تا این‌جا، بحث‌های مختلفی را درباره‌ی شادی و زندگی شاد مطرح کردیم و دیدیم که تجربه‌ی شادی آن‌قدرها هم که در نگاه اول به نظر می‌رسد، ساده نیست.

به عنوان مثال، در بحث دن گیلبرت دیدیم و شنیدیم که بسیاری از محاسباتی که ما برای شادمانی بیشتر انجام می‌دهیم، در نهایت خواسته‌ی ما را تأمین نمی‌کنند.

چون تصور ما از آینده، چنان که انتظار داریم و فکر می‌کنیم قوی نیست و این باعث می‌شود تصمیم‌هایی بگیریم که شادمانی حاصل از آن‌ها به نسبت هزینه‌ای که برای آن‌ها کرده‌ایم، ناچیز باشد.

اکنون می‌خواهیم در قالب #دعوت به گفتگو به نکته‌ی مهم دیگری بپردازیم که می‌تواند نقش مهمی در شادمانی ما داشته باشد:

قبل از این‌که بخواهیم کارهایی انجام دهیم که شادی آینده‌ی ما را تأمین کنند، آیا از تمام ظرفیتی که همین لحظه برای شاد بودن در اختیار دارم استفاده کرده‌ایم؟

این موضوع را در قالب استعاره‌ی یک گاوداری به بحث می‌گذاریم:

افزایش تعداد گاوها یا حذف اتلاف در فرایند تولید؟

فرض کنید مدیریت یک کارخانه‌ی تولید شیر بر عهده‌ی شماست و کل فرایند را هم به مالکیت خود در آورده‌اید. به عبارت دیگر، از دوشیدن گاو تا پخش و توزیع بر عهده‌ی خودتان است.

حالا فرض کنید حجم شیر تولیدی رضایت شما را تأمین نکرده و می‌خواهید ظرفیت تولید کارخانه را افزایش دهید.

نخستین راهی که به نظر می‌رسد، افزایش تعداد گاوهاست.

اما یک سوال مهم در این‌جا وجود دارد که باید قبل از زیاد کردن تعداد گاوها بپرسیم:

آیا فرایند فعلی به درستی کار می‌کند؟
آیا مطمئن هستیم که در وضعیت فعلی، اتلاف نداریم؟
آیا می‌دانیم که هیچ لوله‌ای نشتی ندارد؟
آیا از همه‌ی فرصت‌های بهینه‌سازی خط تولید فعلی استفاده کرده‌ایم؟

در یک کلام: «آیا یقین داریم که با همین تعداد گاو، شیر بیشتری نمی‌توان تولید کرد؟»