X

تمرینات تنفسی میدندورف


” اجازه دادن به آمدن و رفتن تنفس (دم و باز دم)، و منتظر ماندن تا زمانی که خودش برگردد، عبارت از درک کردن عملکرد ناخودآگاه تنفس می باشد.

این روش درمانی یک حرکت نوظهوری است که با کل بدن ارتباط دارد، و می تواند منجر به شناخت و تجربه خود فرد شود”.

توسه دهنده تمرینات تنفسی میدندورف، ایلز میدندورف می باشد که کتاب تنفس قابل ادراک را در سال 1990 نوشت.

تنفس درمانی میدندورف از ابزار تنفس، به عنوان یک رهیافت درمانی برای پیدا کردن تفاوت مابین تنفس هوشیار و غیر هوشیار استفاده می کند.

در استفاده از این تکنیک هیچ اجباری وجود ندارد و هیچ وقت تنفس به صورت کنترل شده صورت نمی گیرد.

این روش تنفس منجر به ترغیب و تحریک هوشیاری فیزیکی و روانی فرد می شود و بر بخش های گسترده ای از فرد که در چرخه تنفس قابل مشاهده است، اهمیت قائل می شود.

تمرکز تنفس درمانی میدندورف

اولین و عمده ترین تمرکز این روش درمانی بر روی کشف واکنش طبیعی خود بدن و احساس تنفس در زمان آمدن و رفتن (دم و بازدم) می باشد.

شخصی که از تنفس درمانی میدندورف استفاده می کند ترغیب می شود تا در شرایط فعلی باقی بماند و با دیگر جنبه های فرآیند، همانند تصوّر، احساس و یا تفکر ، به عنوان درک ثانویه هماهنگ باشند.

درمانجو با تمرکز کردن فقط بر روی دریافت حسی، می تواند نسبت به واکنش های فیزیکی، عاطفی و روانی خود که ایجاد و انجام شده است، آگاهی و شناخت مناسبی پیدا کنند.

فرآیند تنفس درمانی میدندورف

هر شخصی یک مکانیزم حس دارد که بوسیله آن، نسبت به محرک های مختلف از قبیل پیام صوتی، حرکت، لمس، و صداها واکنش نشان می دهد.

شخص به این شناخت دست خواهد یافت که هر نوع تحریکی بر روی حرکت و ریتم تنفس تاثیر گذار است.

با شناخت عامل و تاثیر، شخص می تواند تغییرات قابل توجهی را در خودش به وجود بیاورد.

تنفس درمانی می تواند برای رفع الگوهای رفتاری بدن و یا تنفس استفاده شود که به دلیل مشکلات روان شناختی و فیزیکی، از پیشرفت وضعیت فرد جلوگیری می کنند.

تنفس به عنوان پنجره ای برای درمان وضعیت درونی ما در نظر گرفته می شود و به صورت استعاره ای می توان گفت که بر روی درمان بهتر باز می شود و بر روی عوامل مقاومت کننده در برابر درمان، به سختی بسته می شود.

شناخت این موضوع، به عنوان یک عامل کلیدی در شناخت نقش تنفس در فرآیند بهبود کاربرد دارد. همزمان با اینکه شخص در تنفس خود تغییراتی را تجربه می کند، تغییراتی را در خودش تجربه می کند.

درمان شناختی بر مبنای آگاهی

درمان شناختی بر مبنای آگاهی (MBCT) تکنیک های رفتاری شناختی و استراتژی های آگاهی را ترکیب می کند، تا در شناخت بهتر و مدیریت تفکرات و احساست به افراد کمک کند و در نتیجه آن افراد قادر می شوند تا احساسات و عواطف ناراحت کننده خودشان را کاهش دهند.

هر چند که MBCT در مراحله اول به منظور شناسایی افسردگی های مداوم توسعه یافته بود، ولی می تواند در درمان طیف وسیعی از مشکلات سلامت روانی به افراد کمک کند.

توسعه MBCT

MBCT که توسط زندل سگال، مارک ویلیامز و جان تیزدل توسعه یافته بود، در نتیجه کار های قبلی تیزدل، جان کابات – زین و فیلیپ بارنارد به دست آمده است.

