نوشتهها
گزارشی فاجعه درباره تاثیر شبکه های اجتماعی بر طلاق
10 نکته در مورد نحوه استفاده از رسانه های اجتماعی برای محافظت از خود در هنگام طلاق.
پستهای رسانههای اجتماعی میتوانند پویایی دشوار بازی در طول طلاق را تشدید کنند.
دور ماندن از رسانه های اجتماعی می تواند به افراد طلاق کمک کند تا بر خانواده یا مراقبت از خود تمرکز کنند.
هنگام ارسال پست در هنگام طلاق، افراد باید از ارسال مطالب منفی که می تواند باعث انتقام گیری یا آسیب رساندن به عزیزانشان شود، خودداری کنند.
بسیاری از مطالعات نشان داده اند که شبکه های اجتماعی تاثیر منفی بر ازدواج دارند. در اینجا برخی از یافته های تحقیق آورده شده است.
مطالعهای که در Computers in Human Behavior منتشر شده است ، ارتباط بین استفاده از رسانههای اجتماعی و کاهش کیفیت ازدواج را در هر مدل مورد تجزیه و تحلیل یافته است. نتایج این مطالعه پیشبینی میکند که افرادی که از رسانههای اجتماعی استفاده نمیکنند، ۱۱ درصد در ازدواجشان شادتر از افرادی هستند که به طور منظم از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند. (مشغول شدن به شبکه های اجتماعی می تواند منجر به نادیده گرفتن رابطه زناشویی شود.)
بسیاری از مشتریان من متوجه خیانت همسرشان در شبکه های اجتماعی شده اند. طبق مطالعهای که توسط سیستم بهداشت دانشگاه لویولا انجام شده است ، فیسبوک با بیش از ۲ میلیارد کاربر، از هر ۵ طلاق در ایالات متحده، یک مورد ذکر شده است.
و با توجه به AAML (آکادمی آمریکایی وکلای زناشویی)، 81 درصد از وکلای طلاق گزارش می دهند که تعداد همسرانی که به دنبال شواهد آنلاین هستند، در مواقعی که مشکوک به رفتار بد، خیانت، یا روابط آنلاین هستند، افزایش یافته است.
شبکه های اجتماعی و نحوه گذر از طلاق
پستهای رسانههای اجتماعی یک واقعیت نادرست را نشان میدهند، اما زمانی که شما در حال طلاق هستید میتواند محرک باشد.
برخی از افرادی که طلاق میگیرند به رسانههای اجتماعی میروند تا خشمگین شوند و به دنبال حمایت باشند. برخی دیگر هنگام درد به شبکه های اجتماعی می روند. سپس پستهایی را میبینند که باعث میشود باور کنند که همسرشان و همه افراد دیگر اوقات خوبی را سپری میکنند. (همسر شما احتمالاً همین کار را می کند.) بر اساس پست های فیس بوک خود تصور نکنید که او در زندگی به وجد آمده است. این پست های “شاد” می توانند اندوه ، خشم یا حسادت شما را افزایش دهند .
1. بهترین توصیه این است که در زمان طلاق از شبکه های اجتماعی استفاده نکنید.
اگر چیزی پست نکنید، همسرتان را وادار به تلافی نمیکند. اگر بتوانید ارتباط را قطع کنید، میتوانید بر مراقبت از خود، فرزندانتان و سایر علایق تمرکز کنید. بنابراین اگر می توانید، حداقل تا زمانی که طلاق تمام شود، رسانه های اجتماعی را کنار بگذارید.
2. اگر در شبکه های اجتماعی می مانید، هیچ چیز منفی در مورد والدین دیگر یا سایر اعضای خانواده ارسال نکنید .
از رسانه های اجتماعی برای تخلیه استفاده نکنید. هیچ وقت وقتی ناراحت هستید چیزی پست نکنید. در این مورد نیز با خانواده خود تماس بگیرید. آنها می توانند حمایت کننده باشند، اما نباید به والدین دیگر فرزندتان حمله کنند. اگر فرزندانتان آنچه را که شما یا پدربزرگ و مادربزرگشان درباره والد دیگرشان نوشتهاید ببینند، چه فکری میکنند؟ توجه داشته باشید که فرزندان شما می توانند هر چیزی را که در اینترنت پست می کنید ببینند. آنها می دانند که چگونه به آن دسترسی داشته باشند حتی اگر فکر می کنید خصوصی است.
3. به جای آن، اگر واقعاً میخواهید چیزی پست کنید، تصاویر مثبتی از انجام کاری که از آن لذت میبرید را منتشر کنید.
جملات تاکیدی مثبت را ارسال کنید اجازه ندهید سابقتان در فیس بوک یا اینستاگرام متوجه شود که با شریک جدید و فرزندانتان به تعطیلات رفته اید.
4. تنظیمات حریم خصوصی خود را به بالاترین سطوح تغییر دهید.
از دوستان خود بخواهید که شما را در عکس ها یا پست های خود تگ نکنند. حتی با بالاترین تنظیمات حریم خصوصی، تصور نکنید که آنچه به صورت آنلاین می گویید واقعا خصوصی است. سایبری وسیله یا اذیت و آزار قرار می دهد شما در معرض خطر است، بنابراین “از Unfriend” یا مسدود کسانی که با آنها شما را نمی خواهد دوستان پس از طلاق. اگر آنلاین میمانید، بدانید که دوستانتان چه کسانی هستند و افرادی که به آنها اعتماد دارید. بقیه را از دوستی خارج کن
5. وضعیت رابطه خود را از “درباره من” خود در فیس بوک حذف کنید. اگر می خواهید پس از قطعی شدن طلاق دوباره آن را اضافه کنید، می توانید آن را انجام دهید.
