تحلیل رویا (خواب) یک تکنیک درمانی می باشد که به دلیل کاربرد در تحلیل روانی و روان کاوی معروف است.

سیگموند فروید ، رویا را به عنوان “جاده رویایی” برای تحلیل رویا و خواب توسعه یافته و ناهوشیار، یا تفسیر رویا، و بهه عنوان راهی برای ایجاد تغییر در این موارد ناهوشیارانه مد نظر قرار داده بود.

همچنین برخی از متخصصان سلامتی روان، می توانند از تحلیل رویا به عنوان بخشی از چارچوب درمانی، همانند جانگین، گشتالت، رفتار شناختی و هنر درمانی، استفاده کنند.

• استفاده از تحلیل رویا در روش های درمانی

• تاریخچه تحلیل رویا در روش های درمانی

• تحلیل رویا در روش های درمانی معاصر

• شناسایی مشکلات سلامتی روان در تحلیل رویا

• محدودیت های مربوط به تحلیل رویا

استفاده از تحلیل رویا در درمان

بیشتر مدل های نظری، از اصول مبنایی تحلیل رویا به شیوه مشابهی استفاده می کنند: شخص درمانجو خواب و رویای خود را به درمانگر می گوید و بعد از آن بحث و ادامه فرآیند صورت می گرفت، و اطلاعات جدیدی از رویا دریافت می شود.

در فرآیند هوشیارانه، درمانگر می تواند به شخص کمک کند تا اطلاعات جدید را به شیوه مفید بکار گیرد.

هر چند که بین مدل های مختلف یک سری شباهت ها وجود دارد، ولی هر یک از این روش ها، تحلیل رویا را با استفاده از روش های متفاوت انجام می دهند.

روان تحلیلی:

در نظریه روان تحلیلی، رویا ها برآورد شدن خواب ها، خواسته های متضاد ، و تضاد ها را نشان می دهند.

رویا ها دارای مضامین آشکار و پنهانی می باشند.

مضامین آشکار شامل اطلاعات در مورد رویا هایی است که شخص می تواند آن را به خوبی به یاد بیاورد. در طول تحلیل رویا، شخص درمانجو مضامین و مفاهیم آشکار رویا را با درمانگر به اشتراک می گذارد.

بعد از اینکه نماد های خاصی از مضامین آشکار دریافت می شوند، درمانگر با استفاده از مشارکت آزاد، به فرد کمک می کند تا موارد سرکوب شده در درون خود را بیان و بازگو کند.

برای مثال، لیزا به عنوان دانشجو رویای خود برای درمانگر بیان می کند. وی خواب می بیند که در صندلی عقب ماشینی نشسته است که در حال حرکت می باشد و راننده ای ندارد.

چراغ ترمز جلو قرمز می شود، و وی نمی تواند ماشین را متوقف کند.

درمانگر به لیزا کمک می کند تا مفاهیم روشن را به صورت علائم زیر از هم تفکیک کند: ماشین در حال حرکت، صندلی عقب، چراغ قرمز، و نبود ترمز. لیزا از طریق مشارکت آزاد، مواردی را که در موقع تفکر به هر یک از این نماد ها به ذهنش می رسد را با درمانگر خود به اشتراک می گذارد.

درمانگر این موارد به اشتراک گذاشته شده را تفسیر می کند و معانی بالقوه دیگری را به وی پیشنهاد می دهد.

لیزا و درمانگر او تصمیمی می گیرند و به توافق می رسند که رویا بیانگر تضاد های ناهوشیارانه وی هست که وی در مورد انتخاب شغل دارد.

وی مشخص می کند که والدین وی می خواهند تا وی رشته پزشکی را بخواند، ولی وی تا حالا به والدین خود نگفته است که وی نویسندگی را دوست دارد.

درمانگر پیشنهاد می دهد که ماشین در حال حرکت و فرار، مسیر آینده ای است که وی تمایلی به آن ندارد.