این رهیافت، که همچنان یک روش نسبتا جدیدی به حساب می آید – اولین آزمایش بالینی آن در سال 2000 منتشر شد – شامل اصول کابات – زین در مورد شرایط کاهش استرس بر مبنای آگاهی شامل یک برنامه هشت هفته ای است که برای کمک به افراد طراحی شده است تا بتوانند با تاثیرات فیزیکی و روانی مربوط به مشکلات سلامت روان مقابله کنند، و ICS (زیر مجموعه های شناختی تعاملی برنارد و تیزدل) می باشد.

ICS بر مبنای این فرض است که ذهن افراد به منظور دریافت و پردازش اطلاعات حالت های مختلفی را دارد و دو حالت اصلی در این زمینه عبارت از موارد “وجود داشتن” و “انجام دادن” می باشد.

همچنین این مدل بیان می دارد که سلامت روانی می تواند به توانایی شخص برای جدا شدن از یک حالت و حرکت بین حالت های مختلف، که بر مبنای موارد موجود در محیط می باشد، بستگی دارد.

برنامه MBCT بر روی حالت “وجود داشتن” تاکید می کند، چرا که باور بر این است که این حالت می تواند منجر به بهبود تغییرات عاطفی باثبات در افراد شود، به خصوص در رابطه با افرادی که افسردگی های مداوم و دوره ای را تجربه می کنند.

نحوه انجام دادن MBCT

در این رهیافت درمانی، افراد با نحوه استفاده از روش های شناختی و تفکر آگاهانه، به منظور متوقف کردن فرآیند های خودکار در ایجاد افسردگی آشنا می شوند.

وضعیت روانی نامناسب، تفکرات منفی و احساسات بدنی خاص از قبیل خستگی و تنبلی، در اغلب موارد در طول یک حادثه افسرده کننده ایجاد می شوند.

حتی بعد از سپری شدن این اتفاق، ممکن است که رابطه مابین علائم مختلف همچنان وجود داشته باشد، و این احتمال وجود دارد که عامل محرک منفی و کوچک، منجر به ایجاد یک وضعیت منفی نگران کننده در سطح گسترده شود:

تحقیقات صورت گرفته بیانگر این است زمانی که افراد دارای سابقه افسردگی یک وضعیت روانی نامناسب را تجربه می کنند، ممکن است که خاطرات و تفکرات منفی مربوط به گذشته را هم تجربه کنند، که می تواند منجر به ایجاد یک وضعیت نگران کننده در مورد احساسات آینده و فیزیکی، از قبیل خستگی شود.

MBCT به درمانگران کمک می کند تا نحوه تشخیص درک خودشان نسبت به وجود و شخصیت را یاد بگیرند، و آنها را به عنوان یک عامل مجزا از تفکرات و حالت های روانی شان تصور می کند.

این منفصل شدن می تواند به افراد کمک کند تا از الگوهای تفکری خودشان، که می تواند منجر به تکرار همان پیام های منفی به صورت مکرر شود، اجتناب کنند و از آنها جدا شوند.

افراد درمانجو بعد از افزایش آگاهی نسبت به جدایی تفکرات و احساسات و خود، ممکن است به این نتجه برسند که هر چند ممکن است خود و احساسات به صورت همزمان وجود داشته باشند، ولی نمی توانند در یک اندازه و محدوده یکسانی وجود داشته باشند.

این بینش می تواند با کمک به افراد در افزایش شناخت نسبت به نحوه مداخله دادن تفکرات مثبت در وضعیت های روانی منفی و بی اثر کردن حالت های روانی منفی، منجر به درمان این افراد شود.

در حالت کلی، MBCT تلاش دارد تا ابزار های لازم به منظور غلبه بر علائم افسردگی را همزمان با بروز آنها در اختیار درمانگر قرار دهد.

افرادی که این مهارت ها را یاد می گیرند، می توانند قادر به بازگشت به وضعیت قبلی خود در هنگام ناراحتی و یا در مواقع برخورد با موقعیت های طاقت فرسای بالقوه باشند.



تکنیک های استفاده شده در MBCT

این روش درمانی به صورت برنامه درمانی گروهی و به صورت هفته ای در طول دوره هشت هفته ای برگزار می شود.

