خیانت چگونه پایان می یابد؟داستان همسر خیانکاراز زبان روانشناس بیان شده است. کدام رابطه را انتخاب می کند؟ رابطه قبلی یا رابطه جدید.
همسر خیانکار
بیایید به مثالی که در مقاله پیش عنوان کردم فکر کنید حمید و سارا زندگی خوبی داشتند ولی به دلیل برطرف نشدن یک سری از نیاز های عاطفی حمید وارد رابطه جدیدی با سحر می شود و آنقدر به او احساس نزدیکی می کند که نمی تواند رابطه اش را با او تمام کند و سعی می کند که رابطه قبلی خود را با وجود بچه هایی که دارد، اتمام بخشد.
صحبت با حمید مشخص کرد که نمی توان امیدی به بازسازی زندگی زناشویی آن ها داشت.
داستان روانشناسی خیانت همسر
حمید به دروغ به سارا گفته بود که رابطه اش را با سحر تمام خواهد کرد.
از طرفی دیگر سارا از نظر روحی بسیار آشفته بود و گریه می کرد او می گفت که همسر خود را در خانه خود در حال خیانت دیده است.
حمید سعی داشت برای او توضیح بدهد و سارا هم که زنی منطقی بود متوجه یک سری از ایراد های خودش شده بود ولی با این وجود نمی توانست حق را به همسرش بدهد و او را ببخشد.
ولی مشکل اصلی بخشیدن حمید نبود او نمی توانست صحنه ای که دیده بود را فراموش کند.
حمید سعی کرده بود که سارا را قانع کند آخر هفته به مسافرت بروند ولی سارا که با تصویر ذهنی خود به مشکل خورده بود نتوانست قبول کند. او احساس می کرد که هیچ وقت در زندگی خود انقدر غمگین و دل شکسته نبوده است.
برای کسی که از طرف همسرش مورد بی وفایی قرار می گیرد بی شک این احساس بدترین حس دنیاست. سارا هم مانند بیش تر افراد خیانت دیده به این مشکل واکنش نشان داد.
سارا اگر با احساسات واقعی همسرش روبرو می شد صد در صد بیش تر آسیب می دید.
حمید به سارا دروغ گفت تا به احساسات او صدمه نزند ولی در حقیقت بدترین کار را در حق او کرد.
در طول روز های بعد حتی شرایط بدتر هم شد حمید سعی می کرد زندگی مشترکشان را حفظ کند ولی رفتار های سرد سارا جلوی او را می گرفت و او را به سمت سحر می کشاند.
از سمت دیگر سارا از سمت شرکتشان باید به مسافرت کاری می رفت و چاره ای هم نداشت.
حمید دوباره فکر می کرد که کار سارا برایش از همه چیز مهم تر است و اصلاً به فکر برطرف کردن نیاز های عاطفی او نیست.
در شب اول تنهایی حمید به آینده فکر کرد، احساس می کرد که در تنهایی اسیر شده است و لایق عشق و علاقه نیست.
در نهایت او نتوانست به قولی که به همسرش داده بود پایبند بماند و به سحر تلفن کرد. به محض شنیدن صدای سحر تمام افسردگی حمید از بین رفت و دوباره به زندگی امیدوار شد، سحر هم اصرار داشت که دوست ندارد در زندگی مشترک آن ها مشکل ایجاد کند ولی بالاخره با اصرار حمید با هم قرار گذاشتند و سعی کردند آن را از سارا مخفی نگه دارند.
زندگی مخفیانه موجب تقویت خیانت می شود
برای ادامه رابطه با فرد دیگر باید آن را به صورت مخفی نگه داشت و همین موجب بی وفایی بیش تر می شود. وقتی زوج ها از یکدیگر فاصله می گیرند و سرد می شوند احتمال رابطه با فرد دوم افزایش می یابد.
حمید دوستان زیادی داشت ولی هیچ وقت آن ها را از سارا پنهان نمی کرد و اغلب در مورد آن ها صحبت می کرد ولی سارا معمولاً فقط به فعالیت ها و کار های خودش علاقه نشان می داد.
حمید هم بالاخره از حرف زدن در مورد علاقه مندی هایش خسته شد و کسی را پیدا کرد که به حرف هایش گوش دهد.
حمید همیشه در مورد زمان هایی که با سحر بود به همسرش دروغ می گفت، در حقیقت این دروغ ها نشان دهنده خیانت او بودند ولی حمید به این نشانه ها توجهی نداشت.
بیش تر وقت ها افراد سابقه دروغگویی ندارند، اما ارتباط جدیدشان موجب رفتار فریبکارانه و دروغگویی آن ها می شود.
حمید و سارا همیشه با هم در مورد روز خود صحبت می کردند و این باعث شد که حمید همیشه یک دروغ آماده برای گفتن داشته باشد و این باعث ایجاد فشار عصبی بر حمید می شد و احساس می کرد که همیشه باید تمام کار هایش را برای همسرش توصیح دهد.
از آنجایی که حمید و سارا همواره با هم صادق بودند، پنهان نگهداشتن زندگی مخفی برای حمید آسان نبود.
برای همین حمید تصمیم گرفت که روش ارتباطی اش با سارا را تغییر دهد.
https://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2020/12/خیانت-چگونه-پایان-می-یابد؟-داستان-همسر-خیانکار.png263396دکتر نظریhttps://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2019/12/favorite-icon-23-1-300x300.pngدکتر نظری2020-12-23 14:47:342020-12-23 14:47:34خیانت چگونه پایان می یابد؟ داستان همسر خیانکار
بازگشت عشق به رابطه عاطفی تمام شده ممکن است؟ آیا بازگشت به رابطه تمام شده درست است؟ در بسیاری از اوقات، زوجین زمانی که عشق و علاقه خود را نسبت به یکدیگر از دست می دهند به زندگی خود به همان شکل ادامه می دهند زیرا باور دارند که پس از مدتی دوباره عشق میان آن ها زنده می شود.
بازگشت عشق به رابطه تمام شده
بیش تر این روابط به دلیل انتظارات دیگران، فشارهای مالی، عقاید مذهبی و چیزهای دیگر ادامه پیدا می کنند. خیلی از افراد متوجه مشکلات خود می شوند ولی به جای تمام کردن رابطه ترجیح می دهند در این مشکلات دست و پا بزنند.
زوجی را می شناختم که ۲۰ سال با وجود تمام مشکلات کنارهم مانده بودند، آن ها از همان ۶ ماه اول متوجه مشکلات بنیادی شده بودند ولی گمان می کردند که مشکل در زندگی مشترک عادی است.
این مشکلات ریز و درشت در زندگی آن ها بالاخره باعث شد که در دومین سال زندگی علاقه خود را به یکدیگر از دست بدهند ولی چه چیزی باعث شد که زندگی بدون عشق آن ها ۲۰ سال دوام بیاورد؟
آن ها همیشه فکر می کردند که عشقی که به یکدیگر داشته اند دوباره زنده می شود.
در حقیقت آن ها هیچ وقت دعوا شدید و کتک کاری نداشتند، حتی به یکدیگر احترام می گذاشتند ولی احترام برای ادامه زندگی مشترک کافی نیست.
آتش مرده عشق دیگر هیچ وقت بیدار نمی شود. عشق مرده مانند انسانی که فوت کرده و دیگر امکان ندارد زنده شود. شاید بتوان یک آتش دیگر درست کرد ولی نمی توان مرده را زنده کرد.
حقیقت تلخ دیگر این است که نمی توان کسی را به زور عاشق کرد.
دوستی داشتم که هرکاری می کرد تا همسرش عاشق او شود. او هر روز به باشگاه می رفت، نحوه لباس پوشیدن خود را عوض کرد، به کلاس های خیاطی رفت و همیشه کتاب می خواند ولی حتی با تغییر دادن خودش هم نتوانست شوهرش را عاشق خود کند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد مشاوره خانواده با شماره ۰۲۱۲۲۳۵۴۲۸۲ و ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰ و ۰۹۰۳۵۶۷۳۰۵۰ و ۰۹۱۰۸۳۴۷۵۹۷ امکان پذیر است.
به یاد داشته باشید که سعی برای زنده کردن چیزی که از بین رفته مانند تنفس مصنوعی دادن به یک جسد است.
اگر واقعا قصد تلاش برای احیای زندگی خود را دارید بهتر است از مشاور کمک بگیرید. مشکلاتی که ممکن است در زندگی مشترک واقعا بی اهمیت به نظر بیایند به تدریج ممکن است مشکلات بزرگی را درست کنند که دیگر به راحتی قابل حل نیست.
ادامه دادن یک زندگی بدون عشق و علاقه دو طرفه تلف کردن عمر و هدر دادن زندگی دو نفر است.
جدایی تصمیم عجولانهای بوده
گاهی اوقات افراد به خاطر خودخواهی و یا لجبازی، رابطه را به هم میزنند. به جای آنکه برای حل مشکل تلاش کنند، از رابطه میگذرند و با هم کات میکنند. این نوع از جداییها معمولا عجولانه بوده و فکر شده نیست.
نظر خانواده و دوستانتان اینست که بازگشتتان به یکدیگر فکر خوبی است
در اغلب موارد خانواده و دوستانتان به شما میگویند که به زندگی ادامه بده و او را فراموش کن. نمیگویم که همیشه این کارشان درست است. با این وجود وقتی به شما میگویند که باید سعی کنید تا به رابطهتان برگردید، بدان معناست که رابطه قبلیتان ارزش تلاش کردن را دارد. دوستانتان شما را از هر کس دیگری بهتر میشناسند و وقتی فکر میکنند که شریک قبلیتان ارزش تلاش دارد، آشتی کردن با او به شما آسیب نخواهد رساند.
بدون او نمیتوانید و بسیار غمگین هستید
همه ما با پایان یافتن رابطه، درگیر احساسات میشویم. حتی اگر این رابطه کمتر از ایدهآلهایتان بود، طبیعی است که احساس ناراحتی داشته باشید و جمع کردن خودتان برای ادامه زندگی سخت باشد. اما اگر سالها از پایان رابطه گذشته و شما هنوز هم احساس ناامیدی و غم دارید و نمیتوانید با جدایی کنار بیایید، میتواند نشانهای از آن باشد که باید به یکدیگر بازگردید. پس از گذشت مدت زمانی طولانی از جدایی، احتما فهمیدهاید که بودن با یکدیگر بوده که شما را واقعا خوشحال و راضی میکرد و مهم نیست که چه میکنید ولی نمیتوانید از یکدیگر بگذرید. اگر شما نیز به همین شکل هستید، حتما باید آشتی کردن با او را در نظر داشته باشید.
شاید او همان قطعه گم شدهای است که شما را تکمیل مینماید؛ ولی تنها یک راه برای فهمیدن آن وجود دارد. با او تماس بگیرید و ببینید آیا هنوز بارقههای امید در او نیز وجود دارد یا خیر.
برای سنجش میزان آسیبتان از ضربه عشقی به پرسشنامه روانشناسی زیر پاسخ دهید
پرسشنامه ضربه عشقی
امید بسیاری در رابطه مشاهده میکنید
این مساله کمی پیچیده است، چرا که هر فرد عاشقی معتقد است امکان بازگشت به رابطه قبلی اش وجود دارد. اما در اینجا باید اشاره کنیم که اگر معتقدید آینده فوق العادهای با شریک قبلیتان داشته باشید، دنبال او رفتن ارزشش را دارد. ولی مطمئن باشید که تمام زندگیتان را با این باور و امید که او برخواهد گشت، سپری نکنید. تنها باید یک بار سعی کنید که به رابطه بازگردید و اگر نشد، باید به زندگیتان ادامه دهید. گاهی اوقات یک امید واهی میتواند شما را در موقعیتی اشتباه نگه دارد و پیش از آنکه متوجه شوید، همه زندگیتان را به دنبال یک خیال سپری کردهاید.
