مراکز مشاوره خانواده دولتی در تهران

مراکز مشاوره خانواده دولتی در تهران

در مراکز مشاوره خانواده دولتی در تهران افراد می توانند به آسانی مشکلات روحی و روانی خود را درمان نمایند.

یک از مهم ترین انواع مشاوره که در انواع مراکز مشاوره خانواده دولتی در تهران ارائه می شود مشاوره ازدواج است.

اهمیت مراکز مشاوره خانواده

امروزه افراد برای داشتن یک ازدواج موفق باید یک مشاور خوب داشته باشند.
ازدواج خوب و موفق است، اما ازدواج غیرقابل اجتناب امکان پذیر نیست.
هر ازدواج موفق و پایداری شامل یک تعهد ناخواسته به فرد است.
انتظار نادرست این است که همسر شما کامل و بدون نقص باشد.
امروز جدایی طلبان با کوچکترین اتفاق خواستار طلاق هستند.
مهم است که از خودتان سوال کنید که تعهد شما به ازدواج چیست؟
تعهد به ازدواج به این معنی است که زن و شوهر به یک چیز دیگر گفته اند:
“ما از زندگی مشترک ما ناامید نیستیم.
ما ازدواج خود را براساس عشق، احترام، عزت و خلوص متقابل آغاز کرده ایم.
” ما اعتقاد داریم و ما به یکدیگر وفادار هستیم، صادق هستیم، ما دروغ نمی گویم .
و اعتماد داریم، هم در حضور یکدیگر و هم در غیاب یکدیگر به هم اعتماد داریم.
پیروی از نکات زیر تمایل به زندگی مشترک را تقویت می کند.

تقویت زندگی مشترک

سازگاری معنوی و تنظیم شخصیت و خودآگاهی مستقل و توانایی برقراری ارتباط با یکدیگرو علاقه متقابل به یکدیگر.

زوج های موفق صریح خواسته ها و انتظارات خود را بیان می کنند.

آنها پیش از ازدواج انتظارات یکدیگر را افزایش می دهند، اگر آنها یک توافق اولیه را نداشته باشند.

آنها می توانند به طور جدی در مورد شروع یا پایان دادن به ازدواج فکر کنند.

پس از ازدواج، زوج های موفق به طور منظم از انتظارات و ارزوهای خود صحبت می کنند.

و اگر اختلاف وجود داشته باشد، آنها را به زمان دیگری منتقل می کنند تا یکدیگر را درک کنند و به توافق برسند.

زوج های موفق، فردیت خود را حفظ می کنند.

پس از ازدواج، استقلال زوج ها کاهش نمی یابد، اگر فرزندان خود را داشته باشند.
وابستگی روز به روز افزایش می یابد، و گاهی اوقات احساس خستگی می کنند.

حفظ استقلال زوجین

زوج های موفق می دانند که حتی احساس خستگی نیز نمی تواند مانع شود که آنها یکدیگر را دوست داشته باشند.

آنها یکدیگر را تشویق می کنند که مان خود را داشته باشند و چیزهای مورد علاقه خود را انجام دهند.

به این ترتیب، زن و شوهر شخصیت خود را حفظ می کنند و زندگی پر جنب و جوش می شود.

زوج های موفق بر یکدیگر متمرکز هستند.

آنها یکدیگر را دست کم نگیرند و همیشه به شادی همسر و خانواده خود فکر می کنند.

معمولا، سالهاست که به چند سال پس از ازدواج توجه نمی شود.

برای مثال، زوج های موفق، مشاغل کوچکی مانند اولویت بندی نیازها و وظایف همسر.
و کارهای عالی مانند احترام و گوش دادن به کار یکدیگر را در نظر می گیرند.
اینکه شما اغلب همسر خود را فراموش کنید مهم است و شما به آن اهمیت نمی دهید.
در عوض، شما به کار، سرگرمی و دوستان توجه می کنید، اما زوج های موفق بر یکدیگر متمرکز هستند.

مطالب و مقالات سایت ” مرکز مشاوره ” توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان تهیه و پشتیبانی شده است.

مراکز مشاوره خانواده دولتی در تهران

مراکز مشاوره خانواده دولتی در تهران

تکنیک های حل اختلاف

زوج های موفق تکنیک های حل اختلاف یاد می گیرند..

می توانید از تست اختلافات زناشویی بهره ببرید.

جان گتمن، یک روانشناس که بیست سال است زوج های موفق را مورد مطالعه قرار داده است.

عامل اصلی موفقیت یا شکست ازدواج را، توانایی یا ناتوانی در حل اختلافات می داند.

حتی اگر شما و همسرتان کاملا با هم باشند، گاهی اوقات با دیدگاهی موافق نیستید .

و این ناامیدی باعث ناراحتی می شود. شما نباید به خشونت یا هر چیز دیگری اعتیاد داشته باشید.

تنها کتک زدن خشونت محسوب نمی شود.

اگر خواسته همسر و فرزند شما متفاوت باشد، باید آن را حل کنید.

زوج های موفق با هم صحبت می کنند، حتی اگر احساس بدی نسبت به یکدیگر داشته باشند.

آنها در مورد مناقشات و اختلافات مذاکره می کنند تا نتیجه ای عادلانه به دست آورند.

آنها از یکدیگر حمایت می کنند و تغییر را قبول می کنند.

مرکز مشاوره خوب دولتی تهران

در برخی موارد، عشق برتر از پیروزی است.
زوج های موفق با هم رشد می کنند.
مطمئنا فردی که امروز ازدواج می کند ۱۰ سال آینده متفاوت خواهد بود.
شما هر دو تغییر می کنید، به ویژه در شرایط دشوار زندگی مانند از دست دادن والدین.
زوج های موفق می دانند که یک یا هر دو آنها در طول زندگی خود تغییر می کنند و قوانین تغییر می کنند.
بنابراین شما باید تغییر دهید تا بتوانید روابط متغیر را تغییر دهید.
سعی می کنند روابط را حفظ کنند.

به طور منظم شیوه زندگی خود را بررسی می کنند و با یکدیگر همکاری می کنند.

تا از خوشبختی و رضایت هر دو با یکدیگر همسو شوند.

اگر شما با یک یا هر دو زندگی مشترک خود ناراضی هستید، مشکل خود را حل کنید

از مشورت با بهترین مشاور خحجالت نکشید.

قبل از مراجعه به مشاور، طلاق را امضا نمی کنند.

آنها سعی می کنند مشکلات را در اسرع وقت حل کنند.

عوامل کاهش افسردگی

ازدواج موفق یکی از مهم ترین عوامل کاهش افسردگی است.
سعی کنید او را چیزی بیشتر از چیزی که انتظار دارید از همسرتان دریافت کنید.
اگر هدف شما ایجاد احساس رضایت و خوشبختی در همسر شما باشد.
مطمئن باشید که فرصت های بی شماری برای رسیدن به این هدف پیدا خواهید کرد.
در این مورد، شما نیز از محبت و مهربانی همسرتان لذت خواهید برد.
از آنجا که مردم همیشه سعی می کنند که خوبی دیگران را جبران کنند.
از همسرتان انتظارات غیر واقعی نداشته باشید.

اجتناب از انتظارات غیر واقعی می تواند مانع از بسیاری از درگیری ها، خشم و سرخوردگی شود.

انتظار نداشته باشید که همسرتان کامل و بی عیب باشد.

در عین حال، او را با دیگران مقایسه نکنید.

سعی کنید دیدگاه مثبت داشته باشید.

برای داشتن یک ازدواج موفق به مراکز مشاوره خانواده دولتی در تهران مراجعه کنید.

منبع :مراکز مشاوره خانواده دولتی در تهرانمرکز مشاوره ایران

هوش اجتماعی چیست؟

هوش اجتماعی چیست؟

استراتژی هایی برای کمک به رشد مهارت های مربوط به هوش اجتماعی خودتان

افراد دارای هوش اجتماعی می توانند نسبت به نحوه درک افراد مطلع باشند.

به صورت حسّی بدانند که در موقعیت های اجتماعی چه چیزی بگویند، و حتی در جاهایی که ازدحام جمعیت وجود دارد، دارای اعتماد بنفس مناسبی باشند.

نظریه هوش اجتماعی برای اولین بار در سال 1920 و توسط یک روانشناس آمریکایی به اسم ادوارد تورندایک[1] مطرح شد.

وی هوش اجتماعی را به صورت “توانایی شناخت و مدیریت مردان و زنان و پسرها و دختران و داشتن اقدامات عقلایی در روابط انسانی” تعریف کرد.

هیچ شخصی به صورت یک فرد دارای هوش اجتماعی متولد نمی شود. در مقابل، این مورد شامل مجموعه ای از مهارت ها می باشد که افراد در طول زمان یاد می گیرند.

علائم هوش اجتماعی

افراد دارای هوش اجتماعی یک سری ویژگی های اصلی دارند که در هنگام ارتباط برقرار کردن با سایر افراد به آنها کمک می کند. این موارد عبارتند از:

گوش دادن مفید:

شخصی که دارای هوش اجتماعی می باشد، فقط به منظور جواب گفتن گوش نمی کند، بلکه به صورت واقعی و با تمام حواس خودش به موارد بیان شده توسط یک فرد دیگر گوش می کند.