هر دوره هفته ای دو ساعت به طول می کشد، ولی افراد شرکت کننده باید یک تکلیف خانگی 45 دقیقه ای را در طول شش روز از هفته انجام دهند.

در تکلیف خانگی، شرکت کنندگان به ضبط های صوتی گوش می کنند و تفکر آگاهی را تمرین می کنند.

همچنین یک تکنیکی به اسم فاصله سه دقیقه ای تنفس آموزش داده می شود. این تکنیک مشارکت کنندگان را ترغیب می کند تا تمرین رسمی استفاده شده در طول درمان را در زندگی روزمره خود هم بکار بگیرند.

هر چند که در حال حاضر هیچ نوع توافق عمومی در رابطه با نحوه تعریف آگاهی وجود ندارد، ولی مفهوم مبنایی آن مربوط به تمرین مربوط به رشد آگاهی عمیق، از مواردی که در شرایط فعلی در درون ذهن و بدن شخص،به صورت غیر تشخیصی و غیر قضاوتی،اتفاق می افتد، اشاره دارد.

تکنیک های مدیتیشن و تفکر خاص – مدیتیشن های تنفسی، مدیتیشن های در حال نشسته، مدیتیشن های بررسی بدن، مدیتیشن های پیاده روی و یوگا – می تواند در افزایش آگاهی فرد مفید باشد.

همچنین در MBCT، مفاهیم شناختی از قبیل رابطه مابین تفکرات و احساسات به افراد آموخته می شود و همچنین آنها فرصت پیدا می کنند تا به یک شناخت عمیق از افسردگی دست یابند.

مشکلات درمان شده با استفاده از MBCT

باور بر این است که آگاهی منجر به افزایش سلامتی مناسب می شود، و بیشتر مطالعاتی که از آگاهی استفاده کردند، کاهش در افسردگی و اضطراب را گزارش کرده اند.

بنابراین، بیشتر متخصصان سلامت روان فعالیت های مربوط به افزایش آگاهی را در دوره های درمان خودشان استفاده می کنند، و نشان داده شده است که این فعالیت ها صرف نظر از مشکلات خاصی که مورد بررسی قرار می گیرند، در کاهش علائم افسردگی، کاهش استرس، و بهبود کنترل عاطفی مفید می باشد.

MBC می تواند به صورت ویژه، به عنوان یک روش درمان اولیت دار و مرجّح و یا همراه با سایر روش های درمانی بکار گرفته شود.

همچنین افرادی که مشکلات پزشکی خاصی را تجربه می کنند، می توانند از مزایای مربوط به روش MBCT بهره مند شوند:

در یک مطالعه که در سال 2013 و در رابطه با 33 زن دارای درد ماهیچه ای شدید صورت گرفت، محققان نتیجه گیری کردند که افراد درمان شده با استفاده از MBCT در قیاس با افراد استفاده کننده از سایر روش های درمانی، کاهش قابل توجهی در درد ماهیچه ای، کاهش قابل توجه در علائم افسردگی، و یک کاهش محدودی را در شدت درد بدن خودشان تجربه کرده اند.

همچنین محققان نشان دادند که افراد دارای سرطان، دیابت، درد های مزمن و صرع که در برنامه درمان خودشان از MBCT استفاده کرده اند، می توانند به یک بهبود در بهزیستی دست یابند.

در طول 15 سال گذشته، نتایج مربوط به آزمایشات کنترل شده نرمال نشان داده است که MBCT می تواند یک روش درمانی مناسب و تاثیر گذار برای افرادی باشد که افسردگی روانی را سه بار و یا بیشتر تجربه کرده اند.

شواهد نشان داده است که MBCT می تواند منجر به کاهش 50% نرخ بازگشت به حالت اولیه در افراد دارای افسردگی دوره ای شود.

همچنین MBCT در مورد مشکلات وضعیت روانی و اضطراب مربوط به موارد غیر از حالت افسردگی هم بکار گرفته شده است و به نتایج مثبتی منجر شده است.