مشکلاتتان قابل حل است
اگر جدا به فکر بازگشت به رابطه قبلیتان هستید، شرایطی که رابطه در آن خاتمه یافته، از اهمیت بالایی برخوردار است. ترمیم رابطهای که با آسیب به یکدیگر و در آتش نفرت خاتمه یافته بسیار سخت تر از رابطهای خواهد بود که به صورت دوستانه پایان یافته است.
همچنین اگر او را به دلیل بی احترامی به شما، خیانت یا هر گونه خشونت فیزیکی ترک کردهاید، بازگشت به آن رابطه باید آخرین مساله مد نظرتان باشد. اگر مسائل قابل حل باشند، ترمیم رابطه آسان ترین مساله ممکن است.
برای مثال اگر از مشکلات ارتباطی رنج میبردید، این مرتبه سعی کنید که در صورت بروز مشکل، خیلی رسا صحبت کنید و خودتان را ابراز کنید. وقتی به این مسائل رسیدگی شود، بازگشت به یکدیگر و داشتن یک رابطه سالم خیلی زیبا خواهد بود. برای جزییات بیشتر پادکست آموزشی زیر را گوش دهید.
او بهترین فردی است که تا به حال داشتهاید
تا زمانی که مدتی طولانی از رفتنش نگذشته باشد، واقعا متوجه نخواهید شد که چگونه بود و همین را نیز میتوان راجع به بازگشت به رابطه گفت. گاهی این جدایی برای آنکه بفهمید چه کسی را از دست دادهاید و اینکه او بهترین کسی بوده که داشتهاید، لازم است. از زمان جدایی رابطه قبلیتان قرارهای بسیاری داشتهاید و در میان همه این افراد، هیچ کس با او قابل مقایسه نبوده است. احساس میکنید روحیه شما با هیچکدام از پسران/دختران دیگر به اندازه او همخوانی ندارد و احساسی که به او داشتید را به هیچ کس ندارید. وقتی راجع به کلیت او فکر میکنید، میبینید او تمام آن چیزی بوده که همیشه میخواستید و این را تا زمانی که دیر شده، نفهمیده بودید. اگر عمیقا حس میکنید که شریک قبلیتان، بهترین عشق، شریک و دوستی بوده که تا به حال داشتهاید، قطعا بازگشت به او گزینهای است که باید در نظر بگیرید.
قبل از برگشتن به رابطه قبلی این نکات را در نظر بگیرید
نقاط ضعفی که در گذشته وجود داشت را فراموش نکنید
نگاه به آغاز رابطه به عنوان یک رابطه جدید، وسوسه برانگیز است، اما نمیتوان از حقایق چشم پوشید : پیش از این همدیگر را میشناختید و با هم بیرون رفتهاید. بسیار مهم است که زوج نقاط ضعفی که در گذشته در رابطه تجربه کردهاند را به یاد داشته باشند و باتوجه به اشتباهات گذشته، به ترمیم و بازسازی رابطه شان بپردازند. برای جزییات بیشتر پادکست زیر را حتما گوش کنید.
راجع به زمانی که از هم جدا بودید صادق باشید
اکنون زمان آنست که اگر در زمان جداییتان با کسی بودید، صحبت کنید. لازم نیست به جزئیات بپردازید. جمله ساده “من به پیشنهاداتی که داشتم فکر کردم” کافی است – مگر اینکه آن فرد، صمیمی ترین دوستش / همکارش یا هر فردی که ممکن باشد حسادت او را برانگیزد یا به او آسیب بزند، باشد. بسیار مهم است که حتما حداقل یک مرتبه به این مساله اشاره داشته باشید تا در ادامه مسیرتان با هیچ شگفتی روبرو نشود. اگر فرد مقابل ناراحت بود، راجع به هرگونه نگرانی و ترس صحبت کنید و سپس به مسیر خود ادامه دهید.
مسائل قدیمی را به بحث بگذارید
پس مراقب باشید : احتمال ظهور مسائل و مشکلات قدیمی بسیار بالاست – بهتر است که پیش دستی کنید و به سمت آنها بروید. لازم نیست بدترین دعوایی که داشتید را دوباره ایجاد کنید، ولی باید راجع به مسائلی که آن را به وجود آورده صحبت کنید و بعلاوه اینکه شما این کار را به منظور پیشگیری از وقوع اتفاقی مشابه در آینده انجام میدهید. صحبت راجع به مسائل، زمانی که هر دوی شما آرام هستید کلید مساله است، چرا که احتمال به نتیجه رسیدن صبحتتان بسیار بیشتر خواهد بود.
از آنچه که واردش میشوید، آگاهی داشته باشید
قطعا افراد تغییر میکنند، ولی آنها معمولا همانطور باقی میمانند. قاعدتا نباید انتظار داشته باشید که همه چیز بعد از اتمام مرحله “شناخت دوباره شما” متفاوت شود. بازگشت به الگویی که در رابطه قبلی وجود داشته، در میان زوجها بسیار رایج است.
فرصت را برای ساختن یک رابطه اصولی از دست ندهید
گذشته را کنار بگذارید و این بار با عشقتان یک رابطه درست و اصولی را از نو بسازید. برای یادگیری راههای برگرداندن عشق به زندگی و رابطهتان میتوانید در کارگاه بازگرداندن آموزش-محور عشق و ازدواج که توسط رادیو عشق بصورت آنلاین برگزار میشود شرکت کنید. در کار گاه تکنیکهای کاربردی با استفاده از فایلهای آموزشی و یک روانشناس اختصاصی در اختیارتان قرار داده خواهد شد تا با استفاده از آنها، تمام خاطرات تلخ گذشته شما و عشقتان با افکار و خاطرات خوب جایگزین شود و بتوانید یک رابطه متعهدانه و پایدار را از اول باهم بسازید. کارگاه شامل فایلهای آموزشی صوتی، مشاوره تلفنی و آنلاین (پرسش و پاسخ در تلگرام و واتساپ)، آزمون شخصیت شناسی و … می باشد.
دلایل متفاوتی ممکن است برای گرایش ما به بازگشت به رابطه قبلی وجود داشته باشد، شاید فکر میکنیم آن فرد بهترین کسی بوده که تا بحال ملاقات کردهایم، با او خاطرات بسیار خوبی داریم، از جدایی پشیمان شدهایم و یا فکر میکنیم مشکلات پیش آمده قابل حل هستند. ممکن است از زندگی بدون او خسته شده باشیم یا به این نتیجه رسیده باشیم که در تصمیمگیری برای جدایی عجله کردهایم.
به هرحال درصورتیکه تصمیم گرفته باشیم مجددا به رابطه قبلی برگردیم باید نکات زیادی را مد نظر داشته باشیم. رابطهای که به آن بازمیگردیم مانند یک رابطه کاملا جدید و بدون گذشته نخواهد بود. باید پذیرفت در طی زمان جدایی ممکن است اتفاقات زیادی افتاده باشد
که ترمیم رابطه را سختتر کند. پس لازم است در این مورد واقع گرایانه فکر کنیم. تصمیم گرفتن به بازگشت دوباره به رابطه قبلی باتوجه به شرایط شما و رابطهای که داشتهاید ممکن است درست یا اشتباه باشد. بسیاری از روابط تمام شده، بعد از بازگشت زوج به یکدیگر،
مجددا محکوم به شکست هستند. چرا که افراد مشکلات و اختلاف نظرها را به خوبی حل نکردهاند یا از مهارتهای ارتباطی خوبی برای تعامل با یکدیگر برخوردار نیستند. به کمک مشاوره میتوانید برای بازگشت به رابطه تصمیم درستی بگیرید. همچنین میتوانید برای کسب مهارتهای ترمیم رابطه، ایجاد ارتباط موثر با طرف مقابل و حل تعارضات به روش مسالمت آمیز از مشاور کمک بگیرید.
اگر از عشقتان جدا شدهاید، احتمالاً همه چیز برای همیشه تمام شده است. بااین حال عشق از دست رفته گاهی اوقات دوباره سر راهتان سبز میشود و به شما میگوید که بعد از خلوت کردن با خود و مدتها فکر کردن میخواهد دوباره به رابطه برگردد.
قبل از هر تصمیمی باید ببینید که چه مشکلاتی در رابطهی قبلی وجود داشته که منجر به جدایی شده است و اگر الان رابطهی جدیدی را شروع کنید، این رابطه چه تفاوتهایی با رابطهی قبلی خواهد داشت.
اگر فکر میکنید که عشق سابقتان میخواهد که شما به رابطه برگردید، در ادامه با ما همراه باشید تا با نشانهها و احتمال بازگشت به رابطه آشنا شوید.
نشانه های بازگشت عشقتان به رابطه
شروع دوبارهی ارتباط | احتمال بازگشت مردان به رابطه
اگر عشق قدیمیتان دوباره برایتان پیام میفرستد یا با شما تماس میگیرد و کاملاً مشخص است که سعی دارد ارتباط معناداری را برقرار کند، احتمالاً میخواهد شما را دوباره بشناسد و شاید رابطه را دوباره برقرار کند. به علاوه اگر او کسی است که ارتباط را شروع میکند و به سرعت به پیامها و تماسهایتان جواب میدهد، نشانهی تمایل به برگشت به رابطه قویتر خواهد بود.
درد و دل کردن
اگر عشق سابقتان فقط نیمه شبها وقتی دلش میگیرد و احساس تنهایی میکند به شما پیام میدهد یا اگر فقط دربارهی آب و هوا یا اخبار با هم صحبت میکنید، این ارتباط را نمیتوانید نشانهی واقعی برگشت به رابطه تلقی کنید. اما اگر او با شما درد و دل میکند و اتفاقات زندگیاش را با شما در میان میگذارد و از شما نیز دربارهی زندگی شخصیتان سوال میکند، احتمالاً میخواهد رابطه را از سر بگیرد.
سوال پرسیدن دربارهی زندگی عاشقانه
اگر عشق سابقتان کنجکاو است که بداند آیا عشق جدیدی وارد زندگیتان شده است یا نه، این کنجکاوی میتواند به معنای آن باشد که او میخواهد موقعیت فعلی شما را بررسی کند و ببیند که آیا برای برگشت به رابطه آمادگی دارید یا خیر. بنابراین کنجکاوی او دربارهی آشنایی و قرار گذاشتن شما با یک فرد جدید نشانهی فوقالعادهای است که نشان میدهد هنوز هم برای او خاص هستید و او میخواهد بداند که آیا آزاد هستید و او میتواند دوباره با شما وارد رابطه شود یا خیر.
رفتار حسادتآمیز
اگر دیگر عشقی بین شما وجود نداشته باشد، آشنا شدن شما با یک فرد جدید باعث حسادت او نخواهد شد. اما اگر توجه و علاقهی فرد جدیدی که تازه با او آشنا شدهاید، عشق سابقتان را به شدت آزردهخاطر میکند، پس او به دنبال آن است که دوباره رابطه را از سر بگیرد یا حداقل به این موضوع فکر میکند. آیا وقتی شبها با دوستانتان بیرون میروید، با فرد جدیدی قرار میگذارید یا عکسی را از خودتان و یک فرد غریبه در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارید، نشانههای حسادت را در رفتار او مشاهده میکنید؟ حسادت نشانهی فوقالعادهای است که نشان میدهد قلب او هنوز مملو از عشق شما است.
