه دهید تا به شما نزدیک شود البته باید حد تعادل را رعایت کنید و آن قدر جدی و زیاد از هم فاصله نگیرید که رابطه صمیمانه شما از میان برود.
اختلالات شخصیت در مردان که باعث همسر آزاری می شود
اختلال شخصیت در مردان با توجه به شرایط فیزیولوژیک و انتظاراتی که فرهنگ های متفاوت از مردان دارند وضعیت متفاوتی نسبت به زنان داشته باشند و هم چنین شیوع اختلالات شخصیتی مختلف در دو جنس نشان می دهد که نقش جنسیتی در اختلال شخصیت از اهمیت بسیاری برخوردار است و قابل انکار نمی باشد.
اختلال شخصیت می تواند بر روی تربیت و شناخت اصول رفتار با کودکان در هر جنس را بیشتر نشان داده می شود به طور کلی اختلالاتی مانند شخصیت های ضد اجتماعی و یا پارانویید در میان مردان بیشتر از زنان نشان داده می شود و دلیل آن ممکن است به خاطر تشویقی باشد که جامعه برای مردان پرخاشگر و قدرتمند و یا آن هایی که از ناموس خود به خوبی مراقبت می کنند قائل باشد.
در این مقاله در مورد اختلالات شخصیت در مردان و دلایل شیوع آن مطالبی را بیان می کنیم تا بیشتر با آن آشنا شوید.
اختلال شخصیت چیست؟
اختلال شخصیت به معنی ویژگی ها و خصایص اخلاقی می باشد که از سنین نوجوانی و جوانی در فرد ایجاد می شود و نسبت به آن چه که جامعه به عنوان رفتار معمول و پسندیده در نظر می گیرد فاصله بسیار زیادی دارد، افرادی که به اختلالات شخصیتی مبتلا می شوند بینش صحیحی نسبت به شرایط خود ندارند به همین برای درمان خود اقدامی انجام نمی دهند.
این افراد در جامعه رفتارهایی خارج از عرف انجام می دهند که مشکلاتی برای فرد به وجود می آورد با این حال این موضوع نمی تواند دلیل برای این باشد که آن ها احساس کنند با مشکل جدی رو به رو شده اند و به طور معمول دیگران را مقصر شرایط نامطلوب و اوضاع نامناسب شان می دانند.
این افراد به سختی برای درمان مراجعه می کنند و مشکلاتی که در رفتار آن ها وجود دارد را قبول نداشته و آن را نمی پذیرند اما در صورتی که درمان بیماران اختلال شخصیت شروع شود باعث بهبود شرایط آن ها خواهد شد.
افرادی که به اختلال شخصیت مبتلا هستند به طور معمول با خواهش دیگران و یا به خاطر مشکلات ثانویه ای که در زندگی آن ها ایجاد شده است برای درمان مراجعه کرده و اقداماتی را برای حل مشکل شان انجام می دهند اگر چه آن ها برای درمان می توانند به مراکز درمانی مراجعه کنند اما امکان بهبود آن ها از طریق آموزش های روانشناختی وجود دارد.
دلایل تفاوت جنس ها در اختلالات شخصیت
بر اساس بررسی های انجام شده میزان شیوع انواع اختلال شخصیت در هر دو جنس برابر نمی باشد برخی از اختلال شخصیت ها مانند شخصیت ضد اجتماعی و یا پارانویید در مردان بیش تر از زنان می باشد و اختلالاتی مانند شخصیت مرزی و یا وابسته در زنان شیوع بیشتری دارد، بر اساس این مطالب نمی توان نقش جنسیت در بروز اختلالات شخصیت را نادیده گرفت و به آن توجهی نکرد.
با توجه به این مطالب باید به این سوال پاسخ داد که جنسیت چه نقشی در بروز اختلال شخصیت دارد و یا به عبارتی چرا برخی اختلالات شخصیت در میان مردان بیشتر دیده می شود؟
1. اختلال شخصیت در مردان، ژنتیک و مسائل فیزیولوژیک
مردان و زنان به لحاظ ساختارهای جسمی و ترشح هورمون ها با یکدیگر تفاوت هایی دارند و بر اساس تحقیقات انجام شده ثابت شده است که ترشح هورمون تستوسترون با میزان پرخاشگری ارتباط مستقیمی دارد و به همین دلیل تفاوت در شرایط جسمی و ژنتیکی یکی از دلایل بروز اختلالات شخصیتی در مردان می باشد و وضعیت جسمی مردان باعث می شود تا در برابر برخی از بیماری ها آسیب پذیرتر شوند.
2. شرایط فرهنگی
فرهنگ و انتظارات فرهنگی بر روی شیوه رفتار کردن در هر جنس تاثیر می گذارد و یکی از موضوعاتی است که بر روی کیفیت اختلال شخصیت در مردان اثرگذار است به عنوان مثال پسر بچه ها در کودکی برای ویژگی هایی مانند جنگندگی و قدرت بدنی تشویق می شوند در صورتی که دختران نباید این ویژگی ها را بروز دهند.
در عین حال جامعه زنان را برای تبعیت از دیگران و محبت کردن پرورش می دهد، در نتیجه دیدگاه های فرهنگی یکی از عواملی است که باعث بروز اختلالات شخصیتی می شود به عنوان مثال مردان بر بروز برخی از رفتارها تشویق می شوند که می تواند زمینه ساز بروز رفتارهای شدیدتر و مشکلات شخصیتی در آن ها باشد.