یک مطالعه ای که در سال 2014 و در مورد کاربرد MBCT به عنوان یک روش درمانی برای چندین نوع از شرایط سلامت، صورت گرفته است نشان دهنده کاربرد این روش درمانی در شناسایی مشکلاتی از قبیل برگشتن افسردگی، افسردگی فعلی، افسردگی دوره ای، دو قطبی، اضطراب، مشکلات تغذیه و غذایی، و پسیکوز و سایرمشکلات بوده است.

آموزش و گواهی نامه

گواهی نامه های مربوط به MBCT توسط تعدادی از موسسات تایید شده در سطح جهانی ارائه می شود که عبارتند از:

موسسه آموزش حرفه ای بر مبنای آگاهی UCSD (ایالات متحره)، مرکز آگاهی آکسفورد (انگلستان)، دانشگاه زنو (سوییس)، مرکز مطالعات آگاهی (کانادا) و دانشگاه بنگور (ولز). درمانگرانی که علاقمندند تا گواهی نامه های مربوط به معلم و تدریس کننده MBCT را به دست بیاورند، باید دو مرحله آموزشی را کامل کنند که عبارتند از: صلاحیت معلمی و گواهی نامه معلمی.

مراحل صلاحیت معلمی، مبناهای ضروری مربوط به آموزش MBCT را به شرکت کنندگان ارائه می دهد. این فرآیند شامل شش مرحله است:

• تامین شرایط لازم برای آموزش معلمی MBCT پنج روزه

• توجه و مشارکت برای کسب آموزش های معادل

• تکمیل موفق دوره MBCT آنلاین آگاهی انسان یا ناظر شرکت کننده در دوره MBCT زنده

• درخواست وضعیت معلم در حال آموزش بعد از موفق کردن کامل برنامه

• دریافت حداقل 20 ساعت راهنمایی در هنگام آموزش در حداقل دو دوره MBCT، که هر دوره هشت هفته طول می کشد.

• ارائه درخواست برای صلاحیت ملعمی

با بدست آوردن وضعیت گواهی نامه ای معلمی، درخواست کنندگان می توانند خودشان را به عنوان یک معلم دارای شرایط لازم MBCT معرفی کنند و در صورتی که تمایل به کسب گواهی نامه داشته باشند، می توانند وارد مرحله دوم آموزش شوند. گواهی نامه معلمی شامل پنج مرحله زیر می باشد:

• بدست آوردن صلاحیت معلمی

• تدریس در حداقل سه دوره MBCT هشت هفته ای بعد از بدست آوردن صلاحیت معلمی

• حضور داشتن و کامل کردن دوره فشرده آموزشی معلمی پیشرفته (ATTI)

• دریافت حداقل 10 ساعت راهنمایی در هنگام تدریس در یک دوره

MBCT
• ارائه درخواست برای گواهی نامه معلمی

محدودیت ها و نگرانی ها

کارایی آگاهی بر مبنای روش درمان شناختی، توسط شواهد تجربی بی شماری حمایت شده است و بر اساس تحقیقات صورت گرفته، این در حالت کلی منجر به ایجاد نتایج مثبت برای افراد درمانجو می شود.

با این وجود، به دلیل اینکه این روش تقریبا یک روش درمانی جدیدی می باشد، هنوز مزایای بلند مدت این روش به صورت قطعی قابل تعیین نیست.

شواهد علمی گسترده ای از این رهیافت حمایت می کنند، ولی انجام تحقیقات بیشتر می تواند منجر به حمایت از کارایی این رهیافت در درمان دو قطبی، مشکلات تغذیه ای، پسیکوز (روان پریشی) و سایر مشکلات شود.

برخی از انتقادات، نقایص متدولوژیکی همانند اندازه نمونه کوچک، نبود گروه کنترل و نبود آرایش تصادفی را در مورد مطالعات MBCT مطرح کردند، که همه آنها می تواند بر روی نتایج بدست آمده تاثیر گذار باشد.

به منظور بررسی کارایی بیشتر MBCT نسبت به روش های دیگری که کاربرد گسترده ای در درمان دارند، همانند روش درمان رفتاری شناختی، به مطالعات بیشتری نیاز وجود دارد.

ترجمه و گردآوری : دکتر یاسر دادخواه

مطالب مرتبط