یکی از نهادهای پر اهمیت اجتماعی که از نظر اهمیت نقش و کارکردهای متعدد مورد توجه روانشناسان واقع شده است نهاد خانواده میباشد و ارزش و اهمیت شناخت و ارزیابی عواملی که موجب قوام این نهاد اجتماعی میشود میتواند قدم پرفایده در راستای ارتقای فرهنگ جامعه باشد .
در خانواده الفبای اجتماعی شدن و فرهنگ پذیری را یاد میگیرد هرچه از عمر خانواده های گسترده می گذرد تبلور خانواده هسته ای در جامعه افزایش پیدا خواهد کرد .
اهمیت روابط میان اعضای خانواده مخصوصاً زن و شوهر به عنوان رکن اصلی خانواده واضح تر خواهد شد که در این بین رضایت زناشویی یکی از پر اهمیت ترین عوامل اثرگذار بر رویکرد خانواده به حساب میآید ازدواج کردن .
تشکیل دادن خانواده به طور معمول به عنوان منبعی از خشنودی و رضایت برای شخص می باشد که در حقیقت تمام زوجها به دنبال آن می باشند که از زندگی زناشویی خود لذت ببرند و احساس رضایت داشته باشند .
اما متاسفانه برخی آغاز زندگی زناشویی به عنوان منبعی از ناکامی تقدیر خواهد شد که چگونه این رویکرد رخ میدهد و منظور از رضایت زناشویی چه می باشد ؟
به چه علت برخی از زوجین از زندگی خود رضایت ندارد؟ ارزیابی مقدار رضایت زناشویی از این جهت دارای اهمیت می باشد که رضایت از زندگی زناشویی قسمت پر اهمیتی از سلامت فردی به حساب میآید .
در حقیقت ارتباط با همسر جنبه مرکزی زندگی عاطفی و همینطور اجتماعی یک شخص می باشد و ناراضی بودن زناشویی میتواند به توانایی و مهارت زن و شوهر برای برقرار کردن روابط رضایتمندانه با بچه ها و دیگر افراد خارج از خانواده صدمه برساند .
روانشناسان اعتقاد دارند که رضایت زناشویی را اینگونه به تعریف کردن پرداخته اند که از احساسات عینی از خشنودی و رضایت و لذت بردن تجربه شده توسط زن و شوهر هنگامی که تمام جنبههای ازدواجشان را در نظر بگیرند.
در تعریف های دیگر رضایت زناشویی را حالتی میدانند که طی آن زن و شوهر از ازدواج کردن با همدیگر و با یکدیگر بودن احساس رضایت دارند
برخی از روانشناسان اعتقاد دارند که رضایت زناشویی انطباق میان شرایط موجود و شرایط مورد انتظار می باشد که بر اساس این تعریف رضایت زناشویی هنگامی محقق خواهد شد که شرایط موجود در ارتباط زناشویی با شرایط مورد انتظار شخص منطبق باشد .
مطابق با برخی از روانشناسان ادراک زن یا شوهر از مقدار و دامنه مشکلات موجود در ارتباط منعکس کننده سطح رضایت زناشویی آنها می باشد .
ارتباط رضایت بخش میان زوجین از طریق علاقه داشتن متقابل و مقدار مراقبت کردن از یکدیگر و قبول کردن و تفاهم همدیگر قابل بررسی می باشد که رضایتمندی زناشویی را پیامد توافق زناشویی که به طور درون احساس خواهد شد.
نیز میدانند که اصطلاح توافق داشتن زناشوئی ارتباط مطلوب زن و شوهر را به توصیه کردن پرداخته اند که در ارتباط با توافق بالا هر دو زوج به گونهای برخورد و تصور و ادراک خواهند کرد که گویا احتیاج ها و انتظار های شان در برآورده شده و چیزی موجود نمی باشد که در رابطه شان اختلال به وجود آورد .
در ازدواج بدون توافق زناشویی مشکل های موجود بین زوجین به حدی فراوان خواهد شد که آنها را از احساس رفع شدن احتیاج ها و انتظاراتشان باز می دارد. بیشتر زوجها جایی میان این دو انتها واقع شده اند و زمینه هایی از توافق و همین طور نبود توافق به تجزیه کردن میپردازد.
می توان بیان کرد که رضایتمندی زناشویی یک مفهوم کلی به حساب میآید که در شرایط مناسب روابط زناشویی احساس خواهد شد که از طرفی رضایتمندی هنگامی رخ خواهد داد که ارتباط زن و شوهر در همه حیطهها بهنجار گزارش شود