حرف زدن دربارهی وضعیت زندگی عاشقانهی خود
اگر عشق سابقتان واضح و بیپرده به شما میگوید که در حال حاضر هیچ کسی در زندگیاش وجود ندارد، در واقع میخواهد عکسالعمل شما را بسنجد، چون ممکن است شما ابراز علاقه کنید که این جای خالی را در زندگیاش پر کنید. به همین ترتیب یار سابقی که هنوز قلبش برای شما میتپد، نهایت تلاشش را میکند تا به شما بفهماند که در حال حاضر با هیچ فردی رابطهی عاشقانه ندارند تا به این ترتیب اولاً فکر رابطهی عاشقانهاش باعث ناراحتی شما نشود و دوماً شما بدانید که او الان آزاد است و میتوانید دوباره به رابطه برگردید.
ادامه دادن ارتباط در شبکههای اجتماعی
شبکههای اجتماعی را هم باید برای پیدا کردن نشانهها و سرنخهای برگشت به رابطه جستجو کنید. اگر متوجه شدید که عشق سابقتان شما را در شبکههای اجتماعی دنبال میکند، مثلاً استوری اینستاگرامتان را میبیند یا توئیتتان را تصادفاً لایک میکند، این تعقیب کردن نشانهی آن است که حداقل در ذهن او حضور دارید و فکرش را به خودتان مشغول کردهاید. در این حالت احتمال دارد که احساس عشق و علاقه به شما هنوز در قلبش زنده باشد.
حرف زدن دربارهی خاطرات مشترک گذشته
اگر عشق سابقتان دائماً یاد گذشتهها میکند و خاطرات خوش روزهای با هم بودن را مرور میکند، احتمالاً میخواهد آتش عشق زیر خاکستر را دوباره روشن کند. اگر او در شبکههای اجتماعی، اشارههای ظریفی به شما و خاطرات رابطهی قبلیتان میکند، احتمالاً با این کار میخواهد تمایلش به برگشت به رابطه را به زبان بیزبانی به شما بفهماند و امیدوار است که شما متوجه این اشارهها بشوید و به رابطه برگردید. عشق سابقتان احتمالاً از این که برای آشتی کردن و برگشتن به رابطه پیشقدم بشود، نگران است و میترسد که مبادا او را پس بزنید.
بهانه جور کردن برای صحبت کردن | احتمال بازگشت مردان به رابطه
اگر هر از گاه پیامهایی مانند این برایتان میفرستد که: “امروز یه همبرگر خوشمزه خوردم” یا “یه رستوران ایتالیایی خوب میشناسی؟”، احتمالاً این پیامهای غیرمنتظره بهانهای برای صحبت کردن با شما است. وقتی این پیامها را دریافت میکنید، چه احساسی به شما دست میدهد: خوشحال میشوید یا ناراحت؟ قدم بعدی را بر اساس احساستان بردارید.
تلاش کردن برای برانگیختن حسادت
درحالی که ممکن است عشق سابقتان آزاد و در دسترس بودن خود را اعلام کند تا نشان بدهد که احتمال برگشت به رابطه وجود دارد، عکس این قضیه نیز محتمل است، یعنی وقتی او نهایت تلاشش را میکند تا حسادت شما را تحریک کند و به این ترتیب شما را ترغیب به برگشت به رابطه کند. اگر او بیش از حد در شبکههای اجتماعی و در جمع تلاش میکند تا نشان بدهد که شما را فراموش کرده و فرد جدیدی وارد زندگیاش شده است، این کارها احتمالاً پوششی بر احساسات واقعی او و خواستهی قلبیاش برای برگرداندن شما است.
درخواست برای صحبت کردن درباره اتفاقات گذشته و دلایل شکست رابطه
این نشانه کاملاً واضح به نظر میرسد. اگر عشق سابقتان از شما میخواهد که دربارهی مشکلات رابطهتان با هم حرف بزنید، این درخواست یا به معنای آن است که او میخواهد صحبت پایانی را با شما داشته باشد و پروندهی این رابطه را برای همیشه در ذهنش ببندد یا این که میخواهد ببیند آیا رابطه با شما ارزش دوباره تلاش کردن و بهبود دادن را دارد یا خیر. شاید او در این مدت بر روی خودش کار کرده است، میخواهد بابت رفتارهای ناخوشایندش از شما عذرخواهی کند یا فقط توضیح بدهد که در آن زمان چه بر او گذشته است. در هر حال تمایل او برای صحبت کردن دربارهی علل شکست رابطهتان فرصت مناسبی برای التیام دادن زخمهای گذشته و یک شروع جدید است.
جا گذاشتن وسایل
اگر او وسایلش را نزد شما جا میگذارد و هر چقدر هم که به او یادآوری میکنید تا بیاید و وسایلش را ببرد، هیچ اقدامی برای پس گرفتنشان نمیکند، احتمالاً میخواهد از این وسایل جا مانده به عنوان بهانهای برای برقراری ارتباط مجدد در یک زمان بهتر استفاده کند. او میگذارد وسایلش نزد شما بماند تا تمام درها برای همیشه به رویش بسته نشود. او راه ارتباط را با چنین بهانهای اندکی باز نگه میدارد تا در آینده بتواند دوباره با شما تماس بگیرد.
قبول مسئولیت
اگر او بعد از جدا شدن از هم مسئولیت کارهای اشتباهش را که منجر به جدایی شده است، قبول میکند، این قبول مسئولیت نشانهی آن است که او واقعاً برای شما ارزش قائل است و نمیخواهد شما را از دست بدهد. این مسئولیتپذیری او نشانهی آن است که میخواهد شانس برقراری ارتباط مجدد با شما را همچنان زنده نگه دارد تا وقتی تغییرات لازم را در خودش ایجاد کرد و خودش را در نهایت شایستهی شما دانست به نزدتان بیاید تا خودتان تصمیم بگیرید که آیا میخواهید به رابطه با او برگردید یا خیر.
سوال پرسیدن از دوستانتان دربارهی شما
اگر عشقتان کنجکاو است که بیشتر دربارهی حال و روزتان بداند و برای آمار گرفتن به دوستانتان مراجعه میکند، این پرسوجوها علامت این است که او میخواهد به رابطه برگردد. اگر او هنوز در گفتگوهای عادی با دوستان مشترکتان به شما اشاره میکند، احتمالاً میخواهد که شما را برگرداند. اگر با فرد جدیدی وارد رابطه شدهاید و از دیگران میشنوید که او در این باره کنجکاوی میکند و دوستانتان را سوالپیچ کرده است، احتمالاً پشیمان است که چرا شما را از دست داده است و در واقع باید هم حسرت بخورد.
احتمال بازگشت فرد مقابل به رابطه تمام شده
یک جواب مشخص برای احتمال برگشت به رابطه وجود ندارد، چون این احتمال به عاملهای مختلفی، همچون مدت زمان سپری شده از زمان جدایی بستگی دارد. هرچند اگر فرایند درست را پیش ببرید، احتمال برگرداندن عشق سابق به رابطه بالا است.
امروزه بسیاری از افراد میتوانند که عشق سابقشان را دوباره به رابطه برگردانند، چون واقعاً فرایند موثر و اثبات شدهای وجود دارد که با دنبال کردن آن میتوانید به هدفتان برسید.
سریعترین راه برای برگرداندن عشقتان این است که کاری کنید جذابیتتان در نظر او افزایش پیدا کند و قلبش مملو از عشق و احترام نسبت به شما بشود.
سوالاتی که قبل از برگشت به رابطه باید از خودتان بپرسید
اگر تمایلتان برای برگشت به رابطه قوی است، قبل از هر گونه اقدامی به سوالات زیر پاسخ دهید.
چرا از هم جدا شدید؟ احتمال بازگشت مردان به رابطه
اگر به دلیل خیانت، سوءاستفاده، رفتارهای سمی یا ناسازگاری از هم جدا شدهاید، برگشت به رابطه به صلاحتان نخواهد بود. شاید همیشه این حس را نداشته باشید، اما به هم خوردن رابطهای که در نهایت باعث تحقیرتان میشود، در درازمدت باعث میشود که شادتر و سالمتر بشوید، چه همچنان مجرد مانده باشید، چه رابطهی جدیدی را شروع کرده باشید. شادی و خوشبختی حاصل از ماندن در یک رابطهی سمی زودگذر و ناپایدار است، دستکم باید بدانید که رسیدن به خوشبختی در چنین رابطهای به جلسات مشاورهی متعدد، تلاش فراوان، تفکر عمیق و درک و تفاهم متقابل نیاز دارد.
بنابراین دلایل جدا شدن از یکدیگر را با دقت بررسی کنید و ببینید که آیا اگر به رابطه برگردید، این رابطهی جدید در درازمدت میتواند رابطهی سالمی باشد و خوشبختی را برایتان به ارمغان بیاورد یا خیر.
آیا بنا به دلایل درستی میخواهید به رابطه برگردید؟
اگر بنا به دلایل مادی و خارجی مانند تامین خانه، ماشین، پول، شغل یا مادیات دیگر از سوی عشق سابقتان میخواهید به رابطه برگردید، مسلماً نمیتوانید رابطهای داشته باشید که به لحاظ درونی رضایتبخش باشد. به همین نحو اگر به لحاظ احساسی و عاطفی به عشق سابقتان وابسته هستید، یعنی این که او انگیزه و احساسات مثبتی را که برای زندگی کردن به آنها نیاز دارید، به شما میدهد یا صرفاً بدون او، یا به عبارتی بدون یک شریک عشقی احساس تنهایی میکنید، بعید است که رابطهتان پایدار باشد و هر دو طرف بتوانید به روش سالمی در این رابطه رشد کنید.
فقط زمانی که عشق سابقتان را از صمیم قلب دوست داشته باشید و باور داشته باشید که میتوانید حمایت مثبت و متقابلی را که برای ایجاد یک رابطهی رضایتبخش، محترمانه و پایدار لازم است، به یکدیگر ارائه دهید، مجاز هستید که به برگشتن به نزد عشق سابق فکر کنید، وابستگی دلیل مناسبی برای برگشت به رابطه نیست.
آیا از صمیم قلب متعهد به ترمیم رابطهتان هستید؟
فقط زمانی باید به از سرگیری رابطه با عشق سابق فکر کنید، که خودتان عزمتان را برای ایجاد تغییرات لازم برای شروع یک رابطهی ارزشمند جزم کرده باشید و از صمیم قلب به این تغییرات متعهد باشید. برای این کار لازم است که ابتدا تمام دلایل شکست رابطهی قبلی را مشخص کنید، دربارهی آنها با هم حرف بزنید و با ایجاد مهارتهای جدید ارتباطی، مقابلهای و حفظ رابطه سعی کنید که رابطهتان را بهبود دهید. ایجاد این تغییرات معمولاً با نظارت و راهنمایی یک مشاور مجرب به بهترین وجه انجام میشود. چنانچه هر دو طرف خود را متعهد به بهبود دادن رابطه بدانند و مسئولیت یکدیگر را قبول داشته باشند، عشق پایدار تضمین میشود.
آیا شما و عشق سابقتان با هم همداستان هستید؟
هرچند ممکن است برای شروع دوبارهی رابطه سرشار از انگیزه باشید و باور داشته باشید که اینبار در کنار هم خوشبخت خواهید شد، اما اگر عشق سابقتان از صمیم قلب به ترمیم رابطه متعهد نباشد، بعید است که موفق شوید. قبل از آن که تصمیم عجولانهای بگیرید، دربارهی افکار، احساسات و خواستههای عشق سابقتان و تمایل او برای برگشت به رابطه صادقانه با هم صحبت کنید و بررسی کنید که این شروع مجدد برای هر دو نفرتان چه معنایی دارد.