6. در مورد پرونده خود به صورت آنلاین بحث نکنید. حتی اگر شما و همسرتان در مورد روایت طلاق خود توافق دارید و دوستانه هستید، جزئیات مذاکرات، تسویه حساب ها یا حضانت خود را به صورت آنلاین به اشتراک نگذارید.
۷- در فضای مجازی به دنبال «کثافت» درباره همسرتان نباشید.
برخی از افراد از دوستان می خواهند که اطلاعات منفی در مورد همسرشان ارائه دهند. این مطمئنا باعث دردسر می شود. اگر از همسر، وکیل دیگر، میانجی، ارزیاب یا قاضی شکایت دارید، آنها را با وکیل یا درمانگر خود در میان بگذارید.
8. خود را در گوگل جستجو کنید تا بدانید در فضای مجازی چه چیزی درباره شما وجود دارد.
ممکن است بتوانید عکس ها یا پست های مجرمانه را پاک کنید.
9. عکس ها یا فیلم های صمیمی از ازدواج خود را ارسال نکنید. در بسیاری از جاها ارسال عکس های صمیمی بدون رضایت و اطلاع طرف مقابل غیرقانونی است.
10. استفاده فرزندانتان از رسانه های اجتماعی را زیر نظر داشته باشید.
بدانید از چه پلتفرم هایی مانند فیس بوک، اینستاگرام، اسنپ چت یا تیک تاک استفاده می کنند. از آنها بخواهید که به شما اجازه دهند پست هایشان را ببینید. اگر فرزندان شما در طول طلاق رنج می برند، می خواهید بدانید آنها چه می گویند. رسانه های اجتماعی می توانند از طریق قلدری آنلاین و شکارچیان آنلاین به کودکان آسیب بزنند . در طول طلاق، فرزندان شما به ویژه آسیب پذیر هستند.
منابع
https://www.mckinleyirvin.com/resources/digital-divorce-a-guide-for-soc…
https://www.zdnet.com/article/facebook-blamed-for-1-in-5-divorces-in-th…
https://www.novalegalprofessionals.com/10-social-media-dos-and-donts-fo…
تاثیر اعتیاد بر خانواده
تاثیر اعتیاد بر خانواده ، اعتیاد با خانواده و فرزندان چه می کند؟
اعتیاد بر روی خانواده تاثیر می گذارد و معضلی است که علاوه بر فرد معتاد اطرافیان و به ویژه خانواده او را دچار بحران ها و آسیب هایی می کند. فردی که معتاد است گرایش خود را به خانواده از دست می دهد و اهمیتی برای آن ها قائل نمی شود زیرا او به مواد مخدر وابسته شده است و به فکر مصرف و رفع وابستگی به مواد مخدر می باشد.
کودکانی که در خانواده های معتاد زندگی می کنند اغلب وحشت زده می باشند و آسیب های روانی بسیاری را باید تحمل کنند احتمال دارد آن ها مورد خشونت قرار بگیرند، دچار استرس و اضطراب بعد از سانحه می شوند و یا با مواردی مانند اضطراب و افسردگی دست و پنجه نرم کنند.
در خانواده هایی که یکی از اعضای آن معتاد می باشد قوانین و مقررات خاصی وجود ندارد و اوضاع خانواده آشفته و نابسامان می باشد در این موقعیت اعضای خانواده باید آگاهی لازم از آسیب های اعتیاد داشته باشند تا بتوانند با مراجعه به مشاور اعتیاد اقداماتی برای درمان انجام دهند و یا آسیب ها را کاهش دهند.
تاثیر اعتیاد بر خانواده، از بین رفتن روابط در خانواده
اعتیاد پدیده ای است که بر روی زندگی فرد اثر می گذارد و به تدریج زندگی او را درگیر می کند و باعث می شود تا تک تک اعضای خانواده با صدمات جبران ناپذیری رو به رو شوند و اعتیاد و وابستگی به مواد مخدر باعث می شود تا تغییراتی در سبک زندگی فرد به وجود آید و احتمال دارد که تمام قوانین و مقررات تغییر کند.
فردی که معتاد شده هر چه وابستگی اش به مواد مخدر بیشتر شود ارتباطش با اعضای خانواده کمتر خواهد شد زیرا اعتیاد باعث می شود تا روابط عاطفی میان اعضای خانواده با مشکلات و بحران هایی رو به رو شود.
در عوض ارتباط میان فرد معتاد و مواد مخدر بسیار زیاد است و به بخش بزرگی در خانواده تبدیل می شود. دیگر اعضای خانواده حس امنیت و اعتماد به فرد معتاد ندارند و دچار ناامیدی می شوند، در بسیاری مواقع فرد معتاد رابطه سردی با والدین و اعضای خانواده اش دارند و در بسیاری موارد مخفی کاری می کند و والدین هیچگاه حتی بعد از ترک فرزندشان حس اعتماد اولیه را به او نخواهند داشت.
تاثیر اعتیاد بر خانواده، تغییر سبک زندگی در جهت منفی
هر یک از اعضای خانواده زمانی که با فرد معتاد رو به رو می شوند در هنگام مواجه با او روش های خاصی را به کار می گیرند بسیاری از آن ها احتمال دارد نیاز های احساسی و روانی خود را نادیده بگیرند و برای این که بحث و مشاجره در میان آن ها به وجود نیاید ترجیح می دهند که رفتار های دردسرساز فرد معتاد را تحمل کنند و آن ها را توجیه کنند به کارگیری این روش ها به مرور زمان باعث می شود تا بر روی سبک زندگی افراد خانواده تاثیر بگذارد و جزئی از سبک زندگی آن ها شود.