سایر افراد در هنگام مکالمه با این افراد، احساس شناخته شدن و ارتباط برقرار کردن پیدا می کنند.

مهارت های مکالمه ای:

آیا تا به حال شخصی را دیده اید که به صورت مناسبی با سایر افراد ارتباط برقرار می کند؟

آنها دارای یک سری مهارت های مکالمه ای هستند که باعث می شود توانایی مناسبی برای بحث کردن با هر شخصی داشته باشند.

آنها در مکالمات خودشان با ادب، شایسته، شوخ طبع و صادق هستند و می توانند جزئیات موارد بیان شده توسط سایر افراد را به یاد بیاورند که باعث می شود مکالمه صورت گرفته معنادار باشد.

مدیریت شهرت:

افراد دارای هوش اجتماعی، عقیده ای را که در افراد ایجاد می کنند را در نظر می گیرند.

مدیریت شهرت که به عنوان یکی از پیچیده ترین مولفه های هوش اجتماعی در نظر گرفته می شود، نیاز به یک توازن دقیق و محتاطانه دارد

– یک شخص باید به صورت متفکرانه یک عقیده ای را در فرد دیگری ایجاد کند و همزمان یک فرد قابل اعتمادی باشد.

عدم بحث و مشاجره:

شخصی که دارای هوش اجتماعی می باشد، مطلع است که جر و بحث کردن یا به اثبات رساندن یک مورد از طریق ایجاد یک احساس بد در یک فرد دیگر، روش مورد استفاده و مورد دلخواه آنها نمی باشد.

آنها بیدرنگ و بلافاصله ایده های سایر افراد را رد نمی کنند، بلکه با یک ذهن باز و به دقت به صحبت های وی گوش می کنند – حتی در صورتی که وی به صورت شخصی با ایده مطرح شده مخالف باشد.

هوش اجتماعی چیست؟

هوش اجتماعی چیست؟

چگونه می توان هوش اجتماعی را رشد داد

در حالی که برخی از افراد بدون هیچ نوع تلاشی هوش اجتماعی خودشان را افزایش می دهند، ولی سایر افراد باید تلاش بیشتری برای افزایش هوش اجتماعی شان انجام بدهند.

خوشبختانه، استراتژی های خاص می توانند به فرد کمک کنند تا مهارت های اجتماعی را ایجاد بکند. تکنیک هایی که برای رشد هوش اجتماعی شما می توانند مفید باشند عبارتند از:

داشتن یک توجه مناسب نسبت به موارد (و افراد) موجود در اطراف خودتان.

افراد دارای هوش اجتماعی، افراد مشاهده کننده ای می باشند و به راهنماهای اجتماعی دقیقی که در اطرافشان وجود دارد، توجه می کنند.

در صورتی که فکر می کنید یک شخص موجود در زندگی شما مهارت های مردمی و اجتماعی زیادی دارد، به نحوه تعامل وی با سایر افراد توجه کنید.

بر روی افزایش هوش عاطفی خودتان تلاش کنید.

هر چند که هوش عاطفی شبیه به هوش اجتماعی می باشد، ولی بیشتر در رابطه با نحوه کنترل احساسات خودتان و نحوه همدلی کردن شما با سایر افراد می باشد.

این هوش به شناخت زمانی که شما یک عاطفه و احساسی را تجربه می کنید – که به شما کمک خواهد کرد تا عواطف موجود در سایر افراد را هم بشناسید

– و تنظیم کردن آنها به صورت مناسب نیاز دارد.

یک فرد دارای هوش عاطفی می تواند احساسات منفی ، همانند احساس ناکامی یا عصبانیت، را در هنگام قرار گرفتن در یک مجموعه اجتمای شناسایی و کنترل کند.

احترام گذاشتن به تفاوت های فرهنگی.

هر چقدر شما بیشتر منتظر و پذیرای تفاوت های فرهنگی باشید، می توانید شناخت بهتری نسبت به آنها به دست بیاورید.

هر چند که اکثر افراد مهارت های خودشان را از خانواده، دوستان و جامعه اطراف خودشان یاد می گیرند.

ولی یک فرد دارای هوش اجتماعی به این شناخت دست پیدا می کند که سایر افراد بر اساس نحوه تربیتی که داشته اند، می توانند واکنش ها و فرهنگ های متفاوتی داشته باشند.

تمرین کردن گوش دادن به صورت فعال.

با کار کردن بر روی مهارت های ارتباطی خودتان – که به گوش دادن فعال نیاز دارد – هوش اجتماعی خودتان را افزایش دهید.

در هنگام صحبت کردن یک فرد هیچ گونه اختلالی ایجاد نکنید. قبل از پاسخ دادن، به صحبت هایی که یک فرد بیان می کند با دقت گوش کنید.

به انعطاف های موجود در صحبت های سایر افراد گوش کنید، چرا که این مورد می تواند معنای واقعی مورد نظر آنها را بیان کنید.

از افراد مهمی که در زندگیتان قرار دارند، قدردانی کنید.

افراد دارای هوش اجتماعی روابط عمیقی با افرادی دارند که برای آنها مهم هستند. به احساسات همسر، فرزند، دوستان، همکاران و سایر افراد مرتبط با خودتان توجه کنید

. در صورتی که نسبت به افراد صمیمی موجود در زندگی خودتان بی توجه باشید، شما نخواهید توانست که ارتباط مناسبی با سایر افراد برقرار کنید.

اختلال گفتاری در کودکان ، علائم و تکنیک های درمانی
اختلال محاسباتی در کودکان -کمک به کودکان دارای اختلال محاسبه پریشی
تصویر ذهنی درست از بدن دختر – اصول تربیتی دختران
چالش های اجتماعی در کودکان با مشکلات یادگیری
شناخت اختلال یادگیری در کلاس درس

توصیه ای برای داشتن یک زندگی بهتر

به دست آوردن و ماهر شدن در هوش اجتماعی به راحتی امکان پذیر نمی باشد – در صورتی که آسان بود، حتی در یک مهمانی ساده هم یک مکالمه ناشیانه و زشتی صورت نمی گرفت.

با این وجود، کار کردن بر روی هوش اجتماعی می تواند منجر به دستیابی به یک زندگی غنی تر و ارزشمندتر شود – یا حداقل اینکه برای پیدا کردن دوستان جدید، به زمان کمتری نیاز خواهید داشت.

در مورد موقعیت های اجتماعی مطالعه کنید. به کارهایی که افراد به صورت مناسب و صحیحی انجام می دهند توجه کنید و از بروز اشتباه خودتان اجتناب کنید.

بعد از آن، در مورد کار متفاوتی که در موقعیت اجتماعی بعدی خودتان می خواهید انجام بدهید، تامل کنید.

به صورت فعال، مهارت های اجتماعی خودتان را بهبود بدهید و به یاد داشته باشید که شما در برخی مواقع شکست خواهید خورد. از شکست خودتان پلی برای پیروزی بسازید.

منبع :هوش اجتماعی چیست؟ تربیت کودک

رفتارهایی که سبب دلزدگی همسر تان می شود - چه کاری نباید کرد

رفتارهایی که سبب دلزدگی همسر تان می شود – چه کاری نباید کرد

شما روابط خوبی با همسرتان دارید و هرگز دوست ندارید ناراحت نشوید.

اما این واقعیت که ما باید قبول کنیم این است که فرد در معرض خطر طرد شدن است.

چند رفتار که ناخودآگاه آزار و اذیت همسر را به دنبال دارد بخوانید.

بعد از تمیز کردن او دوباره تمیزکاری می کنید.

هنگامی که همسر شما ظروف را شسته است و به همان اندازه پاک کرده است، دوباره آن ها را می شویید.

با این رفتار، او احساس ارزشمندی برای کمک به شما را از دست می دهد.

گاهی اوقات شما باید مراقب باشید.

هنگامی که ظروف در جای خود قرار ندارند نیز می توانید بخوابید.

شما دائما خود را مورد انتقاد قرار می دهید

خواه روز بدی داشته اید و یا به دنبال همسر تان باشید که صادقانه دلداری تان بدهد این به یک رفتار آزار دهنده در شما تبدیل خواهد شد.

سعی کنید مانند او باشید.

هر روز خود را با گفتن چیزی که افتخار می کنید جشن بگیرید.

به گفته روانشناسان، اگر خودتان را همان گونه که هستید قبول کنید، روابط بهتری خواهید داشت.

با تلفن همراه خود ارتباط برقرار می کنید

هنگامی که شما به طور مداوم با تلفن همراه خود مشغول هستید و در اطراف فضاهای مجازی سرگردان، همسر شما احساس ناخوشایند و نادیده گرفته شدن می کند.

کمتر شبکه های اجتماعی را بررسی کنید یا زمانی که هر دو با هم هستید تلفن همراه را خاموش کنید.

شاید کمی سخت باشد اما نتیجه خوبی خواهد داشت.

هر زمان که می خواست یک شنونده خوب باشید

او در مورد برنامه آخر هفته صحبت می کند و ناگهان بین حرف هایش درباره بخشی از فیلمی که چند لحظه پیش دیده اید حرف می زنید و می خندید.