خیانت به معنای برقراری نوعی از رابطه ی عاطفی، جنسی و با فردی جز همسر است که به صورت مخفیانه انجام می گیرد .
آگاهی از آن می تواند طرف مقابل را دچار علایم جسمانی و روانی قابل توجهی از جمله بی قراری، خشم، ناراحتی، تپش قلب، مشکلات خواب، اضطراب، افسردگی و پوچی کند.
وقوع خیانت و آگاه شدن از آن نه تنها روابط زوجین را مخدوش می کند بلکه می تواند پایه های اساسی اعتماد و احسس امنیت در کودکان را نیز به شدت تخریب کند.
تاثیر خیانت والدین بر کودک
این مساله می تواند با توجه به سن فرزند تاثیرات متفاوتی را ایجاد کند.
به عنوان مثال فرزندان تا قبل از تجربه ی بلوغ، ممکن است به شدت در خود فرو رفته و یا پرخاشگر شوند.
بی اشتهایی، بدغذایی، افت تحصیلی، کج خلقی، ناخن جویدن، شب ادراری و کابوس های شبانه از جمله دیگر علایمی است که این کودکان از خود بروز می دهند.
ممکن است کودک علایمی از جمله بی اشتهایی عصبی و یا بیماری های روان تنی را نیز بروز دهد.
نواجوانان و ایجاد بحران های اخلاقی
می توان گفت مهم ترین مساله ی قابل طرح برای زندگی یک نوجوان، هویت یابی است.
نوجوانانی که از روابط خیانت آمیز والدین آگاه می شوند غالبا در زمینه ی شکل دادن به هویت مطلوب با مشکلات متعددی مواجه می شوند.
این گروه از نوجوانان روابط صمیمانه را سرشار از ناامنی و بی اعتمادی دانسته و بر اساس همین ادراک، پیش نویس روابط آینده ی خود را نیز ترسیم می کنند.
بر اساس مطالعات، این گروه از نوجوانان با احتمال بیشتری ممکن است دست به بزهکاری و رفتارهای پرخاشگرانه بزنند و بیشتر از سایر همسالان خود در معرض بحران های اخلاقی قرار دارند.
طوفان خشم فرزندان از طریق خیانت راه اندازی می شود.
آگاهی فرزندان از خیانت والدین می تواند منجر به تجربه ی بالاترین سطوح خشم در فرزندان شود.
تاثیر بر ویژگی های شخصیتی کودک
از نظر مشاورانه نباید تاثیر خیانت والدین بر کودک را نادیده گرفت.
در این شرایط ممکن است کودک یا نوجوان با توجه به ویژگی های شخصیتی خود و ساختار خانواده روش های متفاوتی را برای ابراز خشم انتخاب کند:
۱٫ در صورتی که جو خانواده بسته و والدمحور باشد، فرزندان با احتمال بیشتری خشم را به ودشان معطوف می کنند.
در این حالت نشانه هایی از جمله ساکت بودن، انزوا و در خود فرورفتگی، بدغذایی و بی اشتهایی عصبی بروز می کند که نشانه های خشم معطوف به خود است.
۲٫ در خانواده های فرزند سالار، ممکن است کودک بتواند عواطف خود را راحت تر بروز دهد.
در این شرایط والدین شاهد حملات خشم، پرخاشگری و انواع مشکلات رفتاری خواهند بود که نشانه ی نارضایتی فرزند از وضع موجود است و می تواند تبعات بین فردی زیادی را در محیط های مختلف به ویژه خانه و مدرسه به
دنبال داشته باشد.
خیانت والدین بر فرزندان چه تاثیری دارد؟
روش های کاهش آسیب فرزندان پس از وقوع خیانت
خیانت می تواند یکی از فاکتورهای مخربی باشد که تعادل سیستم خانواده را به هم می زند و از طریق آن کودکان شاهد دعوا، نزاع، تعارض، بی حرمتی، قهر و روابط سرد و خشک والدین می شوند.
در این شرایط لازم است تا از طریق اقدامات زیر، کنترل وضعیت را به دست بگیرید و بتوانید ضمن حل مساله ی خیانت، میزان آسیب های ناشی از آن بر فرزندان را به حداقل برسانید.
۱٫ از گفت و گو های متناقض در مورد مساله خودداری کنید.
گفت و گوهای متناقض والدین در مورد خیانت نتیجه ای جز گیج و سردرگم شدن فرزند ندارد.
در این شرایط کاملا ضروری است که به صورت مشترک با فرزندتان صحبت کنید و او را در جریان جزییات اتفاقات قرار ندهید.
فرزندتان باید بداند که مشکلات قابل گفت و گو و حل هستند و هر دوی شما با او صادق هستید.
۲٫ فرزندتان را سپر بلا قرار ندهید.
در شرایط خیانت ممکن است هر یک از والدین تصمیم بگیرد تا موقعیت را به نوعی تعریف کند که کمتر مقصر جلوه کند و از این طریق بتواند حمایت فرزندان را به سمت خود جلب کند.
این شیوه از رفتار می تواند به شدت مخرب باشد.
فرزندانی که در تعارضات خانوادگی نقش سپر بلا را ایفا می کنند با احتمال بالاتری در معرض بیماری های جسمی و روانی قرار می گیرند و سطح بسیار بالایی از اضطراب را تجربه خواهند کرد.
بهتر است دست از درد و دل کردن در حضور فرزندتان بردارید و به هیچ وجه در حضور او از همسرتان شکایت و بدگویی نکنید.
۳٫ به یک مشاور مراجعه کنید.
فراموش نکنید که فرزندتان در حکم قاضی و یا مشاور اختلافات شما نیست.
باتوجه به این واقعیت که وقوع خیانت از بار عاطفی و روانی بسیار زیادی برخوردار است، بهتر است به یک مشاور مراجعه کنید تا بتوانید با او صحبت کنید، احساس درک شدن و همدلی کسب کنید و برای رفع مشکل موجود راه حلی بیابید.
۴٫ از مشاوره کودک و نوجوان غافل نشوید.
حتی اگر فرزندتان از جزییات وقوع خیانت با خبر نباشد، از طریق مشاهده ی رفتارهای سرد و پرخاشگرانه در می یابد که خانواده در وضعیت نا بسامانی به سر می برد.
در این شرایط مراجعه به روانشناس کودک و نوجوان می تواند به بهبود وضعیت روانی فرزندتان کمک کند تا بتوانید از این بحران به خوبی عبور کنید.
از آنجا که کودکان و نوجوانان در بیان احساسات خود با محدویت های بیشتری مواجه اند، لازم است تا با استفاده از روش های غیر مستقیمی از جمله بازی درمانی، احساسات منفی آن ها بررسی و تعدیل شود.
۵٫ برای ادامه ی ارتباط تان تصمیم بگیرید.
قرار گرفتن در وضعیت خیانت شما را از این حق برخوردار می کند که به رابطه پایان بدهید.
شما می توانید از طریق گفت و گو با مشاور در مورد بهترین گزینه ی موجود تصمیم گیری کنید اما هرگز اجازه ندهید که ترکش های خیانت، روح و روان فرزندتان را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
۶٫ روش های آرام سازی خود را یاد بگیرید.
با در نظر گرفتن خیانت به عنوان یک بحران، لازم است جعبه ی ابزار اورژانسی برای مقابله با این بحران تدارک ببینید.
یکی از این ابزرا ها می تواند تنفس عمیق به همراه آرام سازی عضلانی باشد.
در صورتی که تمرینات تنفس عمیق به همراه آرام سازی را به نحو موثر دنبال کنید می توانید تعارضات موجود را بهتر مدیریت کنید، در حضور فرزندتان دچار حملات خشم نشوید و واکنشی موثر تر نشان دهید.
در صورت لزوم بهتر است این تمرین را به فرزندتان نیز بیاموزید و به صورت همزمان، جلسات مشاوره برای اخذ بهترین تصمیم را دنبال کنید.
واقعیت آن است که شما با نوعی زلزله ی عاطفی مهیب مواجه شده اید که گذر از آن نیازمند امیدواری، صبر، تلاش، خودآگاهی، آرامش و دریافت کمک تخصصی است.
چرا شوهرم بهم خیانت کرد:بسیاری از خانم ها نمی توانند .
باور کنند که چرا و چگونه شوهر آن به خیانت کرده است.
و مرتبا به خود و یا به مشاوران می گویند چرا شوهرم بهم خیانت کرد؟
در پاسخ این افراد باید گفت که خیانت انواع مختلفی دارد .
و برای افراد مختلف به دلایل مختلفی اتفاق می افتد.
طبیعی است که همسر شما از زندگی با شما دلسرد شود.
چرا شوهرم بهم خیانت کرد؟
او احساس می کند که شخصیت او در صورت افتادن او مورد سوال قرار می گیرد.
و در این وضعیت، اعتماد به نفس فرد افزایش می یابد.
اگر شما همچنین متوجه شدید که همسر شما از تعهدات ازدواج خود پیروی نکرده است.
می توانید پاسخ های روانشناختی مانند شک و تردید، تردید، تنوع زیاد، ناراحتی و بدبینی.
میل به محدود کردن یا کنترل روابط با او، یا حتی احساس عدم اعتماد به او را بیابید.
وقتی کسی از خیانت همسرش آگاه شود، او خودآموز می شود و می گوید به او خیانت می کند.
ما کلمات همسر خود را ندیده ایم و ما نمی دانیم که واکنش نشان داده شده به رفتار شما چیست؟
آیا آنها با این موضوع موافق هستند؟ آنها ببخشند و تمایل دارند زندگی خود را ادامه دهند.
و یا … اکثر مردم زمانی که در این وضعیت هستند، بلافاصله درباره طلاق صحبت می کنند.
علت خیانت شوهرم
با توجه به اینکه شما ذکر کرده اید که در دو سال گذشته شوهرم بهم خیانت می کنه.
به نظر می رسد که او تمایل دارد روابط را بهبود بخشد.
بنابراین اگر می خواهید موضوع را بررسی کنید.
توصیه می کنیم به همسرتان به روشهای مختلف اعتماد کنید.
برای هر رفتار دیگری که باعث سوء ظن و بد رفتاری او می شود، با او صحبت کنید.
شما باید اعتماد آسیب دیده را تعمیر کنید.
هنگامی که اعتماد متقابل در رابطه ای مانند رابطه زناشویی ایجاد می شود.
نباید کسی باشد که باعث بی اعتمادی و حتی طرف دیگر می شود که بتواند مشکل را حل کند.
در واقع، زمان برای به دست آوردن اعتماد نیاز دارد.
رفع بی اعتمادی بین زوجین
برای حل مشکل، شما باید دوباره بتوانید عشق خود را به شریک خود اثبات کنید.
یعنی با بی اعتمادی خود، حتی به مدت طولانی.
همسرتان را دوست داشته باشید و مهربان باشید و با مشاور مشورت کنید.
با تمام اینها، اگر زندگی دنیای فعلی شما دشوار است، اگر آن را بهتر یا بدتر بدانید، آن را از بین ببرید.
یکی از این علائم، جذابیت بیشتر احزاب با چیزهایی است که جز با یکدیگر نیستند.
این به این معنی است که یک فرد تلاش می کند.
بیشتر زمان خود را صرف خارج از خانه خود و با افراد غیر از همسرش صرف کند.
بی تفاوتی و بی توجهی به همسر در مورد مسائل مختلف، از جمله ظاهر.
و رفتار فیزیکی، و نیز در معرض سردی رفتار او، نشانه های مهم دیگر خیانت در زندگی مشترک است.
چرا شوهرم بهم خیانت کرد
نشانه های خیانت شوهرم
نشانه های دیگری از این عبارتند از:
خودمختاری، خودخواهی و کنترل خود در یک زندگی مشترک.