اعضای خانواده گاهی اوقات به دلیل عدم آگاهی رفتار های نامناسبی با فرد معتاد دارند و نقش هایی که به آن ها متحمل می شود را می پذیرند غافل از این که دسته ای از رفتار ها باعث استمرار مصرف مواد مخدر در فرد معتاد می شود و به همین دلیل باید اعضای خانواده باید ها و نباید های رفتار صحیح با فرد معتاد را یاد بگیرند.
در خانواده ای که فرد معتاد وجود دارد سبک زندگی به گونه ای تغییر می کند که تمام تمرکز و نگرانی ها بر روی فرد معتاد می باشد و احتمال دارد نیازهای جسمی و روحی اعضای دیگر خانواده به درستی تامین نشود به عنوان مثال پدری معتادی که قبل از این نان آور خانواده بود نقش خود را به مادر و فرزندان می دهد و در این شرایط مادر خانواده به تنهایی مجبور می شود که امور خانواده و رفاه اعضای خانواده را به دوش بکشد.
تاثیر اعتیاد بر خانواده، احساس گناه و شرم در اعضای خانواده
اعضای خانواده فرد معتاد تصور می کنند که رفتار های آن ها نادرست بوده و در گذشته به او بی توجهی کرده اند که باعث بروز اعتیاد در فرد شده است و دائما احساس گناه می کنند و مادر خانواده فکر می کند که به فرزندش محبت کافی نکرده است و او را خوب تربیت نکرده که فرزندش به راه نادرست رفته و معتاد شده است و به همین دلیل سعی می کند تا با حمایت های نادرست مانند تامین نیازهای مالی و رفاهی زندگی فرزندش، احساس گناه را در خود کاهش دهد و در صورتی افراد دیگر مسئولیت وظایف فرد معتاد را برعهده بگیرند باعث می شود فرد معتاد خاطر جمع شده و خیالی برای ترک نداشته باشد در بسیاری مواقع فرد معتاد از احساس گناه اعضای خانواده سوء استفاده می کنند و بر روی اعتیاد خود سرپوش می گذارند.
از تاثیرات دیگر آن است که اعضای خانواده شرمزده هستند و از این که دیگران متوجه شوند که فردی معتاد در خانواده آن ها وجود دارد احساس خجالت می کنند و به همین دلیل روابط خود را با اطرافیان و فامیل قطع می کنند. بسیاری از مواقع خانواده ها گمان می کنندکه اگر فرد معتاد را ترک دهند همه مشکلات آن ها حل می شود اما نکته ای که اهمیت دارد کشف علت اعتیاد می باشد تا فرد از برگشت دوباره آن جلوگیری کند.
تاثیر والدین معتاد بر فرزندان
اعتیاد والدین باعث می شود تا رشد کودکان با بحران هایی رو به رو شود و آن ها در معرض مشکلات عاطفی، روانی و جسمی قرار می گیرند. همچنین والدین نقش بسیار مهمی در تربیت و رشد کودکان دارند و والدین معتاد بیشتر درگیر مواد مخدر، خشونت خانگی، طلاق، بیکاری ، بیماری های روانی و مشکلات قانونی هستند و نمی توانند به عنوان پدر و مادر نقش شان را به درستی ایفا کنند.
کودکانی که والدین آن ها معتاد است دچار افسردگی ، اضطراب، اختلالات غذا خوردن و غیره می شوند و احتمال خودکشی در آنها زیاد می باشد و همچنین گرایش به مواد مخدر در فرزندان که خانواده معتاد دارند بسیار بیشتر است.
در خانواده هایی که درگیر اعتیاد هستند ممکن است کودکان مورد سوء استفاده جنسی و جسمی قرار بگیرند که اتفاقی بسیار دردناک و غیر قابل اجتناب می باشد و این کودکان عزت نفس پایینی دارند و کنترل درونی ندارند و به همین دلیل به احتمال زیاد در آینده مورد سوء استفاده قرار می گیرند و قربانی می شوند.
در ادامه این مقاله برخی از تاثیرات والدین معتاد بر فرزندان پرداخته شده است که در زیر مورد بررسی قرار می گیرد.
تاثیر اعتیاد والدین بر سلامت جسمانی کودکان خانواده
کودکانی که در خانواده معتاد زندگی می کنند به دلیل استشمام دود های ناشی از استعمال دخانیات و مواد مخدر بیشتر به بیماری هایی مانند انتریت، کولیت و آسم دچار می شوند که احتمال دارد به خاطر استرس نیز گرفتار این بیماری ها شوند، علاوه بر این ها مسمومیت، مشکلات گوارشی و تنفسی در کودکان دیده شده است.
اگر در دوران بارداری فرد از مواد مخدر استفاده کند احتمال دارد فرد به دنیا آمده دچار نواقص مادر زادی و عقب ماندگی ذهنی شود و مادران بارداری که الکل مصرف می کنند منجر به سندروم جنین الکلی شوند و کودک دچار مشکلات و نواقص بسیاری خواهد شد.
تاثیر روانی و احساسی اعتیاد بر فرزندان
اعتیاد والدین باعث می شود تا اختلالات روانی و اختلالات اضطرابی در کودکان افزایش یابد و بر اساس مطالعاتی که انجام شده است تعداد زیادی از کودکان که دچار اختلال پرخوری عصبی هستند والدینشان معتاد بوده است که بر روی آن ها تاثیر گذاشته است.
میان مواد مخدر و جامعه ستیزی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و به همین دلیل فرزندان افراد معتاد به الگوبرداری از والدین، تقلید از آن ها می پردازند و اغلب دچار اختلال ضد اجتماعی می شوند.