به جای اینکه او را به صحبت کردن با دیوار تشویق کنید، سعی کنید به دقت به حرف های او گوش دهید.

در جمع دوستانش حرفش را قطع نکنید

هنگامی که شما در گروهی از دوستان هستید، صحبت های همسرتان را قطع نکنید.

این باعث می شود او احساس تحقیر و نا امیدی کند.

همچنین معتقدند که انسان برای زندگی به عشق نیاز دارد.

عشق چیزی است که در اطراف ماست.

ما آن را هر روز حس می کنیم بنابراین بسیار عجیب است.

چه کسی مایل است عشق را بپذیرد؟

بسیاری از مردم راه هایی را که به طور عادی عشق را در اطرافشان رد می کنند نمی دانند.

شناختن چگونگی رد عشق ناخودآگاه باعث می شود که شما عشق خود را نسبت به زندگی خود بپذیرید.

رفتارهایی که سبب دلزدگی همسر تان می شود - چه کاری نباید کرد

رفتارهایی که سبب دلزدگی همسر تان می شود – چه کاری نباید کرد

شما بحث را شروع می کنید

هنگامی که انسان ها در رابطه آسیب پذیری های زیادی احساس می کند، این برای آن ها بحث برانگیز نیست.

اکثر افراد اختلاف نظر و یا اختلاف نظر خفیف را در روابط خود تجربه می کنند.

این یک بخش طبیعی از یک رابطه است.

اما رد عشق در زمانی اتفاق می افتد که بدون هیچ دلیلی بحث می کنید.

مردم نه تنها با دعوا عشق را رد می کنند، بلکه مشکل را دو چندان می کنند.

یکی از راه های پذیرش عشق این است که به عقب برگردیم و به واقعیت نگاه کنیم.

اگر شما خود را برای مبارزه آماده می کنید، به دنبال آن هستید، احتمالا خواهید یافت که شما از عشق بی خبر بودید.

احساساتتان را خاموش می کنید

چه کسی دوست دارد رابطه اش بدون احساس باشد؟

خاموش کردن احساسات یکی از راه های رد عشق است که مردم آن را تحقق می بخشند.

هنگامی که شما احساس آسیب پذیری می کنید، از احساس خودداری می کنید، زیرا اغلب ما خودمان را متقاعد می کنیم که احساس ما خیلی مهم نیست.

اما رد عشق تنها باعث می شود شما آن را تجربه نکنید.

توجه داشته باشید که چه زمانی احساسات خود را خاموش می کنید.

علت چیست؟

خود را صادقانه بپذیرید و احساسات خود را نشان دهید.

شما توانایی پذیرش عشق در زندگی خود را پیدا خواهید کرد.

خاموش کردن احساسات باعث کاهش میل جنسی می شود.

کمتر از آنچه شما سزاوار هستید رفتار می کنید

ما همیشه با افرادی که با ما خوب رفتار می کنند رفتار خوبی نداریم.

این یکی از واقعیت های زندگی است.

اما زمانی که شما اجازه می دهید کمتر از چیزی که سزاوار آن هستید با شما رفتار شود، شما عشق را از همه افرادی که به شما احترام می گذارند، انکار می کنید.

این عمدتا به این دلیل است که مردم فکر می کنند که از شادی که شایسته آن هستند لذت نمی برند.

به گذشته خود نگاه کنید و ببینید که مردم چگونه با شما رفتار می کردند.

آیا هنوز هم با آنها ارتباط برقرار می کنید؟

اجازه بدهید خودتان را دوست داشته باشید که ارزشش را دارد.

ارزش خود را حفظ کنید.

خودتان را با دیگران مقایسه نکنید

وقتی ما خودمان را با دیگران مقایسه می کنیم، معمولا احساس می کنیم که کمتر از دیگران هستیم.

اما آنچه بیشتر مردم نمی دانند این است که مقایسه خود با دیگران، اشتباه است.

هنگامی که خودتان را با دیگران مقایسه می کنید، به خود اجازه می دهید اعتماد به نفس خود را پایین بیاورید.

به جای مقایسه خود با دیگران در مورد دیدگاه های خود از نقاط مورد نظر خود تمرکز کنید.

همه مردم چیزهای زیادی برای انجام دادن با هم دارند. شما هم همینطور.

لحظه ای که خود را با دیگران مقایسه می کنید، به جای دریافت عشق آماده رد عشق هستید.

پس خودتان را با دیگران مقایسه نکنید.

نتیجه نهایی

آیا این رفتارها شبیه رفتارهای شماست؟
آیا شما فردی از بحث و گفتگوی گفته شده هستید؟
یا شاید شما همواره خودتان را با دیگران مقایسه می کنید؟

اگر چنین است، عشق را به شیوه ای ناخودآگاه رد خواهید کرد.

خدا را شکر، در اینجا راه هایی برای پذیرش عشق به جای رد شدن است.

اگر با خودتان صادق هستید، می توانید راه های رد عشق را اصلاح کنید، می توانید تغییرات واقعی را در خودتان ایجاد کنید.

همه مردم سزاوار دوست داشتن هستند.

از اینکه عشق و محبت را به شریک زندگی خود نشان دهید دریغ نکنید.

چیزی را که ندارید قبول کنید این اولین قدم های هر انسان است آن را می پذیرد.

منبع :رفتارهایی که سبب دلزدگی همسر تان می شود – چه کاری نباید کردمرکز مشاوره روانشناسی مشاورانه

احساس نداشتن به همسر

احساس نداشتن به همسر

احساس نداشتن به همسر : موضوع مهمی است که می تواند تمامی ابعاد زندگی را تحت تاثیر قرار دهد.

در زندگی زناشویی، برای هر دو طرف هیچ چیز سخت تر از شنیدن عبارت “من شما را دوست ندارم” نمی باشد.

اگر این علائم را در زندگی با شریک زندگی خود مشاهده کنید، به همسر خود را کمی بیشتر دقت کنید.

احساس نداشتن به همسر

نشانه های عدم علاقه به همسر چیست؟ هیچ چیز سخت تر از شنیدن “دوستت ندارم” از جانب همسر نیست.

عشق عامل اصلی زنده ماندن زندگی است، که گاهی اوقات در بین زوج ها محو می شود.

به طور کلی علائم عدم علاقه به همسر عبارتند از: بی تفاوتی:احساس نداشتن به همسر

زوج هایی که عاشق یکدیگرند، انرژی زیادی برای انجام دادن کارها با همسرشان دارند.
این افراد به دنبال رضایت هم دیگر هستند و علاقه مند به ماجراهای جدید و باور نکردنی دو نفره هستند.
اگر شما مایل به کشف جهان اطراف خود نیستید، احتمالا به آن علاقه مند نخواهید شد.
زوج هایی که عاشق یکدیگر هستند بیشتر دوست دارند کنار همسرشان باشند.

مقالات سایت توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان “کانون مشاوران ایران “تهیه و پشتیبانی شده است.

نشانه های عدم علاقه به همسر

آنها مشتاق هستند که ساعت کار خود را به پایان برسانند و به خانه بروند .

یا به تعطیلات آخر هفته برسند و از بودن در کنار خانواده هایشان لذت ببرند.

حتی یک پیاده روی ساده و شام در یک رستوران ارزان و ساده نیز برای آنها رضایت بخش است.

با مرد خیانتکار چه کنم؟

از نشانه های عدم علاقه به همسر دور شوید.احساس نداشتن به همس

نزدیکی و رابطه جنسی یکی دیگز از علائم مهم رابطه عاطفی و علاقه بین دو نفر است.

همسرانی که عاشق یکدیگرند بیشتر رابطه جنسی دارند.احساس نداشتن به همسر

این افراد لذت بردن از رابطه با همسر خود را در اتاق خواب دوست داشته است.

و تنها به دنبال اعتماد به نفس نیستند.احساس نداشتن به همس

آنها همچنین می خواهند به همسر خود احترام گذاشته و برای او ارزش قائل شوند.

احساس نداشتن به همسر

احساس نداشتن به همسر

احساس نداشتن شوهر

زوج های دوست داشتنی لذت بردن از دوست داشتن را مهم می دانند.
آنها به چیزهایی که همسرشان را تحریک می کنند توجه می کنند و سعی می کنند.

درباره اش بیشتر بدانند. اگر شما نمی خواهید به همسر خود نزدیک شوید .

و به عشق علاقه نداشته باشید، ممکن است اشتباهی در رابطه با شما رخ داده باشد.

تمرکز و توجه به طرف نقابل یکی دیگر از علائم دوست داشتن و توجه است.

زوج هایی که هم را دوست دارند به هم نگاه می کنند.احساس نداشتن به همس

آنها اغلب همسر خود را به یاد می آورند و هیچ دلیلی برای خرید هدایا ندارند.
زمانی که شوهرانشان ناراحت می شوند، نگران هستند و سعی می کنند.
تا مشکل را در اسرع وقت حل کنند. اگر شما به ندرت در مورد همسر خود فکر می کنید.
ممکن است او را دوست نداشته باشید. ارزش گذاری کردن مورد مهم دیگر است.

