روان شناسی مثبت یک روش نسبتا جدیدی در زمینه روان شناسی می باشد. این روش بر روی تاثیرات مثبت در زندگی فرد تاکید دارد. این تاثیرت می تواند شامل توانمندی های فرد، احساسات بهینه و سازمان های مفید باشد.

این نظریه بر مبنای این عقیده است که خوشحالی در نتیجه دو عامل روانی و عاطفی ایجاد می شود. هدف از روان شناسی مثبت کمک به افراد درمانجو برای تشخیص شادی در تک تک لحظات زندگی می باشد.

این روش درمانی، در هنگام بررسی گذشته افراد، فقط بر روی لحظات شادی آور تاکید و توجه می کند.

برای افراد درمانجویی که تمایل دارند تا حس لذت بیشتری را تجربه کنند و از وضعیت کنونی خودشان آزاد شوند، این روش می تواند مفید باشد.

بسیاری از افراد بعد از اتمام دوره درمانی به این نتیجه رسیده اند که تمرکز بر روی عواطف مثبتی که تجربه می کنند، راحت تر می باشد.

تکنیک های مورد استفاده در روان شناسی مثبت

روان درمانی مثبت عبارت از کاربرد اصول روان شناسی مثبت در مجموعه های درمانی تخصصی می باشد. این روش بر مبنای این مفهوم است که خوشحالی می تواند به سه مفهوم کنترل پذیر تقسیم شود:

• احساسات مثبت
• مشغولیت
• معنا

روش های استفاده شده در روان درمانی مثبت، به منظور افزایش یک یا چند مورد از این مفاهیم در زندگی شخص طراحی شده است.

برخی از تکنیک های استفاده شده در این روش درمانی، شامل بررسی فعالیت های شخص درمانجو می باشد. در طول درمان، استنباطات مثبت از هر نوع فعالیتی بررسی می شود.

روش رایج استفاده از بیوپر و پیجر ها (دستگاه های الکتریکی که در موقع گریه کردن فرد، صدا ایجاد می کند) می باشد. درمانگر، با موافقت و رضایت شخص درمانجو، می توان یک صدا ایجاد کند تا به آنها یادآوری کند که تجارب خودشان را بنویسند.

این ثبت ها با اضافه شدن نوشته های مربوط به جزئیات روز گذشته توسط شخص درمانجو، بسط داده می شوند.

بعد از آن، در حین بررسی های بلند مدت ارزیابی می شوند.

در اغلب موارد، این روش ها به عنوان نمونه برداری کوتاه مدت مورد اشاره قرار می گیرد.

همچنین، اغلب افراد درمانجو ترغیب می شوند تا یک روزنامه مربوط به قدر دانی داشته باشند.

این ثبت ها، یاد آور اتفاقات مثبت و دستاورد های مربوط به هر روز می باشد.

این روش می تواند در کاهش تاثیرات مربوط به مواردی که مطابق با برنامه پیش نمی روند، مفید باشد.

روان شناسی مثبت به چه نحوی می تواند مفید باشد؟

همه افراد یک قسمت اعظم توجه و تمرکز خودشان را معطوف تجربیات منفی می کنند.

به همین دلیل، در اغلب مواردی که افراد به درمان مراجعه می کنند، بعد از یک اتفاق خاص و ناراحت کننده، نسبت به نیروها و تاثیرات خوشحال کننده در زندگی خودشان بی توجه هستند و این موارد را نمی شناسند.

برخی از متخصصان مراقبت سلامتی روان، معتقدند که این ناهمخوانی می تواند به دلیل ادراک فرد باشد.

ممکن است که یک فرد در طول یک تجربه، قادر به شناخت و تشخیص احساسات خاصی نباشد.

ولی در صورتی که این تجربیات تکرار شوند و یا این افراد در مورد تجربیات گذشته تفکّر کنند، به راحتی می توانند این عواطف را تشخیص دهند.

هدف از روان شناسی مثبت، دور کردن توجه، انتظارات و خاطرات فرد از موارد منفی است.

این رهیافت بر روی جنبه های مثبت تمرکز می کند و تلاش دارد تا به چشم اندازهای متوازن دست یابد.

روان شناسی مثبت منجر به توسعه و رشد چند مفهوم کلیدی شده است. اثبات شده است که این روش برای افراد افسرده و مضطرب، خاصیت درمانی بالایی دارد.

برخی از مطالعات نشان داده است که نبود موارد مثبت می تواند به بدتر شدن شرایط و یا وضعیت روانی افسرده فرد منتهی شود. با این وجود، افسردگی صرفا به دلیل این نیاز بیان شده توسعه نمی یابد.

هدف روان شناسی مثبت صرفا علائم منفی نیست. بلکه هدف دیگر آن عبارت از افزایش توانایی شخص و احساسات مثبت است.

همچنین برای افرادی که می خواهند در سایر زمینه ها هم رشد کنند، این روش درمانی مفید می باشد.

مطالعات نشانگر این است که هر دو روش درمانی روان شناسی مثبت و رفتاری شناختی، در کاهش علائم افسردگی مفید می باشند.

نتایج یک مطالعه مربوط به این دو رهیافت درمانی نشان داده است که روان شناسی مثبت می تواند در افزایش و تقویت خوشحالی موثرتر باشد.

نشان داده شده است که این رهیافت منجر به افزایش خوشحالی کلی در افراد افسرده می شود.

مشاوره تحصیلی کسی که از درس خوندن پیشمون شده و می خواهد درست انتخاب رشته کنه

روان شناسی مثبت در مقابل روان درمانی مثبت

هر چند که عناوین این دو رهیافت روان شناسی مثبت و روان درمانی مثبت مشابه می باشد، ولی این دو رهیافت کاملا متفاوت می باشند.

یک مورد عبارت از رهیافتی است که در نظریه روان شناسی مثبت و در سال 1998 توسط سلیگمن توسعه یافته است.

مورد دیگر رهیافت میان فرهنگی است که در سال 1968 و توسط نوسرت پسچکیان معرفی شده است.

این مورد تاثیرات بشر دوستانه و روان پویشی را شامل می شود.

روان شناسی مثبت سلیگمن و روان درمانی مثبت پسچکیان، در برخی از موارد مشابه هم هستند.

هر دو آنها فرض می کنند که افراد ذاتا خوب هستند. همچنین آنها تلاش می کنند تا افراد را ترغیب به رشد بکنند. با این وجود، این دو رهیافت چند تفاوت کلیدی هم دارند:

• رهیافت سلیگمن تجربیات منفی را انکار نمی کند. ولی رهیافت پسچکیان، یک دید مثبتی نسبت به تمامی تجربیات منفی دارد. وی این موارد را به عنوان فرصت های رشد در نظر می گیرد.

• رهیافت سلیگمن بیشتر بر مبنای فرهنگ غربی می باشد. در حالی که رهیافت پسیچکیان، جنبه های میان فرهنگی بیشتری را دارد.

• رهیافت سلیگمن خود را از تاثیرات بشر دوستانه مجزا می کند. در حالی که، رهیافت پسچکیان شامل هر دو مورد مربوط به پس زمینه بشر دوستانه و روان پویشی می باشد.