تا زمانی که وی در صندلی راننده قرار گیرد، وی قادر به کنترل آن نخواهد بود.

این تفسیر و تعبیر مناسب با شرایط لیزا می باشد، و وی تصمیم می گیرد تا در مورد آرزوهایش در رابطه با کار خود، با والدین خود صحبت کند.

مشاوره تحصیلی کسی که از درس خوندن پیشمون شده و می خواهد درست انتخاب رشته کنه

تحلیل جانگین:

تحلیل جانگین شبیه روان کاوی فروید می باشد. در هر دو مورد از روش های ذکر شده، برای بررسی موارد ناخود آگاه از رویا استفاده می شود و علائم برای به دست آوردن معانی مخفی مورد بررسی قرار می گیرند.

با این وجود، در تحلیل رویای جانگین، رویا بیننده در تعبیر و مشخص کردن پیام رویا خود با شرایط سخت تری مواجه است.

علاوه بر آن، همانند نظریه فروید، رویا به عنوان تلاش برای بیان و ایجاد در نظر گرفته می شود و به عنوان ابزاری برای مخالفت یا سرکوب در نظر گرفته نمی شود.

تحلیل رویای جانگین بر مبنای عقیده جانگ می باشد که عبارت است از اینکه تنها موارد تفسیری که با کمک فرد رویا بیننده انجام گیرد، باعث مفید بودن آن تعبیر می شود.

علاوه بر مشارکت آزادی که در بالا توضیح داده شد، همچنین تحلیل جانگین از تکنیکی استفاده می کند که تقویت نامیده می شود.

تقویت بر مبنای این فرض می باشد که افراد یک ناهوشیاری اجتماعی ، یا یک مجموعه تجارب جهانی به ارث برده را به اشتراک می گذارند.

این تکنیک، موارد به اشتراک گذاشته شده که بر روی آن توافق وجود دارد، به صورت دسته جمعی مورد بررسی قرار می گیرد.

برای مثال، در صورتی که فرد درمانجو در مورد سگ رویا ببیند، درمانگر فرد را تشویق می کند تا اطلاعات شناخته شده عمومی را در مورد سگ ها مورد بررسی و تحقیق قرار دهد (سگ ها مهربان ، بهترین رفیق انسان هستند، سگ هایی که در افسانه ها آورده شده اند و غیره).

تقویت عبارت از فرآیندی می باشد که فراتر از شراکت و همکاری افراد می باشد؛

این فرآیند شناخت های جمعی مربوط به نماد ها را جمع آوری می کند تا به افراد کمک کند که معنای مناسب و شایسته ای برای رویاشان پیدا کنند.

درمان گشتالت:

روش درمانی که در رویا درمانی گشتالت مورد استفاده قرار می گیرد، تا اندازه ای با تحلیل روان شناختی و تحلیل جانگین تفاوت دارد.

درمانگران گشتالت بر این باورند که رویا و خواب، پیام های مربوط به هستی هستند که ما به سمت خودمات می فرستیم.

این پیام ها به صورت فعال مورد بررسی قرار می گیرند، تا مضامین و محتویات رویا در زندگی واقعی شخص مورد استفاده قرار گیرد.

تکنیکی که بیشترین استفاده را در تحلیل رویای گشتال دارد، تکنیک “برداشت بخشی از” است.

در این پروسه، درمانگر از فرد می خواهد تا هر چیزی را که در مورد رویا به یاد می آورد را بنویسد.

بعد از آن از شخص خواسته می شود تا هر بخشی از رویا را نمایش دهد، و بین بخش ها یک مکالمه ارتباطی ایجاد کند.

برای مثال، اگر یک فرد رویا ببنید که به شکل روپوش دار در باغ ایستاده است، درمانگر می تواند از آن فرد بخواهد تا در مورد شکل سوالاتی بپرسد.