ارزش گذاری کردن در ازدواج

همسرانی که به یکدیگر علاقه مند می باشند ارزش یکدیگر را دانسته و احساس شادی می کنند .

که خدا چنین همسری به آن ها داده است. این گروه از مردم احساس می کنند که بخش گمشده خود را پیدا کرده اند.

اگر فکر می کنید هزاران نفر از بهتر از همسرتان در انتظار شما هستند، ممکن است به او علاقه ای نداشته باشید.

توجه کردن به هم یکی دیگر از نشانه های علاقه و داشتن حس به همسر است.
بی توجهی یکی از مهم ترین علائم عدم علاقه به همسر است.
در ازدواج موفق، زوج ها دوست دارند به یکدیگر احترام بگذارند و دیگری را ستایش کنند.

نشانه های ازدواج موفق

به همین دلیل از احترام، آنها بهتر می توانند به یکدیگر گوش دهند، بحث کنند و به توافق برسند.
درگیری های کمتری بین آنها وجود دارد، و بیشتر آنها با کار گروهی روبرو می شوند.
اگر شریک زندگی خود را نادیده می گیرید، باید به علاقه خود مشکوک باشید.
آیا علائم عدم علاقه به همسر صد درصد است؟ نبود یک یا تعدادی از مورد گفته شده است.
در رابطه بین همسران حتما به این معنی نیست که فرد همسر خود را دوست ندارد.
اما این احتمال وجود دارد، و اگر چنین باشد، فرد باید آن را جدی بگیرد.
در این وضعیت، رابطه عاشقانه فرد در معرض خطر است و او نیاز به کمک دارد.
در برخی از ازدواج ها یکی از زوج های دائما احساس می کند.
که همسرش مضطرب و ناراحت کننده است.احساس نداشتن به همسر

داشتن یک ازدواج خوب

واقعیت این است که این احساس تقریبا به بسیاری از افراد متاهل نیز سرایت می کند.
وسواس فکری و اعتیاد به عشق

اما برای برخی افراد، احساسات موقت و ناپایدار هستند و برای دیگران احساساتی ماندگار برای آنها است.

باید مراقب باشید. اول از همه، از آنجا که پیشگیری همیشه بهتر از درمان است.

ما توصیه می کنیم افراد مجرد باید به طور فعال در انتخاب یک همسر دقت کنند.

اگر نمی توانید تصمیم بگیرید که ازدواج کنید، هنوز آماده نیستید که ازدواج کنید.

شما باید از نظرات بزرگان خانواده و خانواده مطلع شوید.

و از تجربیات آنها استفاده کنید اما هرگز ازدواج اجباری را از قبول نکنید.

داشتن یک ازدواج خوب یک نیروی محرکه و موتور ازدواج است.

و به یک فرد انگیزه برای حل مشکلات زندگی مشترک می دهد.

آخرین راه حل طلاق

اما خوشبختانه احتمال داشتن یک رابطه زناشویی صفر نیست.
به عبارت دیگر، ما هیچ وقت در مورد ازدواج اجباری بدون حضور فرد مشاوره نمی دهیم.
اما اگر قبلا چنین رابطه ای داشته باشید، قبل از تصمیم گیری باید با هم کار کنید.
مشاور متخصص می تواند به شما در تصمیم درست کمک کند.
طلاق باید همیشه به عنوان آخرین راه حل در نظر گرفته شود.

منبع :احساس نداشتن به همسرکانون مشاوران ایران

با شوهر یا همسرعصبی چگونه رفتار کنیم؟

با شوهر یا همسرعصبی چگونه رفتار کنیم؟

زندگی کردن با فردی که زود عصبانی می شود، پرخاشگر است، به شما توهین می کند و به راحتی از کوره در می رود می تواند بسیار چالش برانگیز باشد.

این چالش در مواقعی که همسرعصبی، طوفان خشم خود را به راه می اندازد و اشیا و وسایل را می شکند، فحاشی می کند و یا خود و دیگران ا در معرض آسیب قرار می دهد می تواند بسیار بیشتر شود.

اما بر اساس دیدگاه شناختی، افراد عصبی تنها کسانی نیستند که دست به پرخاشگری می زنند بلکه درصد زیادی از افراد جامعه معیارهای عصبیت از جمله:

افسردگی،
بی حوصلگی،
شکست ها
و مشکلات عاطفی

زیادی را تجربه می کنند که می تواند منجر به ایجاد مشکلات ارتباطی فراوانی شود.

به منظور مدیریت شرایط و کنترل این ارتباط نوروتیک، نیازمند آن هستید تا راهکارهای برقراری رابطه با چنینی افرادی را بیاموزید و از واکنش های هیجانی، مقابله به مثل و یا پرخاش متقابل پرهیز کنید.

آیا تغییر ممکن است؟

واقعیت آن است که تغییر دادن عادات زندگی یک همسر عصبی ممکن است اما کار ساده ای نیست.

در حقیقت افرادی که چار مشکلات عصبی از جمله بی حوصلگی، خشم، اضطراب و یا افسردگی هستند، با برخورداری از مجموعه ای از شرایط، چنین رفتارهایی را بروز می دهند و تغییر، نیازمند ان است که ریشه ی اصلی مشکل را بشناسید و بتوانید او را برای تغییر، علاقمند کنید.

اگر به عنوان همسر و یا مادر فردی عصبی، صرفا بر ویژگی های منفی فرد تمرکز کنید و از او خواهید تا آن ها را کنار بگذارد، اتفاقی معکوس رخ خواهد داد.

در حقیقت ممکن است همسر عصبی نیز به اندازه ی شما از عادات رفتاری منفی اش در عذاب باشد اما مجبور کردن او به تغییر عادات نمی تواند موثر واقع شود.

بنابراین لازم است بدانید که رفتارهای نامناسب این افراد، ریشه در افکار و باورهای بنیادی دارد و اگر بتوانید با شناخت آن افکار، فرد را به چالش با آن ها دعوت کنید، به موفقیت زیادی دست یافته اید.

گام اول در کمک به افراد عصبی چیست؟

افراد عصبی رفتارهایی توام با خشم، غضب، ناسپاسی، بی احترامی و یا توهین دارند.

ممکن است این رفتارها چنین احساسی را در شما به وجود آورد که او علیه شما رفتار می کند، با شما خصومت دارد و یا می خواهد شما را آزار دهد.

اما واقعیت آن است که یک همسر عصبی، به دلیل مسایل وراثتی و یادگیری های قبلی اش، چنین رفتاری را بروز می دهد و به دنبال آزار رساندن تعمدی به دیگران نیست.
اولین و مهم ترین گام می تواند این باشد که او را به عنوان همسر عصبی بپذیرید.

در این صورت از او انتظار نخواهید داشت تا مانند یک فرد طبیعی رفتار کند.

همچنین از رفتارهای نامناسب او آشفته و عصبانی نمی شوید و می دانید که چنین رفتارهایی خبر از مشکلات درونی این فرد نیازمند کمک دارد.

به خاطر داشته باشید که شما مجبور نیستید به چنین افرادی کمک کنید اما سعی در درک علت های رفتار آن ها و برخورد مناسب و به دور از سرزنش، در حقیقت نوعی از کمک کردن به خودتان است.

حمایت و محبت توام با اقتدار را فراموش نکنید.

پس از تفاوت های یک همسرعصبی با افراد عادی را شناخته و پذیرفتید، می توانید وارد گام بعدی شوید.

افراد پرخاشگر، بی حوصله، مضطرب، خجالتی، افسرده و در یک کلمه “عصبی”، دیدگاه واقع بینانه ای در مورد اطرافیان ندارند.

آن ها خود را مستحق طرد شدن و تنها ماندن می دانند و کوچک ترین رفتارهای اطرافیان را موید این باور فرض می کنند.

نکته ی بسیار مهم آن است که بتوانید به چنین فردی بفهمانید که او را بی قید و شرط و به عنوان یک انسان پذیرفته اید.

این نکته نه از طریق گفتار، بلکه از طریق اعمال و رفتارهای شما اتفاق می افتد.

ممکن است همسر عصبی شما، در پاسخ به رفتارهای محبت آمیزتان، رفتاری توام با ناسپاسی نشان دهد و منتظر باشد تا واکنش شما را ببیند.

آنچه مهم است آن است که قلبا بتوانید او را به عنوان فردی ارزشمند بپذیرید و این باور را در رفتارهای تان نیز جاری کنید.

اما این مساله به معنای آن نیست که آدم عصبی زندگی تان را لوس بار آورید و به رفتارهای نامناسب او مجوز دهید.

با شوهر یا همسرعصبی چگونه رفتار کنیم؟

با شوهر یا همسرعصبی چگونه رفتار کنیم؟

وقتی محبت بی قید و شرط، همسر عصبی را لوس می کند!

شما نیازمند آن هستید که در کنار محبت بی قید، رفتاری توام با اقتدار و قاطعیت داشته باشید و حد و مرزهای خود را نیز مشخص کنیدتا او شما را فردی بی اراده و ضعیف تصور نکند.