رفتار افراد معتاد غیر قابل پیش بینی می باشد و خلقیات آن ها به مصرف مواد مخدر ربط دارد و با آن تنظیم می شود، زمانی که مواد مخدر تهیه کرده باشند آرام و شاد هستند و زمانی که نتوانند مواد خود را تامین کنند خمار می شود و رفتار های نادرست و خشونت آمیز از خود نشان می دهند و به همین دلیل کودکان این گونه افراد حس بی اعتمادی نسبت به بزرگسالان پیدا می کنند.
یکی دیگر از نتایج تاثیرگذار اعتیاد بر روی خانواده، احساس گناه در کودکان می باشد زیرا بسیاری از کودکان تصور می کنند که مسئول و مقصر اعتیاد والدینشان می باشند و آن ها از اعتیاد والدینشان خجالت می کشند، همین امر باعث می شود تا با همسالان خود تعامل و ارتباط نداشته باشند زیرا دوست ندارند دوستانش متوجه اعتیاد والدینشان شوند.
علاوه بر این ها ترس از دست دادن والدین و عدم احساس امنیت یکی دیگر از تاثیرات والدین معتاد بر روی فرزندشان می باشد.
احترام در خانواده را یاد بگیریم
احترام در خانواده | احترام به پدر و مادر و فرزندان را یادبگیریم
یکی از اصول مهم است که سلامت روان خانواده را تضمین می کندو اگر با اجبار همراه نباشد میتواند باعث صمیمیت اعضای خانواده شود احترام متقابل والدین و فرزندان به یکدیگر است که باعث شکلگیری روابط موثر و سالم میشود .
عوامل اثرگذار در احترام در خانواده
اگر در یک خانواده اعضا به یکدیگر احترام بگذارند و با یکدیگر با احترام رفتار کنند نوعی انسجام و وحدت به وجود میاد.
برای اینکه خانواده ها به این اهداف برسند باید نکاتی رعایت کنند:
احترام جاده دو طرفه .
احترام گذاشتن یک رفتار شایسته است که بین افراد اتفاق میافتد مثلاً اگر کودک از ابتدا به والدین خود احترام بگذارد ولی والدین با هر بار صحبت کردن او را تحقیر کنند و به او توهین کنند احترام بین والدین و فرزندان برقرار نمی شود .
برای اینکه فرزندان احترام شما را نگه دارند باید خودتان هم الگویی برای آنها باشید.
تاثیرحفظ حریم شخصی در احترام درخانواده.
بی احترامی فقط شامل توهین و تحقیر اعضای خانواده نمی شود گاهی افراد بدون اینکه متوجه شوند به یکدیگر بی احترامی میکنند و به حریم شخصی اعضای خانواده وارد می شوند مثلا اگر شما و سایر اعضای خانواده وسایل شخصی او را وارسی کنید ویا بدون اجازه از آن استفاده کنید باعث می شود که آنها واکنش دفاعی در مقابل شما داشته باشند و باعث درگیری بین شما شود .
تاثیر درونی بودن رفتار محترمانه در شکلگیری احترام در خانواده .
اگر اعضای خانواده به یکدیگر احترام بگذارند ولی برای اینکه تنبیه نشوند و یا برای آن هامنفعتی داشته باشد احترام واقعی نیست .احترام واقعی دارای اهمیت بسیار زیادی است.افراد باید برای رفتار محترمانه خودشان ارزش قائل باشند و تحت تاثیر انگیزه های محیطی قرار نگیرند و این ارزش ها و احترام ها را در خودشان درونی کنند .
لزوم احترام در خانواده .
رفتار محترمانه با هر یک از اعضا تاثیرات زیادی روی سلامت روان میگذارد دعوا و درگیری ها روی شخصیت افراد تاثیر منفی می گذارد و فرد را دچار آسیب های اجتماعی می کند.
نمونه ای از تاثیرات احترام در کانون خانواده:
تاثیر رفتار محترمانه والدین در رابطه با فرزندان
خانواده ای را در نظر بگیرید که از دوران کودکی برای فرزندشان یک شخصیت مستقل قائل هستند و رفتاری خلاف اخلاق انجام نمی دهند این رفتار آنها باعث می شود که به صورت غیر مستقیم روی زندگی فرزندشان تاثیر بگذارند و به آنها آموزش دهند که به همه افراد در هر جایگاه و موقعیتی که هستند احترام بگذارند. والدین برای فرزندانشان مرجع قدرت و جایگاه هستند برای همین نوع رفتار آنها تاثیر بسیار زیادی در تربیت فرزندان شان می گذارد و فرزندان آنها والدینشان را الگوی خودشان قرار می دهندو در بازیهایشان و روابطشان با خواهر یا برادرشان آنها را اجرا میکنند.
تاثیر رفتار محترمانه والدین با یکدیگر .
از آنجایی که مادر مراقبت اصلی کودکان است بی احترامی به او از طرف پدر خانواده باعث نگرانی کودکان می شود و در آینده نسبت به تهدیدها آسیب پذیر خواهند بود.
احترام به مادر | احترام به والدین از دیدگاه روانشناسی
چرا باید به مادر خود احترام بگذاریم ؟
احترام احساس و رفتاری است که افراد متناسب با شایستگی دیگران انجام می دهند مادر به خاطر اینکه از اولین ثانیه ها کنار فرزند بوده است و برای شما زحمت بسیار زیادی کشیده باید احترام بسیار زیادی به او گذاشت .
باید به این نکته توجه داشته باشید که همه مادران در هر ثانیه و در هر شرایطی نیازمند احترام هستند.
چرا احترام گذاشتن ارزشمند است؟
احترام عکس و عملی است که فرد احترام گذارنده آن را شایسته و سزاوار احترام می داند و باعث می شود که به فرد احساس خوبی دست بدهد.