که در آن فرد دیدگاه های خود را به کار می گیرد و به نظرات طرف مقابل خود توجه نمی کند.
به خاطر داشته باشید همیشه واقع بینانه باشید و هرگز خودتان را فریب ندهید .
که این اتفاق برای شما غیر قابل باور نخواهد بود، اما با رویکرد منطقی به همسرتان.
بدون اتهام به او، در مقابل این مسئله را قبل از این اتفاق به تاخیر می اندازید.
زندگی با یک زن بدخواه شاید یکی از سخت ترین کارهایی است که تا به حال انجام داده اید.
در صورت تصمیم گیری در مورد آنچه شما می خواهید یا انجام ندهید هیچ پاسخ درستی وجود ندارد.
انچه همه شما می توانید انجام دهید این است که با همسرتان ارتباط برقرار کنید.
به صدای خود گوش دهید و تصمیم بگیرید که آیا این رابطه ارزشش را دارد. خودت را سرزنش نکن.
دلایل خیانت شریک زندگی
دلایل شریک زندگی تو که به تو خیانت نمی کند همیشه روشن نیست.
و شما ممکن است احساس کنید که سرزنش خودتان طبیعی است.
شما ممکن است فکر کنید که شما دور از یکدیگر هستید یا اینکه خیلی نزدیک به هم نیستید.
شاید شما اجازه دهید کار شما را تمام وقت درگیر نکند و شما به اندازه کافی زمان برای رابطه خود را داشته باشید.
با این حال، این ممکن است دلایل اینکه شما باید بیشتر در رابطه خود کار کنید.
اما باید بدانید که هر کاری که انجام می دهید هرگز نباید خود را برای اشتباهات همسر خود سرزنش کنید.
مطمئنا شما ممکن است اشتباهاتی در رابطه داشته باشید و این مهم است که آن را تایید کنید.
با این حال، هرگز فکر نکنید که برخی از اشتباهات شما باعث خیانت شریک تان شده است.
خودداری از سرزنش همسر
اگر شما بیش از حد خود را سرزنش کنید ، به شریک زندگی خود اجازه داده اید که به ادامه خیانت بپردازد.
مهم است که بر رفتار شریک زندگی خود تمرکز کنید. به شخص سوم خیلی حساس نباشید.
شما ممکن است فکر کنید که دانستن همه چیز در مورد این شخص می تواند.
به شما در کشف آنچه در رابطه شما اشتباه بوده است کمک کند.
اما در واقع، هیچ پاسخی به شما نمی دهد، زیرا ممکن است درد و غم خود را اضافه کنید.
هنگامی که همسر شما رابطه دیگری دارد، این رابطه به ندرت به شخص سوم مرتبط است.
مگر اینکه همسر شما فکر کند که او واقعا یک رابطه معنادار با یک شخص سوم را آغاز کرده است.
اغلب اوقات این نشان دهنده نارضایتی از شخص خیانتکار یا ازدواج است.
اگر بیش از حد به این مرد یا زن تمرکز کنید، دیگر نمی توانید در مورد همسر یا رابطه خود فکر کنید.
https://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2019/09/چرا-شوهرم-بهم-خیانت-کرد.png694962دکتر نظریhttps://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2019/12/favorite-icon-23-1-300x300.pngدکتر نظری2019-09-16 14:57:032019-09-16 14:57:03چرا شوهرم بهم خیانت کرد
من یک فرد کاملا اعتماد کننده ای می باشم. من در شرایط نرمال تمایل دارم تا اعتمادم را نسبت به سایر افراد گسترش بدهم و از آنها انتظار دارم تا مهربانی متقابل داشته باشند.
در صورتی که فرد دیگر اثبات کند که غیرقابل اعتماد می باشد، در آن صورت من سطح اعتمادم نسبت به وی را تغییر خواهم داد.
در روابطی که بی اعتمادی را تجربه می کنم، معمولا به این نتیجه می رسم که این مورد به دلیل یک نقص قابل توجهی در اعتماد صورت نگرفته است (هر چند که عبارت از مواردی می باشند که به صورت آنی منجر به جلب توجه ما می شوند)، ولی چند نمونه کوچک تر مربوط به نااطمینانی در طول زمان صورت گرفته است.
۵ مرحله مربوط به شک و سوء ظن – نقش شکاکیت در تخریب روابط
شکستن یک عهد، نرسیدن به هدف تا زمان مشخص شده، و یک الگویی از رفتار غیرقابل اطمینان، غیراخلاقی، نامناسب، یا بدون علاقه در طول زمان به یک روند تبدیل می شود.
بی اعتمادی در طول یک شب اتفاق نمی افتد، بلکه به صورت تدریجی و طی مراحل مختلف رشد پیدا می کند، و در صورتی که بتوانیم مراحلی را که در آن هستیم را تشخیص بدهیم.
این شانس را خواهیم داشت که قبل از عمیق تر شدن بی اعتمادی آن را از بین ببریم. مراحل نااطمینانی عبارتند از:
شک و بی اعتمادی
اولین مرحله مربوط به بی اعتمادی عبارت از شک می باشد. شما شروع به تجربه کردن یک نااطمینانی محدودی نسبت به یک شخص قابل اعتماد می کنید که باعث می شود مقداری از اعتماد شما به وی از بین برود.
این مورد می تواند یک نوع شک و ایرادگیری در پس زمینه ذهن شما باشد که نمی توانید از آن صرف نظر کنید، یا حتی در صورتیکه تشخیص درستی نداشته باشید، در برخی مواقع احساس و درک درستی نسبت به موقعیت نخواهید داشت.
سوء ظن در رابطه
در صورتی که شک از بین نرود، در طول زمان پیشرفت خواهد کرد و به سوء ظن تبدیل خواهد شد.
ممکن است یک الگوی رفتاری در شما شکل بگیرد که نشان دهنده عدم اعتماد باشد، ولی شما دلیل کافی برای داشتن نتیجه گیری موثقی نخواهید داشت.
اضطراب و عدم اطمینان
سومین مرحله از عدم اطمینان عبارت از اضطراب می باشد.
اضطراب شامل یک احساس مربوط به ترس و اضطراب می باشد و در اغلب مواقع به صورت فیزیکی مشخص می شود.
در هنگام تعامل با شخصی که اعتماد کاملی نسبت به وی ندارید، ممکن است که ناآرامی، ضربان شدید قلب، عصبانیت، سفتی معده، یا حتی نفرت را تجربه کنید.
مبارزه با هیولای بی اعتمادی قبل از تخریب رابطه
ترس
در این مرحله از رابطه، عدم اطمینان می تواند تا جایی افزایش پیدا کند که شما نسبت به نشان دادن آسیب پذیری خودتان ترس داشته باشید.
شما موارد نقص زیادی را در اعتماد تجربه کرده اید و سطح نااطمینانی شما به یک فرد دیگر آنقدر پیشرفت کرده است که از بهزیستی عاطفی خودتان ترس دارید.
حفاظت از خود
در نتیجه ترسی که تجربه کرده اید، در یک موقعیت حفاظت از خود قرار می گیرید. شما در روابط خودتان موانعی ایجاد می کنید تا از نزدیک شدن سایر افراد به خودتان محافظت کنید.
این اقدام خود محافظتی منجر به کاهش آسیب پذیری شما می شود، ولی همچنین منجر به تقویت وضعیت نااطمینانی در رابطه می شود.
یادگیری نحوه ایجاد اعتماد مجدد در روابط
اعتماد یک نوع طنابی می باشد که منجر به نگه داشتن افراد در یک رابطه ی شود، و زمانی که این طناب پاره می شود، عدم ارتباط صورت می گیرد.
زمانیکه نسبت به یک فرد دیگری آسیب پذیر نباشید، موارد متفاوتی را در رابطه خودتان تجربه خواهید کرد.
دکتر جان تانسند [۱] در کتاب خودش به اسم فراتر از مرزها – یادگیری نحوه ایجاد اعتماد مجدد در روابط [۲] چند مورد از اعتمادهای آسیب دیده را بیان کرده است:
دکتر جان تانسند
صرف نظر کردن از رابطه
به جای بی خیال بودن، که در روابط اعتمادی یک مورد عادی می باشد، احتیاط بیشتری را در به اشتراک گذاری اطلاعات شخصی خواهید داشت.
به دلیل از بین رفتن ایمنی، از پذیرفتن ریسک ها در رابطه موجود اجتناب می کنید. در این شرایط، تنهائی یا ساکت شدن یا درونی شدن بیحالی از جمله موارد رایج می باشد.
حرکت به سمت انجام وظیفه
به منظور جبران نبود اعتماد در رابطه، ممکن است که بیش از حد خودتان را مشغول سرگرمی ها، مدرسه، کلیسا، یا سایر فعالیت ها بکنید.
به دلیل اینکه “انجام دادن کار” راحت تر از “ارتباط برقرار کردن” می باشد، شما در سایر بخش های فعال می مانید. همچنین شما بخش های شخصی رابطه خودتان با سایر افراد را از بین می برید.
روابط “دهنده” غیرمتوازن
تانسند بیان کرده است که داشتن نقش “دهنده” در تمامی روابط و اجتناب از نقش “پذیرنده” برای یک فرد معمول می باشد.
داشتن نقش دهنده به شما اجازه می دهد تا از آسیب پذیر بودن در برابر سایر افراد ایمن بمانید. شما نقش شنونده، کمک کننده و راهنمایی کننده را در برابر دیگران خواهید داشت.
ولی منجر به ممانعت از کمک سایر افراد به خودتان خواهید شد. همچنین داشتن نقش دهنده در روابط دارای وابستگی متقابل مشخص می شود.
عادت های بد
مشکلات مربوط به اعتماد در اغلب مواقع منجر به ایجاد الگوهای رفتاری مشکل زا در زندگی شما می شوند.
متوقف کردن احساسات عاطفی ما با استفاده از پرخوری، نوشیدن بیش از حد یا سایر رفتارهای اعتیادی راحت می باشد.
نااطمینانی موجود در روابط می تواند همانند موارد قابل اشتعال گسترش پیدا کند. در صورتی که در مراحل اول اقدام به شناسایی این مشکل نکنیم، موردی که به عنوان یک شک کوچک و قابل چشم پوشی شروع می شود، می تواند به سرعت به یک نااطمینانی قابل توجهی تبدیل کند.
بهترین روش برای پیشگیری از رشد نااطمینانی، داشتن تمرکز بیش فعالانه بر روی ایجاد اعتماد می باشد.
اعتماد موجود در روابط می تواند به صورت مستمر رشد پیدا کند و تقویت شود، مگر اینکه آسیب ببیند.
https://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2019/09/مبارزه-با-هیولای-بی-اعتمادی-قبل-از-تخریب-رابطه.jpg429729دکتر نظریhttps://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2019/12/favorite-icon-23-1-300x300.pngدکتر نظری2019-09-16 14:52:242019-09-16 14:52:24مبارزه با هیولای بی اعتمادی قبل از تخریب رابطه
خیانت همسر: به این موضوع فکر کنید که برملا کردن خیانت، چه پیامد هایی خواهد داشت
پس از آنکه متوجه خیانت همسر خود می شوید، باید چکار کنید؟ و چه کاری نباید انجام دهید؟
این مقاله به ما گام های موثری را بعد از خیانت همسر پیشنهاد می دهد:
زمانی که متوجه روابط پنهان همسر خود می شوید، وحشت، سردرگمی، رنج روحی و جسمی تمام وجود شما را فرا گرفته و شما را در وضعیتی تاریک و مبهم قرار می دهد.