به عنوان مثال فرض کنید که همسرتان فردی بی حوصله و خجالتی است و در هیچ مهمانی شرکت نمی کند.

در این حالت اگر به او بگویید ” اصلا به فکر من نیستی.

همش توی خونه نشستی و انگار زندانی شدیم.

اصلا برات مهم نیست که من چی دوست دارم و…”

در حقیقت صرفا به نیازهای خودتان توجه کرده اید و شرایط روحی و روانی همسرتان را کاملا نادیده گرفته اید.

در این حالت مطمین باشید که همسرتان رفتارهای انزواطلبانه ی بیشتری نشان می دهد و بیش از پیش به لاک دفاعی خود فرو می رود.

واکنش صحیح به همسر عصبی

نوع واکنش صحیح می تواند این باشد که در عین درک حالات روحی او، احساسات و انتظارات خود را نیز به روشنی بیان کنید.

به عنوان مثال می توانید بگویید ” می دونم که الان اصلا دوس نداری کسی رو ببینی و ملاقات با مردم کلافه ت می کنه اما شاید بعدا بخوای این کار رو بکنی.

تا آن زمان، من هم واقعا احساس تنهایی و کلافگی می کنم. دوست دارم هر از گاهی به مهمانی بروم و ماندنم در خانه، کمکی به هیچ کدام مان نمی کند.

اگر بعدا دلت خواست به مهمانی بروی می توانیم هر دو باهم این کار را بکینم”.

در این حالت خواهید توانست وضعیت خودتان را نیز در نظر بگیرید و احساس بهتری را تجربه کنید.

اجازه ندهید همسرعصبی شما را استثمار کند!

افراد عصبی از روش های متفاوت و متنوعی برای رسیدن به خواسته های شان استفاده می کنند.

واقعیت آن است که آن ها شیوه ی صحیحی از رفتار را نمی دانند و در تلاش اند تا از طریق ارتباط با شخصیت های محکم و مقتدر، شیوه هایی رفتاری صحیحی را بیاموزند.

بنابراین بی توجهی و یا عدم واکنش شما به رفتارهای نادرست آن ها می تواند بسیار مخرب باشد.

افراد عصبی از نادرستی رفتارهای خود کاملا آگاه اند و بی توجهی و یا بی تفاوتی شما نسبت به این رفتارها می تواند برای شان عجیب باشد.

محبت بی قید و شرط

فراموش نکنید که در کنار محبت بی قید و شرط، حد و مرز گذاری و بیان مقتدرانه ی خواسته ها و انتظارات خودتان نیز کاملا ضروری است.

اجازه ندهید تا آن ها با رفتارهای ترحم طلبانه شان از شما باج عاطفی بگیرند و حد و مرزهای رفتاری خود را کاملا واضح و شفاف کنید.

ازم است بدانیم که ما بر رفتار هیچ فردی جز خودمان کنترل نداریم و تنها از طریق افزایش آگاهی و تغییرات رفتاری خودمان خواهیم توانست بر دیگران و رفتارهای آن ها نیز تاثیر بگذاریم.

با به کار گیری این اصول خواهید توانست ارتباطات خود با افراد عصبی در محیط کار و زندگی را به نحو موثر تری کنترل کنید و با تمرکز بر رفتارهای خود، آرامش بیشتری را به خودتان هدیه خواهید داد.

منبع :با شوهر یا همسرعصبی چگونه رفتار کنیم؟مشاوره

سن شایع مصرف موادر مخدر در زنان جامعه

با کمبودهای اخلاقی و رفتاری همسرمان چه کنیم؟

هیچ انسانی از لحاظ اخلاقی و رفتاری کامل نبوده و هر فردی خصوصیات برخوردی مربوط به خود را دارد که ریشه در نوع تربیت و چگونگی برخورد دیگران در طی زندگی او با وی دارد. بسیاری آرام و برخی تند هستند و در انتخاب همسرمان باید در باره خصوصیات اخلاقی وی در خانواده و در بین دوستان تحقیقات بسیاری را به عمل بیاوریم. اما حالا به هر نحوی یک زندگی مشترک شروع شده و در طی آن مشکلات بسیاری پدید می آید که نیازمند صبر و شکیبایی دو طرف است اما در این میان یکی از زوجین، چه آقا پسر و یا چه دختر خانم از کمبود و ضعف اخلاقی و رفتاری رنج می برد بنابراین در بعضی اوقات از کوره در درفته و عصبانی می شوند و یا در جایی، رفتاری را از خود بروز می دهند که مناسب نبوده و باعث ناراحتی همسر و اطرافیانش می شود. با اینگونه رفتارها چه باید کرد؟

با کمبودهای اخلاقی و رفتاری همسرمان چه کنیم؟

با کمبودهای اخلاقی و رفتاری همسرمان چه کنیم؟

در ابتدا باید گفت که مردان به دلیل مشغله کاری و استرس و ترس زودتر خشمگین شده و نزدیک ترین فرد به آنان یعنی همسرشان را مورد خطاب قرار می دهند بنابراین این وظیفه ی خانم ها است تا با رفتار خود آنان را آرام کنند البته مردان نیز باد در کنترل رفتار خود تمام تلاش خود را بکنند. اما برای کنترل خشم و اخلاق ناخوش همسرتان بهتر است نگذارید وی درگیر خشم خود شود. یعنی اینکه هنگامی که وی بداخلاق است کلاً حواس اورا به مسائل دیگر پرت کنید. با او لجبازی نکنید. فرقی نمیکند شوهرتان عصبانی است یا خانمتان، لجبازی شما باعث می شود که این عصبانیت به یک فاجعه تبدیل شود. شما باید علت عصبانیت را پیدا کرده و ان را تجزیه و تحلیل کنید البته فرد عصبانی نیز باید علت عصبانیت از همسر را بیان کرده و با یک گفتمان ساده مسائل را حل نمود. بنابراین طوری رفتار کنید که همسرتان با شما احساس راحتی کند.شوهرتان را درک کنید دراین مواقع درک شما به شدت باعث آرام تر شدن عصبانیت او می شود. البته اگر همسر شما کسی است که هروز یک بهانه ای برای کج خلقی دارد حتماً به گونه ای که او حساس نشود به یک متخصص مراجعه نمایید

سایت مشاوره قبل ازدواج به شما در رابطه با این موضوع کمک خواهد کرد

منبع :با کمبودهای اخلاقی و رفتاری همسرمان چه کنیم؟مشاوره ازدواج

خانم ها مواظب گوشه گیری همسر خود باشند

خانم ها مواظب گوشه گیری همسر خود باشند

در بعض از موارد با اینکه زوجین در کنار هم هستند رفتارشان مانند غریبه ها می شود و رابطه آنها رو به سردی می رود زیرا در طول روز مشغول کار می شوند و یکدیگر را فراموش می کنند و فرصتی برای با هم بودن ندارند.

از جمله موضوعاتی که برای مرد اهمیت دارد ارزشمند بودن و دوست داشتن از طرف همسر است ، زنان باید وقت بیشتری را با همسر خود باشند حتی برای نیم ساعت هم با آنها صحبت کنند.

خانم ها مواظب گوشه گیری همسر خود باشند

خانم ها مواظب گوشه گیری همسر خود باشند

برخی از مردان وقتی از سرکار بازمی گردند گوشه گیر می شوند این مسئله مربوط به محیط کارشان است و نمی توانند درباره آن صحبت کنند که زنان نمی توانند این موضوع را تحمل کنند.

نشانه های مثل : عصبی شدن ، ساکت ماندن را در مردان باید جدی گرفت در این جور مواقع همسر باید بدون نصحیت و سرزنش در فرصت مناسب سر گفتگو را با مرد خود باز کند و مشکلش را متوجه شود.

همه افراد به اندازه هم اجتماعی نیستند انتظار شباهت را نباید داشت ، شخصی که درون گرا است نباید تصور کرد که او از اجتماع دوری میکند و دچار اختلال شده است ، زیرا تفاوت های فردی باعث متفاوت

بودن میان انسانها می شود و شخصیت افراد را معلوم می کند ، این تفاوت ها تا وقتی که مشکل ناراحتی برای فرد نداشته باشد جای هیچ نگرانی نمی باشد.

منبع :خانم ها مواظب گوشه گیری همسر خود باشندمرکز مشاوره ایران

گفتگوی جنسی مفید با همسر

گفتگوی جنسی مفید با همسر

وقتی که عاشق می شویم ممکن است رابطه جنسی بسیار ساده و طبیعی به نظر برسد اما تصور نمی کنیم که ما یک روز مانند هر رابطه دیگری احتیاج به صحبت از رابطه جنسی داریم. با این حال، به چالش کشیدن همه جوانب سکس کاملاً طبیعی است، از شدت تا کیفیت. وانگهی دو نفر که با دو تاریخچه و انتظارات مجزا به هم می رسند طبعاً هریک اهداف متفاوتی برای نزدیکی فیزیکی نیز در سر می پرورانند.