معمولاً عواملی مثل تحصیلات ، جایگاه اجتماعی ،شخصیت سزاوار احترام است . در بعضی از فرهنگ ها هرچه سن افرادبیشتر میشود احترام به آنها بیشتر می شود .
بیشترین نمود این موضوع نسبت به پدر و مادر به عنوان سرپرست افراد است که این احترام به خاطر زحمتی است که آنها در طول زندگی برای فرزندانشان می کشند .
به طور کلی احترام یک رابطه متقابل است فردی که به دیگران احترام نمی گذارد نباید انتظار داشته باشد که به او احترام بگذارند .
چرا باید به مادر احترام گذاشت ؟
رابطه ای که بین مادر و دیگران و فرزند وجود دارد یک رابطه عمیق است که هر فردی آن را تجربه می کند مادر منبع محبت است.
ضرورت احترام به پدر و مادر
مادر و هویت
فرزند هویت خود رااز مادر می گیرد آن ها از مادرشان الگو برداری میکنند.
تصویری که از مادر خودتان در ذهنتان دارید هویت شما را مشخص می کند اگر تصویری نامحترمانه داشته باشید تاثیرات منفی روی هویت و شخصیت شما خواهد گذاشت زنان هویتشان را از مادر خود میگیرند .
روابط عاطفی در بزرگسالی
اگر با مادر خودتان مشکل داشته باشید این مسئله باعث میشود که در آینده شما به مشکل بخورید رفتارشماروی فرزند و همسرتان تاثیر می گذارد.
دلبستگی مادر فرزند
از همان ثانیههای اول زندگی نوزاد، وابستگی و دلبستگی بین مادر و فرزند ایجاد میشود و هم مادر و هم فرزند به هم وابسته می شود.
بی احترامی کردن به مادر به این دلبستگی و وابستگی آسیب می رساند.
دلبستگی در طول چند سال شکل میگیرد و آسیب به این دلبستگی سال ها سلامت روح و روان مادر و فرزند را به خطر میاندازد.
قدردانی از زحمات مادر
هر مادری در زندگی برای بزرگ کردن فرزند خود تلاشهای بسیار زیادی می کند و رنج و سختی زیادی را تحمل میکند شب بیداری های زیادی را تحمل کند برای همین سزاوار احترام گذاشتن است .
چگونه به مادر خود احترام بگذاریم؟ چه رفتارهایی باعث بی احترامی به او می شود ؟
به خاطر زحمت هایی که برای شما کشیده است از او تشکر کنید حتی اگر از او ناراضی هستید سعی کنید شرایط را درک کنید و از او بخواهید که شرایطی که باعث شده شما از او ناراضی شوید را برای شما توضیح دهد.
قبل از اینکه خواسته های خودتان را بیان کنید بدانید که خانواده تان از پس این خواسته های شما بر می آید.
مادر خودتان را به اسم صدا نکنید با لحنی مودبانه با او صحبت کنید.
آیا باید به مادر بد هم احترام گذاشت؟
شاید اگر بگوییم که هیچ مادر بدی در جامعه وجود ندارد درست نگفته باشیم .شاید مادر شما، شما را در کودکی بسیار آزرده باشد و مانع پیشرفت شما شده باشد اما باید بدانید که چرااو اینکار را کرده است و چه مقدار تقصیر جامعه و خانواده ای است که مادرتان را تربیت کرده است.
قبل از اینکه از مادرتان بد بگویید فرهنگ و جامعه ای ک او را تربیت کرده است را در نظر بگیرید و سعی کنید کسری هایی که مادرتان برای شما گذاشته را برای فرزندتان جبران کنید.
احترام به مادر
اگربه مادر خود احترام نگذارید تمام زحماتی که برای شما کشیده است را زیر پا گذاشته اید.همچنین هویت اصلی خودتان را به عنوان فرزند زیر پا گذاشته اید.
باید به پدر خانواده احترام بگذاریم؟
احترام گذاشتن به پدر یکی از جمله مسئولیت هایی است که فرزندان باید آن را انجام دهند و از همان دوران کودکی احترام گذاشتن به او آموزش داده می شود.
برخی از افرادی که به پدران خود بی احترامی میکند وقتی از آنها میپرسیم میگویند آنها محق بی احترامی هستند ولی از درون ناراحت هستند و ناراحتی پدرها آن ها را هم ناراحت می کند.
احترام به پدر از گذشته تا به امروز
در هر خانواده احترام معنای متفاوتی داشته است مثلاً در گذشته مردسالاری حاکم بوده و همه تصمیمات بر عهده پدر خانواده بوده است و هیچ کس حق سرپیچی از آن را نداشته است و هر سرپیچی بی احترامی به پدر بوده است.
اما امروزه بین پدران و فرزندان رابطه بهتری وجود دارد و با هم بیشتر به گفتگو می پردازند دروغگویی، خارج شدن از مسیر ،نداشتن اخلاق بی احترامی محسوب می شود.
چرا باید به پدر احترام گذاشت؟ احترام به والدین از دیدگاه روانشناسی
پدر خانه مسئولیتهای مختلفی را دارد که شاید نتواند در همه ساعات شبانه روز در اختیار فرزندانش باشد اما باز هم نمی توان او را مورد بی احترامی قرار داد زیرا فرزندان به خاطر اینکه بیشترین زمان را با مادر خود میگذرانند مادر را منبع آرامش و پدر را منبع ب قدرت میدانند.