سیلی از نصیحت و راهنمایی از طرف خانواده و دوستان، کتاب ها، و اینترنت به سمت شما روانه می شوند.
زندگی شما به شدت دستخوش تغییر می شود. مهم نیست چقدر همسر خیانت کار شما ابراز پشیمانی کند، شما قانع نشده و بی اعتمادی بر تمام وجود شما و رابطه تان سایه افکنده است.
در زیر ۹ راه برای برخورد با خیانت مطرح شده است:
شما ممکن است بخواهید بلافاصله از طریق شبکه های اجتماعی، تلفن، یا ایمیل تمامی افرادی که می شناسید را از کاری که او با شما انجام داده است آگاه سازید. نفس عمیقی بکشید. با استدلال و براساس منطق رفتار کنید و از کارهای عجولانه و بدون فکر خود داری کنید.
به خاطر داشته باشید که حتی اگر اکنون به نظر غیر ممکن برسد، اما ممکن است بتوانید مشکلات رابطه ی خود را حل کنید.
با گذشت زمان ممکن است احساس کنید که می توانید او را ببخشید. اگر تمام آشنایان و دوستان خود را متقاعد کرده باشید که همسرتان با بی رحمی تمام به شما خیانت کرده و موجب رنج دیدن شما شده است و این که باور کنند همسر شما را مانند یک هیولای دیو صفت تصور کنند، می تواند پذیرش مجدد او به عنوان همسر شما را برای آنها نیز بسیار دشوارتر سازد و واکنش های خانواده و دوستان شما می تواند حتی زمانی که مشکلات وخشم موجود میان شما و همسرتان برطرف شده باشد برای رابطه ی شما موجب مشکلات متعددی شوند.
9 گام مهم پس از خیانت همسر
پس لطفا به هر کسی چیزی نگویید.
این مسئله را تنها با افرادی که مورد اعتماد شما هستند مطرح کنید. پشتیبانی عاطفی، صرف نظر از اینکه رابطه ی شما نجات خواهد یافت یا خیر، برای تسلا و تسکین درد شما لازم است. خود را حبس نکرده و از دیگران دوری نکنید، شما به دوستان خوب خود برای ایجاد و حفظ توان کافی برای از سر گذراندن این سختی نیاز دارید.
پس از آنکه وضعیت خود را با تعداد اندکی از دوستان مورد اعتماد خود در میان گذاشتید، ممکن است تصمیم بگیرید تا این موضوع را به همه بگویید. در چنین وضعیتی حتی اگر این کار را انجام دهید و این خبر بد در مورد همسرتان را در اختیار همه بگذارید، تصمیم شما دیگر عجولانه نیست و با فکر کافی انجام گرفته است. این مسئله نشان دهنده ی توانایی شما برای اتخاذ تصمیمات قاطع و دقیق و همچنین توانایی شما برای خویشتن داری و کنترل رفتارهای خود حتی در موقعیت های دشوار است.
بلافاصله تصمیم به ترک خانه و اسباب کشی نگیرید.
اگر نمی توانید با او زیر یک سقف باشید، ابتدا برنامه ی کوتاه مدتی برای ترک آن خانه بگیرید تا زمانی برای بدست آوردن ثبات از دست رفته خود داشته باشید. ممکن است حتی فکر کردن به زندگی با این فرد که شما فکر می کردید او را می شناسید، و نقاط ضعف و راز های خود را با او درمیان گذاشته اید، به نظر غیر ممکن برسد.
اما به خود زمان کافی بدهید تا به اینکه چه چیزی به نفع شما خواهد بود فکر کنید و به راحتی بر اثر رنج وارده به خودتان صدمه نزنید. زوج های بسیاری هستند که پس از چند ماه از برملا شدن رابطه ی پنهانی یکی از آنها، دوباره زند گی در زیر یک سقف را شروع می کنند.
انتقام جویی به بهبود شرایط کمک نخواهد کرد. برخورد های احساسی، چه در سخن گفتن و یا برخورد فیزیکی با همسر خیانت کار، کاری درقبال ریشه ی مشکل شما انجام نخواهد داد. اینکه بخواهید حرف های تند و آزار دهنده ای به او بزنید، کاملا قابل درک است، اما ولی این اقدامات ویرانگر می توانند هرگونه شانس بازسازی اعتماد و امنیت عاطفی میان شما را حتی کمرنگتر سازند. احترام متقابل در آینده تنها در شرایطی حاصل خواهد شد که با آگاهی کامل در جهت بدست آوردن آن اقدام کنید.
بسیاری از مردم معتقدند که خشونت فیزیکی تنها زمانی اتفاق می افتد که مردی یک زن را کتک بزند. اعمال خشونت فیزیکی محدودیت جنسیتی ندارد. صرف نظر از آنکه چه کسی آغازگر خشونت باشد و یا مرتک اعمال خشونت بار شود،همواره نتایجی ویرانگر خواهد داشت.
تعقیب فردی که با همسر شما رابطه داشته است
یا ارسال مطالبی ناخوش آیند از او در شبکه های مجازی ممکن است اندکی خشنودی موقتی را برای شما در پی داشته باشد، ولی در درازمدت هیچ حاصلی نخواهد داشت. انرژی خود را برای این امور بیهوده مصرف نکنید.
اگر دارای فرزند هستید، بیاد داشته باشید، مسئولیت حمایت از آنها با شماست. زمانی که حرف های بدی در مورد پدر یا مادر او می زنید، آنها رنج خواهند برد. شما سعی دارید فردی که موجب جریحه دار شدن احساست شما شده است را رنج دهید، اما ممکن است در پایان متوجه شوید که همزمان موجب رنج کودکان خود نیز شده اید، و آنها مستحق آن نیستند.
حتی با این راهنمایی ها، مواجه شدن با خیانت می تواند بسیار آزار دهنده باشد.
سعی کنید متوجه شوید چه کاری به نفع شما خواهد بود. گاهی اوقات زوج ها می توانند بر مصائب ناشی از خیانت فایق آمده و رابطه ی خود را مانند قبل و یا حتی بهتر، بازسازی کنند.
ولی بسیاری اوقات نیز چنین نتایجی ناممکن است. مهم نیست که وضعیت را چگونه می بینید، همزمان با بررسی راه های پیش روی خود سعی کنید با خودتان مهربان باشید ولی از احساس ترحم در قبال خود بپرهیزید.
https://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2019/09/9-گام-مهم-پس-از-خیانت-همسر.jpg221228دکتر نظریhttps://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2019/12/favorite-icon-23-1-300x300.pngدکتر نظری2019-09-16 14:48:232019-09-18 11:48:08۹ گام مهم پس از خیانت همسر
فادار بودن برای مرد سخت نیست بلکه غیر ممکن است! یک زن برای یک مرد آفریده شده اما یک مرد برای زندگی با تمام زنها»! این نظریه از آن هانری دومنترلان فرانسوی است. او در ادامه می گوید:« مرد اگر به تاریکی میرود و به زنش خیانت میکند مقصر خودش نیست؛ مقصر خلقت و طبیعت است که همه موارد خیانت را در او مهیا کرده است.
“دومنترلان معتقد است که مردان بعد از دو سال زندگی مشترک با همسرشان نمی توانند به همسر خود وفادار بمانند. از نظر این دانشمند، زنان به دلیل ذات متفاوتشان می توانند با خیانت همسرشان کنار بیایند و برای این ادعا زنان فرانسوی را مثال می زند و می گوید:« در فرانسه اگر شوهری مرتکب بی وفایی شود زنش احساس نارضایتی نمیکند یا عصبانی نمیشود؛ زیرا با خودش صحبت می کند که او فقط تنش را با خودش پیش دیگری برده نه روح و احساساتش را، روح و احساساتش برای من است».
▪ دکتر راسل لی ، استاد زیست شناسی نیز اعتقاد دارد که قانع بودن مرد به یک زن ازنظر کمیت خیانت به نسل بشر است؛ زیرااکتفا کردن مرد به یک زن نسل او را ضعیف می کند ولی نسل در چند همسری توانا و قدرتمند می شود.
▪ ویل دورانت، طبیعت مرد را ذاتا چند همسری می داند و می گوید:« فقط نیرومندترین قیود اخلاقی، میزان مناسبی از فقر، کار سخت و نظارت دائمی همسر می تواند تک همسری را به مرد تحمیل کند».
برخی پزشکان هم «پولیگام» بودن مرد- تنوع دوستی و تعدد خواهی- و « منوگام» بودن زن- انحصار خواهی و یکه شناسی- را یک امر واضح می دانند و دلیلشان هم این است که درمرد میلیون ها سلول «اسپرم» تولید می شود در حالی که زن در دوران آمادگی جز یک تخمک در تخمدان تولید نمی کند».
بعضی ها ها هم همچون « آنیتا لوس » می گویند که مردها همیشه «موطلایی ها»( کنایه از زنان بد) را به یاد می آورند!
مردان وفادار هستند یا خیانت کارند؟!
▪ اما متفکران و دانشمندان اسلامی نظری به جز از این دارند. استاد مرتضی مطهری، نظر متفکران غربی را قبول نکرده و نقض کرده است و در این باره می گوید:« این توصیف از طبیعت مرد به هیچ وجه درست نیست. الهام بخش این دانشمندان دراین عقیده اوضاع خاص محیط اجتماعی آنها بوده نه طبیعت اصلی مرد. البته ما مدعی نیستیم که زن و مرد از لحاظ زیستشناسی و روانشناسی وضع مثل هم دارند؛ بر عکس، اعتقاد داریم زیست شناسی و روانشناسی مرد و زن با یکدیگر فرق دارد و خلقت از این تفاوت هدف داشته است و به این علت نباید تساوی حقوق انسانی زن و مرد را بهانه برای تشابه و یکنواختی حقوق آنها قرار داد. از نظر روحیه تک همسری نیز مطمئنا زن و مرد روحیههای متفاوتی دارند.زن طبعا تک شوهر است و چند شوهری بر ضد روحیه اوست؛ نوع تمنیات زن از شوهر با چند شوهری سازگار نیست. اما مرد ذاتا تک همسر نیست؛ به این معنی که چند زنی بر ضد روحیه او نیست. چند زنی با نوع تمنیاتی که مرد از وجود زن دارد ناسازگار نیست».
▪ استاد مطهری بر این عقیده است که عوامل بی وفایی را محیط های اجتماعی در مرد خلق می کنند ، نه خلقت و طبیعت!او مسئول بی وفایی مردان را محیط اجتماعی می داند و می گوید:« عوامل خیانت را محیطی به وجود میآورد که از یک طرف زن را تشویق میکند تمام فن ها گمراه کردن و انحراف را برای مرد غریبه به کار ببرد و هزار و یک حیله برای از راه بیرون رفتن او بسازد و از طرف دیگر به بهانه اینکه تنها صورت قانونی ازدواج تک همسری است، صدها هزار بلکه میلیون ها زن آماده و ملزوم به ازدواج را از حق زناشویی محروم میکند و آنها را برای گمراه کردن مرد راهی اجتماع میسازد».
▪ شهید مطهری تاکید می کند که در مشرق اسلامی، پیش از آن که آداب و رسوم غربی اشاعه و گسترش پیدا کند ۹۰ درصد مردان، تک همسر واقعی بودند و زوجیت اختصاصی به معنای اصلی کلمه بر اکثریت قریب به اتفاق خانوادههای اسلامی حاکم بود؛ به این مفهوم که مردها تنها یک زن رسمی داشتند و با رفیقه و معشوقه هم سرگرم نبودند و وقت بگذرانند .