چند گام برای گفتگوی مفید :

همسر خود را یکباره با صحبت از س.ک.س غافلگیر نکنید. یک جای طبیعی را برای بحث کردن از این موضوع حساس انتخاب کنید (نه رختخواب!). همسر خود را به قهوه یا دیگر نوشیدنی ها دعوت کنید و به او اجازه دهید قبلاً از برنامه زمانی شما برای این امر مطلع شود. شما ممکن است بگویید”دوست دارم در مورد اینکه چطور ما بتوانیم رابطه های جنسی بیشتری داشته باشیم صحبت کنیم. مایلی شنبه صبح برای نوشیدن قهوه به بیرون برویم و در این باره با هم صحبت کنیم؟
تنها یک موضوع را به هر جلسه گفتگو اختصاص دهید نه بیشتر. در حالی که به نظر می رسد مفید باشد که گفتگوهای اتاق خواب با هم و بدون برنامه به میان آیند، اما مباحث جنسی باید کوتاه، زمان دار و منحصر باشند. بهتر است احساسات پیچیده در مورد موضوعات رابطه ای را کمی با فاصله تنظیم کنید. مثلاً، سارا دوست دارد همسرش پدرام آغاز کننده رابطه باشد نه خود او. از آنجایی که او نگران است که نزد همسرش جذابیت جنسی نداشته باشد یا اینکه همسرش احساس شهوت زیادی نسبت به او نداشته باشد.

اخیرا، به نظر می رسد در آینده بدکارکردی های نعوظ مانعی بر سر راه برقراری رابطه جنسی باشد. در زیر سه گفتگوی جداگانه آورده شده است:

موضوع: آغاز کردن به او بگویید که دوست دارید او چگونه احساسی داشته باشد وقتی که شما آغازگر رابطه هستید و بپرسید آیا او تمایلی به انجام این کار به صورت هفتگی دارد یا برنامه دیگری دارید؟

گفتگوی جنسی مفید با همسر

گفتگوی جنسی مفید با همسر

جذابیت

میزان جذابیت شما برای همسر خود را بحث کنید. از شروع رابطه جنسی توسط او به او قوت قلب بدهید و سپس، از همسر خود روش ارضاءکننده تری برای نزدیکی رادرخواست کنید.

بدکارکردی نعوظ

راجع به این موضوع بحث کنید و لیستی از برنامه های فکری مانند ملاقات یک اورولوژیست، معالجه کردن، ترتیب دادن صحنه های برانگیختگی بالا و غیره را برای مورد بررسی قرار دادن بنویسید. نعوظ

اما بهتر است بدانید که نباید با همسر خود از سه موضوع بالا با هم در یک جلسه صحبت کنید!

به جای اینکه شکایت کنید پیشنهاد بدهید و از حداکثر ترفند ها استفاده کنید. ابتدا، خیال همسر خود را با صحبت ازجوانب مثبت زندگی جنسی بین شما و او راحت کنید:”من واقعاً وقتی که با هم در رختخواب می خندیم را دوست دارم” بعد، آنچه می خواهید را بیان کنید.”زمان هایی دیگر، من علاقه زیادی به پرشور تر شدن رابطه دارم” با مثالی خاص پیشنهادهای خود را ادامه دهید”فکر می کنم رابطه خیلی آتشین شود اگر سعی کنی یک حرکت شهوت انگیز واقعی نشان دهی”. بعد، بحثی مطابق میل آنها ترتیب دهید:”چه چیزی دوست داری و دوست داری چه چیزی متفاوت باشد؟” اما نگویید”تو خیلی احمق هستی. من الان آماده رابطه جنسی نیستم”.
اصول را فراموش نکنید. برخی سؤالات اساسی وجود دارد که شما می توانید برای درک بهتر انتظارات یکدیگر بپرسید:

چه زمانی از روز احساس برانگیختگی بیشتری می کنی؟

به نظرت، چه چیزی برای یک جنس (زن یا مرد) می تواند اغواگری جنسی داشته باشد؟ دوست داری رابطه جنسی با لمس کردن شروع شود یا با حرف زدن؟ هر چند وقت یکبار در هفته رابطه جنسی را دوست داری؟ دوست داری هرچند وقت یکبار با چه حالت خلقی، ریتمی (سریع یا به آرامی) و رفتارهایی برانگیخته شوی ؟

منبع :گفتگوی جنسی مفید با همسرمشاوره جنسی

خانواده و اضطراب در کودکان

خانواده و اضطراب در کودکان

توجه به نظام خانواده به عنوان علت اختلالات اضطرابی دوران کودکی، حوزه ای است که اخیرا نظر محققان را به خود جلب کرده است. بر اساس نتایج بررسی های مقدماتی، کودکان مبتلا به هر یک از اختلال های اضطرابی بیشتر احتمال دارد والدینی داشته باشند که چندان به خود مختاری تمایل ندارد و تا حدی کنترل کننده است. نتایج پژوهش دیگری نشان می دهد که والدین از طریق تشویق کودکان به حل مشکلاتشان به شیوه هایی اجتنابی تر از آنچه کودک می خواهد، تمایل کودک به اجتناب را دامن می زنند، بدین معنی که کودک مضطرب ممکن است تا حدی اجتنابی باشد، اما پس از مشورت با والدین در مورد حل مشکلاتش، بیشتر مضطرب می شود (راپی،1997). به نظر می رسد که تعاملات والد-کودک در ایجاد اختلال در کودک مضطرب نقش داشته باشد.

فرضیه های نظام های خانوادگی

در مورد نقش خانواده و فرایندهای جامعه پذیری در سبب شناسی اضطراب نظریه منسجمی وجود ندارد، اما تعدادی از فرضیه ها ممکن است از منابع متنوعی استخراج شده باشند و با یگدیگر چنین فرضیه های تبیینی ای را پیشنهاد کنند. احتمالا کودکانی به مشکلات اضطرابی مبتلا می شوند که با خانواده هایی اشنا می شوند که اعضای مهم ان خانواده ها (به ویژه مراقبان اولیه کودک) رفتارها و باورهای اضطراب مداری را فراخوانی، سرمشق دهی و تقویت می کنند. بعلاوه، انتقال های چرخه زندگی خانواده و وقایع تنش زای خانوادگی گه در انها خانواده ممکن است مشکلات اضطرابی مهمی را از نظر بالینی تجربه کند، در شکل گیری اختلال های اضطرابی در کودکان نقش مهمی دارند. این مشکلات توسط الگوهای تعاملات خانوادگی که رفتارهای اجتنابی و باورهای اضطراب مدار را در کودک تقویت می کنند، حفظ می شوند و تداوم می یابند.

دیدگاه سیستم های باورهای خانوادگی که اضطراب را رشد و ترویج می دهند، این است که موقعیت های مبهم باید از روی عادت روزمره به عنوان تهدید کننده و خطر افرین تفسیر شوند و احتمالا اینده پر از خطرها، صدمات و حوادث فاجعه امیز خواهد بود، وقایع غیر متوالی در گذشته به احتمال در بردارنده ی خطر و پیامدهای تهدیدکننده ای در برخی موارد غیر قابل انتظار در اینده خواهد بود، عملکرد در برانگیختگی خودکار باید به عنوان شروع حملات اضطرابی بار تفسیر شوند، اختلال ها و دردهای جزیی نشان دهنده ی بیماری های جدی غیر قابل اجتناب هستند، و ازمون کردن اعتبار هر یک از این باورها به طور غیر قابل اجتنابی به بروز پیامدهای منفی تری منجر می شوند تا ادامه دادن این فرض که این باورها حقیقت و واقعیت دارند.

کودکان با مشاهده این باورها و گفته های اعضای مهم خانواده و درگیر شدن در تعاملات خانوادگی مبتنی بر این باورها، ممکن است انها را درونی کنند و یک سیستم باورهای اشباع شده از خطر شخصی را توسعه دهند[1]. زمانی که کودکان مشاهده می کنند افراد مهم خانواده، با تهدیدهای ادراک شده، ازراه اجتناب از خظر و نه مواجهه با ان، مقابله می کنند، ممکن است انها این راهبردهای مقابله ای را برای خودشان نیز به کار ببرند. این باورهای اضطراب های مدار وسبک های مقابله ای اجتنابی، زمانی که اعضای خانواده اعتبار انها را مورد قدرشناسی قرار دهند و با انها مبارزه نکنند، ممکن است به شدت تقویت شوند.

خانواده و اضطراب در کودکان

خانواده و اضطراب در کودکان

دوره های انتقال در چرخه زندگی خانوادگی همچون شروع مدرسه، نقل مکان خانه، تولد نوزاد و تنیدگی های خانوادگی همچون بیماری شخصی یا بیماری والدین نیز ممکن است در شروع مشکلات اضطرابی جدی نقش داشته باشند. در چنین موقعیت هایی کودکان این انتقال ها یا تنیدگی ها را به عنوان تهدیدی بزرگ تفسیر کرده و با انها از راه درگیر شدن در رفتارهای اجتنابی به مقابله برمی خیزند.