پدر و مادر شما همانند دیگر انسان ها ممکن است که صفات منفی داشته باشند ولی این دلیل اهانت و بی احترامی شما نیست اگر پدر و مادر شما دچار اشتباهاتی میشوند باید احترام آنها را نگه دارید و به دنبال راهحل باشید احساسات خود را کنترل کنید در واقع شما باید ریشه ای مشکلات را حل کنید.
برای شناخت علل این مسئلع توجه به نکات زیر لازم است:
تربیت ناصحیح والدین
شاید پدر شما با شیوهها و روشهای کار آمد تربیتی آشنایی نداشته باشد و یا وقت آموزش ها را نداشته باشد پس شما باید در آرامش کامل ونهایت احترام اورا درک کنید و برای او توضیح دهید.
همکار و دوستان بد
معمولاپدران در خانه دچار مشکلات و اختلافاتی هستند که این مشکلات باعث میشود که آنها به سمت دوستان و اطرافیان خود بروند که رفتار آنها را تایید کند اما کار شما این است که علت این مشکلات در خانه را پیدا کنید و آنها را برطرف کنید و در جمع خانوادگی و دوستانه از پدر خود تعریف کنید و او را حامی و پشتیبان خود بخوانید.
نقش مشکلات اقتصادی و فشار گرانی در شکلگیری احترام به پدر
بسیاری از پدران مشکلات خود را در درون خود می ریزند و آنها را برای کسی تعریف نمیکنند این خودخوری روی خلق و خوی آنها تاثیر می گذارد شما باید رابطه خود را با پدر آنقدر عمیق کنید که او برای شما تعریف کند و این اطمینان را بدهید که هر کمکی از دستتان برآید برای او انجام می دهید.
مشکلات روحی و روانی
مشکلات جسمی از همان آغاز خود را نشان می دهد و توجه اطرافیان را به خود جلب می کند در صورتی که مشکلات روحی و روانی پنهان است و حتی ممکن است سالها بعد خود را نشان دهد مشکلات بسیار زیادی هستند که میتوانند در روابط شما با پدرتان اختلال ایجاد کند که گاهی خود به تنهایی نمی توانید آنها را برطرف کنید بنابراین نیاز به کمک یک مشاور و متخصص دارید .
خانواده و اضطراب در کودکان
توجه به نظام خانواده به عنوان علت اختلالات اضطرابی دوران کودکی، حوزه ای است که اخیرا نظر محققان را به خود جلب کرده است. بر اساس نتایج بررسی های مقدماتی، کودکان مبتلا به هر یک از اختلال های اضطرابی بیشتر احتمال دارد والدینی داشته باشند که چندان به خود مختاری تمایل ندارد و تا حدی کنترل کننده است. نتایج پژوهش دیگری نشان می دهد که والدین از طریق تشویق کودکان به حل مشکلاتشان به شیوه هایی اجتنابی تر از آنچه کودک می خواهد، تمایل کودک به اجتناب را دامن می زنند، بدین معنی که کودک مضطرب ممکن است تا حدی اجتنابی باشد، اما پس از مشورت با والدین در مورد حل مشکلاتش، بیشتر مضطرب می شود (راپی،1997). به نظر می رسد که تعاملات والد-کودک در ایجاد اختلال در کودک مضطرب نقش داشته باشد.
فرضیه های نظام های خانوادگی
در مورد نقش خانواده و فرایندهای جامعه پذیری در سبب شناسی اضطراب نظریه منسجمی وجود ندارد، اما تعدادی از فرضیه ها ممکن است از منابع متنوعی استخراج شده باشند و با یگدیگر چنین فرضیه های تبیینی ای را پیشنهاد کنند. احتمالا کودکانی به مشکلات اضطرابی مبتلا می شوند که با خانواده هایی اشنا می شوند که اعضای مهم ان خانواده ها (به ویژه مراقبان اولیه کودک) رفتارها و باورهای اضطراب مداری را فراخوانی، سرمشق دهی و تقویت می کنند. بعلاوه، انتقال های چرخه زندگی خانواده و وقایع تنش زای خانوادگی گه در انها خانواده ممکن است مشکلات اضطرابی مهمی را از نظر بالینی تجربه کند، در شکل گیری اختلال های اضطرابی در کودکان نقش مهمی دارند. این مشکلات توسط الگوهای تعاملات خانوادگی که رفتارهای اجتنابی و باورهای اضطراب مدار را در کودک تقویت می کنند، حفظ می شوند و تداوم می یابند.
دیدگاه سیستم های باورهای خانوادگی که اضطراب را رشد و ترویج می دهند، این است که موقعیت های مبهم باید از روی عادت روزمره به عنوان تهدید کننده و خطر افرین تفسیر شوند و احتمالا اینده پر از خطرها، صدمات و حوادث فاجعه امیز خواهد بود، وقایع غیر متوالی در گذشته به احتمال در بردارنده ی خطر و پیامدهای تهدیدکننده ای در برخی موارد غیر قابل انتظار در اینده خواهد بود، عملکرد در برانگیختگی خودکار باید به عنوان شروع حملات اضطرابی بار تفسیر شوند، اختلال ها و دردهای جزیی نشان دهنده ی بیماری های جدی غیر قابل اجتناب هستند، و ازمون کردن اعتبار هر یک از این باورها به طور غیر قابل اجتنابی به بروز پیامدهای منفی تری منجر می شوند تا ادامه دادن این فرض که این باورها حقیقت و واقعیت دارند.