از سوی دیگر، بسیاری از علمای علم اخلاق هم میل و رغبت مردان به بیش از یک زن را ناشی از زیاده طلبی و عدم پایداری اخلاقی مرد دانسته و آن را یک ضعف اخلاقی حساب میکنند .
https://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2019/09/مردان-وفادار-هستند-یا-خیانت-کارند؟.jpg216340دکتر نظریhttps://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2019/12/favorite-icon-23-1-300x300.pngدکتر نظری2019-09-16 14:40:222019-09-18 11:47:58مردان وفادار هستند یا خیانت کارند؟!
برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از فایل را دانلود نمایید.
درمان مشکلات زناشویی یک مشکل بزرگ برای بسیاری از زوجین می باشد.
در این مقاله به بررسی درمان مشکلات زناشویی پرداخته و راهکارهایی را ارائه می دهیم.
راهکارها به گونه ای است که در سیزده مرحله یا سیزده روز به بهبود روابط عاطفی و اخلاقی رو رفتاری زوجین می انجامد.
این موارد می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی روابط میان زوج ها داشته باشد و ان ها را برای داشتن یک زندگی بهتر اماده نماید.
موارد گفته شده هم در نحوه روابط جنسی میان زوج ها و هم در نحوه روابط عاطفی ان ها که روابطی دو سویه دارند تاثیر گذار می باشند.
روز اول: یادگیری گفتگو سالم
اگر شما نمی دانید که چگونه مکالمه سالم داشته باشید، این روزها از هر زمان مزاحم تر می شوند.
اگر می خواهید مسائل مختلف را با همسر خود حل کنید، باید بیشتر تعامل داشته باشید، اما اگر نمی دانید چگونه تعامل برقرار کنید، مشکلات زیادی وجود دارد و شما نمی توانید تعطیلات خود را پایان دهید.
برای داشتن رابطه سالم اولین شرط مذاکره است.
مکالمه راهی برای اتصال دنیای درونی است.
در واقع گفتگو سالم به این معنی است که شما می توانید پیام، احساسات و افکار خود را با طرف دیگر به اشتراک بگذارید و موقعیت را در مکان های مختلف مدیریت کنید.
شما باید بدانید که به این ترتیب که هر سازمان یا شرکت نیازمند اصول خاصی برای توسعه آن است، زندگی مشترک قوانین خاص خود را دارد و نمی تواند بدون هیچ قاعده کلی کار کند و رابطه را با محاکمه و خطا انجام دهد، بنابراین لازم است که این اصول را از طریق گفتگو دنبال کنید.
روز دوم: احساسات را بیان کنید
پژوهش های مختلف این یکی از اولویت های مهم همه مردم است، یک گفتگوی سالم و بیان احساسات با یک شریک زندگی است.
هنگامی که احساسات خود را بیان نمی کنید، ابتدا احساس تنهایی می کنید زیرا شما کلمات و احساسات نامطلوب را در قلب خود حفظ می کنید و سپس وقتی احساسات به طور طبیعی بیان نمی شوند، به تدریج غم انگیز می شوند و هنگامی که غم و اندوه بوجود می آیند، خشم ایجاد می شود و خشم می تواند بوجود آید و به رابطه آسیب می رساند.
به عنوان مثال، بسیاری از زوج ها نمی دانند که چگونه احساسات خود را بیان می کنند، مثلا هنگامی که در شوهران خود عصبانی شوند، به جای صحبت کردن با آنها و گفتن آنها عصبانی هستند، آنها هر چیزی را می گویند جز این مورد و خاطرات گذشته را یادآوری می کنند.
آنها می گویند که آنها را سرزنش و به ان ها توهین می کنند.
تا زمانی که نهایتا می گویند آنها عصبانی هستند!
روز سوم: سلامت روان را به همسر خود هدیه دهید
عدم توجه به زوج ها می تواند یک ننگ باشد، من توجه همسر را به عنوان “ویتامین های روانی” می گویم و می گویم که بدن ما روزانه به ویتامین ها نیاز دارد و همچنین باید ویتامین ها داشته باشد، در غیر این صورت روزهای سردتر می رسند و در نهایت رابطه به نابودی می رسد.
مهمترین ویتامین های روانشناختی توجه به یکدیگر هستند، دقیقا همان اهمیتی که در روزهای اول باید در طول زندگی خود داشته باشید، همیشه باید از تمامی جنبه های رابطه داشته باشید و نباید پس از ازدواج در مورد چیز دیگری فکر کنید ، زیرا شما با هم زندگی می کنید و انسان باید توجه کند.
جالب است بدانید که تحقیق انجام شده است که اگر یک کودک از لحظه تولد توجه دریافت نکرده و تنها به او آب و غذا دهند، او زنده نخواهد ماند.
وقتی مردم توجه نکنند، ارتباطشان را با رابطه از دست می دهند و این ارتباط را خسارت می کند.
روز چهارم: انتظارات معقول داشته باشید
یکی از آسیب هایی که بسیاری از زوج ها در زندگی دارند انتظارات غیر واقعی از یکدیگر است.
هنگامی که شما انتظار دارید که دیگران انتظار داشته باشند که همتای آن ها را در یک پانچ قرار دهد، اکنون اگر این انتظارات غیر واقعی باشد، بیش از حد قدرت او، می تواند مشکلات فراوانی را ایجاد کند.
از قبیل انتظارات هنگامی که شما به شما تلفن می کنم، باید تماس بگیرید و یا شما باید به خانه خود بروید و تنها با من صحبت کنید و به خود و رابطه خود نگاه کنید و ببینید که در آن انتظارات بیش از حد دارید که پاسخش دشوار یا غیرممکن باشد و در چقدر بحث برانگیز است.
روز پنجم: صبورنبودن برابر است با خودخواهی
یکی از آسیب های دیگر که می تواند این رابطه را تضعیف نکند، مثبت نیست، مثلا زمانی که حریف شما درخواست یا انتقاد می کند، یا خشم خود را بیان می کند، یا حتی بدتر، یا هر چیز دیگری؛ شما لازم است صبر کنید تا او آن را بگوید.
خودتان را در جای او قرار دهید و آن را درک کنید، یعنی صبر کنید تا آن را تغییر دهید، و در عوض پاسخ خود را ترتیب ندهید و همچنین انتقاد نکنید و بحث نکنید، همه اینها می تواند خودخواه نبودن شما را نشان دهد.
این خیلی بیمار نیست، هر کلمه ای را می گوید، و بسیاری از پل ها شکست خواهند خورد.
روز ششم: توجه به کیفیت مثبت همسر خود را جلب کنید
یکی از آسیب های دیگر این رابطه، توجه به جنبه های مثبت زوج نیست.
شما باید این را بپذیرید که به طور طبیعی، هر فردی یا همسر شما دارای نقص است و اگر بخواهید فقط به معایب کمال گرا به سمت طرف مقابل نگاه کنید، فقط نقص های خود را می بینید و دیر یا زود چشم های شما می افتد.
اگر فقط نقص همسرتان را می بینید، آنها را بزرگتر کنید و به ویژگی های مثبت آن توجه نکنید و حتی آنها را کاهش دهید، دیگر نمی خواهید که دیگر همسرتان را دوست ندارید و نمی توانید با او زندگی کنید.
سیزده روز تا بهبود و درمان مشکلات زناشویی
روز هفتم: مهارت های حل مشکل را بیاموزید
عدم توانایی برای حل مشکلات زندگی می تواند به زندگی شما آسیب برساند، بسیاری از زوج ها حتی نمی دانند که موضوع آنها واقعا چیست.
در حقیقت، آنها بسیار با هم بحث می کنند و همه چیز را پیچیده می کنند که از یکدیگر تقلید نمی کنند.
مشکل شما چیست؟ توصیه های ساده ای برای حل مشکل می توانید داشته باشید.
روز هشتم: گوش دادن به همسرتان
من این را تجربه کرده ام که بسیاری از زوج ها هرگز به یکدیگر گوش نمی دهند، در حقیقت حتی نمی توانند با یکدیگر صحبت کنند.
در مطالعه ای که در دانشگاه ماساچوست انجام شد، زوج هایی که گوش دادن به یکدیگر را انجام می دهند بعد از یک سال هیچ مشکلی برای گفتگو لین آن ها وجود نداشته است.
آنها باید با مشکلات زناشویی مواجه شوند.
شما فقط باید فضای خود را برای همسر خود داشته باشید تا با شما صحبت کند، در این مدت نباید از کلمات خود بخواهید، اما باید به طور کامل به آن گوش فرا دهید، در این زمان او همیشه باید باشد، نه روزنامه را بخوانید نه تلویزیون تصاویر و نه در آشپزخانه، نه وکیل کودک … فقط گوش دادن و شنیدن تمام احساسات، حتی اگر انتقاد است.
روز نه: در خانه احساس نمی کنید
بسیاری از زوج ها همسرشان را چک می کنند، او را صدا می زنند، او را کنترل می کنند، از او می خواهند رفتار خود را تغییر دهد.
به عنوان مثال، آن کار نمی کند، مهم نیست، و … مطمئنا این رابطه را صدمه می زند، ممکن است رابطه بین طرف دیگر را به خاطر عشق ورزیدن یا احترام به آرزوهای همسرش به پایان برساند، اما در عین حال او احساس ناراحتی می کند، او اعتماد به نفس او از دست می رود.
رابطه دو زوج مانند دو ستون زیر یک سقف است، اگر دو ستون به یکدیگر نزدیکتر شوند، سقف فرو می ریزد و اگر آنها بیش از حد فاصله داشته باشند، باز هم سقف از بین می رود.
احساس مالکیت بالا می شود، به این معنی که زن و شوهر به یکدیگر نزدیک تر هستند که می تواند مضر باشد.
روز دهم: همسر شما همیشه گناهکار نیست
بعضی از زوج ها به طور مداوم رفتارهای منفی یکدیگر را می بینند و آنها را با هم مخلوط می کنند و یکدیگر را سرزنش می کنند، یکدیگر را برچسب می زنند، آنها را سرزنش می کنند و چیزهایی مانند دیگری انجام می دهند.
زوج ها بهتر می دانند با استفاده از این بحث ها، کسی نمی تواند به چیزی برسد و در زیرزمین طرف مقابل اختلاف ایجاد کند؛ زیرا زمانی که او را سرزنش می کنید، در آن لحظه احساس گناه می کند و موضع دفاعی خود را می گیرد که در آن احساس گناه می کند.
شما باید بدانید که شخصی که به اتهامی متهم است به هیچ وجه تغییری نخواهد کرد.
مراقب باشید که فقط همسرتان را سرزنش نکنید، نگاهی به خودتان کرده تا ببینید که چه کاری می توانید انجام دهید تا این رابطه را بهبود بخشد.
روز یازدهم: تفاوت های همسر خود را بپذیرید
اغلب ما نمی توانیم متذکر شویم که مخالف با ما متفاوت است و این می تواند یک کار مضر باشد.
در یک خانواده از خواهر و برادر با همان پدر و مادر، تفاوت های زیادی وجود دارد، چه این به دو زوج که از دو جهان مختلف با خانواده های مختلف آمده اند.
شما باید تفاوت ها را بپذیرید.
اگر می خواهید شخص دیگری را به سؤال بپرسید و از عادت های او بپرسید، بحث شروع می شود، بنابراین ابتدا باید تفاوت های هم را قبول کنید و سپس با هم به اشتراک گذاشتن ان ها فکر کنید.
روز دوازدهم: او مهم ترین چیز است
توجه به دیگران، مانند والدین یا کودکان، بیش از حد ممکن است به رابطه شما آسیب برساند، به عنوان مثال، برخی از زوج هایی که در هنگام تولد کودک، تمام توجه زن به کودک می رود.