والدین، خواهر و برادرها و اعضای خنواده های گسترده، ممکن است همگی در حفظ باورهای اضطراب مدار کودکان و رفتار اجتنابی انان از راه همدلی با ترس های کودک، پذیرش دیدگاه اشباع شده از خطر کودکان درباره موقعیت و تشویق رفتار اجتنابی به عنوان رفتار مقابله ای درست نقش مهمی داشته باشند. مشکلات سازگاری شخصی، اگر فرصت بروز یابند، ممکن است از مهیا کردن فرصت هایی برای کودکان به منظور توسعه ی مهارت های لازم برای مواجهه و تسلط بر موقعیت های ترسناک ممانعت کنند. بنابراین برای مثال در خانواده هایی که به مشکلات زناشویی دچارند یا والدین مبتلا به افسردگی، الکلیسم یا مشکلات دیگر هستند، ممکن است والدین از مواجهه با این مشکلات اجتناب کنند و در عوض توجه خود را به اطمینان خاطر دادن به کودک یا ترغیب کردن بررسی های دارویی و پزشکی گسترده برای شکایات بدنی مرتبط با اضطراب معطوف کنند.

الگوهای تعاملات خانوادگی که حول چنین شرایطی دور می زند، ممکن ات به طور عجیبی اضطراب کودک را حفظ کند و تداوم بخشد و اجتناب والدین از مشکلات زناشویی و شخصی خودشان را تقویت کند. به طور شایع و رایجی، اعضای خانواده به طور هوشیارانه از دستاوردهای ثانویه ی مرتبط با این الگوهای تداوم بخش تعاملی اگاه نیستند[2].

خانواده درمانی برای کودکان کبتلا به اختلال های اضطرابی با هدف حمایت از والدین و کودکان و ایجاد فرصت هایی که از ان طریق کودک بواند مهارت های لازم را برای رویارویی و تسلط بر موقعیت ترسناک به دست اورد، طراحی شده است. این کار موارد زیر را در بر می گیرد:

کمک کردن به والیدن و کودکان برای تفسیر موقعیت های ترسناک به روش های کمتر تهدید کننده
کمک به والدین برای ایجاد ارتباط با کودکان خود به روش هایی که کمتر اضطراب اور باشند
راهنمایی والدین برای اینکه بتوانند برای کودکان خود مربی و الگوی مهارت های تنش زدایی و دیگر مهارت های مقابله با اضطراب باشند
راهنمایی والدین در مورد اینکه به کودکان خود کمک کنند تا خود را با موقعیت های ترس اوررویارو کنند
اموزش دادن به والدین برای اینکه بتوانند کودکان خود را برای ماندن در موقعیت های ترسناک تا زمانی که اضطراب فروکش کند، کمک کنند.

مدارک و شواهدی موجودند که نشان می دهند والدین بیشتر کودکان مبتلا به اختلال های اضطرابی خود نیز به اختلال های اضطرابی و انواع دیگر اسیب شناسی های روان شناختی از جمله افسردگی مبتلا هستند. هم چنین شواهد زیادی مبنی بر تاثیر زیاد سرمشق دهی و سبک های والدینی در انتقال الگوهای اضطرابی از والدین به کودکان دست کم در برخی موارد وجود دارد. شواهد کم، اما در حال افزایشی موجودند که نشان دهنده ی کارایی مداخله های خانوادگی در درمان اختلال های اضطرابی هستند

منبع :خانواده و اضطراب در کودکانتربیت کودک

خانواده درمانی چیست، اهداف و مزایای آن چیست؟

خانواده درمانی چیست، اهداف و مزایای آن چیست؟

همه ما زندگی را از درون یک خانواده شروع می کنیم چه این خانواده از اعضای خانواده با پیوند خونی باشد یا نه پدر و مادر ناتنی باشد و یا نه پدر و مادری کودکی را به فرزندی پذیرفته باشند.

زمانی که ما متولد میشویم خانواده بدست می آوریم و این خانواده ای که در آن متولد شده ایم هر جنبه از زندگی ما را از لحظات آغازین تا پایان زندگی، تحت تاثیر قرار می دهد.

خانواده آنچه که هستیم و آنچه که خواهیم بود را هم در جهت خوب و هم در جهت بد تحت تاثیر قرار می دهد. ما لغات خود، عاداتمان، خروجی هایمان و آیین مذهبی و اینکه چگونه دنیا را ببینیم و بینش خود نسبت به جهان را از خانواده می آموزیم.

ما همچنین یاد می گیریم چگونه عشق بورزیم و چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم و اینها را از روابط اولیه در خانواده کسب می کنیم. اگر در خانواده ای سالم با ارتباطات سالم به دنیا آمده باشیم، احتمالا یاد خواهیم گرفت که چگونه ارتباطات سالم را حفظ کنیم.

اگر در خانواده ای با مشکلات خانوادگی که در برقراری ارتباط مشکلاتی دارند، متولد شده باشیم همچنین ممکن است ما هم در برقراری ارتباط با دیگران به مشکل بربخوریم. هرچند متولد شدن در یک چنین خانواده ای بد شانسی بوده باشد، اما وضعیتی نیست که نتواند تغییرش داد.

تقریبا تمام خانواده ها با چالش هایی درگیر هستند و مشکلاتی را تجربه می کنند، با این حال اغلب خانواده ها حس یکپارچگی خانواده و یا شادی را حفظ و یا بازیابی می کنند.

خانواده درمانی / مشاوره خانواده چیست؟

خانواده درمانی یا مشاوره خانواده نوعی از درمان است که برای بکارگیری برای مسائل خاصی طراحی شده که سلامت و عملکرد خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد. می تواند برای کمک به خانواده در طی یک دوره ی سخت، یک گذار حاد، یا مشکلاتی در سلامتی رفتاری یا مغزی در اعضای خانواده، بکار برده شود. خانواده درمانی، مشکلات افراد را در زمینه واحد بزرگتر خانواده می بیند.

فرض چنین درمانی، این است که مشکلات بدون درک روندهای گروه، نمی توانند به طور موفق آمیزی شناخته و حل شوند. روشی که خانواده عمل می کند، چگونگی شکل گیری مشکلاتی که مراجعان با آن روبرو می شوند را تحت تاثیر قرار می دهد و این که فرد چگونه توسط اعضای خانواده مورد تشویق قرار می گیرد یا قدرت عمل از او صلب می شود همگی متاثر از خانواده است.

خانواده درمانی می تواند تمارین و تکنیک هایی از شناخت درمانی، رفتار درمانی، فرد درمانی، یا دیگر گونه های درمان فردی را بکار گیرد. بمانند دیگر گونه های درمان، تکنیک های بکار گرفته شده کاملا مبتنی بر مسائل و مشکلاتی است که مراجع یا مراجعان با آن مواجه هستند.

مشکلات رفتاری یا احساسی در کودکان دلایل مشترکی برای مراجعه به درمانگرهای خانواده هستند. مشکلات یک کودک درخلا نیست، این مشکلات در بستر خانواده وجود دارند و احتمالا نیاز است تا در درون خانواده دیده شوند.

باید توجه شود که در خانواده درمانی، واژه خانواده الزاما به پیوندهای خونی اشاره ندارد. در این مفهوم، خانواده هر آن کسی را که یک نقش بلند مدت حمایتی در زندگی یک نفر بازی می کند را شامل می شود که ممکن است به معنی نسبت های خونی در همان خانواده نباشد.

متداولترین نوع های خانواده درمانی به شرح زیر هستند:
باونین:

این نوع از خانواده درمانی برای شرایطی که در آن افراد نمی خواهند و یا نمی توانند دیگر اعضای خانواده را در درمان درگیر کنند، مناسب است. درمان باونین، بر اساس دو مفهوم عمده است، مثلث بندی (تمایل طبیعی افراد برای برون ریزی و تخلیه احساسات و هیجانات با صحبت با فرد ثالث) و تمایز (یادگیری برای عکس العمل کمتر احساساتی در روابط خانوادگی).
ساختاری:

درمان ساختاری بر تعدیل و تقویت سیستم خانواده برای تضمین این که والدین در کنترل هستند و اینکه هر دوی والدین و فرزندان مرزهای مناسبی دارند، متمرکز است.

در این نوع از درمان، درمانگر به منظور مشاهده، یادگیری و ارتقای توانایی آنها برای کمک به تقویت ارتباط خانواده، به آنها ملحق می شود.

سیستمی:

مدل سیستمی به گونه ای اشاره دارد که در آن درمان بر ارتباطات ناهشیار و معانی ماورای رفتارهای اعضای خانواده تمرکز دارد. درمانگر در این نوع از درمانها، نقش خنثی دارد و دور استف به اعضای خانواده اجازه می دهد تا در مسائل خود به شیوه ی عمیق تر با مسائل و مشکلات به عنوان یک خانواده درگیر شوند.

استراتژیک:

این نوع از درمان خلاصه تر و مستقیم تر از دیگر انواع درمان است، که در آن درمانگر تکالیفی برای خانواده در نظر می گیرد. این تکلیف به منظور تغییر روشی است که اعضای خانواده تعامل داشته، ارزیابی کرده و ارتباط برقرار کرده و تصمیم می گیرند.

درمانگر در این نوع درمان در مقام قدرت مینشیند که به دیگر اعضای خانواده که ممکن است چنین قدرتی برای ارتباط موثر ندارند، اجازه می دهد تا به طور موثر و کارآمدی ارتباط برقرار کنند.