کودکان با مشاهده این باورها و گفته های اعضای مهم خانواده و درگیر شدن در تعاملات خانوادگی مبتنی بر این باورها، ممکن است انها را درونی کنند و یک سیستم باورهای اشباع شده از خطر شخصی را توسعه دهند[1]. زمانی که کودکان مشاهده می کنند افراد مهم خانواده، با تهدیدهای ادراک شده، ازراه اجتناب از خظر و نه مواجهه با ان، مقابله می کنند، ممکن است انها این راهبردهای مقابله ای را برای خودشان نیز به کار ببرند. این باورهای اضطراب های مدار وسبک های مقابله ای اجتنابی، زمانی که اعضای خانواده اعتبار انها را مورد قدرشناسی قرار دهند و با انها مبارزه نکنند، ممکن است به شدت تقویت شوند.
دوره های انتقال در چرخه زندگی خانوادگی همچون شروع مدرسه، نقل مکان خانه، تولد نوزاد و تنیدگی های خانوادگی همچون بیماری شخصی یا بیماری والدین نیز ممکن است در شروع مشکلات اضطرابی جدی نقش داشته باشند. در چنین موقعیت هایی کودکان این انتقال ها یا تنیدگی ها را به عنوان تهدیدی بزرگ تفسیر کرده و با انها از راه درگیر شدن در رفتارهای اجتنابی به مقابله برمی خیزند.
والدین، خواهر و برادرها و اعضای خنواده های گسترده، ممکن است همگی در حفظ باورهای اضطراب مدار کودکان و رفتار اجتنابی انان از راه همدلی با ترس های کودک، پذیرش دیدگاه اشباع شده از خطر کودکان درباره موقعیت و تشویق رفتار اجتنابی به عنوان رفتار مقابله ای درست نقش مهمی داشته باشند. مشکلات سازگاری شخصی، اگر فرصت بروز یابند، ممکن است از مهیا کردن فرصت هایی برای کودکان به منظور توسعه ی مهارت های لازم برای مواجهه و تسلط بر موقعیت های ترسناک ممانعت کنند. بنابراین برای مثال در خانواده هایی که به مشکلات زناشویی دچارند یا والدین مبتلا به افسردگی، الکلیسم یا مشکلات دیگر هستند، ممکن است والدین از مواجهه با این مشکلات اجتناب کنند و در عوض توجه خود را به اطمینان خاطر دادن به کودک یا ترغیب کردن بررسی های دارویی و پزشکی گسترده برای شکایات بدنی مرتبط با اضطراب معطوف کنند.
الگوهای تعاملات خانوادگی که حول چنین شرایطی دور می زند، ممکن ات به طور عجیبی اضطراب کودک را حفظ کند و تداوم بخشد و اجتناب والدین از مشکلات زناشویی و شخصی خودشان را تقویت کند. به طور شایع و رایجی، اعضای خانواده به طور هوشیارانه از دستاوردهای ثانویه ی مرتبط با این الگوهای تداوم بخش تعاملی اگاه نیستند[2].
خانواده درمانی برای کودکان کبتلا به اختلال های اضطرابی با هدف حمایت از والدین و کودکان و ایجاد فرصت هایی که از ان طریق کودک بواند مهارت های لازم را برای رویارویی و تسلط بر موقعیت ترسناک به دست اورد، طراحی شده است. این کار موارد زیر را در بر می گیرد:
کمک کردن به والیدن و کودکان برای تفسیر موقعیت های ترسناک به روش های کمتر تهدید کننده
کمک به والدین برای ایجاد ارتباط با کودکان خود به روش هایی که کمتر اضطراب اور باشند
راهنمایی والدین برای اینکه بتوانند برای کودکان خود مربی و الگوی مهارت های تنش زدایی و دیگر مهارت های مقابله با اضطراب باشند
راهنمایی والدین در مورد اینکه به کودکان خود کمک کنند تا خود را با موقعیت های ترس اوررویارو کنند
اموزش دادن به والدین برای اینکه بتوانند کودکان خود را برای ماندن در موقعیت های ترسناک تا زمانی که اضطراب فروکش کند، کمک کنند.
مدارک و شواهدی موجودند که نشان می دهند والدین بیشتر کودکان مبتلا به اختلال های اضطرابی خود نیز به اختلال های اضطرابی و انواع دیگر اسیب شناسی های روان شناختی از جمله افسردگی مبتلا هستند. هم چنین شواهد زیادی مبنی بر تاثیر زیاد سرمشق دهی و سبک های والدینی در انتقال الگوهای اضطرابی از والدین به کودکان دست کم در برخی موارد وجود دارد. شواهد کم، اما در حال افزایشی موجودند که نشان دهنده ی کارایی مداخله های خانوادگی در درمان اختلال های اضطرابی هستند
خانواده درمانی
خانواده درمانی چیست؟
خانواده درمانی شاخه ای از روان درمانی است که به اعضای خانواده بر اصلاح ارتباط هایشان و حل اختلافاتشان با یکدیگر کمک می کند.
خانواده درمانی معمولاً کوتاه مدت است و توسط یک روان درمانگر که تحصیلات فوق لیسانس یا دکتری در زمینه روانشناسی دارد انجام می گیرد. برنامه های درمانی در این شاخه از درمان، بستگی به موقعیت خانواده و مشکلاتشان دارد.
جلسات خانواده درمانی می تواند به شما آموزش دهد که چگونه ارتباطات خانوادگی خود را عمیق کنید، مشکلات استرس را با یکدیگر پشت سر بگذارید، خلل های ارتباطی و میان فردی تان را با یکدیگر حل کنید و خانواده ای مستحکم تر و آرام تر داشته باشید.
چرا باید خانواده درمانی را انتخاب کنید؟!