اختلال های شخصیت شایع در مردان
بر اساس مطالبی که بیان شده است شرایط جسمی و وضعیت فرهنگی باعث شده است که مردان بیش تر از زنان به اختلالات شخصیتی مبتلا شوند که در ادامه این مقاله شایع ترین اختلالات شخصیت در مردان را مورد بررسی قرار می دهیم.
1.اختلال شخصیت ضد اجتماعی
شخصیت ضد اجتماعی یکی از مردانه ترین اختلالات شخصیت می باشد که فردی که به این اختلال شخصیت مبتلا می شود ویژگی هایی دارد که در زیر نمونه هایی از آن را بیان می کنیم:
- هیچ رحم و محبتی نسبت به دیگران ندارند و تنها به دنبال دستیابی به منافع شخصی خودشان می باشند.
- برای این که به خواسته هایشان برسند به روش های هوشمندانه و یا پرخاشگرانه متوسل می شوند.
- در طول زندگی حداقل برای یک بار دچار درگیری های قانونی می شوند.
- تنبیه هرگز نمی تواند دلیلی برای عدم انجام مجدد یک رفتار در آن ها باشد و یا به عبارتی می توان گفت ترس از تنبیه در این افراد معنای چندانی ندارد.
هم چنین دلایل فرهنگی و فیزیولوژیکی می تواند باعث شیوع بیشتر این اختلال در مردان شود و هم چنین شرایط جسمی مردان نسبت به زنان باعث تسهیل پرخاشگری می شود،احتمالا این رفتار از کودکی در آن ها تقویت شده است و به همین دلیل شخصیت ضد اجتماعی یکی از انواع اختلال شخصیت می باشد که بیشتر در مردان نشان داده می شود.
2. اختلال شخصیت پارانویید
یکی دیگر از عوامل شایع اختلال شخصیت در مردان، پارانویید یا شخصیت بد گمان می باشد این افراد نسبت به همه چیز بدگمان هستند و در اکثر مواقع فکر می کنند که دیگران علیه آن ها می خواهند دست به کاری بزنند، اگر چه در مورد دلایل بروز این اختلال اطلاعات محدودی وجود دارد اما علاوه بر نقش مشکلات ژنتیکی و فیزیولوژیک، می توان به تاثیری که فرهنگ در برونگرایی و دقت مردان دارد اشاره نمود.
به طور کلی زنان برای ویژگی هایی مانند محبت و حمایت از دیگران پرورش پیدا می کنند اما جامعه از مردان انتظار دارند که در فهم توطئه ها و تقلب ها دقیق تر و جسورتر از زنان باشند و مردان در طول تاریخ وظیفه حفاظت از خانواده و کشورشان را برعهده داشته اند و این مسئله باعث شده است که به صورت تکاملی میزانی از حساسیت در جنس مذکر بیش از سایرین باشد، در صورتی که این حساسیت در برخی از افراد به صورت بیمارگونه باشد به آن اختلال شخصیت پارانویید می گویند.
3. اختلال شخصیت در مردان، اختلال شخصیت وسواسی
افرادی که به این اختلال دچار می شوند به طور معمول بیش از دیگران درگیر نظم و توجه به اصول و قوانین هستند، آن ها معمولا در شرایطی که نظم وجود دارد و ضوابط مشخصی را رعایت می کنند عملکرد مناسبی خواهند داشت و زمانی که باید با انعطاف یا خلاقیت بیشتری با مسائل رو به رو شوند دچار مشکلاتی خواهند شد، یکی از ویژگی هایی که به طور معمول در اختلال شخصیت وسواسی دیده می شود کمال گرایی می باشد و آن ها به سختی خواهند توانست اشتباهات را از جانب خود یا دیگران بپذیرند.
در صورتی که مردان را به جزئی نگری تشویق کنیم و هم چنین تلاش آن ها در طول تاریخ برای مراقبت از خانواده می تواند دلیلی برای توجه بیشتر افراد به جزئیات باشد علاوه بر این مردان به طور معمول برای منطقی بودن و توجه به قانون مورد تشویق قرار می گیرند ولی این ویژگی ها در زنان قابل پذیرفته شدن نمی باشد و در این شرایط جامعه زنان با احساس را بیشتر مورد تشویق قرار می دهد، به وجود آمدن این مسائل در کنار کژکاری های جسمی می تواند دلیلی برای بروز اختلال در مردان شود.
درمان اختلال شخصیت در مردان
روش های زیادی برای درمان اختلال شخصیت وجود دارد اما تفاوت جنسیت در آن نقشی ندارد ولی با این وجود درمان مردان مبتلا به اختلال شخصیت با چالش هایی همراه می باشد که در درمان جنس مونث این چالش ها کمتر دیده می شود به عنوان مثال یکی از چالش ها این است که مردان در مقایسه با زنان انعطاف کمتری دارند و این موضوع مشکلاتی در زمینه برقراری ارتباط درمانی و یا همکاری بیمار ایجاد می کند و هم چنین مردانی که به اختلال شخصیت مبتلا هستند به احتمال کمتری حاضر به حضور در مراکز مشاوره و شروع درمان می باشند.
سوالات متداول
1. چرا برخی اختلالات شخصیت در مردان بیشتر دیده می شود؟
در مردان عواملی مانند تفاوت های جسمی و هورمونی و همین طور باورهای فرهنگی باعث بیشتر بودن اختلالات شخصیت در آن ها می شود
2. کدام اختلالات شخصیت در مردان شایع تر است؟
بروز برخی از اختلال شخصیت ها مانند ضد اجتماعی، پارانویید و شخصیت وسواسی در مردان بیشتر از زنان می باشد و در مردان این اختلالات شایع تر است.