یکی از اتفاقات جالبی که برخی اوقات در رابطه با زوج ها اتفاق می افتد جذب شدن آدم های متضاد به یکدیگر می باشد که یکی از مصادیق این اعتراضات هم جذب شدن آدم های برونگرا و درونگرا نسبت به یکدیگر می باشد .
این آدم ها به طور معمول خصوصیاتی دارا می باشند که امکان دارد شعر تفاوت از زمین تا آسمان را برای آدم به تداعی کردن بپردازد ولی اتفاقی می باشند که رخ خواهد داد و خیلی از زوج ها با وجود اینکه اختلاف های شخصیتی دارند در کنار یکدیگر زندگی میکنند.
آنها به طور معمول احساسات و تفکرات شان را به تجزیه و تحلیل می پردازند و منبع انرژی شان در تنهایی و همینطور در خلوت به دست خواهند آورد یعنی هنگامی که حالشان بد باشد و احساس می کنند که احتیاج به تجدید قوا دارا می باشند .
تنهایی برای آنها حکم منبع تجدید قوا را دارد و درست برخلاف آدمهای برونگرا که مرتب به سمت دنیای بیرونی کشیده خواهند شد و انرژی ضروری برای ادامه زندگی را از حاضر شدن در جمع به دست خواهند آورد.
اگر کمی به عمق این خصلتها دقت کنیم متوجه خواهیم شد که برای درونگرا خیلی اهمیتی ندارد که پیرامون شهر پر از آدم باشد به دلیل اینکه هایی که ته ذهن شان احساس میکنند بودن در این جمع ها وقت گرانبهای شان را از آنها خواهد گرفت.
برونگراها هم بودن در جمع را به چشم یک مسئله ای که صرفا موجب رضایت خاطر آنها می شود نگاه نخواهند کرد .
بلکه وجود اطرافیان را کاملا الزامی و پر اهمیت میداند و به نوعی شخصیت خودشان را با توجه به اشخاصی که در پیرامونشان می باشد تعریف خواهند کرد.
تفاوت برونگرا و درونگرا
برونگرا و درونگرا ها علاوه بر مواردی که گفته شد فرق اساسی دیگری هم با یکدیگر دارند به طور مثال اشخاص برون گرا که در جامعه تحت عنوان اجتماعی یا خونگرم شناخته شده اند به طور معمول به صحبت کردن علاقه فراوانی دارند .
که این اشخاص متکلم وحده جمع به حساب میآیند و در بیشتر اوقات گفت و گو کردن را از بقیه میربایند و آنها خیلی وقت ها احتیاج به تایید شدن از جانب اطرافیان دارد به و همچنین حوصله در خانه ماندن را ندارند.
تمرکزشان بر روی مسئله های فراوان میباشد و مرتب از این شاخه به آن شاخه میپرند و در حین همین پریدن ها به نکته های تازه دست پیدا خواهند کرد.
درونگراها هم درست برخلاف این اشخاص می باشد آنها تمرکز بسیار فراوانی دارا می باشند و قدرت رهبری آنها بی نظیر و ایده آل می باشد و بدون این که بلند فکر کردن بپردازند نمیتوانند نکته های تازه را به کشف کردن بپردازند و تصمیم بگیرند .
این اشخاص به طور معمول در جمع ها زیاد به چشم نخواهند آمد ولی این غایب از نظر بودنشان زیاد طولی نمی کشد و درونگراها شبیه همان ماجرای لاک پشت و خرگوش می باشند و مصادیق آشکار این تعبیر که رهرو آن می باشد که به ندرت و پیوسته می رود.
در زمان های گذشته اگر قرار بود به اشخاص برونگرا و درونگرا به امتیاز دادن بپردازند و آنها را در دو کفه ترازو قرار دهند قطعاً برونگرا امتیاز فراوانی را کسب خواهد کرد ایشان سنگینتر خواهد شد .
هنوز هم در تفکرات عامه مردم امکان دارد این حالت موجود باشد و به نظر میرسد که برونگراها بهتر از درون گرا ها می باشد یکی از علتهای اصلی این گونه طرز فکر هم به تبلیغاتی که در رسانه ها صورت می گیرد باز میگردد.
در رسانهها به طور معمول کمتر به اشخاص درونگرا خواهند پرداخت و بیشتر به نشان دادن و موفق شدن اشخاص برونگرا میپردازند .
اگر هم قرار باشد که رسانه ای تصویری از شخص درون گرا را به نشان دادن بپردازند به طور معمول او را به طور افسرده و منزوی نشان خواهند داد نه شخصی که تحلیلگر می باشدو عمیق .
در حال حاضر محققان عرصه روانشناسی این را نشان داده اند که برون گرا نسبت به درون گرا برتری دارد و نه درون گرا نسبت به برونگرا بهتر می باشد و هر دوی این گروهها خصوصیات بهخصوص و منحصر به فرد خود را دارا می باشند و در موقعیت مطلوب رویکرد مهمی از خود نشان خواهند داد.