ازدواج کرده اید برای والدین، اولویت اول را به همسر خود بدهید، و نظر او برای شما مهم تر از هر کسی باشد.
و این برای مدیریت زندگی شما بهتر است.
روز سیزدهم: اجازه دخالت را ندهید
من توصیه می کنم که زوج ها اجازه ندهند هر کسی و هر کلمه ای بین ان ها و همسر شان رد و بدل شود.
هنگامی که شما اجازه دهید خانواده شما هر نوع رفتار یا زندگی خود را مرتب کند و به آنها توجه نکنید، فقط به این دلیل که آنها بزرگتر هستند، این ممکن است مشکل باشد، باید به سالمندان احترام گذاشت، اما باید سعی کنید زندگی خود را مدیریت کنید تا به خوشبختی هم برسید.
https://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2019/09/سیزده-روز-تا-بهبود-و-درمان-مشکلات-زناشویی.jpg8881200دکتر نظریhttps://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2019/12/favorite-icon-23-1-300x300.pngدکتر نظری2019-09-15 22:03:542019-09-16 10:06:12سیزده روز تا بهبود و درمان مشکلات زناشویی
کلمه “دروغگویی” یک کلمه ای می باشد که منجر به ایجاد دیدگاه و احساس منفی قابل توجهی می شود؛ این وضعیت شامل یک نوع اخلاقی است که اکثر افراد برای خارج شدن از آن نیاز به راهنمایی دارند.
برخلاف این شرایط، افرادی زیادی وجود دارند که برای از بردن تاثیر افسانه و تخیلات بر روی دوستان، خانواده و همسرانشان تلاش می کنند – یک کاری که مقداری سخت می باشد.
ولی حقیقت مربوط به دروغ چیست؟ دروغ در واقعیت چه نوع زیان هایی دارد؟
در این مقاله ما فقط ۸ مورد از روش هایی را بررسی کرده ایم که دروغ از طریق آنها منجر به مسموم شدن انواع روابط مختلف می شود.
چرا دروغگویی منجر به مسمومیت یک رابطه می شودچرا دروغگویی منجر به مسمومیت یک رابطه می شود
دروغ منجر به از بین رفتن اعتماد می شود
شاید بدیهی ترین تاثیر دروغ بر روی رابطه، عبارت از مستهلک شدن تدریجی اعتماد یک شخص به دیگران می باشد. دروغ و اعتماد نمی توانند با هم وجود داشته باشند؛ در نهایت یکی از آنها منجر به از بین رفتن دیگری خواهد شد.
دروغ همانند یک طوفانی که منجر به ریزش کوه می شود یا همانند بارانی که به تدریج صخره را از بین می برد، می تواند چشم انداز یک رابطه را به صورت کامل تغییر دهد و این رابطه را برای یکی از طرفین یا هر دو آنها غیر قابل تحمل کند.
اعتماد یک عامل مهمی در یک رابطه قوی و موفق می باشد و زمانی که از بین می رود، احتمال از بین رفتن کل رابطه به صورت قابل توجهی افزایش پیدا می کند.
دروغ منجر به از بین رفتن اعتماد می شود دروغ منجر به از بین رفتن اعتماد می شود
دروغ نشان دهنده نبود احترام می باشد
گفتن حقیقت، صرف نظر از هر موردی که باشد، منجر به ایجاد احساس احترام در مابین طرفین می شود.
اثبات شده است که اعتماد منجر به ارزش قائل شدن افراد به رابطه موجود می شود و آنها هیچ وقت نمی خواهند که از طریق فریب دادن یکدیگر، این رابطه را به خطر بیاندازند.
در حالی که برخی از واقعیت ها باعث می شوند که یک رابطه با ریسک مواجه شود، ولی دروغ منجر به ایجاد خسارت بیشتری می شود.
گفتن یک واقعیت به یک فردی، حتی با وجود اینکه می دانید منجر به آسیب زدن به آنها می شود، نشان می دهد که شما می خواهید مسولیت اقدامات خودتان را بر عهده داشته باشید؛ دروغ نشان می دهد که شما هیچ نوع مسولیتی را بر عهده نمی گیرید.
به محض اینکه این نبود احترام مشخص شود، یک تاثیر مضری را بر روی تمامی جوانب رابطه خواهد داشت و در صورتی که مورد بی توجهی قرار بگیرد، منجر به از بین رفتن کلی رابطه خواهد شد.
منتظر ماندن برای صورت گرفتن اشتباه دیگری از طرف دروغگو
زمانی که شما برای اولین بار متوجه یک دروغی می شوید، پیش بینی نکردن و منتظر نماندن برای دروغ های آینده توسط آن فرد، به سختی امکان پذیر است.
شما در رابطه با مواردی که آنها می گویند شک خواهید داشت و کلمات بیان شده از آنها را در ذهن خودتان تحلیل خواهید کرد تا متوجه یک دروغ مخفی موجود شوید.
مشکلی که وجود دارد عبارت از این مورد می باشد که هوشیاری سطح بالا و دائمی برای حرف های غیر واقعی، منجر به وارد شدن آسیب زیادی به رابطه موجود مابین شما دو نفر می شود. زودتر یا دیرتر، انرژی ذهنی مورد نیاز برای این کار باعث خواهد شد که شما کلا رابطه تان را با چنین افرادی قطع کنید.
مهمتر از همه این موارد، این تفکر که دروغ بعدی مشابه با دروغ های قبلی نخواهد بود، به طور گریز ناپذیری منجر به افزایش بدگمانی شما خواهد شد.
این امر به خصوص در روابط عاطفی کاملا درست می باشد، که در حین آن یک فرد از طرف دیگر می پرسد که کجا بوده است، با چه کسی بوده است و چه کاری با هم انجام داده اند.
این شرایط منجر به مسموم شدن اعتماد و احترامی می شود که ما قبلا در مورد آن صحبت کردیم.
دروغ گفتن نشان دهنده خود پسندی می باشد
زمانی که یک فردی دروغ می گوید، در واقع به طور قابل توجهی منافع خودش را به منافع سایر افراد ترجیح می دهد. عدم تمایل برای فداکاری کردن در یک رابطه بلند مدت خوب و بهتر، یک شاخص دیگری می باشد که نشان می دهد فرد به رابطه موجود ارزش قائل نیست.
دروغ می تواند نشان دهنده یک خودپسندی قابل توجه و عدم توجه به طرف مقابل باشد؛ این شرایط می تواند منجر به ایجاد احساس عدم دوست داشته شدن و عدم خواسته شدن در طرف مقابل شود.
چرا دروغگویی منجر به مسمومیت یک رابطه می شود
احساس احمق بودن به دلیل باور کردن یک دروغ
لحظه ای که شما متوجه می شوید به شما دروغ گفته شده است، یک شرایط ناراحت کننده ای را تجربه خواهید کرد. زمانی که چشم های شما به واقعیت باز می شوند، شما نه تنها هیچ کمکی نمی توانید به خودتان بکنید، بلکه به دلیل باور کردن دروغ، احساس احمق بودن خواهید داشت.
ایجاد چنین احساسی منجر به از بین رفتن تمامی احساساتی می شود که شما به طرف مقابل داشته اید.
آسیب ایجاد شده می تواند منجر به ایجاد جدایی مابین شما شود، یا اینکه اختلافات قبلی دوباره ظاهر شده و بیشتر شوند.
در هر دو روش، دیدگاه شما نسبت به آن فرد برای همیشه تغییر خواهد کرد و یک دردی ایجاد خواهد شد که به شما آسیب خواهد زد.
فرد دروغگو خودش را هم گول می زند
یک پیامد غالب مربوط به دروغگویی، عبارت از این است که فرد دروغگو نسبت به خودش هم دروغ می گوید. این افراد در حین تلاش برای مخفی کردن واقعیت از سایر افراد، نسبت به خواسته های صادقانه و تمایلات خودشان نسبت به جهان بی توجه می شوند.
در واقع آنها ماهیت واقعی خودشان را انکار می کنند و به یک فردی تبدیل می شوند که خودشان نیستند.
در نتیجه این رهیافت غیر صادقانه نسبت به زندگی، هر رابطه ای دچار تغییر خواهد شد.
دروغگویی باعث می شود که یک رابطه نامتعادل باشد
به منظور اینکه یک رابطه در طول زمان ادامه داشته باشد و آزمون های مربوط به زندگی روزمره را با موفقیت پشت سر بگذارد، هر دو طرف باید دارای تعهد و انرژی یکسانی در قبال آن باشند.
این توازن منجر به ایجاد احساس شراکت می شود که دو نفر را در کنار یکدیگر نگه می دارد و به آنها اجازه می دهد تا در بهترین حالت ممکن قرار بگیرند.
دروغگویی منجر به ایجاد اختلال در تعادل طبیعی می شود و همچنین باعث می شود که اهمیت یک طرف بیشتر شود. فردی که به وی دروغ گفته شده است، می تواند این تفکر را داشته باشد که قلب و روحش را از دست داده است و مقصر این شرایط فرد دروغگو می باشد.
زمانی که متوجه می شوید طرف مقابلتان برای اجرای کامل تعهدات خودش تمایلی ندارد، به طور طبیعی باید در مورد تمایل آنها نسبت به تاثیر رابطه شک داشته باشید.
دروغگویی باعث می شود که یک رابطه نامتعادل باشددروغگویی باعث می شود که یک رابطه نامتعادل باشد
این مورد برای تمامی روابط مصداق دارد، ولی در رابطه با روابط عاطفی مصداق بیشتری دارد.
دروغ منجر به دروغ های بعدی می شود
بیان کردن دروغ های متعدد به منظور مخفی کردن واقعیت از یک فردی، یک مورد رایجی برای افراد دروغگو می باشد. حتی ممکن است یک موردی وجود داشته باشد که در آن فرد یک دروغ گوی دائمی می باشد و از نظر وی، دروغ گفتن به سایر افراد موجود در زندگیش هیچ نوع اشکالی ندارد.
متاسفانه در شرایطی که یک دروغ منجر به ایجاد آسیب قابل جبران در یک رابطه قوی می شود، دروغ های متعدد منجر به ایجاد مشکلات زیادی می شود که در نهایت می تواند منجر به از بین رفتن هر نوع احساس همبستگی شود که در گذشته وجود داشته است.
در جایی که دروغ به یک مورد عادی تبدیل شود، هیچ رابطه ای نمی تواند به صورت مناسبی دوام بیاورد.
مشاورکو : مرکز مشاوره روانشناسی و مشاوره خانواده
برترین مقالات خانواده و زوج درمانی با رویکرد بهبود روابط میان خانواده
مشاوره قبل از ازادواج برای روج های جوان با آموزش روابط و و رفتار پیش از ازدواج
مشاوره طلاق و جدایی به منظور حل مشکلات زناشویی و نجات زندگی والدین و یا آغاز زندگی پس از طلاق
روابط جنسی و زناشویی به منظور درمان مشکلات دیرانزالی، زودانزالی، خوشنت جنسی ، تجاوز
تشخیص و پیشگیری از خیانت و تعهد مندی میان زوجین و جلوگیری از طلاق عاطفی و جنسی
ارتباط با جنس مخالف پیش از ازدواج ، دوره نامزدی و عقد و داشتن روابط در بستر علمی و اجتماعی بدون مشکلات و چالش ها
https://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2019/09/چرا-دروغگویی-منجر-به-مسمومیت-یک-رابطه-می-شود.jpg365548دکتر نظریhttps://xn----ymcba7aijw6mqahgeg.com/wp-content/uploads/2019/12/favorite-icon-23-1-300x300.pngدکتر نظری2019-09-15 21:49:102019-09-16 10:08:19چرا دروغگویی منجر به مسمومیت یک رابطه می شود