مشاور خانواده برای چه کاری آموزش دیده است؟

همانگونه که انواع مختلف درمان که در بالا اشاره شد، نشان می دهند، یک خانواده درمانگر ممکن است نقش های مختلفی داشته باشد. این نقش های بسیار مستلزم این است که درمانگر میزان زیادی از آموزش، تحصیلات دانشگاهی دیده باشد و آزمون شده باشد تا اطمینان حاصل گردد که این همان درمانگری است که می تواند از عهده کار به خوبی بر بیاید.

در حالی که درمانگر ها ممکن است روش های مختلف و مورد ترجیحی از تکنیک های درمانی ارائه دهند، تمام آنها حداقل سطح تجربه درمان از موارد زیر را دارا می باشند:

مشکلات رفتاری کودکان و بزرگسالان
غم و اندوه
مشکلات LGBTQ
خشونت خانگی
ناباروری
مشاجرات خانوادگی
سوء مصرف مواد مخدر

به منظور درمان این موارد و دیگر مسائل و مشکلات خانوادگی، درمانگر باید:

مشاهده کند که افراد در درون واحدها چگونه تعامل دارند
مشکلات ارتباط را بررسی و حل کند
اختلالات روانی درون بستر یک خانواده تشخیص داده و درمان کند
مراجعان را طی دوره های بحران مانند طلاق یا مرگ راهنمایی کند
الگوهای رفتاری یا ارتباطی مشکل دار را شناسایی کند
کمک کند تا مراجعان رفتارهای مساله دار را با گزینه های سالم جایگزین کنند
رویکردی جامع نگر (ذهنی-جسمی) برای رفاه افراد بکار گیرد

به منظور کسب مهارت های ضروری برای اجرای این عملکردها، یک درمانگر خانواده معمولا مدرک کارشناسی در مشاوره، روانشناسی، یا مددکاری اجتماعی و مدرک کارشناسی ارشد در مشاوره یا ازدواج و خانواده درمانی کسب می کند.

خانواده درمانی چیست، اهداف و مزایای آن چیست؟

خانواده درمانی چیست، اهداف و مزایای آن چیست؟

موضوعات خانواده درمانی

این تحصیلات و آموزش ها به درمانگر اجازه می دهد به مراجعانی که برای راهنمایی گرفتن به او مراجعه کرده اند را در گستره ای از موضوعات مختلف شامل موارد زیر کمک کند:

تعارضات شخصی درون زوجین و یا خانواده ها
بیماری ها، مرگ و یا بیکاری دور از انتظار
ایجاد و یا پیش بردن یک ارتباط سالم عاطفی در هر مرحله
مشکلات رفتاری در کودکان
طلاق یا جدایی
سوء مصرف مواد مخدر یا اعتیاد
مشکلات سلامت ذهنی مانند افسردگی یا اضطراب

هدف خانواده درمانی چیست؟

به منظور کمک به خانواده که بتواند با همدیگر مشارکت کنند تا زندگی خانوادگی سالم داشته باشند، درمانرگ خانواده به اعضای خانواده کمک می کند تا ارتباطات خود را بهبود دهند، مشکلات خانوادگی را حل کنند، تا شرایط خاص خانوادگی را ادراک کرده و مدیریت کنند، و بتوانند یک محیط خانگی با عملکرد بهتری را ایجاد کنند. به طور گسترده تر، اهداف خانواده درمانی به مشکلات ارائه شده توسط مراجعان وابسته است. به عنوان مثال اهداف بر اساس سناریوهای زیر متفاوت خواهند بود:

یکی از اعضای خانواده از شیزوفرنی یا بیماری های روانی دیگر رنج می برد: هدف کمک به دیگر اعضای خانواده برای درک اختلال و تغییرات روانی است که بیمار ممکن است متحمل باشد.
مسائل ناشی از شکاف نسلی ایجاد می شوند، مانند زمانی که والدین خانه را با پدربزرگ و مادربزرگ به اشتراک می گذارند، یا کودکان با پدر و مادر خود بزرگ می شوند: در این مورد، هدف بهبود ارتباطات و کمک به اعضای خانواده است تا حد و رزهای سالم بین روابط مختلف قائل شوند.
مسائل و مشکلات بیما به نظر می رسد با مسائل دیگر اعضای خانواده بهم پیوند خورده: در مواردی مسائل و مشکلات عمیقا ریشه در مشکلاتی با دیگر اعضای خانواده دارد، هدف بررسی هر کدام از مسائل دخیل و حل آن و یا کاهش اثرات این الگو از مشکلات است.
خانواده ترکیبی ( به عنوان مثال ناپدری ): خانواده های مرکب می توانند از مشکلات خاصی بنا به وضعیتشان رنج ببرند. در خانواده مرکب، هدف خانواده درمانی ارتقای درک بوده و ارتباطات سالم بین اعضای خانواده را تسهیل می کند.

روان درمانی خانواده: گامی فراتر

نیاز است دقت شود که درمان و روان درمانی دو نوع متمایز از بهبود بخشی هستند اما در حقیقت یک چیز هستند. این ابهام زمانی بیشتر می شود که ما واژه مشاوره را هم اضافه کنیم. درمان یا تراپی فرم کوتاه از روان درمانی است.

با این حال، مشاوره تحت عنوان گفتار درمانی نیز شناخته می شود که این پیچیدگی را زیادتر می کند. به طور کلی، مشاوره زمانی بکار برده می شود که فرد (یا در مورادی که مشاوره خانواده، یک خانواده را مشاوره می دهد) با خدمات یک مشاور یا دیگر متخصصان سلامت ذهنی درگیر می شود تا برای مشکل خاص یا مجموعه ای از مشکلات کمک بگیرد.

و تراپی یا راون درمانی، نوع بلند مدت تر و عمیق تری از درمان است که در آن مراجعطیف گسترده ای از مسائل و الگوهی مزمن از احساسات، افکار و رفتارهای مساله دار را مطرح می کند.

خانواده ای که با وضعیتی دست و پنجه نرم می کند که باعث استرس مازاد می شود مانند مرگ یکی از اعضای خانواده، اعتیاد و دوره های فشار، ممکن است اط مشاوره کمک بخواهند تا به آنها کمک کند تا این درگیری ها روشن شده و بتوانند یک واحد منسجم تر و قوی تر از خانواده داشته باشند.

اگر یک خانواده با مشکلات رفتاری یا ذهنی مزمن تری مانند پدری که از شیزوفرنی رنج می برد یا مادری که با افسردگی دست و پنجه نرم می کند یا کودکی که مورد سوء ازار جنسی قرار گرفته است، روان درمانی گزینه بهتری برای مراجعه خواهد بود.

این نوع از درمان برای خانواده هایی که در بالا گفته شد مناسب است چرا که یک خانواده درمانگر، افق دید مختلفی بر درمان نسبت به یک درمانگر تک بعدی دارد. در حالی که درمانگر تک بعدی مانند مشاور، با یک مراجع برای حل یا مداوای یک مشکل کار می کند، یک درمانگر خانواده مشکلات را در بستر سیستم خانواده می بیند. برای حل یک مشکل در سیستم، شما نیاز دارید تا تمامی بخش های سیستم را در نظر بگیرید.

خانواده درمانی چه مزایایی دارد؟

این رویکرد جامع تر به درمان مشکلات درون یک خانواده در موارد بسیاری موفقیت آمیز بوده است.

در خانواده درمانی، خانواده ها می توانند روی مشکلاتشان با راهنمایی متخصص سلامت ذهنی در یک محیط ایمن و کنترل شده کار کنند. مزایای خانواده درمانی عبارتند از :

درک بهتر از مرزهای سالم و الگوها و روندهای خانوادگی
ارتباطات بهبود یافته
حل مساله بهبود یافته
همدلی عمیق تر
مشاجرات کاسته شده و توانایی مدیریت خشم بهتر

به طور خاص تر، خانواده درمانی می تواند ارتباطات خانواده را از طرق زیر بهبود بخشد:

بعد از یک بحران اعضای خانواده را گرد هم می آورد
بین اعضای خانواده صداقت ایجاد می کند
اعتماد را بین افراد خانواده افزایش می دهد
یک محیط خانوادگی حمایتی ایجاد می کند
منابع تنش و استرس درون خانواده را کاهش می دهد
به اعضای خانواده کمک می کند تا همدیگر را ببخشند
هر یک از اعضای خانواده را با تمرکز بر او، به محیط خانواده بر می گرداند

علاوه بر این، خانواده درمانی می تواند مهارت های لازم برای عملکرد سالم خانوادگی را مشتمل بر ارتباطات، حل و فصل مشاجراتو برخوردها، و حل مساله را بهبود بخشد.

با بهبود این مهارت ها برای هر یک از اعضای خانواده، پتانسیل موفقیت در غلبه و یا شناسایی مشکلات خانوادگی افزایش می یابد. در خانواده درمانی، تمرکز بر فراهم آوردن ابزاری برای هر فرد، جهت تسهیل درمان و بهبود بخشی است.

منبع :خانواده درمانی چیست، اهداف و مزایای آن چیست؟- مرکز مشاوره روانشناسی مشاورانه