او می تواند بپرسد، “در باغ چکار می کنید؟” و بعد از آن پاسخ دهد و بخشی از شکل را بازی کند، برای مثال بگوید که “من اینجا هستم تا از کسی که عاشقش هستم، محافظت کنم”.

این بازی کردن قسمت های عقب و جلوی مربوط به بخش های مختلف، به افراد درمانجو کمک می کند تا درک و احساس مناسبی نسبت به تمامی جوانب رویایشان داشته باشد.

روش درمانی هنر هستی و وجودی: در این رهیافت، رویا ها به وسیله لنز ها و از چشم انداز هستی و وجودی مورد بررسی قرار می گیرند.

در زمانی که شخص درمانجو در حال انجام خود اکتشافی است، درمانگر نقش یک شاهد را دارد.

تصاویر رویا بررسی می شوند، و با استفاده از هنر مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند.

درمانگر هنر وجودی، با تلاش به منظور پیدا کردن معنای رویا از طریق تجسم، حمایت از فرد درمانجو و اجتناب از تفسیر داشتن و ارائه نظر خود در مورد افراد، افراد درمانجو را تشویق می کنند تا مراحل درمانی را با موفقیت پشت سر بگذارند.

تاریخچه تحلیل رویا در درمان

در طول هزاران سال، رویا ها انسان را فریفته و مشغول خود کرده اند. در زمان های قدیم، بابلی ها و مصری ها بر این اعتقاد بودند که رویا نقش پیامبری و پیشگویی دارد و معانی سنگینی و مهمی دارد.

ارسطو ، رویا را به عنوان یک پدیده روان شناسی تعبیر کرد و آنها را به عنوان حیات روح یک فرد در هنگام رویا در نظر گرفت.

در اواسط قرن نوزدهم، و بعد از آن که فروید تعبیر رویا ها را در سال 1990 چاپ کردو تحلیل رویا را در سطح گسترده ای توسعه داد، اولین تحقیقات علمی در رابطه با رویا صورت گرفت.

فروید برای اولین بار نظریه ای بیان کرد که شامل رویا ها در زمینه مربوط به روابط کمک کننده بین فرد درمانجو و درمانگر می باشد.

جانگ نظریه فروید را اصلاح کرد، و نظریه خود را به نحوی بیان کرد که رویا ها به صورت مناسبی مشخص کننده عوامل و محرک های ناهوشیاری نمی باشند، ولی بیانگر یک توضیح در مورد خلاقیتی می باشند که آن خلاقیت، هدف مورد نظر تحلیل ها می باشد.

از آن زمان به بعد، مدل های درمانی دیگری از قبیل روش درمانی گشتالت، هنر درمانی و درمان رفتاری – شناختی، با استفاده از روش های مشابه یا متفاوت، از تحلیل رویا استفاده کرده اند.

تحلیل رویا در روش های درمانی معاصر

هر چند که میزان استفاده از تحلیل رویا در دنیای معاصر کاهش یافته است، ولی همچنان به عنوان یک بخش یکپارچه و جدایی ناپذیر در بخشی از چارچوب های نظری باقی مانده است.

بر اساس مطالعه صورت گرفته در مجله کاربرد و تحقیق روان درمانی، تحلیل رویا به عنوان محبوب ترین بخش مربوط به آموزش های روان کاوی، در نظریه روان پویشی می باشد.

این مطالعه نتیجه گیری کرده است که همچنین تحلیل رویا، در برخی مدل های دیگر هم بکار گرفته می شود، هر چند که استفاده از آن رایج نمی باشد.

این مدلها عبارتند از: درمان متمرکز شده بر شخص، درمان رفتاری – شناختی، و درمان گشتالت.

علاوه بر آن، روان درمانگرانی که در مطالعه شرکت کرده اند، تخمین زدند که تقریبا 70% افرادی که مورد درمان قرار گرفته اند، در نتیجه بکارگیری تحلیل رویا، بهبود هایی را تجربه کرده اند.