خانواده درمانی به شما کمک می کند تا روابط مشکل دارتان را با همسرتان، فرزندانتان و یا دیگر اعضای خانواده تان اصلاح کنید. شاید شما در مورد مسائل خاصی مانند مشکلات مالی یا اختلافات زوجیتی، اختلاف بین فرزند و والدین، اثر مصرف مواد مخدر یا بیماری های روانی در یکی از اعضای خانواده و مشکلاتی از این دست دچار تنش و نزاع های خانواده ای شده باشید. یک روان درمانگر با تجربه به بهترین منبع حمایتی برای خانواده شماست که به شما کمک می کند تا مرحله به مرحله این معضلات را با یکدیگر پشت سر گذاشته و کمترین آسیب روانی را متحمل شوید.
باید به این نکته دقت کنید که در روند جلسات درمانی این امکان وجود دارد که هر یک از اعضای خانواده نیاز به جلسات و درمان های فردی خاص خود داشته باشند. به طور مثال ممکن است خانواده درمانگر شما به شما پیشنهاد دهد یکی از اعضای خانواده که دچار اعتیاد و یا اختلالات روانی است باید جلسات فردی را برای حل معضلات خود داشته باشد.
مفهوم تنظيم خانواده
باید دقت داشته باشید که
خانواده درمانی می تواند به اعضای خانواده ای که یکی از آنها وسواس شدید دارد کمک کند تا با این مشکل کنار بیایند اما کسی که وسواس دارد باید برنامه ریزی فردی خود را که ممکن است شامل دارو درمانی، مشاوره و شیوه های دیگر درمان باشد را برای درمان شخصی خود دنبال کند.
چگونه آماده شوید
در ابتدا با اعضای خانواده خود صحبت کنید و این موضوع را که چرا به یک درمانگر برای حل مشکلاتمان احتیاج داریم بررسی کنید. سپس زمان مناسب را که برای تمام اعضای خانواده کمترین میزان تنش و استرس را ایجاد می کند انتخاب کنید. پس از آن به دنبال یک درمانگر حرفه ای که تخصص لازم را در این زمینه دارد و دوره های آموزشی – تخصصی لازم را در این زمینه داراست انتخاب کنید.
در اولین جلسه درمانی خود به این نکات توجه کافی داشته باشید
هر جلسه درمانی چه مدت طول می کشد؟ هر چند یکبار جلسات درمانی تشکیل می شوند؟ چند جلسه درمان برای خانواده ما برنامه ریزی شده است؟ آیا در تمام جلسات حضور همه اعضای خانواده الزامی است؟ چند نفر از اعضای خانواده نیاز به درمان فردی دارند و…
در جلسات خانواده درمانی چه انتظاراتی می توانید داشته باشید؟
به طور معمول در جلسات خانواده درمانی چند نفر از اعضای خانواده با هم ملاقات می شوند. اگر چه ممکن است هر یک از اعضای خانواده به طور فردی هم درمانگر را ملاقات کنند. معمولاً جلسات شما بین یک ساعت یا یک ساعت و پانزده دقیقه طول می کشد و اغلب کمتر از ۶ ماه جلسات روان درمانی شما به پایان می رسد. هر چند که این زمان به شرایط خانواده شما و نظر درمانگرتان نیز بستگی دارد.
روابط مثلثی
در طول خانواده درمانی شما می توانید:
توانایی های خانواده تان را برای حل مشکلات و بیان افکار و احساسات خود بسنجید.
نقش های خانوادگی، قوانین و الگوهای رفتاری را برای شناخت مشکلاتی که منجر به اختلاف می شود و راه حل های این مشکلات را کشف کنید.
توانایی ها و ضعف های خانواده تان را بسنجید (به طور مثال آیا به اندازه کافی غم خوار هم هستیم؟ آیا به هم اعتماد کافی داریم و…)
مثال: افسردگی
به عنوان مثال پسر بزرگ شما افسردگی دارد، خانواده شما افسردگی را درک نمی کند و یا نمی داند چگونه او را حمایت کند. اگر چه شما درباره سلامت پسرتان نگران هستید، اما صحبت و ارتباط شما با پسرتان و یا دیگر اعضای خانواده تان منجر به جر و بحث می شود و شما احساس نا امیدی و عصبانیت می کنید، ارتباطات تان با یکدیگر کم می شود، تصمیمات نادرست می گیرد و شکاف خانوادگی تان عمیق تر می شود.
در چنین شرایطی خانواده درمانی می تواند به شما کمک کند:
درگیری های خانوادگی خود را (این که چه هستند؟ چه زمانی روی می دهند؟ با چه شدتی روی می دهند؟ در حضور چه کسانی پر رنگ تر می شوند و…) را شناسایی کنید و یاد بگیرید چگونه این معضلات را حل کنید.
راه های جدید برای عکس العمل و غلبه بر الگوهای نامناسب ارتباطی یاد بگیرید.
اهداف فردی و خانوادگی تنظیم کنید و روی راه های رسیدن به آنها کار کنید.
اطلاعات کافی در ارتباط با افسردگی کسب کنید و یاد بگیرید که چگوه با یک فرد افسرده رفتار کنید.
و در آخر ممکن است پسر شما آمادگی بیشتری برای حل افسردگی اش داشته باشد و به طور یکپارچه، خانواده شما به درکی درست و منطقی نسبت به معضل پیش آمده دست یابد و بتوانید همراه هم این مشکل را پشت سر بگذارید.
با یک تغییر ساده رابطه ی خود را بهتر کنید
نتیجه
خانواده درمانی به طور اتوماتیک اختلافات خانوادگی را حل نمی کند و یا شرایط ناخوشایند را از بین نمی برد ولی می تواند به شما و اعضای خانوادتان کمک کند تا یکدیگر را بهتر درک کنید و همچنین می تواند مهارت ها و راهکارهایی برای تعامل با موقعیت های دشوار برای تک تک اعضای خانواده تان به همراه داشته باشد.
داشتن یک خانواده آرام، حق همه ماست.